چاپ
چاپ، فرایند انتقال نقش از وسیلهای به وسیلۀ دیگر. مراد از نقش، هرگونه متن، نماد یا تصویر است، و انتقال با ابزارها یا دستگاههایی انجام میگیرد که نقش را بر وسیلۀ دیگری بازتولید میکند. چاپ تا پیش از تحولات الکترونیکی و دیجیتالی، معمولاً به انتقال نقش با مرکب یا رنگ بر کاغذ و به شمار بسیار گفته میشد، مانند آنچه بر صفحههای کاغذین کتاب، مجله، روزنامه و دیگر نشریههای کاغذی انتقال مییافت، اما اکنون معنای چاپ توسعه یافته است که به آن اشاره خواهد شد.
I. واژهشناسی
در بارۀ منشأ و ریشۀ واژۀ چاپ اختلاف نظر وجود دارد. برخی این واژه را صورت تحولیافتۀ واژۀ «چاو» به معنای پول کاغذی میدانند که اصل چینی دارد (مثلاً نک : داعیالاسلام، 2 / 426).
چینیان در عصر سلسلۀ تانگ (618-907م) با صنعت چاپ آشنا بودند. آنان نخست مطالب را وارونه روی قطعاتی از چوب میکندند و سپس آنها را مرکب میزدند و روی کاغذ برمیگرداندند. پس از مدتی برای هر یک از نشانههای خط چینی مکعبهایی میساختند و متنها را به معنای واقعی کلمه حروفچینی، و سپس چاپ میکردند (نک : مینوی، 21-22؛ نیز ایرانیکا، IV / 760).
چینیان در اواخر دورۀ تانگ به همین شیوه به چاپ پول کاغذی پرداختند. پول کاغذی را در چین ch’ao (چائو) مینامیدند (جایلز، 514). این واژۀ چینی به صورت çaw (چاو) در متون متأخر اویغوری (سدههای 7- 8 ق / 13-14م) و نیز در ترکی جغتای بهکار رفته است (کلاوسن، 393). در ایران نیز در زمان حکومت گیخاتوخان (690-694 ق / 1291-1295م)، وزیرش، صدرالدین زنجانی، به توصیۀ عزالدین مظفر، برای حل مشکلات اقتصادی کشور، چاپ و انتشار پول کاغذی را به خان پیشنهاد کرد و او پذیرفت. این پول کاغذی که بر آن کلمات چینی، و ازجمله کلمۀ چینیِ ch’ao نوشته شده بود، به فارسی «چاو» خوانده میشد (لاوفِر، 560). چاو در ایران برای نخستین بار در 19 شوال 693 ق / 12 سپتامبر 1294م در تبریز منتشر شد و برای تهیۀ آن مکانهایی به نام «چاوخانه» ایجاد گردید (نک : اقبال، 517- 518؛ ایرانیکا، همانجا؛ نیز برای چاو، نک : همان، V / 96-97).
از این رو، تردیدی نیست که واژۀ چاو به معنای پول کاغذی واژهای اصالتاً چینی است (نک : هُرن، 8) و واژۀ «چاوخانه» از ترکیب این واژۀ چینی با وازۀ فارسی «خانه» ساخته شده است. واژۀ چینیِ ch’ao هم پیشتر از زبانهای ایرانی میانۀ شرقی، به زبان خُتَنی راه یافته بود. این واژه در زبان ختنی به صورت kԫsau درآمده بود و به معنای «رسید؛ سند» بهکار میرفت (اِمِریک، 229؛ نیز ابوالقاسمی، 17). اقبال آشتیانی (ص 520) و پورداود (ص 244) ازجمله کسانی هستند که واژههای چاپ و چاپخانه را صورتهای تحولیافتۀ چاو و چاوخانه میدانند، اما مینوی (ص 24) بهدرستی چنین نظری را نمیپذیرد و آن را «تسمیهسازی عامیانه» مینامد.
بر پایۀ نظری دیگر که استوارتر مینماید، واژۀ فارسی چاپ اصل هندی دارد (اشتاینگاس، 383؛ نیز نک : نفیسی، 2 / 1153؛ لغتنامه ... ؛ معین، حاشیه بر ... ، 2 / 608؛ ایرانیکا، همانجا). تلفظ این واژه در زبان هندی chāp (با «چِ» دمیده) بوده است و به همین دلیل این واژه را در اردو به صورت «چهاپ» مینویسند و تلفظ میکنند. این واژۀ هندی به معنای «مُهر، نقش، چاپ» و مصدر آن chāpnā (چهاپنا) به معنای «مُهر زدن، چاپ کردن» بهکار رفته است (پلاتس، 455). گفتنی است که صنعت چاپ از طریق مبلغان مسیحی به هند وارد شد. پس از ورود کشتی پرتغالی حامل تجهیزات چاپخانه به ساحل غربی هند در 1ذیقعدۀ 963ق / 6 سپتامبر 1556م، نخستین چاپخانۀ هند در گوآ تأسیس شد و در همان سال کتابچهای به زبان پرتغالی که نخستین اثر آن چاپخانه بود، منتشر گردید (نایک، I / 227).
در تأیید هندی بودن واژۀ چاپ، میتوان بدین نکته اشاره کرد که در اوایل ورود فن چاپ به ایران، این واژه را گاه به صورت «چهاپ» مینوشتند. برای نمونه، در ترجمۀ بثالشکوى، اثر ابونصر محمد بن عبدالجبار عتبی، مورخ سلطان محمود غزنوی، که در 1318ق / 1900م در تبریز چاپ شده، یکی از ادبای تبریز در قطعهای که به تاریخ چاپ اثر اشاره کرده، عبارت «تاریخ چهاپ» را به کار برده است (نک : اقبال، همانجا)؛ از سوی دیگر، واژۀ «چاپه» به معنای «قالب چوبی که بدان نقش بر جامها و جـز آن کنند»، نیز از دیرباز هندی دانسته شده است (مثلاً نک : آنندراج، 2 / 1395).
واژههای هندیِ chāp (چاپ) و chāpnā (= چاپ کردن) در زبان سنسکریت پیشینهای ندارند، اما ریشۀ کهن آنها را، با توجه به برخی دیگر از زبانهای هندی، میتوان به صورت *chapp- (= فشردن، پوشاندن، پنهان کردن) بازسازی کرد (تِرنِر، 273). از این رو، رساندن ریشۀ این واژه به زبان سنسکریت، چنانکه در برخی از فرهنگهای فارسی آمده (مثلاً نک : معین، فرهنگ ... ، 1 / 1262؛ انوری، 3 / 2254؛ پاشنگ، 241؛ طاهری، 135)، بیاساس است. برخی از بازماندههای ریشۀ کهنِ *chapp- در زبانهای هندی نو عبارتاند از: chāpibā (= نقش کردن) در زبان اُریا؛ chāpā (= پنهان بودن، چاپ کردن) در بنگالی؛ chāpņā (= چاپ کردن) در پنجابی؛ chāpaņu (= چاپ کردن) در سِندی؛ chāp (= مُهر، نقش) در کوماونی؛ chāpvũ (= چاپ کردن) در گجراتی؛ chapā (= نقش، مُهر) در مایتهیلی؛ chāpnu (= پوشاندن، نقش کردن، چاپ کردن) در نپالی (ترنر، همانجا).
مآخذ
آنندراج، محمد پادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1363ش؛ ابوالقاسمی، محسن، واژگان زبان فارسی دری، تهران، 1378ش؛ اقبال آشتیانی، عباس، «چاو، چاپ، اسکناس»، بهار، تهران، 1321ش، س 2، ج 4؛ انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، 1381ش؛ پاشنگ، مصطفى، فرهنگ، تهران، 1377ش؛ پورداود، ابراهیم، هرمزدنامه، تهران، 1331ش؛ داعیالاسلام، محمدعلی، فرهنگ نظام، حیدرآباد دکن، 1305ش؛ طاهری، محمود، فرهنگ ریشهیابی واژهها، تهران، 1382ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ معین، محمد، حاشیه بر برهان قاطع محمدحسین بن خلف تبریزی، تهران، 1342ش؛ همو، فرهنگ فارسی، تهران، 1371ش؛ مینوی، مجتبى، «ترجمۀ علوم چینی به فارسی در قرن هشتم هجری»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات تهران، 1334ش، س 3، شم 1؛ نفیسی، علیاکبر، فرهنگ، تهران، 1343ش؛ نیز:
Clauson, G., An Etymological Dictionary of Pre-Thirteenth-Century Turkish, Oxford, 1972; Emmerick, R. E., «Khotanese and Tumshuqese», Compendium Linguarum Iranicarum, ed. R. Schmitt, Wiesbaden, 1989; Giles, A., Chinese-English Dictionary, London, 1912; Horn, P., «Neupersische Schriftsprache», Grundriss der iranischen Philologie, ed. W. Geiger and E. Kuhn, Strassburg, 1898-1901, vol. I(2); Iranica ; Laufer, B., Sino-Iranica, Taipei, 1967; Naik, B. S., Typography of Devanagari, Bombay, 1971; Platts, J. T., A Dictionary of Urdū, Classical Hindī, and English, London, 1911; Steingass, F., A Comprehensive Persian-English Dictionary, London, 1892; Turner, R. L., A Comparative Dictionary of the Indo-Aryan Languages, London, 1966.
حسن رضایی باغبیدی
II. شیوههای چاپ
از دیرباز چاپ به شیوههای گوناگون انجام میگرفته است و در تمدنهای مختلف بشری به مقتضای امکانات طبیعی هر محیطی از مواد و ابزارهای دستیاب آن محیط استفاده میشده است (نک : چاپ در جهان اسلام، در همین مقاله). شیوههای چاپ را به صورتهای مختلف دستهبندی کردهاند. اکنون پس از تحولات متعدد فنّاوری چاپ، میتوان در تقسیمبندی سادهای همۀ شیوههای چاپ را در دو دستۀ کلی جای داد: تماسی، و غیرتماسی:
الف ـ تماسی
در این شیوه، وسیلهای که حامل نقش است (نقشگذار) با وسیلۀ دیگر (نقشبردار / نقشپذیر) در تماس مستقیم قرار میگیرد، مانند مُهر که اگر به جوهر آغشته شود و بر صفحۀ کاغذ قرار بگیرد و کمی به آن فشار وارد شود، نقش روی آن بر اثر تماس با کاغذ به آن منتقل میگردد. شیوۀ چاپ تماسی، خود به انواع فرعیتری قابل تقسیم است، به این صورت: برجسته، گود، همسطح (مسطح)، شیمیایی، و استنسیلی، که در اینجا این 5 شیوه به کوتاهی توضیح داده میشود:
1. برجسته
نقش از سطوحی که از اطراف خود برجستهتر است، انتقال مییابد، مانند استامپ که معمولاً در ادارات و بانکها از آن استفاده میکنند.
2. گود، یا فرو رفته
نقش در سطحی کنده میشود، مرکب یا جوهر در گودی آن قرار میگیرد و به سطح دیگر منتقل میشود. این شیوۀ چاپ سابقۀ طولانیتری در تاریخ دارد.
3. همسطح، یا مسطح
هر دو وسیلۀ نقشگذار و نقشبردار مسطح هستند، اما در این انتقال از تمهیدی استفاده میشود که قسمتهای مدنظر از نقشگذار انتقال بیابد و قسمتهای دیگر، نه. غارنگاریهای برجای مانده از عصر پارینهسنگی، گواه آن است که آدمیان نخستین برای انتقال نقش بر دیوارۀ غارها به شیوۀ همسطح پی برده بودند. چاپ سنگی که تا حدود سال 1320ش در ایران رایج بود، و چاپ افست که اکنون رایجترین شیوۀ چاپ است، گونههایی از چاپ همسطحاند.
4. شیمیایی
عمل انتقال نقش از راه کنشها و واکنشهایی شیمیایی انجام میگیرد، مانند ظاهر شدن مرکب نامرئی بر اثر حرارت یا تابش نور.
5. استنسیلی
در این شیوه مرکب یا رنگ از میان پردهای نازک و متخلخل میگذرد و نقشِ نقشگذار را به سطح نقشبردار انتقال میدهد. دستگاه سادۀ تکثیر پرسشهای امتحانی که سالها در بیشتر مدارس کاربرد داشت، با همین شیوه عمل میکرد.
هرکدام از این شیوهها که یاد شد، خود به انواع فرعیتری تقسیم میشود که در اینجا به آنها اشاره نمیشود.
ب ـ غیرتماسی
این شیوه از دو راه عمده انجام میگیرد: 1. از راه عکاسی؛ 2. به طریق الکترونیکی یا دیجیتالی. این دو شیوۀ اصلی هم انواع فرعیتری دارد که در اینجا به جزئیات آنها نمیپردازیم.