زمان تقریبی مطالعه: 13 دقیقه

چراغانی

چِراغانی، یا چراغان، جلوه و نمودی از جشن و مراسم شادی که با آرایه‌بندی و چراغ‌باران کردن فضاهایی از خانه‌ها، بازارها، گذرگاههای پررفت و آمد، میدانهای شهر، ارگهای سلطنتی و برخی از اماکن عمومی دیگر با افروختن شمع، فانوس و انواع چراغهای روشنایی رنگارنگ همراه است. چراغانیها عموماً به مناسبت برگزاری جشنهای مربوط به رویدادهای تاریخی با زمینه‌های ملی، مذهبی، حکومتی، و رویدادهای خصوصی خانوادگی مانند عروسی، تولد، ختنه‌سوران و دیگر مجالس سرور ترتیب داده می‌شوند.

معناشناسی

چراغانی به معانی مجازی جشن و سرور و مجلس جشن و شادمانی، و چراغبانی و چراغان کردن به معنی جشن گرفتن و آذین بستن به کار می‌روند (نک‍ : لغت‌نامه ... ، ذیل چراغان، چراغان کردن و چراغ‌باران). یکی دیگر از معانی چراغان در گذشته، شمع‌آجین کردن سر و تن بزهکاران بود، به این روش که چند جای سر و تن بزهکار را سوراخ می‌کردند و در سوراخها فتیلۀ افروخته یا شمع افروخته می‌گذاشتند ( آنندراج، ذیل چراغان؛ غیاث ... ، 1 / 326).
آذین‌بندی با چراغ در فرهنگ عربی اصطلاحاً اقامةالزین (خاطر، 1 / 172)، اقامة الزیّنات (غفرانی، 107)، نور و نیّر (آذرنوش، 723) و نورالزینة ( فرهنگ ... ، 883)؛ در فرهنگ ترکی عثمانی، دونانما، دونانماک یا دونانمه (استرابادی، 158؛ EI2, II / 615؛ نیز نک‍ : اولغون، 70) و طونانما و طونانماک (استرابادی، 188)، در فرهنگ و زبان اردو، روشنی (شهریار، 325؛ اردو ... ، ذیل چراغان)؛ و در افغانی چراغان و شهرآیین (افغانی‌نویس، 175) گفته می‌شود. مناژ (نک‍ : EI2، همانجا)، واژۀ دونانمه را مترادف با شِنلیک (به معنای جشن، نک‍ : اولغون، 417) و شهرآیین دانسته است.
«چراغان» نام محلی ساختۀ دو تن از سلاطین عثمانی، واقع در بخش اروپایی بُسفر نیز هست. سبب نام‌گذاری آن، برپایی چراغانیهای باشکوه و هم‌زمان رها کردن سنگ‌پشتهایی با شمعهای افروخته بر روی لاکشان در باغهای لالۀ آن، به هنگام دیدارهای مکرر اعضای خاندان سلطنتی از آن محل بوده است (EI2, II / 49).

روشنایی

از دیرباز نور و روشنایی نزد ایرانیان باستان و پیروان دینهای مزدیسنا و اسلام، مقدس و نماد و مظهری از خداوند انگاشته می‌شده است. بنابر سندی از دورۀ اشکانیان، زردشت، اورمزد را به نور ــ که بیش از هر چیزی دیگر به او می‌مانست ــ همانند کرده است (ویدن‌گرن، 303). در ادبیات ایران باستان واژۀ خُرّ یا فَرّ به معنای روشنایی مقدس و فروغ الٰهـی، و یکـی از معـانی واژۀ سَکینـه (اصطلاحـی قرآنـی، نک‍ : بقره / 2 / 248) نزد فیلسوفان اسلامی و در ادبیات صوفیانه، همان فَرّ یا فروغ الٰهی است (بلوکباشی، در فرهنگ ... ، 438). خداوند در قرآن کریم وجود خود را «پرتو یا نور آسمان و زمین»، و مانند «پرتو چراغدانی که در آن چراغی باشد» (نور / 24 / 35) خوانده است.
ایرانیان با چنین ذهنیت فرهنگی ـ دینیِ پیشینه‌داری، پرتو آتش و نور چراغ را مقدس، و مَجلای تمثیلی حضور خداوند و منبع نیرو و شادکامی می‌انگارند. از این‌رو، در سوگندهای خود «به سوی چراغ» قسم می‌خورند و با توجه به این آیه که خداوند کافرانی را که بخواهند نور او را با دم دهانشان خاموش کنند، زینهار می‌دهد و نور خود را کامل‌کننده و جاودانه می‌داند (صف / 61 / 8)، خاموش کردن پرتو شمع و آتش و چراغ را با فوت کردن گناه می‌پندارند و از این کار گناه‌آمیز سخت می‌پرهیزند.
در آیینهای خانوادگی، قومی، ملی و جشنهای مذهبی نیز پیوسته از آتش، شمع و چراغ برای نورآرایی و قداست بخشیدن به فضاهای گردهمایی استفاده می‌کنند، و با نورافشانی دیو سیاهی و تباهی و ارواح اهریمنی زیانکار را که در تاریکی، به‌ویژه در پهنۀ شب آشیان کرده‌اند، از زیست‌بوم خود می‌رانند، و به جای آن نور الٰهی را با تندرستی و شادی می‌آورند (بلوکباشی، همان، 379، نوروز، 66).

در اعیاد ملی کهن

ایرانیان بسیاری از روزهای سال مانند نوروز، سده، مهرگان، بهیزک یا پنجۀ دزدیده (5 روز گاهانیک) و مانند آنها را در گاه‌شماری ایرانی جشن می‌گرفته‌اند. همۀ این روزها به نحوی با طبیعت پیوند دارند و زمان دگرگونی طبیعت و گذار از یک دور کیهانی به دور کیهانی دیگر را نشان می‌دهند. در این جشنها، نوروز را در آغاز بهار، روز تکرار نوبتی آفرینش و هنگام نوشدگی سال و باززایی و تجدید حیات طبیعت؛ سده را در 10 بهمن ماه، روز پیدایی آتش و پایان چلۀ بزرگ و شب چلۀ کوچک و شکستن کمر سرمای زمستان؛ مهرگان را در روز 16 مهر ماه، آغاز پاییز و روز پیروزی فریدون، شاه پیشدادی بر ضحاک؛ و بهیزک، یا 5 روز گاهان از دور 10 روزۀ فروردگان را در پایان سیصد و شصتمین روز سال، به‌ویژه روز اسفندارمذ، سومین روز بهیزک ( آنندراج، 2 / 1416؛ معین، 1 / 131، حاشیۀ 4) که زمان فرود آمدن فَرَوَرها یا ارواح نیاکان به روی زمین و پیوستن به خاندانهای خود انگاشته می‌شود، با افروختن آتش و گذاشتن فانوس و فتیله‌های افروخته از پنبۀ آغشته به روغن کرچک بر روی بام و صحن خانه‌ها و روشن کردن گذرگاههای محله با فانوس و مشعل چراغان می‌کرده‌اند (بلوکباشی، نوروز، 65؛ فره‌وشی، 43-44؛ برای آگاهی از نظر بیرونی دربارۀ پیدایی و خاستگاه مهرگان، سده، و فـروردگـان بـه تـرتیب، نک‍ : الآثار ... ، 273-276، 281، التفهیـم، 254، 256- 258).
این چند جشن مهم‌ترین و عمومی‌ترین جشنهای ملی و مردمی بوده است که همۀ ایرانیان در آن سهیم بوده‌اند. روایتهایی چنـد از رسم آتش‌افـروزی و چراغانـی در ایـن جشنهـای ملی ـ مردمی در نخستین سده‌های اسلامی در دست است که به چند نمونه از کهن‌ترین آنها اشاره می‌شود: 1. آتش‌بازی و چراغانی شب سده در کنارۀ زرین‌رود (زاینده‌رود) اصفهان، به دستور مرداویج در 323ق / 935م که همراه بود با افروختن مجسمه‌ها و ستونهای بزرگ شمعی و آتش زدن بوته‌های خار و هیزم و پرواز دادن پرندگانی که به پا و منقار آنها فتیله‌های افروختۀ آغشته به نفت بسته بودند (ابوعلی مسکویه، 5 / 412-413؛ نیز نک‍ : فقیهی، 75). 2. چراغانی و آتش‌افروزی شب سدۀ 426ق / 1035م به دستور امیرمسعود غزنوی در صحرای راه مرو (برای تفصیل آن، نک‍ : بیهقی، 442-443). 3. در دورۀ عباسی نیز جشن سده را که به آن «لیلة الوقود» (شب آتشها) می‌گفتند، با شکوه فراوان و همراه با آتش‌بازی برپا می‌کردند. در این جشن قایقهای روان بر روی آبهای دجله را با شمع و فانوسهای فروزان چراغان می‌کردند و مردم بغداد در کرانه‌های رود دجله گرد می‌آمدند و بـه تماشای آنها و دیگر سرگرمیها و تفریحهـا می‌پرداختند (نک‍ : احسن، 351؛ نیز برای چراغانی در جشن سدۀ 484ق / 1091م، نک‍ : نویری، 190). 4. ترتیب دادن جشن چراغانی نوروز به مدت 6 روز در شهر بغداد، به روایت محمد بن علی تنوخی (د 384ق / 994م) در کتاب نشوار المحاضرة، که در این جشن مردم عادی خانه‌های خود را با تکه‌های پنبۀ افروخته در بخوردانهای گلین و در کاخهای سلطنتی با پارچه‌های گرانبهای زهریِ آغشته به روغن بلسان و دیگر مایعات خوشبوی درون بخوردانهای سنگی، تزیین و چراغانی می‌کردند. شبها مردم در گذرگاهها گرد می‌آمدند و آتش می‌افروختند (نک‍ : احسن، 349).
مردم ایران از گذشته‌های دور جشن نوروز را با آتش‌افروزی و چراغانی در خانه و محل کار و کوچه و بازار آغاز می‌کرده‌اند و با گذاشتن فانوس و چراغهای افروخته روی بامها و در اتاقهای خانه و روشن نگه‌داشتن آنها در تمامی شب سال نو تا بامداد اول فروردین، و خاموش نکردن آتش اجاقها به استقبال ارواح مردگان خود که گویی در این شب به خانه‌هایشان باز می‌گردند، می‌رفته‌اند و با این رفتار نمادینْ برکت، نعمت، تندرستی و دلخوشی را برای صاحبان خانه و اعضای خانواده هدیه می‌آورده‌اند (شهری، طهران ... ، 4 / 95؛ بلوکباشی، نوروز، 64، 66).
در عیدهای ملی و مذهبی، به‌ویژه در شبهای تحویل سال نو، به دستور شاهان و حکومتهای وقت میدانها و خیابانهای پایتخت و شهرهای بزرگ را می‌آراستند و در آنها چراغانی و آتش‌بازی راه می‌انداختند (همان، 64-65؛ برای چراغانی دارالسلطنۀ تبریز در تحویل نوروز 1044ق، نک‍ : وحید قزوینی، 258). به دستور شاه عباس دوم تمامی اطراف دریاچۀ عباس‌آباد را به مناسبت جشن نوروز 1063ق به شکلهای مختلف چوب‌بندی و چراغان کردند (همو، 529، 534-536).

در اعیاد مذهبی

در گاه‌شماری اسلامی نیز روزهایی هستند که در آنها اتفاقی مهم روی داده، و تغییری در روال عادی زندگی اجتماعی ـ دینی مسلمانان پدید آورده است. از مهم‌ترین این روزها ست: غدیر خم در 18 ذیحجه، عید اضحى یا قربان (عیدالکبیر) در 10 ذیحجه، عید مبعث در 27 رجب، عید فطر (عیدالصغیر) یا روزه‌گشایان در روز اول شوال، میلاد حضرت محمد(ص)، به اختلاف در روز 12 یا 17 ربیع‌الاول نزد اهل تسنن و تشیع (این مـاه را کردانِ سنی مـاه مـولود می‌نامند، نک‍ : ایازی، 188)، ولادت حضرت علی(ع) در 13 رجب، و میلاد حضرت مهدی(ع) در نیمۀ شعبان. این روزها را مسلمانان جهان ــ به‌ویژه شیعیان ــ مهم و مبارک می‌دانند، زیرا هریک نشان‌دهندۀ رویداد و تغییری مهم است: میلاد، روز زایش شخصیتی مقدس و گذار از جهان ناپیدا به جهان پیدای زندگان؛ مبعث، روز گزینش حضرت محمد(ص) و تفویض پیامبری به او؛ غدیر خم، روز گزینش جانشین و سپردن سُکان رهبری امت مسلمان از سوی پیامبر اسلام(ص) به حضرت علی(ع)؛ و فطر یا روزه‌گشایان، روز انتقال و گذار از یک دورۀ زندگی عبادی سخت همراه با برخی محرمات رفتاری و خوراکی به دورۀ عادی و منظم زندگی. سـالروز هریک از ایـن رویدادهای تـاریخـی ـ مذهبی را مـردم جوامع اسلامی با رجعت نمادین به گذشته و ارائۀ شکلهایی از رفتـارهای فرهنگی ـ آیینی، و تجمع در فضاهای باز شهری و روستایی یا در اماکن عمومی مقدس با چراغانیهای خود جشن می‌گیرند و ارج می‌نهند.
کهن‌ترین گزارش از برپایی مراسم چراغانیهای مذهبی، ترتیب چراغانی در دو عید مبارک نیمۀ شعبان و غدیر خم در نیمۀ دوم سده‌های 3 و 4ق است. رودکی در این شعر: «چراغان در شب چَک آن چنان شد ...» (نک‍ : نفیسی، 547) به رسم چراغان در شب چَک (شب برات)، و مؤلف تجارب السلف به «موسم جمعیت و شعلان (آتش‌افروزی و چراغان)» در شب نیمۀ شعبان، در زمان معتمد خلیفۀ عباسی (256- 279ق / 870-892 م) در شهر بصره و تجمع «اکابر و اعیان شهر» در آن (هندوشاه، 41، 190)، و ابن جوزی (7 / 16) و ابن اثیر به برپا داشتن مراسم جشن و ترتیب آذین‌بندی و چراغانی در شب عید غدیر، به فرمان معـزالدولـه در 352ق / 963م (نیـز نک‍ : فقیهـی، 469-470) اشـاره کرده‌اند.
شب چَک یا شب برات را که شب قدر دانسته‌اند و در عربی لیلة الصَکّ (معرّب چَک)، لیلة البرات، و لیلة القدر گویند، به اختلاف با شبهایی از ماه شعبان یا رمضان (شبهای فرد 19، یا 21 و یا 23 رمضان) تطبیق داده و گفته‌اند که در یکی از این شبها، خداوند قرآن را فرستاد (قدر / 97 / 1) و مردم را به فرود آمدن فرشتگان و روح به روی زمین نوید داد (همان، 5). بیرونی این شب را به صراحت شب پانزدهم شعبان و شبی بزرگ و شب بیزاری جستن از دوزخ نوشته است ( الآثار، 425، التفهیم، 225).
ریشۀ مراسم آتش‌افروزی و چراغانی در شب چک و به روز آوردن آن شب، چنان‌که پیدا ست، باید رسمی ایرانی و بسیار کهن، و بازماندۀ ایام فروردگان (جشن یادآوری مردگان، نیز نک‍ : جشن فروردگان و بهیزک در همین مقاله) در دورۀ اسلامی بوده باشد (رواقی، 214- 215). مراسم برات در شبهای ماه شعبان در خراسان به مراسم «چراغ برات» (سیدی، 7) معروف است. مولوی نیز از آن به «شمع براتی» در این شعر: «برات آمد، برات آمد، بنه شمع براتی را ... » یاد کرده، که اشاره به شمع و چراغهای روشنی است که در شبهای برات، به‌ویژه شب نیمۀ شعبان بر روی گورها می‌گذاشته‌اند (نک‍ : رواقی، همانجا؛ سیدی، 43، نیز حاشیۀ 30). عمر، خلیفۀ دوم، نیز ظاهراً نخستین‌بار در «شب نماز برات» مسجدالنبی را با چراغ و قندیل و مانند آنها چراغان کرد. چراغانی مسجدْ حضرت رسول(ص) را خوش آمد و عمر را دعا کرد تا خداوند نور به قلب و گور او ببارد. از این رو، گفته‌اند که «تشعیل قنادیل و تنویر چراغها» از زمان عمر در جامعۀ اسلامی به یادگار مانده است (افلاکی، 248-250).
اشارات دیگری به جشن و چراغانی در شب مبارک نیمۀ شعبان در جامعه‌های مختلف اسلامی در دست است که در آن میان می‌توان از روایت ابن جبیر (540-614 ق / 1145-1217م) در رحله‌اش دربارۀ مراسم چراغانی بزرگ نیمۀ شعبان در فضای حرم شریف مکه یاد کرد. چراغانی در این شب چنان باشکوه بوده که نور چراغها و پرتو ماه گسترۀ زمین و آسمان را روشنایی می‌بخشیده است (ص 119-120).
نویسندگان و تاریخ‌نگاران اسلامی از دورۀ عباسی به این سو گزارشهایی از چگونگی برگزاری مراسم چراغان در اعیاد مذهبی در نزد مسلمانان مناطق مختلف جهان آورده‌اند. در میان این گزارشها می‌توان از برپایی جشنهای چراغانی مجلل و پرشور عید فطر در دورۀ عباسیان یاد کرد. مثلاً در این جشن شهر بغداد را به مدت 3 روز همچون «عروسی زیبا» با پارچه‌های رنگارنگ، و کاخهای سلطنتی را با انواع چراغ تزیین می‌کردند و کشتیهای خلفا و بلندپایگان را در دجله می‌آراستند و با چراغ‌باران بر جلوۀ آنها می‌افزودند (نک‍ : احسن، 342). رسم چنان بود که فرماندهان سپاه در سپیده‌دم با چندصد مشعل‌دار و گروهی بزرگ از نفّاطان به راه می‌افتادند و برای گزاردن نماز از میان شهر به مصلّا می‌رفتند (همو، 341). در برخی از شهرهای لبنان، در لیلة الوقفة (شب عید فطر) مراسم چراغانی عید را با شلیک توپ آغاز می‌کردند (خاطر، 1 / 172). در مساجد، به‌ویژه در مسجدالحرام مکه شب اول شوال یا شب عید فطر را مانند شب بیست و هفتم رمضان (شب قدر) با افروختن مشعل و چلچراغ و شمعهای افروخته جشن می‌گرفتند (ابن جبیر، 133، نیز 119).
ماه مبارک رجب برای اهل مکه موسم و عید بزرگ بود و در شب اول رجب و رؤیت هلال ماه، مسجدالحرام را چراغ‌باران می‌کردند، چنان‌که زمین و آسمان در پرتو نور چراغها می‌درخشیدند. در همان شب به فرمان امیر مکه در محله‌های شهر طبل و دهل و بوق می‌نواختند (همو، 106، 108).
روز تولد حضرت محمد(ص) بزرگ‌ترین رویداد تاریخی برای مسلمانان جهان، در هر فرقه و مسلکی بوده است که هرساله آن را به‌طور زیبایی جشن می‌گیرند. آذین بستن مساجد، خانقاهها، تکیه‌ها و بازارها و چراغانی شهرها با شمع و فانوس و چراغهای روشنایی دیگر از ویژگیهای مهم این میلاد باسعادت است. در آغاز سدۀ 13ق / 19م در مصر به مناسبت مولود پیامبر اکرم(ص)، دسته‌های شادی شمع و فانوس در دست راه می‌افتادند. در جشنها نیز چراغها را به شکل انواع گل، حیواناتی مانند شیر، و اشکال دیگر و گاهی به صورت کلماتی مقدس همچون نام خدا، پیامبر و آیات و ادعیۀ مبارک می‌آراستند و تزیین می‌کردند (لِین، 437؛ نیز نک‍ : بیکر، 167). میلاد حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) نیز برای شیعیان جهان روزی بسیار مبارک و عیدی بزرگ بوده است. درگذشته جشن‌گرفتن این عید در ایران رسم نبوده، و گویا ناصرالدین شاه آن را بنیاد نهاده است (اعتمادالسلطنه، 175). گزارشهایی پراکنده از آتش‌بازیها و چراغانیهای مردمی و حکومتی در این روز در منابع مختلف آمده است. فووریه، پزشک ناصرالدین شاه، به جشن آتش‌بازی ایرانیان در این عید در میدان مشق سپاه تهران اشاره می‌کند (ص 205).
برخی از نویسندگان از چراغانی و آتش‌افروزی شیعیان به مناسبت روز غدیر خم در شهرهای بغداد، کرخ و باب الطاق عراق یاد کرده‌اند که عموماً این جشنها همراه با نواختن طبل و شیپور و برپا کردن گنبدها و تزیین آنها با پارچه و جامه بوده است (ابن جوزی، 7 / 16، 206؛ ابن اثیر، 8 / 549-550).
دورۀ صفویه و قاجاریه، به‌ویژه عصر شاه عباس اول صفوی و ناصرالدین شاه قاجار، زمان ترویج و شکوفایی چراغانیها در جشنهای مذهبی در ایران بوده است. در این دوران با همۀ دشواریهایی که برگزاری آذین‌بندی و چراغ‌افروزی و فراهم کردن اسباب و وسایل و نصب و آرایه‌بندی آنها داشت، چراغانیها را با مجد و شکوهی خاص برپا می‌کردند. مردم برپایی چراغانی در جشنهای مذهبی، به‌ویژه جشن نیمۀ شعبان، و حضور در آنها را فریضۀ دینی می‌انگاشتند و عاشقانه برای برگزاری و حضور در آنها می‌کوشیدند.

در جشنهای پیروزی

صفحه 1 از2
آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.