زمان تقریبی مطالعه: 15 دقیقه

چغازنبیل

چُغازَنْبیل، یکی از مهم‌ترین آثار معماری بازمانده از دورۀ ایلامی ایران واقع در 30 کیلومتری جنوب شرقی شهر شوش.
این محوطۀ باستانی که اکنون چغازنبیل نامیده می‌شود، شامل معبد و شهری از دورۀ ایلام میانه (1600-1100ق‌م) است که با گذشت زمان نام اصلی آن فراموش شده است. از آنجا که معبد به شکل پلکانی ویران، و به صورت تپه‌ای زنبیلی‌شکل درآمده، نزد اهالی به چغازنبیل مشهور شده است (چغا درگویش محلی به معنای تپه است). بر اثر کاوشها و پژوهشهای گستردۀ باستان‌شناختی در سدۀ گذشتۀ میلادی در این محوطه، و قرائت آجرنوشته‌ها و کتیبه‌های ایلامی به دست آمده، دانسته شد که نام این محوطۀ باستانی «دور اونتاش» است که به فرمان «اونتاش گال» (1265-1245ق‌م)، یکی از پادشاهان سلسلۀ ایلام میانه، در دورۀ طلایی ایلام بنا شده است (گیرشمن، I / 7). از این پادشاه با نامهای «اونتاش ناپیریشا» و «اونتاش هومبان» نیز یاد شده است (هینتس، 46؛ والا، 169).

شهر دوراونتاش و زیگورات چغازنبیل

تقریباً در اواسط سدۀ 13ق‌م اونتـاش گـال، پـادشـاه مقتدر ایلام ــ که در شوش فرمانروایی می‌کرد ــ تصمیم به بنیان‌گذاری شهری آیینی و معبدی بزرگ در 45 کیـلومتری جنوب شرق پـایتخت خود ــ شوش ــ گرفت تا مرکزی زیارتی برای تمام مردم ایلام باشد. برای اجرای این طرح بزرگ، محلی در تپه‌های جنوب غربی رود دز با شیب طبیعی ملایم و در فاصلۀ دو کیلومتری رودخانه انتخاب شد. این محل بر سر راه شوش به هیدالو (نزدیکی شوشتر) واقع بود (گیرشمن، همانجا). دشتی که معبد و شهر در آن برپا شد، کاملاً بایر و خالی از سکنه بود و فقط دورۀ کوتاهی در هزارۀ 4ق‌م (هم‌زمان با شوش 1) اندک شواهدی از زیستگاههای انسانی در آنجا به‌دست آمده است (همانجا). بنیاد این مجموعۀ مذهبی کمی پس از به سلطنت رسیدن اونتاش گال آغاز شد و در طول سلطنت او تقریباً به مدت 20 سال ادامه یافت، اما در زمان او به پایان نرسید و ظاهراً جانشینانش نیز تمایلی به ادامه و اتمام آن نداشته‌اند؛ از این رو شهر دوراونتاش ناتمام ماند. گیرشمن به عنوان نمونه به آجرهای کتیبه‌داری که ضمن کاوشها به دست آمده است، اشاره می‌کند. این آجرنوشته‌ها که به طور منظم کنار هم چیده شده‌اند، نام خدایانی را بر خود دارند که می‌بایست نیایشگاههایی برای هر کدام بنا شود، ولی به انجام نرسیده است (همانجا). کشف 500‘6 آجرنوشته در کاوشهای چغازنبیل ــ که در آنها غیر از نام اونتاش‌گال نام دیگری به چشم نمی‌خورد ــ حاکی از آن است که بنای شهر و زیگورات فقط به دستور و در زمان او بنا شد و هیچ‌یک از شاهان بعدی در آن مشارکت نداشته‌اند (همانجا؛ استو، «متون ایلامی و اکدی ... »، 29).
براساس نتایج کاوشهای انجام گرفته تاکنون، چغازنبیل را باید محوطه‌ای عبادتی و آیینی به شمار آورد، که در واقع در مراسمی خاص مورد استفادۀ زائران قرار می‌گرفته، و سکونت دائمی نیز در آن وجود داشته است (گیرشمن، I / 7-8).
مجموعۀ چغازنبیل شامل زیگورات (به سومری زیقورات و به ایلامی زقرتو نوعی معماری مذهبی و آیینی در دنیای باستان که به معابد برج‌مانند قیفی‌شکل اطلاق می‌شود: مجیدزاده، 79؛ پُرادا، 48)، معابد، محرابها و کاخ مجاور آن، حصارها و دروازه‌ها، آرامگاههای ایلامی و منبع ذخیرۀ آب است.

زیگورات و معابد اطراف آن

زیگورات چغازنبیل و معابد پیرامون آن داخل یک حصار و در حریم مقدسی که گیرشمن واژۀ یونانی «تمنوس» را برای آن به کار برده، قرار دارد (پاتس، 223). حصار پیرامونی محوطه در حدود 625‘1 متر است که بنای چهارگوش زیگورات به اضلاع 20 / 105×20 / 105 متر و بخشی از معبدها را دربرگرفته است. قسمتی از مجموعه بناهای شمال غربی و بناهای منفرد دیگر در بیرون این حصار واقع شده‌اند (همانجا؛ گیرشمن، I / 12).
مطالعات باستان‌شناختی نشان می‌دهد که برپایی زیگورات در دو مرحلۀ متوالی صورت گرفته است (همو، I / 36). نخست محوطه‌ای بزرگ و چهارگوش به مساحت یک هکتار (محدوده‌ای که امروزه زیگورات را شامل می‌شود)، شامل یک حیاط مرکزی وسیع و شبستانهای دور آن، محصور شد. ارتفاع دیوار در 3 جبهه 8 متر، و در جبهۀ شمال شرقی 12 متر بود و در میانۀ هر ضلع دری تعبیه شد که به حیاطی با کفی گودتر از زمینهای اطراف راه می‌یافت (پاتس، 225؛ هینتس، 172). از حیاط برای برگزاری مراسم و آیینهای مذهبی در فضای باز استفاده می‌شد (مجیدزاده، 78) و کف آن با آجرهای صاف چهارگوش فرش شده بود. 28 اتاق یا شبستان، گرداگرد حیاط مرکزی ساخته شده بود (7 اتاق در شمال غرب، 5 اتاق در جنوب غرب، 6 اتاق در شمال شرق و سرانجام 10 اتاق در جنوب شرق)، که اندازه‌های متفاوتی داشتند. کاوشگر چغازنبیل براساس یافته‌ها و آثار مکتوب به دست آمده در بخش جنوب شرقی حصار یاد شده، آنها را مکانی ویژه برای خدایان ایلامی همچون «شیموت»، «شالا»، «بلت آلی»، «هومبان» و... ذکر کرده است (پاتس، 223؛ هینتس، همانجا؛ گیرشمن، I / 13-17).
در شمال شرقی زیگورات معابد «هیش میتیک» و «روهوراتر»، و در شمال غربی معبدهای «ایشنی کاراب»، «نابو» و «ناپیریشا» قرار دارد. مجموعۀ معبدهای مذبح‌دار یا به ایلامی «گیگونو» متعلق به «اینشوشیناک» رب‌النوع بزرگ ایلامیان، و مشتمل بر دو معبد الف و ب، تمام فضای جبهۀ شمال غربی زیگورات را به خود اختصاص داده است. این معبدها و معبد «کی ری ریشا» در مجاورت آنها به سبب اهمیتی که داشتند، نمای آجری و نقشه‌ای به شکل T دارند. بدنۀ بیرونی آنها نیز به صورت جرز و نما ساخته شده است (پاتس، همانجا؛ گیرشمن، I / 28, 95).
معبدهای یادشده برای دوره‌ای کوتاه و قبل از شکل‌گیری زیگورات مورد استفاده قرار می‌گرفت (همو، I / 28). مدخل بعضی از معبدهای سرپوشیده که در دورۀ اول در اطراف صحن بزرگ ساخته شده بود، رو به حیاط مرکزی داشت. این معبدها ویژۀ پادشاه، خانوادۀ وی و کاهنان بلندمرتبه بود و همگان اجازۀ ورود به آنها را نداشتند. فضای سمت راست که ورود به آن از بیرون معبد میسر بود، مورد استفادۀ مردم عادی قرار می‌گرفت؛ ضمناً بعضی از فضاها فاقد در و پنجره بوده و احتمالاً از راه سقف به وسیلۀ نردبان قابل دسترسی بوده است (مجیدزاده، 78- 79).
در دورۀ دوم، اونتاش‌گال مصمم می‌شود تا معبدهای یک‌طبقۀ نخستین را به زیگوراتی عظیم و رفیع در 5 طبقه تبدیل نماید. معماران او در مرکز حریم مقدس، بنای زیگورات را به شکل مربع 20 / 105×20 / 105 متر که اضلاع آن °90 از جهات جغرافیایی انحراف داشته باشد، طراحی ‌کردند و بخشی از معبدهای دورۀ اول را به عنوان طبقۀ زیرین زیگورات مورد استفاده قرار دادند (گیرشمن، I / 12, 28, 40, 41, 43).
زیگورات 5 طبقه داشت و به صورت هرم از پایین به بالا کوچک‌تر می‌شد. اضلاع نخستین طبقه 40 / 99 متر، و ارتفاع آن 8 متر است. طبقات تقریباً ارتفاع یکسان داشته و اگرچه در حال حاضر دو طبقۀ فوقانی از میان رفته، اما با توجه به محاسبات کاوشگر آن، ارتفاع زیگورات در زمان آبادانی حدود 55 متر از کف حیاط بوده است. امروزه فقط حدود 3 /1  آن باقی است (گیرشمن، I / 12, 13, 58).

ساختار زیگورات چغازنبیل با زیگوراتهای بین‌النهرین تفاوت اساسی دارد. در بین‌النهرین تمام طبقات روی هم قرار گرفته‌اند و با خراب شدن یک طبقه بخشهای بالایی نیز فرو می‌ریزند؛ اما در زیگورات چغازنبیل تمام طبقات شالودۀ مجزایی دارند و همۀ آنها از کف زمین بنیان گرفته‌‌اند (همو، I / 40- 41). بلندترین طبقه را کاوشگرش «معبد اعلى» نامیده، که در زبان ایلامی «کوکونو» به آن اطلاق می‌شده است. در یکی از کتیبه‌های اونتاش‌گال که از شوش به‌دست آمده است، احتمالاً اشاره‌ای به معبد اعلى در چغازنبیل دارد: «من برای خدایان، هومبان «گال» و اینشوشیناک، کوکونویی از آجر لعاب‌دار به رنگهای نقره‌ای و طلایی و سنگهای مرمر و اُبسیدین سفید برپا ساختم و آن را به ایشان هدیه کردم» (همو، I / 35؛ شیل، 30-31).
معبـد اعلى کـه بـه دو خـدای بـزرگ ایـلام ــ نـاپیریشـا و اینشوشیناک ــ اختصاص داشت، در فضایی به مساحت 369 مـ 2 قرار داشت و هر ضلع آن 20 / 19 متر بود (گیرشمن، I / 37؛ پاتس، 224). شمار کمی از افراد والامقام و کاهنان اجازۀ ورود به این بخش از زیگورات را داشتند. راه‌پله‌های بسیار بلند ــ که قسمتی از آن پوشش طاق آجری داشت و بخشی برای استفاده از نور بدون سقف بود ــ به معبد اعلى راه می‌یافت (پرادا، 49).
شواهد و یافته‌های باستان‌شناختی حاکی است که بدنۀ این معبد با آجرهای لعاب‌دار به رنگهای آبی و سبز با قاب نقره‌ای و طلایی، آراسته به اشکال هندسی گرد و لوزی، و نیز با گل‌میخهای سفالین لعاب‌دار تزیین شده بود (گیرشمن، همانجا)، که تاکنون کهن‌ترین آثار لعاب‌دار ایران شناخته شده‌اند (مجیدزاده، 80).
زیگورات از میلیونها آجر و خشت برپا شده است. خشت و آجر به‌کاررفته در بنا بر 3 نوع است: خشت خام، خشت خامی که در خمیرۀ آن خرده‌آجر به‌کار رفته است، و آجر. خشتها و آجرها عموماً بزرگ و چهارگوش به اندازۀ 35 تا 40 و ضخامت تا 10 سانتی‌متر هستند. خشت خام عنصر غالب در این بنای معظم است. اکثر دیوارها با آن ساخته شده است (گیرشمن، I / 12) و برای استحکام بیشتر و زیبایی بنا 2 متر از نمای دیوارها با آجر پوشش شده است. ملاط به‌کاررفته در ترکیب آنها نوعی ساروج است که به عنوان ملاط و نیز نمای برخی از دیوارها از آن استفاده شده است. در مواضعی برای زهکشی دیوارها، قیر طبیعی نیز به‌کار رفته است (همو، I / 12,13؛ پاتس، همانجا). بقایایی از الوارهای چوبی نیز که برای اتصال و کلاف‌کشی دیوارها مورد استفاده بوده، در کاوشها یافت شده است. از هر10 رج آجرنمای دیوارها، یک رج آجر نوشته‌دار (به خط میخی ایلامی و اکدی) قرار دارد (گیرشمن، همانجا). 500،6 قطعه از آنها قرائت شده است و در متن تمامی آنها جز نام اونتاش‌گال = اونتاش ناپیریشا نام دیگری به چشم نمی‌خورد و این حکایت از آن دارد که شهر و زیگورات به دستور او ساخته شده است و هیچ‌یک از شاهان پس از وی در برپایی آن سهمی نداشته‌اند. ضمناً در آجرنوشته‌ها نام خدایان و الٰهه‌های ایلامی که معبدها و محرابهایی در آنجا داشته‌اند، ذکر شده است (نک‍ : استو، «متون ایلامی و اکدی»، سراسر مقاله، «متون ایلامی چغازنبیل»، II / 22-76، نیز، III / 102-123).
زیگورات در داخل 3 حصار تودرتو قرار دارد. حصار بیرونی به اندازۀ 800×1200 متر پیرامون شهر دوراونتاش را محصور می‌کرد و حصار میانی به اندازۀ 200×400 متر، حریم مقدس را از دیگر بخشها جدا می‌ساخت، و سرانجام دیوار درونی پیرامون بنای زیگورات را چون نگینی دربر می‌گرفت (واندنبرگ، 69؛ گیرشمن، I / 12). این حصارها که با خشت و آجر شکل گرفته‌اند، ضمن آنکه امنیت زیگورات و معبدها را تأمین می‌کردند، مراحل سلوک زائران را نیز تعیین می‌نمودند. زائران از طریق 7 دروازه به فضای حریم مقدس وارد می‌شدند. از آن میان دروازۀ شمارۀ 4 که در جبهۀ جنوب شرقی زیگورات قرارگرفته، ویژگی خاصی داشته است. به استناد آجرنوشته‌هایی که ضمن کاوش در این دروازه یافت شده و نام اونتاش ناپیریشا بر روی آنها نقر شده، گیرشمن آن را دروازۀ شاهی یا دروازۀ شوش نام‌گذاری کرده است (نک‍ : هینتس، 169-171؛ پرادا، همانجا). این دروازه به حیاطی چهارگوش به مساحت 64 مـ‍ 2 با اتاقهایی در پیرامون آن که احتمالاً مخصوص نگهبانان بوده، باز می‌شود. پیش از ورود به محوطۀ زیگورات حیاط دیگری با دو طاق قرینه وجود دارد که گیرشمن از آن به عنوان کاخ شمارۀ 3 یاد کرده است (پاتس، 227).
یافته‌های باستان‌شناختی حاکی از آن است که دروازۀ شاهی با آجرهای لعاب‌دار به رنگهای مختلف تزیین شده بود. در ورودی دروازۀ شاهی، روبه‌روی پلکان زیگورات دو ردیف 7‌تایی میز قربانی از آجرهای بزرگ و قطور قرار داشته که احتمالاً در هر یک 7 جانور در مراسم پرستش قربانی می‌شده‌اند. هنوز بقایای‌ جویی که خون قربانیان در آن جاری می‌شد، به چشم می‌خورد (هینتس، 170).

دروازۀ شمارۀ 3 نزدیک گوشۀ جنوبی زیگورات و مجاور دروازۀ شاهی معبری سنگ‌فرش دارد و از دیگر دروازه‌ها با معبرهای آجرفرش متمایز است. درز سنگها به‌خوبی با ملاط ساروج بندکشی شده، و به نظر می‌رسد که برای عبور سواره و ارابه‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفته است و جانورهای قربانی و هدایایی که با ارابه آورده می‌شد، از این دروازه عبور می‌کردند. فرش اریب معابر از دروازه‌ها تا زیگورات بازگوی این مطلب است که از ورود مستقیم به اماکن مقدس و مذهبی پرهیز می‌شد (همانجا).
چنان که در نقشۀ چغازنبیل مشخص است، در جلو دروازه‌های 2، 4 و 7 یک بنای چهارگوش قرار داشته که به استناد کتیبه‌های یافت‌شده، بنای مجاور دروازۀ 7، معبدی متعلق به خدای هومبان بوده است. گیرشمن عقیده دارد که در مدخل تمام دروازه‌های هفت‌گانه معبدهایی وجود داشته است و زائران پیش از ورود به حریم مقدس در آنها رسم عبودیت به‌جا می‌آوردند (همانجا). حریم مقدس را علاوه بر نگهبانان، تندیسهای نمادین محافظت می‌کردند. ضمن کاوشهای جبهۀ شمال شرقی زیگورات، تندیس سفالی گاوی کوهان‌دار با دست و پایی بلند یافت شد. این تندیس از سفال لعاب‌دار به رنگ آبی روشن ساخته شده و کتیبۀ 16 سطری بر پشت آن حاکی است که اونتاش ناپیریشا آن را به معبد اینشوشیناک هدیه کرده است (استو، «متون ایلامی و اکدی»، 92-95).
پلکانهای زیگورات در نوع خود شاهکاری بی‌همتا ست. برخلاف زیگوراتهای بین‌النهرین که در آنها دسترسی به معبد فوقانی فقط از یک سو امکان‌پذیر بوده و پله‌ها از بیرون به صورت مارپیچ در یک خط مستقیم به طبقات بالا راه می‌یافته، در چغازنبیل این دسترسی در چندین مرحله از درون و به کمک پلکانهای مستقیم مسقف تونل‌مانندی میسر است. راهیابی به طبقۀ اول که در واقع هم‌سطح بام اتاقهای پُرشده با خشت پیرامون معبد نخستین است، از4 سو امکان‌پذیر است. تنها پلکان جبهۀ جنوب غربی بـه طبقۀ دوم راه پیدا می‌کرد و پس از صعود به طبقۀ دوم به وسیلۀ رشته پلکان جدیدی در جبهۀ جنوب شرقی امکان صعود به طبقات بالاتر میسر می‌شد (گیرشمن، I / 57).
پلکان کوچکی از طبقۀ 4 آغاز، و به صفۀ معبد اعلى راه می‌یافت (همانجا). از آنجا که معبد اعلى جایگاه خدایان بود، راهیابی به آن فقط برای شاه، خانوادۀ او و کاهنان بزرگ ممکن بود. به‌سبب ارتفاع زیاد طبقات و تعداد پله‌ها که موجب خستگی می‌شد، معمار ایلامی با ایجاد دو ایستگاه میان راهی، صعود از یک طبقه به طبقۀ دیگر را آسان‌تر ساخته است (مجیدزاده، 79-80).
اگرچه چغازنبیل مکانی مذهبی است، اما هیچ‌گونه نشانی از اقامت زائران در پیرامون آن به‌دست نیامده است. احتمالاً پرداختن به ساختمان زیگورات و معابد و حصارها در 20 سال دورۀ حکمروایی اونتاش ناپیریشا امکان شهرسازی را به او نداده است و شـاید زائـرانی کـه بـرای زیـارت به این شهر می‌آمدند، ناگزیر از برپایی چادرهایی در بیرون حریم مقدس بودند (گیرشمن، II / 47).

آرامگاهها

در جبهۀ شرقی محدودۀ مقدس و به فاصلۀ 600 متری آن، 4 واحد ساختمانی کاوش گردیده، و محلۀ شاهی شهر نامیده شده است (پاتس، 227). در شرق محلۀ شاهی 5 آرامگاه زیرزمینی از دل خاک بیرون آمد. این بناهای زیرزمینی آجری، مستطیلی‌شکل بوده، و طاق آجری استادانه‌ای آنها را پوشش داده است. با 17 پله، با شیب تندی در 25 / 5 متری از سطح دشت می‌توان وارد مدخل تنگ و کوتاه آنها شد. آرامگاهها به شکل تالاری دراز و با نقشه و اندازه‌های مختلف ساخته شده‌‌اند، اما ارتفاع یکسان آنها از کف تا تیزۀ طاق 20 / 4 متر است. در آرامگاه شمارۀ 2 دو اسکلت پوسیده و متلاشی‌شده همراه با سلاحهایی شامل شمشیر، پیکان مفرغی و شماری اشیاء تزیینی شامل گردن‌بند و طوق نقره‌ای و دگمۀ لباس به‌دست آمد. در آرامگاه شمارۀ 4 اسکلت زنی به حالت چمباتمه بر پهلوی چپ، بر روی یک سطح تابوت‌مانند آجری یافت شد (گیرشمن، II / 6367). کاوشگر محوطه معتقد است که آرامگاههای سلطنتی چغازنبیل را سپاهیان آشور بانیپال در اواخر سدۀ 7ق‌م غارت و تخریب کرده‌اند (گیرشمن، II / 73).

سابقۀ مطالعات و کاوشهای باستان‌شناختی

از دهۀ 1930م زمین‌شناسانی که برای کشف و استخراج نفت در میدانهای نفتی خوزستان به بررسی پرداختند، در نزدیکی رودخانۀ دز آجر کتیبه‌داری یافتند و آن را به سرپرست هیئت باستان‌شناسی فرانسه در ایران، رولان دومکنم ارائه کردند (گیرشمن، I / 1). وی به بررسی و گمانه‌زنی در تپه‌ای به نام چغازنبیل پرداخت که منجر به کشف بزرگ‌ترین زیگورات عهد باستان شد و سپس در سالهای 1315- 1318ش / 1936- 1939م در آنجا به کاوش پرداخت، ولی جنگ جهانی دوم مانع از ادامۀ کار او شد (همانجا). در 1330ش / 1951م، رومن گیرشمن، جانشین دومکنم، مصمم شد تا فعالیت همکار پیشین خود را در چغازنبیل دنبال کند. وی تا 1341ش / 1962م طی 9 فصل به موازات کاوشهای شوش، به چغازنبیل نیز پرداخت. نتیجۀ کار او در این شهر و بنای عظیم ایلامی، منجر به کشف یکی از مهم‌ترین آثار باستانی ایران شد. وی افزون بر کاوش زیگورات، نسبت به مرمت و بازسازی آن نیز اقدام کرد. همچنین در گوشه و کنار شهر دوراونتاش نیز کاوش کرد و عناصری از این شهر همچون آرامگاهها، معبدها، کاخها و محل ذخیرۀ آب و حصارها را کشف کرد، به طوری که امروزه کمتر جای ناشناخته در این محوطۀ معروف می‌توان یافت.
 این محوطه با شمارۀ 52 به ثبت تاریخی، و در 1358ش / 1979م به ثبت جهانی رسیده است (مشکوٰتی، 115؛ ملک شهمیرزادی، 71).

مآخذ

مجیدزاده، یوسف، تاریخ و تمدن ایلام، تهران، 1370ش؛ مشکٰوتی، نصرت‌الله، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، تهران، 1349ش؛ ملک شهمیرزادی، صادق، «مروری بر تاریخچۀ مطالعات باستان‌شناسی در ایران»، مجلۀ باستان‌شناسی و تاریخ، تهران، 1366ش، س 1، شم‍ 2؛ نیز:

Ghirshman, R., Tchoga-Zanbil (Dur-Untash), Paris, 1966-1968; Hill, C., «Early Art», The Arts of Persia, ed. W. Ferrier, New Haven / London, 1989; Hinz, W., The Lost World of Elam, tr. J. Barnes, London, 1972; Porada, E., Alt-Iran, Baden-Baden, 1962; Potts, D. T., The Archaeology of Elam, Cambridge, 1999; Scheil, V., Mélanges épigraphiques, Mémoires de la mission archéologique de Perse, Paris, 1939, vol. XXVIII; Stève, M. J., «Textes élamites de Tchoga-Zanbil», Iranica Antiqua, Ghent, 1962-1963; id, «Textes élamites et accadiens de Tchoga Zanbil», Tchoga-Zanbil, Paris, 1967, vol. III; Vallat, F., «Légendes élamites de fragments de statues d’Untaš-Napiriša ... », Iranica Antiqua, Ghent, 1988, vol.XXIII; Vanden Berghe, L., Archéologie de l’Irān ancien, Leiden, 1959.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.