لوون هفتوان یکی از بازیگرانی است که در سالهای اخیر توجه بسیاری از اهالی سینما را به خود جلب کرده و اخیراً علاوه بر تحسین محافل خاص و منتقدین، مورد توجه مخاطبین عام سینما نیز قرار گرفته است.
فیزیک متفاوت و به قول خودش «حجیم» لوون هفتوان، هرچند او را از ستارههای خوشچهره و اندام سینما جدا کرده است اما همه ابهامها را هم بر طرف میکند: لوون هفتوان قابلیتهای بازیگری زیادی دارد و موفقیتهایش به همین قابلیتها برمیگردد.
البته علاقه و فعالیتهای اصلی هفتوان در زمینه تئاتر است؛ هفتووان به عنوان بازیگر و کارگردان، تجربههای ارزندهای در تئاتر داشته است.
سالهای پر ماجرای زندگی
لوون خانکلدیان هفتوان 6 فروردین سال 1345 در محله حشمتیه تهران و در خانوادهای ارمنی به دنیا آمد و دوره ابتدایی را در دبستان ساهاکیان و دبیرستان را در مدرسه فیروزبهرام در همان محله حشمتیه گذراند.
هفتوان ورودی سال 63 رشته بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است و در سال 69 با اجرای نمایش «اسب» نوشته محمد چرمشیر به عنوان پایاننامه، از این دانشگاه فارغالتحصیل میشود.
هفتوان که در تئاتر فعال بوده، در همان دوران دانشجویی و با ایفای نقشی کوتاه در فیلم «کوچههای عشق» به کارگردانی خسرو سینایی، اولین بازی سینماییاش را تجربه میکند اما این تجربه چندان به نظر او خوشایند نمیآید؛ هفتووان همواره تئاتر را به سینما ترجیح داده است و در این باره میگوید: «تئاتر را ترجیح میدهم، با تئاتر نفس میکشم و زنده هستم. در تئاتر هم مخاطب و هم بازیگر زندهاند و هر شب تغییر میکنند.»
لوون هفتوان برای شرکت در یک جشنواره تئاتر در سال 70 به ارمنستان میرود و ناخواسته سفرهای دور و درازش آغاز میشوند. پس از اینکه هفتوان در ارمنستان پاسپورتش را گم میکند، برای بازگشت به ایران به مسکو میرود و پس از مدتی در آنجا ماندگار میشود. او درباره اتفاق عجیبی که در این دوران برایش میافتد میگوید: «شرایط تاریخی خاصی بود. آن موقع هنوز شوروی بود و مرزی بین ایران و ارمنستان وجود نداشت و من از طریق ترکیه به آنجا رفته بودم.برای اینکه به تهران برگردم مجبور بودم به روسیه بروم تا در آنجا ورقه عبور به من بدهند و من از مسکو به ایران برگردم. با این خیال به مسکو رفتم که دو روز بعد در تهران خواهم بود. این دو روز بعد شد یک سال و همینطور به دلیل نگاه مشکوک سفارت این قضیه ادامه پیدا کرد.»
به این ترتیب هفتوان تصمیم میگیرد در مسکو به ادامه تحصیل بپردازد؛ او در سال 74 موفق به اخذ مدرک فوق لیسانس کارگردانی تئاتر از این آکادمی میشود.
مهاجرت به کانادا
لوون هفتوان در سال 74 به کانادا مهاجرت میکند و در تورنتو کمپانی تولیدات هنری «لماز» را تأسیس میکند و همچنین گروه تئاتر «ریرا» را تشکیل میدهد. او سالها در کانادا درزمینهٔ بازیگری و کارگردانی تئاتر تجربهاندوزی میکند و نمایشهای زیادی را به روی صحنه میبرد. از مهمترین نمایشهایی که لوون هفتوان در تورنتو کانادا به روی صحنه میبرد میتوان به «آهای کی اونجاست»، «عاشق»، «دارم خواب میبینم، نمیبینم»، «شاید رؤیا» و «مرغ دریایی» اشاره کرد. او درباره زندگیاش در کانادا میگوید: «من بسیار خیالپردازم، یک آپارتمان 50متری در تورنتو دارم که برایم بهترین قصر دنیاست، زیرا با وجود کوچکیاش همان جایی است که من دنیا را از آنجا میبینم و تجربه میکنم. تخیل به نظرم یک عنصر زنده بودن است، وقتی انسان عاری از تخیل شود میمیرد... من تا چند سال پیش با همسر و فرزندم در یکی از بهترین خانههای تورنتو زندگی میکردم اما بنا به دلایلی زندگیام پاشید و مجبور شدم با بدبختی زندگی کنم و حتی دو ماه در کلیسا بخوابم. سالهای زندگیام و اتفاقاتی که برایم افتاده باعث شدهاند که همیشه یک ساک کوچک برای رفتن داشته باشم و هیچ چیزی را در زندگی قطعی ندانم.»
بازگشت به ایران
« وقتی ایران را ترک کردم قرار بود 40 روز بعد برگردم، ولی 19 سال بعد برگشتم.»
لوون هفتوان در سال 89 و پس از 19 سال به ایران برمیگردد و با توجه به سوابق ارزندهاش در تئاتر کانادا، به عنوان داور در جشنواره تئاتر فجر شروع به فعالیت میکند. در همین دوران هفتوان با پیشنهادهای بازیگری متفاوتی رو به رو میشود که نهایتاً در سال 91 و پس از یک کار کوتاه در دوران دانشجویی و بازی در فیلم «صدای تاریکی» که بهروز افخمی در کانادا ساخته است، با فیلم «لرزاننده چربی» به کارگردانی محمد شیروانی، کار جدی در سینمای ایران را آغاز کند؛ فیلمی که در دستهبندی فیلمهای روشنفکری و به اصطلاح هنری قرارمیگیرد و در جشنوارههای بینالمللی زیادی مثل جشنواره فیلم نتردام و جشنواره فیلم ساندنس مورد تحسین قرار میگیرد و از نگاه مجله «فیلم کامنت» به عنوان یکی از 23 فیلم خیرهکننده سال 2013 معرفی میشود.
درخشش با «پرویز» و ادامه حضور در سینمای هنری
فیلم بعدی لوون هفتوان، «پرویز» به کارگردانی مجید برزگر است که به موفقیت دور از انتظاری دست مییابد. این فیلم که برای اولین باره در جشنواره فیلم سنسباستین به نمایش در میآید و جایزه ویژه هیئت داوران را از آن خود میکند، در ایران و در گروه هنر و تجربه هم اکران میشود که با فروش و استقبالی بیسابقه با توجه به فیلم هنری بودنش، مدتها روی پرده میماند و باعث شهرت لوون هفتوان در میان مخاطبین خاص و منتقدین سینمای ایران میشود. لوون هفتوان در نقش پرویز خوش میدرخشد تا بازی در این فیلم نقطه عطف کارنامه بازیگری او باشد. هفتوان درباره تجربه بازی در این فیلم میگوید: « در دوران حرفهای هر هنرمندی که کار خلاقانه میکند، نقاط عطفی وجود دارد. «پرویز» هم برای من و کارگردانش نقطه عطف است. موقع ساخت اصلاً فکر نمیکردیم که چنین موفقیتی نصیب این فیلم شود، فقط میخواستیم کاری را بکنیم که دلمان میخواهد و به همین دلیل هم موفق شدیم. بعد از این کار بود که من جدیتر گرفته شدم، چرا که قبل از آن تئاتر کار میکردم که مخاطبان محدودتری دارد.
تجربه سینمای هنری در کارنامه لوون هفتوان ادامه مییابد و او این بار در سال 93 و با فیلم «مردی که اسب شد» ساخته امیرحسین ثقفی فیلم خاص دیگری را در نقش مکمل تجربه میکند.
تجربههای جدید
لوون هفتوان در سال 94 و با بازی در دو فیلم کمدی «یک دزدی عاشقانه» به کارگردانی امیرشهاب رضویان و «دراکولا» به کارگردانی رضا عطاران از ایفای نقش در فیلمهای روشنفکری و خاص فاصله میگیرد و تجربههای عامهپسندتری را پشت سر میگذارد و همچنین در فیلم «غیر مجاز» ساخته حسن یکتاپناه ایفای نقش میکند.
این تجربهها هرچند چندان نظر لوون هفتوان را جلب نمیکنند، اما باعث میشوند که او به چهرهای شناخته شده در بین مخاطبین عام سینما تبدیل شود. هفتوان درباره این تجربههای جدید و به خصوص فیل «یک دزدی عاشقانه» میگوید: «به عنوان بازیگر دوست دارم تجربه کنم و ترسی از خطر کردن ندارم؛ برای بازی در کمدی هم بی میل نبودم. حاصل کار طوری که میخواستم نشد اما از اینکه تجربه کردم پشیمان نیستم. تکراری شدن را دوست ندارم و از هر نقشی که برایم چالشبرانگیز باشد استقبال میکنم. البته با امیرشهاب رضویان رفاقت هم دارم که این مسئله هم در تصمیمی که گرفتم بیتأثیر نبود، همینطور به گروه بازیگران فیلم که آقای مهدی هاشمی، لادن مستوفی و فرهاد آییش احترام خاصی قائل بودم.»
بازگشت به سینمای تجربی، تجربه تئاتری در ایران
هفتوان در سال 95 و با بازی در فیلم «کوپال» به کارگردانی کاظم ملایی، به سینمای هنری باز میگردد و دوباره در فیلمی تجربی حضور پیدا میکند و در نقش اصلی که یک شکارچی و تاکسیدرمیست است بازی میکند.
لوون هفتوان در همین سال با شهرام مکری که با فیلم «ماهی و گربه» صاحب یکی از تجربیترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است همکاری میکند و در فیلم دوم او یعنی «هجوم»، به عنوان نقش مکمل حاضر میشود. هفتوان درباره تجربه بازی در این فیلم میگوید: «مکری سعی میکند که قدمهای جدیدی در سینما بردارد و من واقعا خوشحالم که در این فیلم حضور دارم. خوشحالم از اینکه «هجوم» جزو فیلمهایی میشود که بعدها وقتی صحبت از سینمای ایران شود، از این فیلم هم یاد خواهد شد.»
لوون هفتوان سال پرکار سینمایی خود را با کارگردانی نمایش «بازی یالتا» نوشته برایان فریل که برگرفته از «بانو با سگ ملوس» آنتوان چخوف است، اولین کارگردانی تئاتر در ایران را نیز تجربه میکند. او درباره اجرای این نمایش میگوید: «در این نمایش فاصله و فضای بین واقعیت و خیال برایم جالب بود، اینکه واقعیت چه شکلی است و چه وزنی دارد. این نمایش بیانگر نگرانیهای من است به عنوان یک انسان در این جهان.»
فیلم بعدی لوون هفتوان «کار کثیف» به کارگردانی خسرو معصومی است که هفتوان در آن هم در نقش مکمل ظاهر شده است. لوون هفتوان که اغلب تجربههایش به عنوان بازیگر مکمل بوده است در این باره میگوید: «از نظر من شخصیتهای اصلی بر اساس مقدار حضورشان تعیین نمیشوند، بلکه اهمیتشان با تاثیری که روی داستان میگذراند مشخص میشود.»
هفتوان بازیگری بی حاشیه است که جهان خود را دارد و به گفته خودش درگیر مخاطب نیست. او خود را در جستجوی آرامش میداند و سعی میکند با بیان نگرانیها و دغدغههایش با کارهای هنری، به این آرامش دست یابد. او درباره گوشهگیر بودنش میگوید: «شاید به خاطر سن و سالم باشد. هر کسی در جوانی با این انرژی آغاز میکند که میخواهد دنیا را تکان دهد و من هم همینطور بودم، اما طی سالیان حس کردم که همه چیز نسبی است و حالا این شهرتی که به آن دست یافتهام نسبی است. اینکه پنجاههزار، پنج میلیون و یا پنجاه میلیون تو را بشناسند اصل نیست، اصل این است که آدم به خودش وفادار باشد.»
فوت
لوون هفتوان چند روز مانده به عید سال 97 در نوزدهم اسفند 96 بر اثر سکته قلبی درگذشت.
این هنرمند در محل تصویربرداری فیلم «عروس تاریک» دچار عارضه قلبی شد و بعد از انتقال وی به بیمارستان درگذشت.
روحش شاد و یادش گرامی