بقعه امام رضا دیمی

از دانشنامه‌ی اسلامی


در شوشتر سه بقعه به اين نام هست و مردم معتقدند حضرت امام رضا عليه السلام از شوشتر براى مسافرت عبور كرده و اين سه محل مكان هاى توقف آن حضرت است، ولى احتمال دارد منشأ آنها «خواب» باشد.

این سخن احمد اقتدارى، مؤلف کتاب ديار شهرياران است و او در ادامه مى‌افزايد، مسافرت حضرت رضا عليه السلام از طريق اهواز به خراسان تا اهواز معلوم است ولى از اهواز به شوشتر معلوم نيست، شايد از راه ديگر رفته باشند و مرحوم سيد عبداللّه شوشترى مؤلف تذكره شوشتر اين كلام را به عوام نسبت مى‌دهد و خودش اعتنايى به آن نمى‌كند.

بقعه اول امام رضا علیه السلام دیمی

در جنوب شهر شوشتر، پس از خرابه‌هاى حصار شهر در پشت بقعه امامزاده عبداللّه، كمى دورتر از پل هاى شاه على و لشكر، بقعه امام رضا علیه السلام ديمى واقع‌ است، ابعاد بقعه 8*10 متر است و بقعه يك اتاق كوچك است كه در سمت جنوب آن آثار محراب كوچكى با گچ‌برى سبك صفوى يا اوايل قاجار كه جلوه‌اى دارد باقى مانده است. گنبد بقعه ميل مضرس است كه شش طبقه دارد و بر فراز آن علمك كوچكى از كاشى نصب است.

بنا تاريخ و تزيينى ندارد، شيخ شرف الدّين شوشترى اين بقعه را در رديف پنجم يادداشت هاى خطى خود ذكر نموده و نوشته است: «ديم» به كسر دال و سكون يا و ميم، به لفظ شوشترى جاى بى‌آب را گويند.

بقعه دوم امام رضا علیه السلام ديمى‌

در خارج شهر شوشتر، در شرق بقعه سيد محمد گياه‌خوار و غرب بقعه صاحب الزمان و تقريباً مشرف به رودخانه شطيط بقعه ديگر امام رضا ديمى واقع است. طول ايوان ورودى بنا 45/ 6 متر و عرض آن 40/ 3 متر و عرض تمامى بنا 30/ 14 متر است.

بناى اين بقعه به سمت شمال است و در ورودى بقعه نيز رو به همين سمت است. حياط آن نسبتاً وسيع و ديوارهاى آن سنگى و از سنگ‌چينى تراش است، گنبد بقعه شلجمى و گچ‌اندود است. داخل بقعه 3*3 متر و چهار ضلعى است كه داراى چهار هلال و چهار پنجره نورگير است. سقف اتاق مدور و يا به شكل گنبد هشت ضلعى است. داخل بقعه از حيث بنا هشت ترك كلاه درويشى‌ است و معلوم است كه گنبد دوازده ترك و يا هشت ترك داشته كه پس از تعميرات به صورت گنبد شلجمى درآمده است. بدنه ديوارها گچ‌اندود شده ولى قبلاً داراى نقاشى و خطاطى بوده و چند خط كه تقليد از اصل آن كرده‌اند از راست به چپ آشكار است.

«رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ». (سوره نور/37)

آثار قبرى در درون بقعه نيست احتمالاً هدف از ساخت بنا، يادگار حضور حضرت در اين مكان بوده «قدمگاه». بر سر در ورودى بقعه، كتيبه‌اى در پنج سطر و هر سطر چهار مصراع به ابعاد 40*95 سانتى‌متر نصب شده است و سطور اين كتيبه چنين خوانده مى‌شود:


اين بناى رفيع و كوى مراد وين مكان شريف و فيض رضا

بود در عهد خسرو دوران خسرو جم خديو ملك ندا

شاه گيتى‌ستان سليمان شاه آن كه فرمان اوست حكم و قضا

و اندر ايام (...) على خان عادل محيط جود و سخا

داشت حاجى جلال با اويى از سر اعتقاد و صدق و صفا

مرحبا بر عقيده صافش كه نبود بجز رضا خدا

حبّذا فيض و درگه عاليش كه قرين باد (...) دست دعا

هست چون فيض يثرب و بطحا هاتفى گفت يا امام رضا

سنة اربع و تسعين بعد الالف‌

متأسفانه ريخته‌گي هاى كتيبه خوانده نشده ولى تاريخ كتيبه 1094 و مربوط به روزگار شاه سليمان صفوى است. بر دو طرف ايوان دو ايوان موازى با هم وجود دارد و دو اتاق در انتهاى آنها است، هر يك به ابعاد 5/ 3*5 متر و با اتاق ضربى آجرى.

بقعه سوم امام رضا عليه السلام‌

سومين بقعه‌اى كه در خوزستان به نام امام رضا علیه السلام ديمى مشهور است در دزفول واقع شده است. اين بقعه در ضلع شرقى شهر دزفول، نزديك ميدان بزرگ و نوسازى در كنار كوره‌هاى آجرپزى كه هنوز هم تعدادى از آنها داير است واقع شده و اين كوى را محله جمشيدآباد مى‌خوانند. اين بقعه بناى آجرى ساده‌اى به طول و عرض تقريبى 5/ 6*10 متر با گنبدى مضرس دارد كه بقعه امام رضا ديمى خوانده مى‌شود.

علت نامگذارى اين بقعه به «ديمى» از توضيحاتى كه تذكره دزفولى مى‌دهد بدست مى‌آيد. مؤلّف تذكرة الاخبار مى‌نويسد: «بقعه متبركه ديگر امام رضا عليه السلام، پايين ولايت در صحراى ديم سبيلى واقع شده، در سمت غرب دروازه‌اى مشهور به دروازه بابايوسف، دو سه ميدان خارج از ولايت».

بنابراين نوشته چون بقعه در صحراى ديم سبيلى واقع بوده، نام ديم از صحراى ديم سبيلى بر آن باقى مانده است و امروز در زبان مردم بقعه امام رضا ديمى ناميده مى‌شود.

بناى بقعه شامل دو قسمت اصلى است؛ يكى ايوان شمالى بقعه با دهانه‌اى به اندازه 70/ 2 متر كه دو بازو آن را در برگرفته است، بازوى شرقى كه بر آن پلكان بام ساخته شده و بازوى غربى كه قرينه پلكان شرقى است و داراى طاقچه‌اى است كه به داخل گوشواره كوچكى گشوده مى‌شود.

انتهاى ايوان، مدخل بقعه است كه درى ساده و چوبين، ايوان را به درون بقعه وصل مى‌كند. ضريحى آهنين و نوساز به ابعاد تقريبى 80/ 1* 80/ 2 متر در داخل بقعه قرار دارد و قبر آجرى گچ پوشيده‌اى را دربر مى‌گيرد. گنبد اين بنا يازده طبقه است كه به علامتى فلزى در روى سروك گنبد پايان مى‌گيرد. پايه اول طبقات يازده‌گانه مستدير است و سقف و پشت بام گلى است.

پانویس

  1. احمد اقتدارى، ديار شهرياران، بخش اول، 1/777 به نقل از نسخه‌هاى خطى شيخ محمدمهدى شرف الدين شوشترى، رديف پنجم، مبحث بقاع و مزارات شوشتر.
  2. احمد اقتدارى، ديار شهرياران، بخش اول، 1/777.
  3. نام پلى است كه فتحعلى خان قاجار بر رود شطيط ساخته است. اين پل در زمان ايران باستان و در قرون نخستين اسلامى وجود نداشته است و ابن بطوطه كه در سال 745 هجرى قمرى از اين مكان عبور كرده توسط «جسر» گذشته است. (جسر چند قايق متّصل به هم است كه يك پل متحرّك را تشكيل مى‌دهد) در زمان فتحعلى شاه كاروانيان از روى كلك عبور مى‌كردند، از جمله گروهى از بزرگان فيلى (نام يكى از قبيله‌هاى مهم در آن دوران) كه به فرمان فتحعلى شاه روانه خوزستان بودند با كمك كلك مى‌خواستند از رود بگذرند و به شوشتر روند، ناگهان در نيمه راه كلك وارونه شد و آنها در آب غوطه‌ور شدند فتحعلى شاه از آن پس دستور داد تا اين پل را بسازند. اكنون، قسمتى از اين پل ويران شده و كسانى كه مى‌خواهند از شوشتر روانه بختيارى و يا دزفول و لرستان شوند از اين پل عبور مى‌كنند. اين پل را علاوه بر پل شاه على، پل نفس‌كش و پل فتحعلى شاه نيز مى‌نامند. احمد اقتدارى، ديار شهرياران، بخش اول، 1/4-583 و 777؛ ابن بطوطه، سفرنامه، 1/202.
  4. پل لشكر به اين علت «لشكر» نام گرفته كه در ابتداى صحرايى واقع شده بود كه آب آن صحرا به عسكر مكرم (لشكر مكرم) مى‌ريخته. نگاه كنيد به همان مأخذ، ص708.
  5. كلاه دوازده ترك يا دوازده گوشه از ابداعات دوران صفويه است. اين كلاه به رنگ سرخ بود و دوازده شكاف به نام دوازده ائمه داشت و سربازان صفوى به همين نام يعنى قزلباش (سرخ سر) خوانده مى‌شدند. نگاه كنيد به: راجر سيورى، ايران عصر صفويه، ترجمه احمد صبا، ص17.
  6. احمد اقتدارى، ديار شهرياران، بخش اول، 1/ 6-554.
  7. احمد اقتدارى، ديار شهرياران، بخش اول، 1/ 9-368.


منابع

  • جلیل عرفان منش، جغرافياى تاريخى هجرت امام رضا عليه السلام از مدينه تا مرو، آستان قدس رضوى، بنياد پژوهشهاى اسلامى‌، مشهد مقدس‌، 1376، ص58 تا 60.