زمان تقریبی مطالعه: 19 دقیقه

چغامیش

چُغامیش، یکی از وسیع‌ترین و کهن‌ترین محوطه‌های پیش از تاریخی ایران، واقع در شمال دشت مرکزی خوزستان. آثار به‌دست‌آمده از آن، زمانی برابر با هزارۀ 6 ق‌م تا دورۀ اشکانیان را دربر می‌گیرد. این محوطۀ بسیار مهم بر روی رسوبات حاصل از کنشهای دو رودخانۀ دز و کارون، و در کهن‌ترین حوزۀ استقراری شناخته شده در پیش از تاریخ دشت خوزستان جای گرفته است (علیزاده، 1؛ نیز نک‍ : میلر، 123؛ ردینگ، 142).
نام چغامیش برای نخستین‌بار در توصیفات منتشرشدۀ سر هنری لایارد از ناحیۀ خوزستان آمده است. وی می‌نویسد: چغامیش نام تپۀ عظیمی است که به‌نظر می‌رسد سراسر از گِل ساخته شده است و هیچ نشانی از آجر، سنگ یا سفال در سطح آن دیده نمی‌شود (ص 87). رابرت مک آدامز طی بررسیهای باستان‌شناختی خود در 1338ش / 1960م اطلاعات دقیقی از آثار سطحی چغامیش به دست آورده، و در نقشه‌های باستان‌شناختی خود، چغامیش را به مانند شوش به عنوان یکی از دو محوطۀ وسیع باستانی شمال دشت مرکزی خوزستان نشان داده است (ص 113، تصویر 3).
تا نیمۀ دوم سدۀ 20م هیچ‌گونه فعالیت باستان‌شناختی دراین محوطه صورت نگرفت (دلوگاز، I / 1-3)؛ سرانجام در 1339ش / 1961م، پیناس دلوگاز و هلین کنتور در پایان بررسیهای اولیه در محوطه‌های باستانی خاور نزدیک، چغامیش را که دارای آثار گستردۀ دوران «آغاز نگارش» (نیمه دوم هزارۀ 4 ق‌م) بود، جایی مناسب برای پژوهش یافتند. هیئت دلوگاز در مواجهه با چغامیش پذیرفت که برخلاف شوش و حتى بسیاری از محوطه‌های بین‌النهرین که انباشت آثار دوره‌های متأخر مشکلات بی‌شماری برای درک شهرهای آغاز نگارش به‌وجود آورده است، در چغامیش دسترسی به آثار سالم دوران آغاز نگارش به راحتی میسر است. افزون بر آن، وجود انبوهی از بقایای سفالهای منقوش دوره‌های پیش از تاریخی، هیئت را به این نتیجه رساند که کاوش در چغامیش می‌تواند از چند جنبه اطلاعات بی‌نظیری را به‌دست دهد؛ ازجمله: 1. درک ارتباطات بین دوران آغاز نگارش و دوره‌های پیش از آن؛ 2. به آزمون گذاشتن تسلسل گاه‌نگاری ارائه‌شده توسط باستان‌شناسان پیشین؛ 3. به عبارت دیگر مشخص نمودن اینکه چه دوره‌ای در کجای محوطه مستقر بوده است (همانجا).
گزارش فعالیتهای 5 فصل اول کاوشهای باستان‌شناختی در چغامیش سالها پس از درگذشت دلوگاز و کنتور با ویراستاری عباس علیزاده ــ آخرین شاگرد ایرانی کنتور ــ توسط موسسۀ شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو چاپ و منتشر شده است (نک‍ : همو، مل‍‌ ). متأسفانه دستبرد به ساختمان پایگاه هیئت کاوش چغامیش در روستای قلعه‌خلیل از توابع شهرستان دزفول، بسیاری از مدارک مطالعه نشده، نقشه‌ها و دست‌نوشته‌های مربوط به 6 فصل نهایی کاوش در چغامیش را برای همیشه نابود ساخته است؛ با وجود این اخیراً جلد دوم «چغامیش» باز هم به کوشش عباس علیزاده چاپ و منتشر شده است (نک‍ : همو، مقدمه، 21).
کاوشهای باستان‌شناختی در چغامیش به سرپرستی مشترک دلوگاز وکنتور، و با حمایت مالی موسسۀ شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو و دانشگاه کالیفرنیا ـ لُس‌آنجلس طی 11 فصل از 1340 تا 1354ش / 1961 تا 1975م ادامه یافت (کنتور، 23). در 1354ش دلوگاز به هنگام کاوش در چغامیش در اثر سکتۀ قلبی درگذشت و کنتور به تنهایی سرپرستی کاوشها را تا 1356ش / 1978م عهده‌دار شد (علیزاده، همانجا).
محوطۀ چغامیش به وسعت 15 هکتار، شامل دو بخش است: پشتۀ بلند، در شمال محوطه، که تقریباً 27 متر از سطح زمینهای اطراف بلندتر است، و تراس، با ارتفاع تقریبی 8 متر از زمینهای اطراف، که بخش وسیعی از محوطه را در بخش جنوبی آن تشکیل می‌دهد (دلوگاز، I / 1-3).
مدارک به‌دست‌آمده از 11 فصل کاوش در این محوطه آشکار ساخته است که سوای یک یا دو مقطع کوتاه انقطاع فرهنگی، چغامیش یکی از ریشه‌دارترین محوطه‌های باستانی خاور نزدیک به‌شمار می‌آید، و به‌عنوان یک مکان ریشه‌دار در بطن تحولات کلیدی پیش از تاریخی در جنوب غربی ایران قرار داشته است؛ تحولاتی مانند ظهور تدریجی مکان مرکزی، شکل‌گیری روزافزون تخصص‌گرایی و شکوفایی تولید، تغییرات در اقتصاد معیشتی و برهم‌کنشها و هماوردیها در توسعۀ پیچیدگیهای اجتماعی (مقدم، 35؛ علیزاده، 2).
در گاه‌نگاری پیشنهادی لوبرتون (نک‍ : سراسر مقاله) ــ که مورد قبول عموم باستان‌شناسان است ــ برای فرهنگهای پیش از تاریخی شناخته شده در دشت شوشان 5 مرحله درنظرگرفته شده است (شوشان a, b, c, d, e)، اما تا پیش از کاوشهای چغامیش، بُنِ فاضلی (بنه فضلی)، تولایی و چغابنوت، از وجود دوره‌های کهن‌تر در دشت خوزستان هیچ آگاهی در دست نبود. بنابراین، کنتور بر پایۀ درک لوبرتون از توالی فرهنگهای پیش از تاریخی دشت شوشان، دوره‌های پیش از تاریخی را به ترتیب: شوشان عتیق، قدیم، میانه و جدید تقسیم‌بندی کرده است (دلوگاز، I / 155).

شوشان عتیق1

کهن‌ترین مرحلۀ استقراری شناخته‌شده در چغامیش متعلق به شوشان عتیق 1 است که مدارک آن از ترانشه‌های 25، «آبکند» 12 و 21 و درست بر روی خاک بکر به‌دست آمده‌اند (همو، I / 280-281، تصویر 39). در حال حاضر آثار متعلق به این مرحله تنها از دو محوطۀ چغامیش و بن فاضلی (در فاصلۀ 3 کیلومتری شمال غربی چغامیش) به‌دست آمده است (علیزاده، 6). مهم‌ترین سفالهای شناخته‌شده از این مرحله سفالهای مشهور به استاندارد صیقلی منقوش است (دلوگاز، ج I، لوحه‌های 227-228). خشتهای بلند سیگاری‌شکل، معماری به‌شدت مضطرب که شامل تکه‌های خردشدۀ خشت و چینه می‌شده‌اند و نیز شماری اجاق که در کف آنها قلوه‌سنگهای حرارت‌دیده انباشته شده بود، از دیگر شاخصه‌های شناخته‌شدۀ این مرحله‌اند (علیزاده، همانجا).

شوشان عتیق2

همانند مرحلۀ پیش از آن در چغامیش بسیار کم شناخته شده است. خشتهای سیگاری ادامه یافته است، با این تفاوت که ملاط خاکستر بین آنها بهتر نمایان است. معماری به همان صورت مرحلۀ پیشین است، اما کاوشگران توانستند بخشی از ساختار یک واحد مسکونی را نیز مشخص کنند (همو، 7؛ دلوگاز، I / 271). در این مرحله خانه‌ها دارای انبار ذخیره بوده‌اند. دیوار خشتی خانه‌ها بر روی زیرساخت سنگی برپا می‌شده، و برای نخستین‌بار صفۀ خشتی ظاهر شده است. بر روی خشتهای دیوار پوشش گلی به دست آمده است. پیکرکهای گلی مشهوری از این مرحله شناخته شده‌اند و کنتور آنها را پیکرکهای مهره شطرنجی نامیده است. عموماً آنها به شکل استوانه‌ای هستند و تزییناتی نظیر نیشگونی و کنده بر روی آنها دیده می‌شود (علیزاده، همانجا؛ دلوگاز، ج I، لوحۀ G, I, K: 237). مهم‌ترین سفال این مرحله به سفال «خط قرمز» شهرت دارد.

شوشان عتیق3

ترانشه‌های 37، 32 و گمانه‌های G, H (همو، I / 282، تصویر 40). در این مرحله یک گونۀ جدید سفال به نام سفال نوع «خطوط نزدیک به هم» پدیدار شده است. جلو اتاقها و درگاهها سنگفرش شده است. در طی کاوشهای فصل هشتم و نهم چغامیش ازجمله مدارکی که آشکار شده یک ساختمان غیرمسکون متعلق به شوشان عتیق 3  است (علیزاده، 239، تصویر 13).
در شوشان عتیق مردگان در کف خانه‌ها و در گودالهای ساده دفن می‌شدند. بیشتر گورها حاوی هدایای گوری بوده‌اند. بر روی استخوان مردگان آثار گل اخرا دیده شده است. برخی از جمجمه‌های مردگان ــ احتمالاً آنهایی که دارای مقام اجتماعی بالاتری بوده‌اند ــ به صورت مصنوعی شکل داده شده‌اند که این سنت تا دورۀ شوشان میانه در دشت شوشان ادامه یافته است (همو، 8؛ دلوگاز، ج I، لوحۀ 69). افزون بر جمجمه‌های تصنعی، پیکرکهای انسانی مشابهی از دورۀ قدیم چغامیش نیز به دست آمده است (کنتور، 26؛ دلوگاز، I / 258). سنت یادشده تنها منحصر به چغامیش نبوده است و می‌توان به نمونه‌هایی از این دست در محوطۀ چغامامی عراق نام برد (اُتس، تصویرهای 25-27). ساکنان چغامیش در دورۀ شوشان عتیق از انواع مختلف گیاهان اهلی‌شده (جو، گندم، جو دوسر و چاودار) و وحشی (علف قناری، بوریا) استفاده کرده‌اند (ووزلی، 308). بز و گوسفند اهلی‌شده به همراه شکار حیواناتی مانند آهو، غزال و دیگر پستانداران کوچک و بزرگ حیوانات استفاده‌شده در این دوره بودند (علیزاده، 204-205).

شوشان قدیم

گسترۀ استقراری چغامیش در این دوره تقریباً دوبرابر شده است. سراسر بقایای متعلق به دورۀ شوشان قدیم از بخش جنوبی و غربی محوطه (ترانشه‌های 12، 21، 32، 25، 31، 37، و در گمانه‌های G, H) به‌دست آمده است. کاوشها در بخش آبکند آثار مهمی چون ساختمانها، اجاقها و بقایای سفالین متعلق به این دوره را مشخص ساخته است. در این دوره یک روستای منسجم پیش از تاریخی تمام بخش جنوبی تراس را دربرگرفته است (دلوگاز، I / 280، نیز I / 283، تصویر 41).
گرچه هیچ نمونه‌ای از کورۀ سفالگری در بخشهای کاوش شده به‌دست نیامده است، ولی با وجود ظرایفی که در ساخت برخی از سفالها به چشم می‌آید (همو، ج I، لوحۀ 200)، به نظر می‌رسد که سفالگری به یک حرفۀ تمام‌وقت تبدیل شده باشد (علیزاده، 10). از ابزارهای ظریف و به دقت ساخته‌شدۀ سنت دورۀ عتیق شوشان در این دوره نشانی مشاهده نمی‌شود، و در مقابل ابزارهای ساخت این دوره کیفیت نازل‌تری دارند. اما مهم‌ترین تحول در صنعت ابزارسازی که از دورۀ شوشان عتیق آغاز شده و تا دوران آغاز نگارش ادامه یافته است، تولید و استفادۀ گسترده‌تر و متنوع‌تر از «خیش سنگی» است (دلوگاز، I / 272، جدول 35؛ علیزاده، همانجا). گندم، جو 6 شیاره، و نیز گاو، گوسفند، بز و صید ماهی و شکار مهم‌ترین منبع رژیم غذایی ساکنان چغامیش را تشکیل می‌داد (همانجا).

شوشان میانه

جایگاه چغامیش در پیش از تاریخ جنوب غربی ایران در دورۀ شوشان میانه آشکار شده است. در این دوره جمعیت دشت شوشان به حداکثر میزان خود در پیش از تاریخ رسیده است (آدامز، 112؛ هول، «باستان‌شناسی ... »، 39). در طول این دورۀ بلند، گسترۀ استقراری چغامیش به حداکثر میزان خود (15 هکتار) رسید (هول، همان، 43؛ دلوگاز، I / 284) بقایای متعلق به این دوره از ترانشه‌های 1و 2، 23، 22، 15، 18، 8، و ترانشه‌های گسترده در بخش شرقی محوطۀ چغامیش به‌دست آمده است (همو، I / 284-286، تصویرهای 42-43). مردگان همانند دوره‌های پیش در کف خانه‌های مسکونی و فضاهای باز معماری به همراه هدایای مردگان دفن می‌شدند. ساختمانهای دارای پی سنگی در این دوره نیز رایج بوده است. کف خانه‌ها یا به صورت گِل کوبیده‌شده ویا با استفاده از حصیر پوشیده می‌شد. مهم‌ترین ویژگی معماری در این دوره افزون بر وجود خانه‌های معمولی، ظاهر شدن بنای یادمانی است (علیزاده، 12).

در مرحلۀ اول از دورۀ شوشان میانه، نزدیک‌ترین همانندی سنت سفالگری میان فرهنگهای شوشان بزرگ (مقدم، 36) و بین‌النهرین وجود داشته است، و همانندی سنت سفالگری در مرحلۀ دوم دورۀ شوشان میانه، خویشاوندی بیشتر با فرهنگهای زاگرس مرکزی و فارس را نشان می‌دهد (علیزاده، همانجا؛ لوبرتون، 89). مهم‌ترین غلات و حبوبات استفاده‌شده در دورۀ شوشان میانه، گندم، جو 6 شیاره، عدس و کتان بودند؛ از بز و گوسفند به وفور، و تا اندازه‌ای نیز از گاو استفاده می‌شده، و کامل‌کنندۀ رژیم غذایی آنان شکار حیوانات و صید ماهی بوده است (علیزاده، همانجا).

شوشان جدید

تمامی مدارک موجود از دورۀ شوشان جدیدِ چغامیش از بخش پشتۀ بلند به‌دست آمده است (دلوگاز، I / 284). شواهد موجود نشان می‌دهد که این دوره از توالی فرهنگی چغامیش به خوبی کاوش نشده است (هول، «استقرار ... »، 88)؛ بنابراین، در حال حاضر بسیاری از ویژگیهای این دورۀ چغامیش برای ما ناشناخته باقی مانده است. بقایای معماری به‌دست‌آمده از این دوره بسیار محدود و ازهم‌گسیخته است. شماری کورۀ سفالگری با کفهای انباشته از خاکستر، ابزار سنگی، قطعات سفال و جوش کوره ــ از ترانشۀ 23 ــ در بخش پشتۀ بلند به‌دست آمده است (علیزاده، 22). در فصل دهم کاوشهای چغامیش یک ساختمان چند اتاقۀ مستطیل‌شکل آشکار شد که بخشهایی از آن توسط یک چالۀ زبالۀ دورۀ اشکانی به‌شدت مضطرب شده است (همو، 33-34).
گسترده‌ترین آثار استقراری شناسایی‌شده در چغامیش متعلق به دورۀ آغاز نگارش است. به عقیدۀ کاوشگران محوطه، در طی دورۀ آغاز نگارش چغامیش تبدیل به یک شهرک گسترده شده، و تقریباً سراسر بخشهای مختلف محوطۀ چغامیش مسکون بوده است (دلوگاز، I / 27-34, 102).
پراکندگی وسیع میخهای تزیینی سفالی در سطح محوطه، ونیز در لایه‌‌های متعلق به دورۀ آغاز نگارش، وجود بناهای عمومی (معابد) در چغامیش را به اثبات می‌رساند. برخی از میخهای تزیینی یافت‌شده هنوز آثاری از رنگهای سیاه و قرمز را بر روی خود دارند (همو، I / 112-113، نیز لوحۀ S-T: 31). کاوشگران چغامیش بر پایۀ وجود دیوارۀ سترگ خشتی درست در زیر دیوارهای ایلامی، احتمال وجود صفه‌ای برای معبد دورۀ آغاز نگارش در بخش پشتۀ بلند را دور از ذهن ندانسته‌اند (همو، I / 35). سفالهای دورۀ آغاز نگارش چغامیش 6 گونه‌اند: سفالهای خشن، استاندارد، سست، شکننده، خاکستری و قرمز که در شکلهای بسیار متنوع (بیش از 167 شکل) تهیه شده‌اند (همو، I / 37-43). افزون بر این، بقایای شماری ظروف آیینی با نقش‌مایه‌های نمادین به‌دست آمده است (همو، I / 94-97).

افزون بر ظروف سفالین، ساکنان چغامیش در دورۀ آغاز نگارش برای ساخت ظروف سنگی از سنگ قیر، ماسه سنگ خاکستری ـ سبز، سنگ گچ سفید و در مواقعی سنگهای معمولی با رنگ روشن استفاده کرده‌اند (دلوگاز، I / 103). از دست ساخته‌های دیگر سنگی دورۀ آغاز نگارش چغامیش می‌توان ازتیغه‌های داس، تبرهای سنگی، کوبنده‌ها و سنگ‌سابها نام برد (شیمابوکو، 261-278). ابزارهای فلزی برنزی نیز به اندازه‌ها و وزنهای مختلف در دورۀ آغاز نگارش چغامیش تولید شده‌اند؛ از آن دست می‌توان به سنجاق سر، پلاکها، سنجاقها و ابزارهای بافندگی اشاره کرد (دلوگاز، I / 105، نیز لوحۀ A, B, C, D, E, S: 128 ، لوحۀ A: 29). مهم‌ترین ابزار گِلی از دورۀ آغاز نگارش داسهای سفالی است (همو، I / 106، نیز لوحۀ T, U, W: 30).
از دیگر دست‌ساخته‌های گلی که به دو شکل پخته‌شده و خام یافته شده‌اند، می‌توان به سردوکها، اشیاء دیسکی‌شکل، اشیاء شمارشی در شکلهای مختلف، گلوله‌های فلاخن، صفحۀ مخصوص چرخ سفالگری، و اشیاء گلی استفاده شده در کارگاههای سفالگری اشاره کرد (همو، I / 106-109). تنها پیکرکهای حیوانی به‌دست‌آمده نیز شامل گاو و گوسفند اهلی است (همو، I / 111).
مهر و اثر مهرهای فراوانی از این دوره به‌دست آمده است که بیانگر به‌کارگیری آنها در زمینه‌های مختلف است، از جمله برای مهرکردن درهای مکانهای مهم (دلوگاز، ج I، لوحۀ C: 32)، و برخی بر روی دهانۀ ظروف برای کنترل محتویات آنها (همو، ج I، لوحۀ A:131). تعداد بی‌شماری اثر مهرهای دردست، صحنه‌های هنری خلق شده توسط هنرمندان و کاتبان چغامیش هستند؛ اثر مهرهایی که از موضوع نسبتاً واقع‌گرایانه با استفاده از عناصر مختلف انسانی و حیوانی برای ایجاد صحنه‌ها استفاده کرده‌اند (همو، I / 148). مهم‌ترین موضوعات اثر مهرهایی از این دست صحنه‌های مربوط به جنگها و منازعات هستند. یک صحنۀ بی‌نظیر در اثر مهرها حاکمی را نشان می‌دهد که در یک قایق همراه با خدمتکاران و اسیران و حیوانات نشسته است (همو، ج I، لوحۀ B:151). از دیگر صحنه‌های بی‌نظیری که از چغامیش به دست آمده است، صحنۀ متعلق به کنسرت موسیقی است (همو، ج I، لوحۀ A:155). در بسیاری از اثر مهرها هنرمندان چغامیشی جزئیات ساختمان معابد دورۀ آغاز نگارش را نشان داده‌اند (همو، ج I، لوحۀ 154).

برای مدتی میان دورۀ ایلامی قدیم (سوکالمخ) و هخامنشی در توالی استقراری چغامیش وقفه دیده می‌شود. آثار متعلق به دورۀ ایلامی قدیم از پشتۀ بلند چغامیش به دست آمده است. در این بخش بقایای یک ساختمان عظیم خشتیِ چند وجهی به دست آمد؛ ضخامت دیوار آن بین 8 تا 11 متر و به طول بیش از 120 متر تخمین زده شد (همو، I / 18, 20). سفالهای ایلامی چغامیش به صورت سفال استاندارد نخودی ارائه شده‌اند، با این ویژگی که بر اثر حرارت کوره سایه‌های رنگهای نارنجی یا زرد در یک رو، و قهوه‌ای یا خاکستری در روی دیگر بدنۀ سفالها دیده می‌شود. سفالها در شکلهای محدودی نشان داده شده‌اند که تقریباً 3 دستۀ مهم آنها عبارت‌اند از: ظروف دهانه باز متوسط، ظروف دهانه بسته که سبوهای شانه‌دار در میان آنها غالب است، و ظروف بزرگ ذخیره (همو، I / 22-23).
شکل سفالهای چغامیش به‌خوبی با آنهایی که گاش از شهر شاهی شوش گزارش داده است (نک‍ : لوحه‌های 3, 24, 25، جم‍‌ )، قابل مقایسه‌اند. در پشتۀ بلند چغامیش تعداد زیادی پیکرکهای مربوط به زنان و مهرهای استوانه‌ای سنگی به دست آمده است؛ این پیکرکها چند ویژگی مهم دارند، از جمله: چشمهای درشت کشیده، گردن‌بند و سربند که با ظرافت خاصی ساخته شده‌اند (کنتور، 35، تصویر 7؛ دلوگاز، I / 23-24؛ علیزاده، لوحۀ A: 26).
یکی از یافته‌های بی‌همتای به دست آمده از بخش پشتۀ بلند در فصل نهم کاوشهای چغامیش جامی ساخته شده از سنگ قیر، با دسته‌ای به شکل یک بز است (کنتور، 28-29؛ نیز تصویر 16؛ علیزاده، لوحۀ B, C: 26). در نیمۀ شرقی تراس ــ به ویژه در حوالی ترانشۀ 13 ــ سفالهای مربـوط بـه دوران هخـامنشی یـافت شده است؛ اما به سبب عمق کم آثار و خطر فرسایش در این بخش، بقایای معماری قابل ملاحظه‌ای متعلق به این دوره به دست نیامده است (دلوگاز، I / 10). در ترانشۀ 5 الف (V A) شماری چالۀ زباله‌دانی به شکلهای بیضی و دایره به دست آمد که محتویات درون آنها تماماً خاکستری سیاه و خاکستری رنگ بوده است. این چاله‌های زباله‌دانی ظاهراً متعلق به یک استقرار هخامنشی است که به درون بقایای دورۀ آغاز نگارش نفوذ کرده است (همانجا).

مهم‌ترین بقایای معماری دورۀ هخامنشی بنای خشتی مدوری است که احتمالاً سیلو بوده است (علیزاده، 30). یکی از گورهای کاوش شده سفالها و اشیاء ریز تزیینی متعلق به دورۀ هخامنشی را نشان داده است (دلوگاز، I / 13). سفالهای هخامنشی چغامیش در انواع خشن و ظریف با طیف رنگ نخودی قهوه‌ای فام یا خاکستری هستند. در ظروف معمولی و ظریف چغامیش از پوششهایی به رنگهای کرم، نارنجی و یا قرمز استفاده شده است. برخی از سفالهای ظریف چغامیش به خوبی صیقل یافته‌اند (همانجا). کاسه‌های با بدنۀ زاویه‌دار بیشترین تعداد سفالهای هخامنشی چغامیش را به خود اختصاص داده‌اند. مقایسه‌های انجام گرفته توسط کاوشگران چغامیش، روشن کرده که سفالهای هخامنشی چغامیش تقریباً معرف بیشتر دوره‌های سفال عصر آهن بوده است (همو، I / 15). ظروف غیر سفالی نیز از دورۀ هخامنشی چغامیش به دست آمده است؛ از آن دست می‌توان به کاسۀ ساخته شده از سنگ قیر و ظروف فلزی یافت شده (ترانشۀ 13) اشاره کرد (همو، ج I، لوحۀ E: 3، لوحۀ M: 4، نیز لوحۀ Q-P: 74).
از آثار دیگر کشف شدۀ دورۀ هخامنشی چغامیش می‌توان به زیور آلات زرین ــ که عمدتاً از گورها به دست آمده‌اند ــ اشاره کرد. از یافته‌های با ارزش دیگر این دوره گل نوشته‌هایی است که بر روی آنها خط میخی ایلامی حک شده است. مهرهای استوانه‌ای، سر پیکانهای برنزی و پیکرکهای حیوانی از دیگر یافته‌های دورۀ هخامنشی چغامیش است (همو، I / 17).
کاوشهای اولیه در پشتۀ بلند چغامیش موارد بی‌شماری از سفالینه‌های شاخص دوران اشکانی به دست داده است، و کاوشهای بعدی مشخص نموده که این سفالینه‌ها متعلق به گور ـ خمره‌های اشکانی است؛ گورخمره‌هایی که در بخش قابل توجهی از آثار دورۀ آغاز نگارش نفوذ کرده، و لایه‌های آن را مضطرب ساخته بودند (همو، I / 8). افزون بر تدفینهای اشکانی، در بخشهایی از تراس نشانه‌هایی از استقرار در دورۀ اشکانی نیز به دست آمده است. در گمانۀ «J 18» به طور مشخص شواهدی از معماری خانگی متعلق به دورۀ اشکانی به دست آمده است. اما مهم‌ترین نشانه از بقایای معماری دورۀ اشکانی وجود کورۀ سفالگری ــ در محل J 15: 301 ــ است (همانجا).
سفالهای اشکانی چغامیش غالباً نخودی رنگ با طیفی از رنگهای سبز فام و نارنجی فام هستند. مادۀ چسبانندۀ به کار رفته در آنها شن دانه درشت و ریز است. غالب ظروف ساده، و شمار اندکی از آنها دارای پوشش و لعاب هستند. دو نوع سفال غالب اشکانی در چغامیش یافت شده است: 1. سفالهایی با بافت متراکم که با رنگ نخودی و نخودی سبز و به شکل کاسه‌های سادۀ بسیار نـازک ظاهـر شده‌اند (همـو، I / 8-9، نیز نک‍ : لوحۀ F, L-M: 70)؛ 2. گونه‌ای سفال که در ساخت آن از مادۀ چسباننده‌ای استفاده شده است و دارای دانه‌بندی درشت با بلورهای سفید است. به‌رغم این خاصیت، بافت سفال متراکم، و رنگ خمیرۀ آن خاکستری سیاه یا قهوه‌ای است، اما در سطح بدنه به‌نظر می‌رسد که نارنجی باشد. بخش بیرونی ظرف پرداخت ناهمواری دارد و بخشهایی از آن به وسیلۀ دست صیقل خورده است. این نوع سفالینه تنها به شکل ظروف کروی دهانه گرد با دستۀ کوچک حلقه‌ای در بخش دهانه مشاهده شده است. این نوع سفال را سفال نوع آشپزخانه‌ای دانسته‌اند (همو، I / 9).
با توجه به همانندیهای سفالهای به دست آمده از چغامیش و آنهایی که از لایۀ دوم کاخ اردشیر دوم در محل شائور در شوش به دست آمده است، کاوشگران نتیجه گرفته‌اند که آثار اشکانی به دست آمده از چغامیش می‌تواند هم‌زمان با اشکانی متأخر تا دورۀ ساسانیان باشد (همو، I / 9-10).
ظاهراً در دوره‌های متأخر ــ ساسانی و اسلامی ــ هیچ نشانی از استقرار در محوطۀ چغامیش دیده نمی‌شود؛ اما به فاصلۀ 300 متری غرب آن پشته‌ای قرار دارد که در آن سفالهای دوره‌های متأخر دیده می‌شود (همو، I / 7). از دیگر آثار متأخری که کاوشگران چغامیش گزارش کرده‌اند، شماری گور مضطرب است که در بخش تراس (مربعهای K-L22, K-L23 در ترانشۀ XIII) به‌دست آمده است. نحوۀ قرارگیری اسکلتها، وجود بقایای خشتهایی که احتمالاً برای ایجاد اتاقک تدفین به کار گرفته شده بوده، و نبود اشیاء تدفینی، کاوشگران را به این نتیجه رسانده است که مردمان دورۀ اوایل اسلامی بخش پست چغامیش را محل مناسبی برای دفن مردگانشان اختیار کرده‌اند (همو، I / 7-8).

مآخذ

مقدم، عباس، «تل ابوچیزان (تل بورچیزون) در بستر باستان‌شناختی اواخر دوران روستانشینی شوشان بزرگ»، نامۀ پژوهشگاه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، تهران، 1386ش، شم‍ 20 و 21؛ نیز:

Adams, R. M.,«Agriculture and Urban Life in Early Southwestern Iran», Science, London, 1962, vol. CXXXVI, no. 3511; Alizadeh, A., Chogha Mish II, the Development of a Prehistoric Regional Center in Lowland Susiana, Southwestern Iran, Chicago, 2008; Delougaz, P. and H. J. Kantor, Chogha Mish, the First Five Seasons of Excavations (vol, I, Part 1: text, Part 2: Plates), ed. A. Alizadeh, Chicago, 1996; Gasche, H., «La Poterie Élamite», Mémoires de la délégation archéologique en Iran, Misson de Susiane, ed. R. Ghirshman, Leiden, 1973, vol. XLVII; Hole, F., «Archaeology of the Village Period», «Settlement and Society in the Village Period», The Archaeology of Western Iran, Settlement and Society from Prehistory to the Islamic Conquest, ed. id, Washington, 1987; Kantor, H. J., «The Excavations at Čoqā Miš, 1974-1975», Proceeding of the IV th Annual Symposium on Archaeological Research in Iran, ed. F. Bagherzadeh, Tehran, 1976; Layard, A. H., «A Description of the Province of Khúzistán», Journal of the Royal Geographical Society of London, London, 1846, vol. XVI; Le Breton, L., «The Early Periods at Susa, Mesopotamian Relations», Iraq, London, 1957, vol. XIX, no. 2; Miller, N. F., «Plant Remains from the 1996 Excavation», Excavations at the Prehistoric Mound of Chogha Bonut, Khuzestan, Iran: Seasons 1976 / 77, 1977 / 78, and 1996, ed. A. Alizadeh, Chicago, 2003; Oates, J., «Chogha Mami, 1967-68: A Preliminary Report», Iraq, London, 1969, vol. XXXI, no. 2; Redding, R. W., «First Report on Faunal Remains», Excavations at the Prehistoric Mound of Chogha Bonut, Khuzestan, Iran: Seasons 1976 / 77, 1977 / 78, and 1996, ed. A. Alizadeh, Chicago, 2003; Shimabuku, D. M., «The Ground Stone Tools from Chogha Mish» Chogha Mish, The First Five Seasons of Excavations (vol. I, Part 1: text), ed. A. Alizadeh, Chicago, 1996; Woosley, A. I. , «Early Agriculture at Chogha Mish», ibid.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.