چنار
چِنار، نام درختی از خانوادۀ چناریان و از درختان بومی مناطق جنوب و غرب اروپا و فلات ایران که از دیرباز ارزشی ویژه نزد مردم جوامع مختلف داشته است. این درخت با نام علمی پلاتانوس اُرینتالیس معروف است و در زبان عربی الدُلب (خلیل بن احمد، 8 / 41؛ جوهری، 1 / 125؛ مظفریان، 584) و صِنار، مُعَرّب چنار نامیده میشود ( تاج ... ، نیز ابنمنظور، ذیل دلب و صنر).
بلندی، برگهای پهن و سایه افکنی، نداشتن میوه و درازی عمر، از شاخصههای اصلی درخت چنار به شمار میرود (رشیدالدین، 55-57). هر کدام از این ویژگیها باورهایی پدید آورده که در منابع دینی، تاریخی و ادبی آمده است. در داستان یعقوب نبی (ع) در سِفر پیدایش، چوب این درخت اثرگذار در زایش و فزونیزادورود رمه دانسته شده است (30: 37-42). همینطور در تعبیرهایی در سِفر حزقیال، بزرگی، عظمت و پایندگی فرعون به چنار تشبیه و مَثَل زده شده است (31 : 8 ؛ نیز دائرةالمعارف ... ، 3 / 441).
امکان پیوند درخت تاک با چنار در کشاورزی ( یواقیت ... ، 224؛ فاضل، 198)، وکهنسالی و سرسبزی و هر ساله پوست انداختن و رنگ سبز روشن گرفتن و جوان شدن شاخههای درخت، سبب تقدس و مظهر برکت و نعمت شدن چنار در اندیشۀ ایرانیان شده است (بهار، 96).
درخت چنار نزد پادشاهان پارس مقدس شمرده میشد و در دربار آنان پیوسته دو درخت زرین چنار و تاک آراسته به انواع گوهرها به مفهوم پادشاهی و مظهر مبانی پادشاهی بود. به هنگام لشکرکشی داریوش به یونان نیز مجسمۀ زرین چنار و تاکی به او هدیه شد (همو، 95-96 ؛ ادی، 33-34). با توجه به اینکه آرزوی طول عمر از سوی انسان، خواستی دیرینه است، تجلی این خواسته، گاه به صورت فرافکنی در عمر چنار نمود پیدا کرده است (نابلسی، 2 / 34).
باور به عظمت و پایندگی این درخت، گاه بهصورت تمسک جستن به آن بروز کرده است؛ چنانکه در لشکرکشی خشایارشا به یونان گفتهاند که وی در میانۀ راه درخت چنار زیبایی یافت و دستور داد تا آن را با زیورهایی آراستند و سپس درخت چنار را «تحت محافظت جاویدانان قرار داد» (هرودت، II / 485؛ نیز نک : ادی، 33). نشانههایی از همگرایی تاک و چنار را میتوان در برخی از آثـار هنری نیز مشاهده کـرد (برای نمونه، نک : شاهکارها ... ، 462).
پس از ظهور اسلام، این باورها در جامعۀ ایران و جوامع اسلامی ادامه یافت و با حفظ مفاهیم بنیادین آنها تغییراتی در ساختار این باورها و ویژگیهای مثبت و منفی آنها بروز کرد. برای مثال فخرالدین رازی در تفسیر قرآن کریم دربارۀ آفرینش گیاهان و توصیف چگونگی تغذیۀ آنها (نک : طه / 20 / 7)، چنار را از بهترین انواع درختان نامیده است (22 / 9)؛ برخی دیگر هم آن را چنین معرفی کردهاند (انطاکی، 1 / 153). همچنین در مقابل شاخصهها و صفات مثبت درخت چنار میتوان به شاخصههای منفی آن نیز اشاره کرد؛ مثلاً در تمثیلها و مَثَلها گاهی بلندی درخت چنار با منظری متفاوت نگریسته شده، و افراد بلندقامت را به تمسخر به چنار نسبت دادهاند؛ برای نمونه، در برخی منابع هنگام سخن گفتن از غزوۀ تبوک، به یکی از سپاهیان دشمن اشاره شده است که او را به مسخره، چنار میخواندند (متقی، 13 / 37).
بومی بودن درخت چنار، در سرزمین ایران ارتباطی نزدیک میان مردم با این درخت به وجود آورده است. در ایران و برخی از کشورهای اسلامی منطقه، درخت چنار نقش اقتصادی در زندگی مردم جامعه داشته است و مردم از کاشت و پرورش این درخت بهره میبردهاند؛ حتى گفته شده ملامحمدصالح مازندرانی از برگ آن برای نوشتن استفاده میکرده است (گزی، 72). این نقش اقتصادی در استفتائات مردم دربارۀ خمس، زکات، خرید و فروش درخت چنار، نمود یافته، و بحثهایی را درکتابهای فقهی و توضیح المسائلها مطرح کرده است (نک : ابنعابدین، 1 / 279؛ میرزای قمی، 4 / 6-7؛ خمینی، 235، 305). وجود چنارهای تنومند و کهنسال در پیرامون یا در داخل بسیاری از بقاع متبرکه، امامزادهها، مساجد و دیگر اماکن مقدس، رابطهای قداست گونه میان درخت و اماکن به وجود آورده است؛ بهطوریکه گاه مکان مقدس در مجاورت درخت چنار، تقدسی افزونتر مییابد.
براساس باور به تقدس این درخت و نقش برکتزایی به محصول و خانواده و بارورکردن زنان و رونق بخشیدن به کسب وکار (بهار، 96)، مردم به آن توسل میجویند و با آویختن پارچه به شاخههای آن دخیل میبندند و با روشنکردن شمع در پای تنۀ چنار به نذر و نیاز میپردازند. در فرهنگ عامۀ ایران برای برخی درختان چنار کراماتی پنداشتهاند. نمونۀ آن درخت چنار امامزاده علی اصغر در زرآباد قزوین است که میگویند همهساله در روز عاشورا برای مظلومیت و شهادت امام حسین (ع) خون میگرید و این خون به صورت صمغی سرخ رنگ از آن بیرون میتراود (گلریز، 1 / 708). شهرت این درخت چنان بوده که در سدۀ قبل، محمدرضا بن میر محمد قاسم حسینی قزوینی کتابی تحت عنوان چنار خونبار دربارۀ آن، تألیف نموده است (نک : آقابزرگ، 5 / 308- 309؛ دربارۀ روایت جاری شدن خون از زیر سنگ در روز عاشورا، نیز نک : ه د، عاشورا).
در آثار خوابگزاران نیز درخت چنار نمود یافته است. ابن سیرین (د 110ق / 729م) قدیمیترین نویسنده در مبحث خوابگزاری، دیدن چنار در خواب را به مردی بلندقامت، پراولاد و بدخُلق تعبیر کرده است که نه مال دارد و نه خیری از او به کسی میرسد (2 / 207؛ نیز نک : نابلسی، 1 / 279؛ ابنشاهین، 1 / 362). همچنین نوشتهاند که هرگاه جنگاوری به هنگام رفتن به جنگ درخت چنار خواب ببیند، تعبیر و معنای خوبی دارد (نابلسی، همانجا). چنار و برخی از ویژگیهای آن، بهویژه از آن بابت که چنار به خودی خود آتش میگیرد و خودسوزی میکند، در اشعار شاعران نیز بازتاب یافته است (برای مثال، انوری، 1 / 161، 2 / 714؛ ناصر خسرو، 355؛ نیز نک : یاحقی، 170-171).
قداست و برخی از ویژگیهای درخت چنار مانند کهنسالی و سرسبزیِ همیشگی و اعتقاد به برکتزایی و مراددهی باعث شده است تا بسیاری از روستاها، قریهها و رباطها در شهرها و روستاهای مختلف ایران، از غرب تا شرق با نام این درخت، ترکیب شوند و یا به نام آن خوانده شوند، مانند چنار رباط، چناران و چناربن (بابر، 148؛ نظامالدین، 210؛ فسایی، 2 / 1240؛ نصری اشرفی، 2 / 909). همچنین پارهای از محلات در شهرها و آبادیها معروفیت خود را از چنار یا چنارهای کهن محله گرفته، و به نام آن خوانده شدهاند؛ مانند محلۀ پاچنار شهر تهران، یا بش قارداش (اشاره به 5 چنار) در نزدیکی بجنورد، و آبادی چنار در اطراف کاشان (افشار، 56، 157، 195، 348).
در برخی از مناطق سرزمین ایران، چنارهایی بسیار کهنسال با عمری حدود یا بیش از هزار سال وجود دارد که در منابع و سفرنامهها به آنها اشاره شده است (برای نمونه، نک : کلاویخو، 233؛ دیولافوا، 159؛ یول، 187). چنارهای کهنسال صحن امامزاده یحیى (ع) با طول عمر هزار ساله و چنار عباسی در محوطۀ ارگ تهران (امین، 10 / 285؛ معیرالممالک، 16، 28)، از قدیمترین نمونههای چنارهای کهن در ایراناند. همچنین چنارهای بسیار تنومند و کهن دیگر مانند چنار امامزاده صالح (ع) در تجریش تهران (دیولافوا، همانجا) و چنار بازار شهر محلات که بهسبب پوسیدگی درون تنۀ آنها در طی زمان، و پدید آمدن حفرۀ بزرگی در آنها مردم از آنها برای اقامتگاه و غالباً محل کسبوکار استفاده میکردند. اینها نشانههایی از همزیستی انسان با درخت، بهویژه درخت چنار است که در آثار هنری نیز بازتاب یافته است (شاهکارها، 151، نیز برای اعتکاف، نک : 501).
با آنکه بسیاری از چنارهای کهن در سدۀ اخیر ثبت تاریخی شدهاند، اما در دهههای اخیر برخی از کهنسالترین و معروفترین آنها مانند چنار امامزاده صالح (ع)، چنار بازار محلات و چنار 500 سالۀ دامغان قطع شدهاند (انجوی، 274).
در متون گیاهپزشکی و گیاهدرمانی سنتی برای اجزائی از درخت چنار مانند چوب، پوسته و برگ آن، خواص درمانی و منفعتها و مضرتهایی بیان شده است. مثلاً پوست و برگ چنار را برای درمان تنگی نفس و درمان نیش عقرب (حکیم مؤمن، 269؛ سرورالدین، 84، 381)، و ضماد برگ تازۀ آن را برای از بین بردن ورم زانو و بهبود جراحت و بندآمدن خون بهکار میبردهاند (ابنبیطار، 1 / 94؛ ابنربن، 403؛ انطاکی، 1 / 154). عطار یزدی جوشاندۀ برگ چنار در سرکه را برای رفع درد دندان مفید، و دود آن را برای انسان مضر و احتمال سبب کری و کوری دانسته است (نک : همو، 1 / 161). از بخور برگ درخت چنار، همچون رماننده و از میان برندۀ برخی حشرات موذی استفاده میکردهاند (ابشیهی، 2 / 239؛ انطاکی، همانجا؛ حکیم مؤمن، 271). خود درخت چنار همچنین رمانندۀ خفاش است (دمیری، 1 / 296-297؛ ابشیهی، 2 / 256، 269؛ قلقشندی، 2 / 73، 91؛ انطاکی، همانجا).
مآخذ
آقابزرگ، الذریعة؛ ابشیهی، محمد، المستطرف، به کوشش مفید محمد قمیحه، بیروت، 1986م؛ ابنبیطار، عبدالله، الجامع لمفردات الادویة و الاغذیة، قاهره، 1291ق؛ ابن ربن، علی، فردوس الحکمة، به کوشش محمد زبیر صدیقی، برلین، 1928م؛ ابنسیرین، محمد، منتخب الکلام فی تفسیر الاحلام، قاهره، 1349ق / 1940م؛ ابنشاهین ظاهری، خلیل، الاشارات فی علم العبارات، به کوشش سید کسروی حسن، بیروت، 1413ق / 1993م؛ ابنعابدین، محمد امین، تکملة حاشیة رد المحتار، بیروت، 1415ق / 1995م؛ ابنمنظور، لسان؛ ادی، س. ک.، آیین شهریاری در شرق، ترجمۀ فریدون بدرهای، تهران، 1347ش؛ افشار، ایرج، سفرنامچۀ گلگشت در وطن، تهران، 1384ش؛ امین، محسن، اعیان الشیعة، به کوشش حسن امین، بیروت، 1406ق / 1986م؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم و محمود ظریفیان، گذری و نظری در فرهنگ مردم، تهران، 1371ش؛ انطاکی، داوود، تذکرة اولی الالباب، قاهره، 1416ق / 1996م؛ انوری، محمد، دیوان، به کوشش محمد تقی مدرس رضوی، تهران، 1347ش؛ بابر، ظهیرالدین محمد، بابرنامه، به کوشش ایجی مانو، کیوتو، 1996م؛ بهار، مهرداد، «درخت مقدس»، الفبا، تهران، س 1، شم 1؛ تاج العروس؛ جوهری، اسماعیل، صحاح، به کوشش احمد عبدالغفور عطار، قاهره، 1376ق / 1956م؛ حکیم مؤمن، محمد، تحفة المؤمنین، تهران، 1345ش؛ خلیل بن احمد، العین، به کوشش مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، بغداد، 1981-1982م؛ خمینی، روحالله، توضیح المسائل، تهران، 1409ق؛ دائرةالمعارف الکتابیة، به کوشش صموئیل حبیب و دیگران، قاهره، 1412ق / 1991م؛ دمیری، محمد، حیاة الحیوان الکبرى، بیروت، دارالفکر؛ رشیدالدین فضلالله، آثار و احیاء، به کوشش منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران، 1368ش؛ سرورالدین، محمد، الطب الکبیر یا فرشتۀ نجات، تهران، 1350ش؛ شاهکارهای نگارگری ایران، موزۀ هنرهای معاصر، تهران، 1384ش؛ فاضل هروی، ارشاد الزراعة، به کوشش محمد مشیری، تهران، 1346ش؛ عهد عتیق؛ فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، 1410ق / 1990م؛ فسایی، حسن، فارسنامۀ ناصری، به کوشش منصور رستگار فسایی، تهران، 1367ش؛ قرآن کریم؛ قلقشندی، احمد، صبحالاعشى، به کوشش یوسف علی طویل، دمشق، 1407ق / 1987م؛ کلاویخو، ر.، سفرنامه، ترجمۀ مسعود رجب نیا، تهران، 1337ش؛ گزی اصفهانی، عبدالکریم، تذکرة القبور، به کوشش ناصر باقری بیدهندی، قم، 1371ق؛ گلریز، محمدعلی، مینودر، تهران، 1368ش؛ متقی هندی، علی، کنزالعمال، به کوشش بکری حیانی و صفوت سقا، بیروت، 1409ق / 1989م؛ مظفریان، ولیالله، درختان و درختچههای ایران، تهران، 1383ش؛ معیرالممالک، دوستعلی، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، 1361ش؛ میرزای قمی، ابوالقاسم، جامع الشتات، به کوشش مرتضى رضوی، تهران، 1371ش؛ نابلسی، عبدالغنی، تعطیر الانام، قاهره، کتابخانۀ مصطفى البابی الحلبی؛ ناصر خسرو، دیوان، به کوشش مجتبى مینوی و مهدی محقق، تهران، 1368ش؛ نصری اشرفی، جهانگیر، فرهنگ واژگان تبری، تهران، 1381ش؛ نظام الدین شامی، ظفرنامه، به کوشش محمد احمد پناهی سمنانی، تهران، 1363ش؛ یاحقی، محمد جعفر، فرهنگ اساطیر، تهران، 1369ش؛ یواقیت العلوم و دراری النجوم، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، تهران، 1364ش؛ نیز:
Dieulafoy, J., La Perse, la Chaldée et la Susiane, Paris, 1887; Herodotus, The History, tr. J. E. Powell, Oxford, 1949; Yule, H. and A. C. Burnell, Hobson-Jobson, A Glossary of Collquial Anglo-Indian Words and Phrases ... , London, 1903.