ابوبصیر مرادی

از دانشنامه‌ی اسلامی

لیث بن البخترى مشهور به ابوبصیر مرادى، از راویان بزرگ و عالیقدر شیعه است. او قبل از سال ۱۸۳هـ. زنده بوده است.

قاضى نورالله در «مجالس» در ترجمه او گفته: در کتاب «خلاصه» مذکور است که کنیه او ابوبصیر و ابومحمد است و از راویان امامین الهمامین محمد بن على الباقر و جعفر بن محمدالصادق علیهماالسلام بوده و حضرت امام محمدباقر علیه السلام در شأن او فرموده که «بَشِّرِ الْمُخْبِتینَ بِالْجَنَّةِ؛ بشارت است آن کسانى را که خشوع از براى خدا مى‌کنند به دخول جنت» و از آن جمله (لیث) خواهد بود.

و در کتاب خلاصه از مختار کشى از جمیل بن دراج روایت نموده که گفت از حضرت امام جعفر علیه السلام شنیدم که مى‌فرمود: «بَشِّرِ الْمُخْبِتِینَ بِالْجَنَّةِ بُرَیدُ بْنُ مُعاوِیةِ الْعجلى وَ اَبُوبَصیر لَیثُ بْن الْبَخْتَرى الْمُرادى وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ وَ زُرارَةٌ نُجَباءُ اُمَناءُاللّهِ عَلى حَلالِهِ وَ حَرامِهِ لَوْلا هؤُلاءِ لاَنْقَطَعَتْ آثارُ النَّبُوَةِ وَانْدَرَسَتْ».

وی شخصیتی است که محمد بن مسلم با همه عظمت در راه مکه به اتفاق جمعی از یاران به او اقتدا کرد و نماز را به امامت او به جای آورد. او کتابی داشته است که جمعی از راویان آن را روایت می کنند. راویان بسیاری از ابوبصیر روایت می کنند، از آن جمله اند: ابوجمیله مُفضل بن صالح اسدی، عبدالله بن مسکان، عبدالله بن بکیر و عبدالکریم بن عمرو خثعمی.

و ایضا در کتاب کشى مسطور است که ابوبصیر یکى از آن‌ها است که اجماع نموده‌اند امامیه بر تصدیق او و اقرار کرده اند به فقه او.

و از ابوبصیر روایت کرده که گفت: روزى به خدمت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام رفتم، از من پرسیدند که در وقت موت علباء بن درّاع الاسدى حاضر شده بودى؟ گفتم: بلى، و او در آن حال مرا خبر کرد که تو ضامن دخول بهشت از براى او شده‌اى و از من استدعا کرد که این مضمون را یاد شما آورم، گفتند که راست گفته است، پس من به گریه درآمدم گفتم که جان من فداى تو باد، تقصیر من چیست که قابل این عنایت نشده‌ام مگر پیر سالخورده ضریر البصر منقطع به درگاه دین پناه شما نیستم؟ آن حضرت عنایت نموده فرمودند که از براى تو نیز ضامن بهشت شدم... .

البته برخی چون ابن غضائری و نجاشی مذهب او را مستقیم ندانسته اند، اما به دلیل وثاقت او اعتبار روایی او مورد طعن نیست.

پانویس

  1. مجالس المؤمنین، ۱/۳۳۸؛ رجال حلى، ص ۱۳۶؛ رجال کشى، ۱/۴۰۰.
  2. فروع الکافی، ج۱، ص۸۹؛ وسائل الشیعة، ج۴، ص۹۷۳.
  3. رجال النجاشی، ص۳۲۱، شماره ۸۷۶.
  4. مجالس المؤمنین، ۱/۳۳۹؛ رجال کشى، ۱/۴۰۰.

منابع