چناران
چِناران، شهرستان و شهری در استان خراسان رضوی:
شهرستان چناران
این شهرستان از شمال به شهرستان درهگز، از شمال شرقی و شرق به شهرستان مشهد، از جنوب به شهرستان نیشابور و از غرب به شهرستان قوچان محدود است (قنبری، 5). شهرستان چناران از دو بخش مرکزی و گلبهار تشکیل شده، و دارای دو شهر به نامهای چناران و گلمکان و 5 دهستان است که مرکز آن شهر چناران است ( نشریه ... ، بش ). این شهرستان در سرشماری سال 1385ش دارای 533‘108 تن جمعیت بوده است («درگاه ... »، بش ).
چناران پیشتر یکی از بخشهای شهرستان مشهد بهشمار میرفت و مرکز آن روستای حاجی نصیر بود. پس از آنکه کارخانۀ قند در آن بنیاد نهاده شد، گسترش یافت و به صورت شهرستان درآمد (جغرافیا ... ، 34). جدایی چناران از مشهد و تأسیس شهرستانی بدین نام در 1369ش صورت گرفت (قنبری، همانجا). رشته کوههای بینالود در جنوب، و هزارمسجد در شمال آن قرار دارد.
چناران بر سر راه مشهد به قوچان واقع شده، و دارای آب و هوای معتدل و خشک است (جعفری، 396). در برخی از مآخذ آب و هوای این شهرستان به 3 نوع نیمهبیابانی (کوهپایهای)، معتدل کوهستانی و سرد کوهستانی تقسیم شده است (قنبری، 42). رودهای کوچک و بزرگی که از کوههای بینالود و هزارمسجد واقع در شمال و جنوب چناران سرچشمه میگیرند، به کشفرود که مهمترین رودخانۀ شمال خراسان بهشمار میآید، میپیوندند. این رود از میان دشت چناران میگذرد (همو، 44، 49). مهمترین فراوردههای کشاورزی چناران چغندر قند، غلات و میوه است (جغرافیا، همانجا).
شهر چناران
این شهر در 55 کیلومتری شمال غربی مشهد در °59 و´7 طول شرقی و°36 و´39 عرض شمالی واقع است (جعفری، همانجا). از عواملی که در پیدایش شهر چناران مؤثر بودهاند، افزون بر کارخانۀ قند که کار ساخت آن در 1333ش آغـاز شد، احداث بـزرگراه آسیـایی تهران ـ مشهد و قرارگرفتن آن در کنار این بزرگراه، وجود منابع آب فراوان و توسعۀ کشاورزی را میتوان نام برد (قنبری، 127). برطبق سرشماری سال 1385ش شهر چناران دارای 735‘41 تن جمعیت بوده است («درگاه»، بش ).
پیشینیۀ تاریخی
گذشته از روستای رادکان، کهنترین اثری که در شهرستان چناران بر جای مانده، خرابههای شهر منیجان است که آن را به منیجه (منیژه) دختر افراسیاب [شاه افسانهای توران] نسبت داده، و از آبادانیهای او دانستهاند (اعتمادالسلطنه، مرآة ... ، 4 / 2267). این خرابهها اکنون در 6 کیلومتری جنوب شرقی شهر چناران قرار دارد (قنبری، 77). همچنین بهعقیدۀ برخی، کشته شدن یزدگرد اول ساسانی (420م) در چشمۀ سبز روی داده که پیشتر از توابع طوس بهشمار میرفته است (حمدالله، 241). این چشمه دریاچهای دائمی است که امروزه در 23 کیلومتری جنوب روستای گلمکانِ شهرستان چنـاران قـرارگرفته است (قنبری، 51). بـرابـر پارهای از روایتها، اسبی زیبا از درون چشمۀ سبز بیرون آمد و با لگدی که به سینۀ یزدگرد زد، او را کشت (پیرنیا، 198؛ دیاکونف، 395).
از سالهای پایانی سدۀ 8 ق / 14م نام چناران در برخی از رویدادهای تاریخی دیده میشود، چنانکه امیرتیمورگورکانی به هنگام یورش به بغداد (795ق / 1393م، در این باره، نک : میرجعفری، 32) دستور داد امیرزاده شاهرخ از راه چناران برود (شرفالدین، 2 / 259-260). در 855 ق / 1451م در چناران جنگی میان میرزا بابر و برادرش سلطان محمد (فرزندان بایسنقرمیرزا تیموری) روی داد که به شکست و کشته شدن سلطان محمد انجامید (اسفزاری، 2 / 172-173؛ روملو، 305-306). در 874 ق / 1469م چناران بار دیگر میدان جنگ دو شاهزادۀ دیگر تیموری به نامهای یادگار محمد میرزا (نوادۀ بایسنقر) و سلطان حسین میرزا (نوادۀ بایقرا) گردید که در آن یادگار محمدمیرزا شکست خورد (همو، 495).
شاه عباس اول (سل 996- 1038ق / 1588- 1629م) برای جلوگیری از حملۀ ترکمنها و ازبکها، طایفههایی از کردان جنگجو را از غرب ایران به خراسان منتقل ساخت و از مرز استراباد تا چناران، 5 ناحیۀ کردنشین تشکیل داد (بارتولد، 113). در روزگار شاه سلطان حسین (سل 1105-1135ق / 1694-1722م) که امور کشور نابسامان بود، کردهای خراسان با طایفۀ گرایلی به زدوخورد پرداخته، آنها را بیرون راندند و خود جایگزین آنان شدند. با این رویداد سرزمینی که از چناران علیا (نزدیک مشهد) تا چناران سفلا (حوالی بجنورد) را دربر میگرفت به کردهای زعفرانلو اختصاص یافت (اعتمادالسلطنه، مطلع ... ، 1 / 156- 158). بنا بر نوشتۀ محمدحسین مستوفی، در دورۀ شاه سلطان حسین، قلعۀ چناران نیز در دست طایفۀ زعفرانلو ــ که یکی از 4 طایفۀ بزرگ کُرد در خراسان بهشمار میرفت ــ بوده است (ص 410).
در زمـان نـادرشـاه افـشـار (سل 1148-1160ق / 1735-1747م) چناران از جایگاههای ویژه برای پرورش گونهای اسب اصیل شده بود (شعبانی، 480). این نوع اسب که در آن روزگار بسیار گرانبها بود، از آمیختگی اسب زیبای عربی و مادیان نیرومند خراسانی به دست میآمد (ملکم، II / 231-232). در 1210ق / 1795م آقامحمدخان قاجار با سپاهی بسیار برای برقراری نظم روانۀ خراسان شد؛ امیرگونه خان و پسرش مَمِشخان زعفرانلو که در چناران فرمانروا بودند، به او پیوستند (سپهر، 1 / 80). در زمان فتحعلی شاه قاجار، ممش خان حاکم چناران از اطاعت شاه قاجار سرپیچی کرد. فتحعلی شاه در 1213ق دو تن از سرداران خود به نامهای صادق خان شقاقی و حسین خان قاجار قزوینی را برای سرکوبی وی به چناران فرستاد و ممشخان به مشهد پناه برد (همو، 1 / 102-103). در 1217ق / 1802م فتحعلی شاه بار دیگر به خراسان رفت و مشهد را محاصره کرد و نیز حسینخان قزوینی را با گروهی برای دفع ممشخان و تسخیر قلعۀ چناران فرستاد، ولی به سبب بروز قحطی در مشهد و ظاهراً به شفاعت برخی از رهبران مذهبی، دست از محاصره برداشت و به تهران بازگشت (همو، 1 / 119).
به عقیدۀ برخی از پژوهندگان، چناران در روزگار فرمانروایی ممشخان در اوج شکوفایی و شهرت به سر میبرده، و از موقعیت مهمی برخوردار بوده است (توحدی، 1 / 193؛ ییت، 297-298). چناران در حکومت رضاقلیخان زعفرانلو (برادر ممشخان) بر خبوشان، به تصرف وی درآمد (سپهر، 1 / 428). در 1247ق / 1831م نایبالسلطنه (عباس میرزا) قلعۀ امیرآباد چناران را که از ساختههای رضاقلیخان بود، گرفت و ویران ساخت و حکومت چناران را به کریمخان زعفرانلو برادرزادۀ ممشخان سپرد (همو، 1 / 479-480).
حکیمالممالک که در 1286ق / 1869م به همراه ناصرالدین شاه قاجار به خراسان سفرکرده، چناران را قصبهای ویران، با 300 خانوار فارسیزبان گزارش کرده است. در این زمان از ویرانههای قلعۀ امیرآباد چناران هنوز آثاری برجای بوده است (ص 207). او همچنین از روستاها، زمینهای کشاورزی، باغهای پردرخت و میوههای بلوک چناران یاد کرده است (ص 304)، چنانکه امروزه هم در درههای کوهستانی و نیز در دشت چناران باغهای میوه، زمینهایی زیر کشت گندم و جو، و نباتات صنعتی به فراوانی دیده میشوند (قنبری، 188- 189).
مآخذ
اسفزاری، محمد، روضات الجنات، به کوشش محمدکاظم امام، تهران، 1339ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، مرآة البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، 1368ش؛ همو، مطلع الشمس، تهران، 1355ش؛ بارتولد، و. و.، جغرافیای تاریخی ایران، ترجمۀ همایون صنعتیزاده، تهران، 1377ش؛ پیرنیا، حسن، ایران قدیم، تهران، 1308ش؛ توحدی، کلیمالله، حرکت تاریخی کُرد به خراسان در دفاع از استقلال ایران، مشهد، 1371ش؛ جعفری، عباس، دایرةالمعارف جغرافیایی ایران، تهران، 1379ش؛ جغرافیای استان خراسان، وزارت آموزش و پرورش، تهران، 1364ش؛ حکیم الممالک، علینقی، روزنامۀ سفر خراسان، تهران، 1356ش؛ حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به کوشش لسترنج، لیدن، 1331ق / 1913م؛ «درگاه ملی آمار» (نک : مل ، SCI)؛ دیاکونف، میخائیل، تاریخ ایران باستان، ترجمۀ روحی ارباب، تهران، 1346ش؛ روملو، حسن، احسن التواریخ، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1349ش؛ سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ ( تاریخ قاجاریه)، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، 1377ش؛ شرفالدین علی یزدی، ظفرنامه، به کوشش محمد عباسی، تهران، 1336ش؛ شعبانی، رضا، مختصر تاریخ ایران در دورههای افشاریه و زندیه، تهران، 1378ش؛ قنبری، احمد، جغرافیای شهرستان چناران، مشهد، 1381ش؛ مستوفی، محمدحسین، «آمار مالی و نظامی ایران در 1128ق»، فرهنگ ایران زمین، تهران، 1353ش، ج 20؛ میرجعفری، حسین، تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دورۀ تیموریان و ترکمانان، اصفهان، 1375ش؛ نشریۀ اسامی عناصر و واحدهای تقسیماتی به همراه مرکز، معاونت سیاسی وزارت کشور، تهران، 1388ش؛ نیز:
Malcolm, J., The History of Persia, London, 1970; Yate, C. E., Khurasan and Sistan, Nendlen / Liechtenstein, 1977; SCI, www.sci. org.ir / portal / faces / public / census85.