چگور
چُگور، یا چُئگور / چغور، سازی زهی ـ زخمهای که اوزانهای قدیم (اجداد عاشقهای کنونی) مینواختهاند. به این ساز قوپوز نیز میگویند. سازی که امروزه در دست عاشقهای آذربایجان دیده میشود، «ساز» نام دارد و به ساز عاشیقی نیز معروف است. اینکه آیا قوپوز، چگور و ساز یکی بودهاند و یا اینکه شکل ظاهری قوپوز و چگور در قدیم چگونه بوده است، به روشنی معلوم نیست (درویشی، دایرةالمعارف ... ، 1 / 230).
عاشقهای ساوه، قزوین، همدان و ایل قشقایی در حال حاضر به سازشان چُئگور میگویند. چئگورهای نواحی یاد شده امروزه چیزی به جز ساز عاشیقی متداول در آذربایجان نیست. البته اکنون چُئگور در ایل قشقایی منسوخ شده است. ظاهراً آخرین فردی که در ایل قشقایی این ساز را مینواخته، حسینقلی خان معروف به صَمصام السلطان (د 1319ش) بوده که در 75 سالگی درگذشته است. او ایلخانِ ایلِ قشقایی بود و اولین و آخرین ایلخانی بود که به نواختن چئگور پرداخته است. اندکی پیش از او ظاهراً افراد دیگری در ایل قشقایی چئگور مینواختهاند که از جملۀ آنها میتوان از جعفرقلی بیک از طایفۀ چگینی، و اسفندیار بیک نام برد. در موسیقی عاشقی ایل قشقایی دو آهنگ منسوب به صمصامالسلطان است که شعر و موسیقی آنها را خود او ساخته است، یکی آهنگ «صمصام»، و دیگری آهنگ «نه حاجت باده ایچمآما» (حاجتی نیست به خوردن باده) (همو، تحقیقات). تصویری از میانسالی صمصامالسلطان در دست است که بهرغم کیفیت نامناسب آن، او را چئگور در دست نشان میدهد. با از میان رفتن چگورِ قشقایی، عاشقها به کمانچه و تار روی آوردند و برخی نیز کمانچه را رها کردند و به نواختن ویلن مشغول شدند (همو، دایرةالمعارف، 1 / 511).
عاشقهای همدان نیز امروزه در حال از میان رفتناند؛ اما هنوز حضور دارند. در قزوین و بهویژه ساوه نیز عاشقها هنوز چئگور مینوازند و میخوانند. «عاشق» در استان همدان عموماً به شخصی اطلاق میشود که نوازندۀ چئگور است و حین نواختن ساز به خواندن و نقل داستان میپردازد (رهبر، 105). البته گاهی اوقات در مراسم عروسی ــ که مهمترین عرصه برای هنرنمایـی عاشقهاست ــ نوازنـدگان بالابـان و دایـره بـا عـاشق همراهی میکنند و به صورت گروه 3 نفره به اجرای موسیقی میپردازند؛ اما در حین نقل داستان هیچ سازی غیر از چئگور نواخته نمیشود، زیرا در غیر این صورت مردم متوجه مفهوم داستان نمیشوند (همو، 107). بنابراین نقش عاشق و ساز چئگور در مجلس عروسی عمدتاً نقل و همراهی آواز است و از این ساز، برای همراهی در رقص استفاده نمیشود، اما بعضی مواقع، در غیاب سازهای دیگر، عاشق مجبور به اجرای قطعاتی برای همراهی رقص نیز میشود (همانجا).
چگور عاشقهای همدان که امروزه توسط مضرابی از جنس پلاستیک نواخته میشود (همو، 108)، 9 وتر دارد. آنها سازهای 5-7 و 11 وتری نیز داشتهاند، اما به قول خودشان ساز 9 وتری، ساز عاشقی است. به تناسب 9 وتر، 9 گوشی بر روی سرپنجه وجود دارد. وترها در یک گروه 3 تایی، به نام «زیل»، و یک گروه 6 تایی، به نام «بم» قرار میگیرند. بین این دو گروه فاصلهای است که مجزا بودن آنها را نشان میدهد (عاشق حیدرعلی محمودی و عاشق حسین آقا محمدی، به تقلید از آذربایجان، وترها را در 3 گروه 3 تایی میاندازند). 3 وتر اول نقش اجرای ملودی، و 6 وتر دیگر نقش واخوان دارند. وترها از جنس سیم فولادیاند و همگی قطر یکسان دارند. تعداد ترکههای کاسۀ طنینی بین 9، 10، 11 و شمار دستانهای ساز بین 14، 15 و 16 متغیر است. عاشق حمزه علی و عاشق اسماعیل بخشی میگویند: دستانها در قدیم 10 عدد بیشتر نبوده است و 5 دستانِ اضافه شده ــ که بـا میخ بـه دسته متصل شدهاند ــ از ابداعات عاشق ایمران حیدری است. بیشترِ عاشقها معتقدند در قدیم تعداد دستانها 11 تا 13 عدد بوده است و برای نواختن آهنگهای همدان تا محدودۀ دستان دهم (شاه پردۀ پایین) بیشتر استفاده نمیشود. دستانهای پایینتر از دستان دهم مورد استفادۀ عاشقهای حرفهای و دارای تکنیک بالاتر است. گاهی اوقات استفاده از آنها نقش تزیینی نیز دارد. در مجموع توافقی بر تعداد دستانها نیست و حتى اگر ساز، یک تا دو دستان هم نداشته باشد، برای آنها اهمیتی ندارد (همو، 109).
به گفتۀ عاشق ایمران حیدری و جواد حسینقلیپور، دستان اول در سازهای مورد استفادۀ عاشقهای همدان، برخلاف عاشقهای آذربایجان شرقی ــ که نیمپرده است ــ حالت ربع پرده (کُرن) دارد و این باعث میشود که صدای سازشان تا حدی به موسیقی عاشقهای ترکیه نزدیک شود (همو، 114). کوک مورد استفادۀ اکثر عاشقهای همدان کوک «زیل و بم» نام دارد که بر اساس آن وترهای زیل و بم به فاصلۀ دوم از یکدیگر کوک میشوند و با توجه به صدای خواننده کوک را بمتر یا زیلتر میکنند. عاشقهای همدان معتقدند تمام آهنگهای همدان با این کوک قابل اجرا ست (همو، 109). به نظر میرسد چگور همدان درگذشته اندازۀ کوچکتری داشته است. در عکسی از نادعلی چُئگوری، متعلق به سال 1353ش در رَزَن، اندازۀ این ساز تا حدی مشخص، و مؤید این مطلب است (همو، 108).
تصویری از سال 1330ق / 1912م در دست است که نوازندهای از ایل شاهسون مشغول نواختن یکساز زهی زخمهای است. این عکس را آنتوان خان سوریوگین گرفته است. سازی که در تصویر مشاهده میشود، از نظر ابعاد و شکل با ساز عاشیقی فعلی متفاوت است. از این رو میتوان حدس زد که این ساز احتمالاً همان چئگور یا قوپوز قدیم در آذربایجان بوده است که حداقل تا زمان گرفته شدن این عکس (نک : تصویر) هنوز در برخی نقاط آذربایجان متداول بوده است (ذکاء، تصویر شم 149).
نگارندۀ این مقاله چند ساز قدیمی از منطقۀ تالش واقع در غرب استان گیلان را شبیه بهآنچه در این تصویر مشاهده میشود، به عنوان نمونههای قدیمی بازمانده از تمبورۀ تالشی ــ که متعلق بـه 100 تـا 130 سال پیش است ــ مـورد بررسی قرار داده است. این سازها هماکنون در موزۀ موسیقی ایران محفوظ است. ذکر این نکته لازم است که از دیرباز عاشیقهای آذربایجان از طریق خلخال به روستاهای منطقۀ تالش آمد و شد داشتهاند و آنچه در منطقۀ تالش بهعنوان تمبوره شهرت داشته، نیز ممکن است حاصل تغییراتی باشد که روی چئگور یا قوپوز قدیم آذربایجان صورت گرفته است (درویشی، دایرةالمعارف، 1 / 231).
مهدی اخوان ثالث شاعر معاصر ایران نیز شعری به نام آواز چگور از خود به یادگار گذاشته است. نکتۀ جالب این است که برخی نوازندگان و خوانندگان قشقایی بهطور کلی به همۀ سازها، چئگور میگویند، اعم از آنکه این ساز چئگور باشد یا ویلن (همو، تحقیقات ...).
مآخذ
درویشی، محمدرضا، تحقیقات میدانی؛ همو، دایرةالمعارف سازهای ایران، تهران، 1380ش؛ ذکاء، یحیى، تاریخ عکاسی و عکاسان پیشگام در ایران، تهران، 1376ش؛ رهبر، ایلناز، «موسیقی عاشقهای همدان»، ماهور، تهران، 1386ش، س 9، شم 35.