اَيْلَه
بندرى باستانى در كنار درياى سرخ و نزديك خليج عقبه، زيستگاه اصحاب سبت.
اَيله در زبان عبرى به معناى درختان است. برخى منابع تاريخى آن را نام شهرى ميان يَنْبُع و مصر يا روستايى ميان مَدْيَن و كوه طور دانستهاند؛ ولى بنابر قول مشهور شهرى است از نواحى شام كه در كنار درياى قُلْزُم (سرخ)، نزديك خليج عَقَبه ميان مصر و شام واقع شده و امروزه به نام ايلات معروف است. برخى آن را منسوب به دختر مَدْيَن بن ابراهيم عليه السلام دانستهاند.
در عهد عتيق چندين بار از ايلا (Ila) يا ايلت (Elath) يا ايلوت (Eloth) نام برده شده است كه در ساحل شرقى درياى قُلزُم واقع بوده و اسرائيليان هنگام خروج از مصر از اين شهر گذشتهاند و حضرت داود عليه السلام آن را مسخّر كرده و در زمان حضرت سليمان عليه السلام آباد شده است.
در قرآن كريم، لفظ اَيله به طور صريح نيامده؛ اما در برخى آيات به ماجراهاى مربوط به آن اشاراتى شده است. (سوره بقره/ 2، 65؛ سوره مائده/ 5، 78؛ سوره اعراف/ 7، 163 ـ 166؛ سوره كهف/ 18، 77)
موقعيت تاريخى و جغرافيايى
ايله از شهرها و بنادر باستانى فلسطين و در دورههاى گوناگون تاريخى از مراكز مهم تلاقى راههاى تجارى مصر، شام، عراق و عربستان بوده است. اين شهر ساليانى چند تحت فرمان حاكمان يونانى مصر بود و كانون ارتباط تجارى نبطيان به شمار مىرفت. در سال 106 ميلادى و پس از پايان حاكميت نبطيان، روميان بر آنجا مستولى شدند. نخستين ارتباط ايله با مسلمانان در سال 9 قمرى اتفاق افتاد.
در اين سال وقتى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در تبوك بود يوحنابن رؤبه ـ اسقف ايله ـ به شرط پرداخت جزيه و تسهيل عبور مسلمانان از شهر، پيمان صلحى را با آن حضرت امضا كرد. در دوره جنگهاى صليبى، آسيب هاى فراوانى به شهر ايله وارد شد. در سال 565 قمرى (1170 ميلادى) صلاح الدين ايوبى، آن را از صليبي ها بازپس گرفت و ضميمه مصر كرد. ايله در سالهاى 1335 تا 1343 قمرى (1917 ـ 1925 ميلادى) جزئى از سرزمين حجاز به شمار مىآمد؛ اما از آن پس به اردن منضم شد و سرانجام در سال 1956 ميلادى اسرائيل آن را اشغال كرد. ويرانههاى اين شهر باستانى در گوشه غربى خليج عقبه و در يك كيلومترى شمال بندر عقبه (اردن) قرار دارد.
يادكردهاى اَيله در تفاسير
در مورد ساكنان سرزمين ايله، برخى اصحاب سبت و برخى ديگر نيز اصحاب ايكه را نام بردهاند. گروهى از مورخان و مفسران نيز آنها را بخشى از قوم ثمود پنداشتهاند كه بر اثر همجوارى با بنىاسرائيل به دين يهود گرويدهاند؛ اما بيشتر مفسران نخستين و متأخر، اصحاب سبت را جزو ساكنان ايله برشمردهاند.
اين قوم در عصر پيامبرى حضرت داود عليه السلام بوده و بر اساس آيه 65 سوره بقره/2 خداوند به قوم موسوم به اصحاب سبت فرمان داده بود كه روز شنبه را تعطيل كرده، به عبادت بپردازند؛ اما آنها از فرمان الهى تعدى كردند و از اين رو خداوند چهره انسانى آنان را به صورت حيوان (بوزينه) دگرگون ساخت: «وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ».
آيات 163 ـ 166 سوره اعراف/7 نيز به همين مضمون آمده است. بنا به روايتى از امام باقر عليه السلام نيز مسخ شدگان بنىاسرائيل، اهل ايله ـ سرزمينى در ساحل دريا ـ بودند. در آيه 78 سوره مائده/5 نيز همين جريان آمده است كه از امام باقر عليه السلام روايت شده: حضرت داود عليه السلام اهالى شهر ايله را نفرين كرد...: «لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَىٰ لِسَانِ دَاوُودَ...». از طرق اهل سنت نيز اين روايت از مجاهد و قتاده و ديگران نقل شده است.
در تفسير آيه 77 سوره كهف/18 نيز كه به داستان حضرت خضر و حضرت موسى عليهماالسلام مىپردازد به قريه ايله اشارهاى شده است؛ هنگامى كه آنها به قريهاى رسيدند و از اهل آن غذا خواستند آنها از مهمان كردنشان خوددارى كردند...: «فَانْطَلَقَا حَتَّىٰ إِذَا أَتَيَا أَهْلَ قَرْيَةٍ...». برخى مراد از قريه را همان شهر ايله دانستهاند.
برخى دو واژه ايله و ايكه را، هم معنا و نام يك محل شمردهاند كه در نتيجه مردم ايله همان اصحاب ايكه خواهند بود. چون قريه ايله نزديك به مدين است و در لغت عبرى معناى اصلى ايله، درختان بوده و اين نام به صورت هاى گوناگون نيز آمده است و از طرفى ايكه را اهل تفسير و لغت به معناى درخت يا بيشه دانستهاند. (چرا كه ساكنان ايكه در سرزمينى پر از باغ و درخت زندگى مىكردهاند) مىتوان حدس زد كه با ايله رابطهاى داشته باشد و اصحاب ايكه همان مردم ناحيه ايله باشند كه دوران ترقى و انحطاط را پياپى ديدهاند. شايان يادآورى است كه آيه 85 سوره اعراف/7 و 84 سوره هود/11 به روشنى مىگويد كه شعيب، پيامبر سرزمين يا قوم مدين (اصحاب ايكه) بوده است. سرزمين اين قوم را در شبه جزيره سينا يا نزديك آن و در حاشيه درياى قلزم دانستهاند.
پانویس
- ↑ قاموس كتاب مقدس، ص142.
- ↑ مجمعالبحرين، ج1، ص140، «ايل»؛ معجم البلدان، ج4، ص48.
- ↑ معجمالبلدان، ج1، ص206، 292؛ ج2، ص48، 69؛ معجم ما استعجم، ج1، ص200.
- ↑ نمونه، ج6، ص418.
- ↑ معجم البلدان، ج1، ص292؛ معجم ما استعجم، ج1، ص200.
- ↑ قاموس كتاب مقدس، ص142؛ اعلام قرآن، ص144؛ المفصل، ج1، ص142.
- ↑ الموسوعةالذهبيه، ج6، ص283ـ284؛ دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج10، ص711.
- ↑ فتوح البلدان، ص71؛ التنبيه والاشراف، ص236؛ الكامل، ج2، ص280.
- ↑ دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ج10، ص711.
- ↑ تفسير قمى، ج1، ص271؛ الميزان، ج8، ص301ـ302.
- ↑ جامع البيان، مج 6، ج9، ص122؛ تفسير قرطبى، ج7، ص194؛ تفسير ابن كثير، ج2، ص267.
- ↑ كشف الاسرار، ج1، ص223.
- ↑ جامعالبيان، مج1، ج1، ص471؛ التبيان، ج1، ص292؛ ج5، ص13، 17؛ مجمعالبيان، ج4، ص756.
- ↑ تفسير قمى، ج1، ص271؛ تفسير عياشى، ج2، ص166؛ الدرالمنثور، ج3، ص588.
- ↑ الكافى، ج8، ص200؛ مجمعالبيان، ج3، ص357؛ البرهان، ج2، ص343.
- ↑ كشفالاسرار، ج3، ص197؛ الكشاف، ج1، ص666؛ التفسيرالكبير، ج12، ص63.
- ↑ جامعالبيان، مج9، ج15، ص288؛ كشفالاسرار، ج5، ص722؛ مجمعالبيان، ج6، ص751.
- ↑ تفسير قمى، ج1، ص244؛ الميزان، ج8، ص293ـ294، 301.
- ↑ اعلام قرآن، ص144.
- ↑ مجمع البيان، ج6، ص527ـ528؛ لسان العرب، ج1، ص289.
- ↑ مجمع البيان، ج4، ص688؛ اعلام قرآن، ص143ـ144، 153ـ154.
منابع
ایله، امير مسعود صفرى، دائرة المعارف قرآن کریم، ج5، ص186-188.
قرآن | |
متن و ترجمه قرآن | |
اوصاف قرآن | (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن) |
اجزاء قرآن | آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه |
ترجمه و تفسیر قرآن | تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن |
علوم قرآنی | تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه |
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ | |
تلاوت قرآن | تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن |
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن |