اجتبا

از دانشنامه‌ی اسلامی

گزینش بندگان خاص براى رهایى از تشتّت و بهره‌مندى از فیض‌هاى ویژه.

واژه شناسی

واژه اجتبا از باب افتعال و از ریشه «ج ب ى» است. لغویان، جبى را به ‌معناى جمع كردن (گردآورى) دانسته‌اند؛ بدین سبب حوض را كه محل گردآورى آب است، جابیه و خراج را كه از اطراف و اكناف گردآورى مى‌شود، مَجْبى نامیده‌اند.

از آن‌جا كه باب افتعال بر قصد و اختیار دلالت مى‌كند مى‌توان اجتبا را به ‌معناى اختیار كردن شىء براى گردآورى و رهایى بخشیدن آن از تشتت و پراكندگى دانست.

اجتبا و برگزیدن بنده از ناحیه خداوند به ‌معناى اختصاص دادن او به فیض‌هاى خاص الهى است كه نتیجه آن حاصل شدن انواع نعمت‌ها براى او بدون هیچ‌گونه سعى و تلاشى است و این موهبت تنها براى پیامبران و صدیقان و شهدا خواهد بود.

در قرآن كریم، مشتقّات «جبى» 12 بار بكار رفته كه 10 مورد آن به بحث «اجتبا» مربوط است. در موارد یاد ‌شده به جز یك مورد كه به ‌معناى لغوى اجتبا (سوره اعراف/7، 203) ارتباط دارد به حقیقت اجتبا (معناى مصطلح آن) همراه با علم به تأویل احادیث (سوره یوسف/12، 6) و هدایت (مانند سوره نحل/16، 121؛ سوره انعام/6، 87 و‌...‌) و صلاح (سوره قلم/68، 50) و علم به غیب (سوره آل ‌عمران/3، 179) و نفى حرج (سوره حج/22، 78) اشاره شده است.

حقیقت اجتبا

همان‌گونه كه از تأمل در معناى لغوى و اصطلاحى اجتبا بدست مى‌آید و نیز دقت در موارد كاربرد آن در قرآن مؤیّد است، حقیقت اجتبا آن است كه خداوند، بنده خود را برگزیند و وى را از هر گونه تشتّت و تفرق و سرگردانى و تمایل به جوانب گوناگون و متضاد رهایى بخشد؛ آنگاه او را به ‌سوى خود متمایل و راه هدایت و رستگارى را برایش فراهم آورد.

برخى مفسران، ذیل آیه‌ 6 سوره یوسف/12 آورده‌اند: در همه موارد كاربرد و همه مشتقات این ماده (جبایه) جمع‌آورى چیزى و حفظ آن از تفرقه و تشتت لحاظ شده است؛ بنابراین، اجتباى بنده‌اى از بندگان خداى سبحان به ‌وسیله او به این معنا است كه بخواهد او را مشمول رحمت خود سازد و به مزید كرامت، اختصاص دهد و به این منظور، او را از تفرق در راه‌هاى پراكنده شیطانى حفظ كرده، در شاهراه صراط مستقیمش بیندازد.

از آنچه گفته شد، روشن مى‌شود كه تفسیر اجتبا به مطلق برگزیدن، درست نیست زیرا گزینش، معنایى است كه ما آن را از صیغه افتعال كه بر قصد و اختیار دلالت دارد، استفاده مى‌كنیم و به ماده اجتبا اختصاص ندارد بلكه معناى مزبور را از هر ماده‌اى كه به باب افتعال برده شود، مى‌توان فهمید.

بلى مى‌توان گفت: شخصى كه مُجْتَبى است، او را براى اختصاص به مقام اجتبا یا جهت كارهاى خطیرى چون رسالت و امامت و ولایت برمى‌گزینند؛ ولى باید توجه داشت كه برگزیدن اول، سابق بر اجتبا یا همراه آن است و برگزیدن بعدى، متفرِّع بر اجتبا خواهد بود.

از آنچه گفته شد، روشن مى‌شود كه مرادف دانستن اجتبا با واژه‌هایى چون اصطفا و اخلاص (خالص گردانیدن)، درست نیست؛ زیرا اصطفا از مادّه صفو (‌=‌صاف و خالص بودن) و به ‌معناى گزینش كسى جهت خالص و پاكیزه ساختن وى از آلودگى‌ها است و اخلاص نیز از آن‌جا كه از باب افتعال و مفید معناى اختیار نیست نمى‌تواند مرادف اجتبا قرار گیرد.

برخى مفسران به رغم آن‌كه اجتبا را به گزینش تفسیر كرده‌اند، با كمك حدیث «إذا أحبّ اللّه عبداً ابتلاه فإن صبر اجتباه و إن رضى اصطفاه»، اجتبا را مقدمه اصطفا دانسته و گفته‌اند: آن‌چه در روایت آمده، مراتب محبت خدا است؛ خواست و گرفتارى و درگیرى، آنگاه پایدارى و كوشش و پذیرش و گزیدگى سپس خلوص و تصفیه.

اجتبا و هدایت

خداوند درباره شمارى از پیامبران مى‌فرماید: ما آن‌ها را اجتبا و به راه راست هدایتشان كردیم: «وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ». (سوره انعام/6، 87) آمدن اجتبا همراه هدایت به ‌ویژه پیش از هدایت، گویاى این نكته است كه بین اجتبا و هدایت، رابطه علّى و معلولى برقرار است و نیز تقدم ذكرى «اجتَبَینهُم» بر «هَدَینهُم» بر زمینه‌ساز بودن اجتبا براى هدایت دلالت دارد.

گویا خداى متعالى خواسته است، بگوید: ما پیامبران یاد ‌شده را از سرگردانى میان كثرات و تمایل و ركون به مظاهر خلقیّة نجات داده و آن‌ها را به ‌سوى خود متمایل ساخته و به صراط مستقیم هدایتشان كرده‌ایم.

برخى به رغم این‌كه اجتبا را در آیه یاد ‌شده به مطلق برگزیدن معنا نكرده بلكه برگزیدن را لازمه آن دانسته‌اند، در تصویر معناى جمع به ‌گونه‌اى دیگر مشى كرده و گفته‌اند: این معنا (برگزیدن) گرچه از موارد كاربرد اجتبا استفاده مى‌شود؛ ولى معناى اصلى آن نیست بلكه لازم آن معنا به ‌شمار مى‌رود و معناى اصلى اجتبا همان جمع‌آورى است و از سیاق آیات مورد بحث بدست مى‌آید كه همان معناى اصلى لغت مورد عنایت است و خواسته براى بیان هدایت به صراط مستقیمى كه بعد ذكر مى‌كند، زمینه‌سازى كرده باشد.

گویى فرموده است: ما سلسله جلیله انبیاء علیهم‌السلام را كه در طول تاریخ بشر متفرق بوده‌اند و هر یك از آنان در زمانى مى‌زیسته، یك جا جمع و همه را با یك عنایت، به ‌سوى صراط مستقیم هدایت كردیم. مقصود از سیاق این آیات، بیان اتصال رشته هدایت ‌یافتگان به هدایت فطرى الهى است و مناسب چنین بیانى این است كه این سلسله یكجا تصور شده و هدایتشان یك هدایت و صراط مستقیمشان یك صراط گرفته شود تا آن ‌كه اختلاف در زمان و احوال و اختلاف پویندگان باعث اختلاف در هدایت و صراط نشود.

در آیات 13 سوره شورى/42 58 سوره مریم/19؛ 122 سوره طه/20 و 121 سوره نحل/16 نیز رابطه اجتبا و هدایت مطرح شده است. در خصوص آیه‌ 13 سوره شورى، اجتباى خداوند مسبوق به نهى از تفرقه و سابق بر هدایت ذكر شده است و این خود، گویاى سیر طبیعى تبدل تفرقه به جمع و زمینه‌سازى جمع جهت هدایت است:

«شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ».

برخى از مفسران، ذیل آیه‌ 122 سوره طه/20 «ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى» گفته‌اند: كلمه اجتبا به ‌معناى جمع كردن براى برگزیدن است. در این آیه نیز خداى متعالى بنده خود (آدم) را براى خویش جمع‌آورى كرده، به ‌طورى كه كسى غیر از خدا در او شریك نباشد. بنابراین معنا است كه تفرّع جمله «فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى» بر آن به خوبى روشن مى‌شود.

گویا او را داراى اجزایى فرض كرده و اجزایش را از این‌جا و آن‌جا گرد آورده، سپس به او رجوع و هدایتش كرده و به ‌سوى خود به راهش انداخته است. این مفسر، ذیل آیه‌ 121 سوره نحل/16 «شَاكِرًا لِّأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ» كه به حضرت ابراهیم علیه‌السلام مربوط است، پس از اشاره به ریشه واژه اجتبا نیز آورده است: اجتباى انسان به وسیله خدا به این است كه او را براى خود خالص، و از مذهب‌هاى گوناگون جمع‌آورى كند.

اجتبا و نفى حرج

در آیه 78 سوره حج/22، به رابطه میان نفى حرج و اجتبا اشاره شده است: «وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ». این آیه را خواه خطاب به همه امت اسلامى بدانیم ـ همان ‌گونه كه بیشتر مفسران گفته‌اند ‌ـ  و خواه خطاب به اهل‌بیت عصمت و طهارت ـ همان ‌طور كه مفاد برخى از روایات است و برخى از مفسران نیز آن را پسندیده‌اند‌.‌

بین نفى حرج و حقیقت اجتبا رابطه علّى و معلولى برقرار است؛ زیرا حرج و هر گونه گرفتارى دست و پاگیرى، اضطراب و تشتت را بر انسان حاكم كرده، اطمینان و تمركز وى را از بین مى‌برد و در نتیجه نخواهد توانست به آسانى به ‌سوى ملكوت روى آورد و در جهت آن حركت كند و به هدف نایل آید؛ برخلاف صورتى كه حرج از او نفى و گرفتارى‌هاى دست و پاگیر زندگى از مسیر تكاملى وى برداشته شود؛ زیرا در این صورت تشتت و تفرق انسان به تمركز و اضطراب او به آرامش مبدل مى‌شود و سیر او را به سمت ملكوت آسان ‌مى‌كند.

علم به غیب و اجتبا

سر از راز غیب درآوردن و بر امور غیبى مطلع شدن، نصیب كسى كه در كثرات منغمر است و تفرق و تعدد مظاهر گوناگون عالمِ كثرت، او را متفرق كرده و هر جزئى از اجزایش را به جانبى مى‌كشاند، نمى‌شود.

اطلاع بر غیب، تمركز مى‌طلبد و تمركز، تجمع مى‌خواهد؛ از این ‌رو، خداوند در سوره آل ‌عمران/3 آیه‌ 179 مى‌فرماید: این ‌گونه نیست كه خدا شما را از غیب آگاه سازد؛ بلكه او از میان پیامبران، عده‌اى را به مقام اجتبا اختصاص داده؛ آنگاه آنان را بر امور غیبى آگاه مى‌سازد:

« وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء» و نیز به همین جهت، حق تعالى در آیه‌ 6 سوره یوسف/12، علم به تأویل احادیث را كه خود نوعى از آگاهى بر غیب شمرده مى‌شود، پس از اجتباى حضرت یوسف علیه‌السلام مطرح مى‌كند: «وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ...».

صلاح و اجتبا

در سوره قلم، آیه ‌50 خداوند پس از آن‌كه به قصه حضرت یونس و گرفتارى و سرگردانى وى اشاره مى‌كند، مى‌فرماید: اگر نعمتى از پروردگارش به فریادش نرسیده بود، در ‌حالى‌ كه نكوهیده بود به هامون افكنده مى‌شد؛ ولى پروردگارش او را به مقام اجتبا اختصاص داد و از صالحانش قرار داد: «فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ».

در این آیه، تأخر اجتبا از حالت خاص یونس و تقدم آن بر «فَجَعَلَهُ مِنَ الصّلِحین» آن هم با فاى تفریع مفید این معنا است كه اجتبا، یونس را از تفرق بال و تشتت و حیرانى رهایى بخشید؛ آنگاه وى را لایق درجه صالحان كرد.

كاربرد «اجتبا» در آیه‌ 203 سوره اعراف/7 به اجتباى اصطلاحى ربطى ندارد؛ بلكه فقط معناى لغوى آن مقصود است؛ زیرا این آیه به تعریض مشركان هنگام تأخیر نزول وحى بر پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله اشاره دارد و مى‌گوید: آنان وقتى براى مدتى وحى نازل نمى‌شد و رسول ‌خدا صلى الله علیه و آله منتظر نزول وحى بود، مى‌گفتند: آیات پیشین را كه از این سو و آن سو جمع كرده‌اى، حال نیز چنین كن: «وَإِذَا لَمْ تَأْتِهِم بِآيَةٍ قَالُواْ لَوْلاَ اجْتَبَيْتَهَا».

پانویس

  1. لسان‌العرب، ج 2، ص 174؛ الصحاح، ج‌ 6، ص‌ 97؛ ترتیب‌العین، ص‌ 126.
  2. النهایه، ج‌ 1، ص‌ 231؛ ترتیب العین، ص‌ 126.
  3. التّحقیق، ج‌ 2، ص‌ 53.
  4. مفردات، ص‌ 186، «جبى»؛ دائرة‌الفرائد، ج‌ 5، ص‌ 41.
  5. المیزان، ج‌ 11، ص‌ 79.
  6. المیزان، ج‌ 11، ص‌ 79.
  7. مجمع‌البیان، ج 3، ص‌ 511؛ التبیان، ج 9، ص‌ 151.
  8. ترتیب العین، ص‌ 452؛ لسان‌العرب، ج‌ 7، ص‌ 370.
  9. لسان‌العرب، ج‌ 7، ص‌ 370.
  10. پرتوى از قرآن، ج‌ 5، ص‌ 94‌ـ‌95.
  11. المیزان، ج‌ 7، ص‌ 246‌ـ‌247.
  12. المیزان، ج‌ 7، ص‌ 247.
  13. همان، ص‌ 246‌ـ‌247.
  14. منهج‌الصادقین، ج‌ 8‌، ص‌ 209؛ المیزان، ج‌ 18، ص‌ 31.
  15. المیزان، ج‌ 14، ص‌ 223.
  16. المیزان، ج‌ 12، ص‌ 368.
  17. تفسیر ابن ‌كثیر، ج‌ 3، ص‌ 246؛ تفسیر قرطبى، ج‌ 12، ص‌ 67‌.
  18. الكافى، ج 1، ص 197؛ البرهان، ج 3، ص 910ـ911.
  19. المیزان، ج‌ 4، ص‌ 79.

منابع

  • حسن رمضانی، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 2، صفحه 116-120.