تلبیه
«تَلبِیه» در اصطلاح فقهی، به معنای «لبّیک گفتن» و از واجبات احرام در حج و عمره است که با گفتن آن، حجگزار میباید از محرّمات احرام اجتناب کند. از نظر مشهور فقهای شیعه، تلبیه باید به هنگام نیت احرام یا پوشیدن لباس احرام و به زبان عربی صحیح ادا شود و قطع آن در احرام عمره تمتع، هنگام مشاهده خانههاى مکه و در احرام حج، ظهر روز عرفه واجب است.
تلبیه در لغت و اصطلاح
«تَلبیه» از ریشه «ل - ب - ی» یا «ل - ب - ب» در لغت یعنی ثابت بودن، مقیم شدن و ماندن در یک مکان است. این مصدر به معنای اجابت کردن، پاسخ مثبت دادن و لبّیک گفتن است. افزون بر این، ماده «ل ـ ب ـ ب» به معنای خالص و چکیده یک چیز است. بر این اساس، معنای واژه «لبّیک» در پاسخ هر ندا دهنده، این است: «اخلاص من برای تو است» یا «من مقیم بر طاعتِ تو هستم.»
در اصطلاح فقیهان، «تَلبِیَه» یعنی بر زبان راندن جملاتی ویژه، شامل «لَبَّیک» به خداوند است که هنگام اِحرام در حج و عمره یاد میشود و با گفتن آن، حجگزار باید از محرمات احرام اجتناب کند. عبارت تلبیه به این شکل است: «لَبَّیکَ الّلهُمَّ لَبَّیکَ، لَبَّیکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیکَ، انَّ الحَمدَ وَالنِّعمَةَ لَکَ وَالمُلکَ، لا شَریکَ لَکَ لَبَّیکَ.» (خداوندا رو به سوی تو آوردهام و دعوت و ندای تو را اجابت میکنم، اجابت کردنی پس از اجابت کردن، شریک و یاوری نداری، رو به سوی تو آورده و مُقیم آستان بندگی تو میشوم، تمام حمد و ثنایم مخصوص تو است، همه نعمتها و پادشاهی عالَم از آنِ توست، هیچ شریکی نداری، دعوتت را لبیک گویم).
در خصوص حکمت تلبیه گفتهاند تلبیه پاسخ بندگان به ندای خداوند در رهایی احرامگزاران از آتش دوزخ، یا پاسخ بندگان به ندای حضرت ابراهیم (علیه السلام) است که به فرمان خداوند، مردم را به حج فراخواند و تجدید عهد بندگی با خدا است. و یا تصمیم به سخن گفتن برای خدا در راه اطاعت او و خودداری از هرگونه گناه.
زمان آغاز و اتمام تلبیه
شماری از فقیهان امامیه برآنند که تأخیر تلبیه از هنگام پوشیدن لباس احرام و نیت آن جایز است. در مقابل، برخی دیگر بر این باورند که تلبیه باید همزمان با نیت احرام باشد و با تقدّم بر آن یا تاخّر از آن، احرام منعقد نمیشود. بعضی برآنند که تلبیه باید همزمان با پوشیدن لباس احرام باشد.
فقیهان شافعی و شماری از فقیهان حنبلی تلبیه را هنگام سوار شدن بر مرکب مستحب شمردهاند و فقیهان حنفی آن را پس از گزاردن دو رکعت نماز، مستحب دانستهاند. فقیهان مالکی و شماری از فقیهان حنبلی به استحباب تلبیه بیدرنگ پس از احرام باور دارند.
فقیهان امامی و نیز مشهور فقیهان مالکی برآنند که حجگزار باید تکرار تلبیه حج را هنگام ظهر روز عرفه قطع کند؛ ولی فقیهان شافعی و حنفی و حنبلی هنگام قطع تلبیه را آغاز رَمْی جَمَره عقبه در روز عید قربان دانستهاند. شماری از فقیهان مالکی زمان پایان تلبیه را هنگام آغاز طواف در حج میدانند. به باور مشهور فقیهان امامی، زمان قطع تلبیه در عمره تمتع، هنگام مشاهده خانههای مکه است.
در روایات شیعیان، برای قطع تلبیه در عمره مفرده، چند زمان یاد شده است؛ از جمله: هنگام رسیدن به عقبه مدنیین، ورود به حرم، مشاهده کعبه، مشاهده مسجدالحرام، و هنگام عبور از منطقه ذیطوی. از اینرو، به باور مشهور فقیهان امامی، در صورتی که احرامگزار عمره مفرده از بیرون حرم مُحرم شده باشد، هنگام ورود به حرم، تلبیه وی قطع میگردد؛ اما اگر در مکه و از اَدنَی الحِلّ مُحرِم شده باشد، زمان قطع تلبیه او، هنگام مشاهده کعبه است.
احکام تلبیه
بدون تلبیه احرام عمره و حج منعقد نمىشود؛ جز در حج قِران که حاجى ـ بنابر قول مشهور ـ مخیر است بین تلبیه، اِشعار و تقلید. در این که تلبیه رکن است و ترک عمدى آن موجب بطلان عمل مىشود یا آنکه رکن نیست، اختلاف است.
مقدار واجب تلبیه یک بار است؛ لیکن تکرارش مستحب است. همچنین از نظر فقیهان امامیه و اهلسنت، تلبیه در حال طواف واجب عمره، جایز نیست.
به باور فقیهان امامی، تلبیه باید به زبان عربی صحیح ادا شود؛ زیرا تلبیهای که در روایات بدان امر شده، به زبان عربی است؛ همچنان که در دیگر ذکرهای واجب مانند تکبیرة الاحرام در نماز چنین است. بیشتر فقیهان امامی برآنند که شخص گنگ باید افزون بر نیت قلبی، با حرکت دادن زبان و اشاره کردن با انگشت تلبیه گوید.
شماری از فقیهان متأخر امامی بر آنند که اگر محرم پس از نیت، تلبیه را فراموش کند و از میقات بگذرد، باید به میقات بازگردد و آن را جبران کند. اگر امکان بازگشت فراهم نباشد، وی بهاندازه امکان باید بازگردد.
بلندکردن صدا به تلبیه هنگام اشراف بر وادى ابطح براى کسى که از مکه محرم شده و نیز براى سوارهاى که از راه مدینه براى حج آمده، هنگامى که به وادى بیداء برسد، مستحب است. این حکم اختصاص به مرد دارد. محرمات احرام پیش از گفتن تلبیه بر مُحرم حرام نمىشود. براى مُحرم پاسخ دادن دیگرى به تلبیه مکروه است.
پانویس
- ↑ مستند الشیعة، ۱۱/ ۳۲۲ـ۳۲۶.
- ↑ فراهیدی، العین، ج۸، ص۳۴۱، «لبی».
- ↑ ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص۲۰۰، «لبب».
- ↑ القاموس المحیط، ج۱، ص۱۲۷، «الب».
- ↑ مستطرفات السرائر، ص۵۹۰؛ العده، ج۱، ص۱۶۱؛ غایة المراد، ص۳۹۲.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۲۶-۳۲۷؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۳۷۹.
- ↑ علل الشرائع، ج۲، ص۴۱۶؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۱۹۶.
- ↑ حمیری، قرب الاسناد، ص۲۳۹.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۱۰، ص۱۶۷.
- ↑ مستند الشیعه، ج۱۱، ص۲۵۹؛ الحدائق، ج۱۵، ص۴۱؛ العروة الوثقی، ج۴، ص۶۶۷.
- ↑ الدروس، ج۱، ص۳۴۷؛ مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۶۳.
- ↑ ذخیرة المعاد، ج۱، ص۵۷۸؛ الحدائق، ج۱۵، ص۴۰.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۳۳۱؛ جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۷۶.
- ↑ تحریر الاحکام، ج۱، ص۵۷۱؛ مجمع الفائده، ج۶، ص۲۳۸.
- ↑ جواهرالکلام ۱۸/۲۱۵.
- ↑ جواهرالکلام ۱۸/۲۲۵.
- ↑ الحدائق الناضرة ۱۵/۶۵.
- ↑ الخلاف، ج۲، ص۲۹۳؛ المؤتلف، ج۱، ص۳۷۱؛ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۲۵۷.
- ↑ العروة الوثقی، ج۴، ص۶۶۸؛ مستمسک العروه، ج۱۱، ص۴۰۷.
- ↑ مستندالشیعة ۱۱/ ۳۱۹ـ۳۲۱.
- ↑ الحدائق الناضرة ۱۵/۷۱.
- ↑ جواهرالکلام ۱۸/۴۳۲.
منابع
- "تلبیه"، ویکی حج.
- فرهنگ فقه فارسی، جلد ۲، صص ۶۱۴-۶۱۳.
- فرهنگ لغت عمید.