کامبوزیا پرتوی از فیلمنامهنویسان و کارگردانان مطرح سینما و تلویزیون ایران است که چهار سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه را در کارنامه دارد و موفق به کسب جایزههای متعدد خارجی و داخلی شده است. هرچند کامبوزیا پرتوی خود را به یک میزان کارگردان و نویسنده میداند اما مشخصاً در فیلمنامهنویسی موفقتر بوده است و بیش از کارگردانی مورد تحسین قرار گرفته است.
پرتوی در سالهای فعالیت خود علاوه بر نویسندگی و کارگردانی، تجربههای دیگری هم دارد. او در فیلمهای «شبانه روز» و «پنج ستاره» بهعنوان مشاور کارگردان و در فیلمهای «یک شب»، «سه زن»، «سوت پایان» و «خیابانهای آرام» مشاور فیلمنامه بوده است.
پرتوی علاوه بر فعالیت در تولید فیلم، در دورههایی از جشنوارههای مختلف بهعنوان داور حضور داشته است که از مهمترین آنها میتوان به داوری در چهاردهمین جشنواره فیلم کودک و نوجوان در سال 78، بیست و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر در سال 81، نوزدهمین د.ره جشنواره فیلم کودک و نوجوان در سال 83 و پانزدهمین دوره جشن خانه سینما در سال 90 اشاره کرد.
سالهای نخستین زندگی
کامبوزیا پرتوی اهل خطه گیلان است و با اصالتی رودباری در 21 آبان سال 1334 در رشت به دنیا آمده است.
او در جوانی وارد دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر تهران میشود و در رشته کارگردانی تئاتر شروع به تحصیل میکند، اما تحصیلات را رها میکند و به همکاری با تلویزیون در ساخت مستندهای کوتاه و داستانی میپردازد. کامبوزیا پرتوی بهعنوان فیلمساز کارش را در سینمای آزاد دماوند آغاز میکند و با چند فیلم کوتاه کار خود را آغاز میکند.
اولین تجربهها
او اولین کار بلند سینمایی خود را در همان سالهای دانشجویی ساخت که فیلم «ماهی» در سال 66 بود. این فیلم که مانند همه آثار او نوشته و کارگردانی شده خود اوست، توانست در اولین قدم چند جایزه بینالمللی را برای پرتوی به همراه بیاورد که جایزه یونیسف از جشنواره فیلم برلین مهمترین این جوایز بود. او همچنین برای این فیلم جایزه بهترین فیلم از جشنواره فیلم جیفونی ایتالیا و همچنین بهترین فیلم جشنواره فیلم آدلاید استرالیا را نصیب خود میکند.
کامبوزیا پرتوی در همان سال فیلمنامه فیلم «شیرک» ساخته داریوش مهرجویی را مینویسد که از فیلمهای مهجور مهرجویی است. او در ادامه فیلمنامه فیلم «خانه در انتظار» به کارگردانی منوچهر عسگرنسب را در این سال مینویسد تا سه تجربه فیلمنامهنویسی را در شروع کار خود تجربه کند.
فیلمهای بهیادماندنی کودک
دو تا از بهیادماندنیترین و خاطرهانگیزترین فیلمهای کودک سینمای ایران، «گلنار» و «گربه آوازهخوان» هستند که به ترتیب در سالهای 67 و 69 ساخته شدهاند که نام کامبوزیا پرتوی در آنها بهعنوان نویسنده و کارگردان دیده میشود؛ اما این تجربهها، جز در یکی دو فیلم نهچندان مهم برای پرتوی تکرار نمیشود و او رفتهرفته از سینمای کودک فاصله میگیرد. پرتوی درباره کنارهگیریاش از سینمای کودک میگوید: «سینمای کودک بهمرور اهمیتش را در سینمای ما از دست داد. اگر امروز هم سینمای کودک جایگاه مناسبی داشت شاید باز هم در این زمینه فیلم میساختم؛ اما وقتی نه حمایتی از این فیلمها میشود و نه امکاناتی برای اکران این فیلمها در نظر گرفته میشود، چرا باید در این فضا کار کنم؟»
ادامه موفقیت در نویسندگی
دهه هفتاد با ادامه موفقیتهای کامبوزیا پرتوی در قامت فیلمنامهنویس همراه است. او در سال 70 فیلمنامه فیلم «برخورد» را برای سیروس الوند نوشت و پس از آن یکی از محبوبترین سریالهای آن دوره به نام «گل پامچال» به کارگردانی محمدعلی طالبی را برای شبکه اول سیما نوشت. پرتوی در سال 78 فیلمنامه فیلم «دایره» را برای جعفر پناهی مینویسد، فیلمی که باعث شناخته شدن جعفر پناهی میشود و به عقیده بسیاری بهترین فیلم جعفر پناهی است. «دایره» با سرمایه و تعدادی بازیگر خارجی ساخته شد و شامل ممیزیهای حاشیهساز زیادی در آن دوران شد.
کامبوزیا پرتوی در سال 79 برای نوشتن فیلمنامه «قطعه ناتمام» برای مازیار میری برنده جایزه بهترین فیلمنامه سال از جشن خانه سینما میشود.
در این سالها پرتوی دو فیلم «افسانه دو خواهر» و «ننه لالا و فرزندانش» را در سالهای 73 و 74 نویسندگی و کارگردانی میکند که چندان فیلمهای قابلتوجهی نبودند و مهجور ماندند.
دهه طلایی 80
دهه 80 برای کامبوزیا پرتوی با سیمرغ آغاز شد. او در این سال فیلمنامه مطرحترین فیلم رسول صدرعاملی یعنی «من ترانه پانزده سال دارم» را نوشت و برای این فیلم برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه از بیستامین جشنواره فیلم فجر شد. «من ترانه پانزده سال دارم» از مهمترین فیلمهای دهه 80 سینمای ایران است که چهرههایی مثل ترانه علیدوستی را به سینمای ایران معرفی کرد. او در همین سال فیلمنامه فیلم «ایستگاه متروکه» را برای علی رئیسیان مینویسد تا با یکی دیگر از چهرههای آشنای سینما هم کار کرده باشد.
پس از سال 80، کامبوزیا پرتوی به مدت سه سال در هیچ پروژه سینماییای کار نمیکند تا اینکه فیلم بعدی خود را پس از 8سال میسازد؛ فیلم «کافه ترانزیت» که مهمترین فیلم کارنامه او بهعنوان کارگردان و نویسنده بهحساب میآید و بیش از پیش او را به چهرهای آشنا تبدیل میکند، این فیلم در دوران اوج بحثهای «گفتوگوی تمدنها» در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی و با همین درونمایه ساخته شده است. کامبوزیا پرتوی برای «کافه ترانزیت» برای دومین بار برنده سیمرغ بلورین از جشنواره بیست و سوم فجر میشود تا بازگشتی موفق به سینما داشته باشد. «کافه ترانزیت» علاوه بر این جایزه سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن را هم برای فرشته صدرعرفایی_همسر سابق کامبوزیا پرتوی_ به همراه میآورد و پرتوی را برنده تندیس زرین بهترین فیلمنامه خانه سینما میکند.
در سال 83 کامبوزیا پرتوی دومین همکاری با رسول صدرعاملی را هم تجربه میکند و اینبار فیلمنامه فیلم «دیشب باباتو دیدم آیدا» را برای او مینویسد.
دهه هشتاد با نوشتن فیلمنامه فیلمهای «شب» برای رسول صدرعاملی و فیلم «خیابانهای آرام» به کارگردانی کمال تبریزی برای کامبوزیا پرتوی به پایان میرسد. پرتوی در دهه هشتاد تمرکز خود را بیش از پیش روی فیلمنامهنویسی میگذارد و کمتر به سمت کارگردانی میرود و به همین دلیل توفیق بیشتری پیدا میکند، بسیاری از منتقدین هم معتقدند که پرتوی فیلمنامهنویس است و در کارگردانی موفقیت چندانی ندارد، البته پرتوی این را قبول ندارد و در پاسخ به این سؤال که "خود را کارگردان میداند یا نویسنده؟" پاسخ میدهد: « هر دو. جایی که فکر میکنم خودم میتوانم یکحرفی را بزنم، خودم میزنم، اما اگر ببینم که آن حرف را فلان کارگردان میتواند بهتر از من بزند، میگذارم که او این کار را انجام دهد.»
کارگردانی مشترک با جعفر پناهی
کامبوزیا پرتوی در سال 91 یکی دیگر از مهمترین تجربیات سینماییاش را تجربه میکند و به همراه جعفر پناهی فیلم «پرده» را نویسندگی و کارگردانی میکند. همکاری با جعفر پناهی که بیش از فیلمسازی به دلیل مسائل و حواشی سیاسیاش موردتوجه است میتواند برای هر فیلمسازی تجربه خاصی باشد و توجههای بسیاری بهویژه از سوی جشنوارههای خارجی را برای او به همراه بیاورد. کامبوزیا پرتوی برای این فیلم، مشترک با جعفر پناهی کاندید بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم آسیا پاسیفیک میشود و پس از آن جایزه خرس نقرهای برلین را در سال 2013 نصیب خود میکند. نکته موردتوجه دیگر این فیلم، بازی کامبوزیا پرتوی در این فیلم بهعنوان بازیگر نقش اصلی است که اولین و تنها تجربه بازیگری او بهحساب میآید.
نویسندگی بزرگترین پروژه سینمایی ایران
کامبوزیا پرتوی بهعنوان نویسنده فیلم «محمد رسولالله» به کارگردانی مجید مجیدی در سال 93 انتخاب میشود. فیلمی که داستان زندگی پیامبر اسلام در کودکی را روایت میکند و در سال 94 و در جشنواره فیلم مونترال از آن رونمایی میشود. این فیلم با سرمایه 116 میلیاردیاش عظیمترین و گرانترین فیلم تاریخ سینمای ایران بهحساب میآید که بسیاری از عواملش نامهای شناختهشده هالیوودی هستند.
سومین سیمرغ، فیلمسازی پس از 13سال
کامبوزیا پرتوی پس از تجربه بزرگترین پروژه تاریخ سینمای ایران به همراه مجید مجیدی، در سال 95 برای یکی دیگر از کارگردانان شناختهشده سینمای ایران نیز فیلمنامه مینویسد، پرتوی این بار با علیرضا داودنژاد در ساخت فیلم «فراری» همکاری میکند؛ فیلمی که در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر مورد توجه قرار میگیرد. در جشنواره فیلم فجر آن دوره علاوه بر سیمرغ بلورین بخشهای بهترین بازیگر مرد، بهترین صدابرداری و سیمرغ ویژه هیئت داوران، جایزه بهترین فیلمنامه هم به «فراری» و نویسندهاش یعنی کامبوزیا پرتوی میرسد تا او سومین سیمرغ خود را نیز شکار کرده باشد.
آخرین ارسال پرتوی فیلمی به نام «کامیون» ماست که مربوط به خانوادهای ایزدی است که پس از حمله داعش در شهرهای مختلف آواره شدهاند. «کامیون» در کشورهای عراق، سوریه، ارومیه و تهران فیلمبرداری شده است. این فیلم که در سال 78 نوشتهشده و درباره طالبان بوده است، به دلایل مختلفی ساخته نشد تا اینکه با تغییراتی در سال 96 و اینبار درباره داعش ساخته شود. از نکات جالب دیگر این فیلم، بازی سعید آقاخانی در نقشی جدی در این فیلم است. پرتوی پس از تولید این فیلم درباره کمکاریاش بهعنوان کارگردان میگوید: «در دوره اول آقای احمدینژاد تصمیم گرفتم کار نکنم، اما در دوره دوم آن دولت ممنوعالفعالیت شدم و نتوانستم فیلم بسازم. پس از آن در دوره اول آقای روحانی هم نتوانستم مجوز بگیرم، اما فیلمنامهام را جایگزین کردم تا بتوانم مجوز بگیرم و به این ترتیب فیلم «کامیون» را بدون تغییر و ممیزی ساختم.»