زمان تقریبی مطالعه: 13 دقیقه

چاه

چاه، گودالی نسبتاً عمیق و معمولاً استوانه‌ای‌شکل که انسان به‌منظور بهره‌برداریهای متنوع، آن را به‌طور عمودی بر پوستۀ زمین حفر می‌کند و یا بر اثر فعل‌و‌انفعالهای طبیعی در این پوسته به‌وجود می‌آید. این گودال عمیق را چاه‌کنها میلۀ چاه می‌نامند. تعریفی که کردوانی از چاه ارائه داده، چنین است: چاه سوراخی بزرگ و استوانه‌ای‌شکل قائمی است که سطح زمین را به یک مخزن آب زیرزمینی مربوط می‌سازد (1 / 249).

فناوری

باتوجه به کم‌آبی بیشتر نواحی ایران و کم‌بودن نزولات آسمانی و نیز نیاز حیاتی انسان به آب، هر نوع چاهی به‌خصوص چاه آب، در فرهنگ مردم ایران جایگاه ویژه‌ای دارد. چاه را بر مبنای فناوری به‌کار‌رفته در حفر آن، به دو دستۀ چاه دستی و چاه عمیق تقسیم می‌کنند: 
چاه‌ دستی را با روش سنتی و با نیروی بدنی انسان و ابزارهای ساده و ابتدایی (نک‍ : دنبالۀ مقاله) حفر می‌کنند. عمل حفر این نوع چاه که به آن چاه‌زدن نیز می‌گویند، در همه جای ایران و از گذشته‌های دور، و دست‌کم از زمان ایلامیان و مادها تا امروز، رایج بوده‌است، زیرا در حفاریهای شوش، چاهی دیده شده است که آب آن را با چهارپایان به سطح زمین می‌رسانده‌اند (لمتن، 227 ؛ نک‍ : فاضلی‌پور، 141). در سفرنامه‌ای مربوط به حدود سالهای 600 ق‌م نیز اشاره به چرخابهای بزرگی شده است که گاوها آنها را به حرکت درمی‌آوردند و با آب حاصله از چاهها، باغهای قصر داریوش هخامنشی را آبیاری می‌کردند (فیثاغورس، 35). 
حفر چاه عمیق که برای بهره‌برداری کلان آب در امور مربوط به کشاورزی و حتى تأمین آب مورد نیاز روستانشینان و شهرنشینان بود، پس از جنگ جهانی دوم شروع شد و از 1340 ش به‌بعد به‌صورت تصاعدی رواج یافت و با پیشرفت فناوری، در چرخۀ تولید کلان قرار گرفت و در نیمۀ دوم دهۀ 1350 ش، به اوج خود رسید (کردوانی، 1 / 259).
چاههایی نیز به نام چاه صاحب‌الزمان در نقاطی از ایران، ازجمله در مسجد جمکران قم، در مسجد کرمانی و در مسجد جامع اردکان وجود دارد که مردم عریضه‌هایی می‌نویسند و در این چاهها می‌اندازند؛ با این باور و امید که نامه به دست صاحبش خواهد رسید و حاجتهایشان برآورده خواهد شد (نک‍ : بخش دوم مقاله).
چاه‌کن قناتها یا مقنی باید به شناخت نشانه‌های واقع در سطح زمین برای یافتن آب پنهان در آن آگاه، و در حفر دالانهای زیرزمینی قناتها ماهر باشد. او چاهها را با ابزارها و وسایل سنتی و به‌طور دستی حفر می‌کند. هدف از حفر این چاهها در فواصل معین و پشت‌سرهم، تهویۀ دالانهای افقی زیرزمینی قناتها و تخلیۀ خاکهای این دالانها ست. چشم‌انداز نهایی این کار دسترسی به آبهای سفره‌های زیرزمینی و آوردن این آبها با استفاده از شیب زمین به سطح آن است (برای آگاهی بیشتر، نک‍ : ه‍ د، قنات). 
کرجی در اواخر سدۀ 4 و اوایل سدۀ 5 ق / 10 و 11 م دربارۀ اهمیت آگاهی مقنی به دانش کار خود نوشته‌است: مقنی‌ای که نشانه‌های آب پنهانی را بر سطح زمین نشناسد، در کار خود ناقص است (ص 42). ازجملۀ این نشانه‌ها برای کندن چاه در بیابان، سنجش پرآب بودن بافتهای خارشتر، ذوب‌شدن برفهای ناحیه‌ای در بیابـان زودتـر از نـواحی دیگـر ــ کـه نشانگر جریان آبهای زیرزمینی و گرمای نـاشی از آن است ــ و نیز دره‌هایی است که کوههای برف‌گیر بر آنها اشراف دارند (پاپلی، 98 - 99). طرودیها می‌گفتند که اگر درخت گز در مسیر رودخانه سبز شود، نشانۀ وجود سفرۀ زیرزمینی آب در زیر آن است، و اگر زمین حالت شوره‌زدگی داشته باشد، قطعاً در یک یا دومتری زیر آن آب است (کریمی، سفرنامه ... ، 73).
چاه فاضلاب نوع دیگری از چاه است که انسان آن را با انبارۀ وسیع، برای تخلیۀ آبهای استفاده‌شده و فضولات مایع و نیمه‌مایع انسانی در عمق زمین حفر می‌کند.
نوع دیگر، چاههایی است که معدن‌شناسان برای دستیابی به مواد معدنی، با پیگیری رگه‌های سطحی همان ماده، در دل کوهها و صخره‌ها حفر می‌کنند تا در عمق زمین به معدن مورد نظر برسند.
دالانهای عمودی تاریک و ترسناک که به زندانهایی به نام سیاه‌چال منتهی می‌شوند، نیز نوعی چاه به شمار می‌آیند که در قصه‌های مردمی بسیار از آن نام برده می‌شود.
چاههایی که عوامل طبیعی طی دوره‌های زمین‌شناسی در عمق زمین ایجاد کرده‌اند و غارشناسان و کاشفان به کشف آنها مبادرت می‌کنند، نیز گونه‌ای دیگر از چاهها هستند. یکی از آنها، چاه طبیعی بِگلیجه است که در 23کیلومتری شرق شهر همدان و در دامنۀ کوهی به نام قزل‌قیه و در زیر قلۀ آن قرار دارد. عمق آن 24 متر است و دهانۀ آن از فاصلۀ 500 متری قابل دیدن است. این چاه مأوای کبوتران چاهی است و اهالی روستای دنگل کاریز و سرخ‌آباد آنها را از همین چاه می‌گیرند (سلاحی، 95).
نوع دیگر چاههای طبیعی، چاههای آهک‌ساختۀ ایران است که نمونۀ آن، چاه آهک‌ساختۀ دیوزندان، با دهانه‌ای به قطر 65 متر و به عمق 100 متر واقع در ناحیۀ باستانی و تاریخی تخت سلیمان در استان کردستان، و در 37کیلومتری شمال شهر تکاب است. گفته می‌شود که اهوره‌مزدا برای پاکی و جاودانگی آتش آذرگشسب که در آتشکدۀ تخت سلیمان روشنایی جاودانه داشته‌است، دیو را، به منزلۀ مظهر پلیدیها در آیین زردشت، در این چاه مخوف زندانی کرده است (همو، 136-137).
چاه‌ مال‌داری به چاه‌ آبی گفته‌ می‌شود که مال‌داران و دامداران در مراتع مناطق صحرایی حفر می‌کنند. اهمیت این چاهها تاحدی است که نام بیشتر مراتع با پیشوند «چاه» همراه است؛ مثل چاه بقال، چاه ابراهیم، چاه اسد، چاه الحسن، چاه مرجان و چاه غلامرضا. بعضی از چاهها نیز نامهایی مثل چاه بزغاله، چاه خلا، چاه خری، و چاه انبار دارند (شاه‌حسینی، 88). در مسیر طرود تا بیارجمند نیز چاههای شدادی متعددی وجود دارد که یا شوراب‌اند و یا شیرین‌آب. کف و دیوارۀ این چاهها با سنگهای نتراشیده سنگ‌چین شده‌است که آب از شکاف این سنگها عبور می‌کند و در ته چاه ذخیره می‌شود (کریمی، همان، 71). 
چاههای حفرشده در بیابانها و حواشی کویرها به‌ویژه در خراسان، اطراف بیابان لوت، در بین خور و طبس، در منطقۀ سیستان و بلوچستان و در کرمان، بیشتر برای تأمین آب احشام و نیز مصرف چوپانها، ساربانها و کاروانها به کار می‌رود. در قدیم، به‌سبب رواج حمل‌ونقل با شتر، منزلگاه یا اتراقگاه کاروانها بیشتر به‌سبب وجود این‌گونه‌ چاهها در مسیر راه تعیین می‌شده‌است (کردوانی، 1 / 250).
رایج‌ترین و کاربردی‌ترین چاهها، چاه آب است که شخص کاردان و متبحر (چاه‌کن یا مقنی) با استفاده از نیروی بدن خود حفر می‌کند و آب چاه را با وسایل سنتی مثل چرخ چاه و جز آن و گاهی نیمه‌سنتی مثل تلمبه‌های دستی و با استفاده از نیروی محرکۀ انسان یا حیوان و یا نیروی پدیده‌های طبیعی، به سطح زمین می‌آورد.
چرخ چاه بیشتر شبیه چرخ مقنیها ست. پره‌های چوبی این چرخها به شکلهای چلیپا یا استوانه‌ای است که در هر دو، میله‌ای فلزی به‌صورت محور میانی از طول آن می‌گذرد و دستۀ میلۀ فلزی چرخ با یک شکستگی به آن متصل می‌شود (حاجی ابراهیم، 46). یک سر طنابی که درازای آن اندکی از عمق چاه بیشتر است، به دستۀ یک سطل، و سر دیگر آن به مجموعۀ این پره‌ها متصل است. با چرخاندن دسته، استوانه می‌چرخد و طناب به گرد آن می‌پیچد و سطل پر از آب از چاه بالا می‌آید. در ناحیه‌های دشتی ایران، مثل نواحی مرکزی، مناطق کویری و نیز استان سمنان، استفاده از نیروی باد برای استخراج آبهای زیرزمینی متداول است (شاه‌حسینی، 90).
عمق چاههای آب بستگی تام به ساختار زمین و سطح آبهای زیرزمینی دارد. مثلاً در یزد و کرمان، 50 تا 60 متر، در شیراز، 15 متر، و در اصفهان، سطح متوسط آب زیرزمینی 5 متر است؛ ولی در همۀ نواحی کنارۀ دریای خزر، کندن یک چاه کم‌عمق امکان دستیابی به آب را فراهم می‌کند (وولف، 256؛ بازن، 49, 96).
 در همۀ خانه‌های گیلان چاه آبی وجود دارد و آب را به یک روش از چاه استخراج می‌کنند: نقطۀ میانی چوبی بلند و افقی به سر چوبی عمودی وصل شده، و حالت شاهین ترازو را دارد. سطلی با طنابی از یک سر آن، درست روبه‌روی دهانۀ چاه آویخته، و بر سر دیگر چوب، نوعی وزنه بسته شد‌ه‌است. طنابِ سطل را با دست می‌گیرند و به درون چاه می‌فرستند. وقتی سطل پر از آب شد، با کمک وزنۀ دیگر سر چوب آن را به‌راحتی بیرون می‌کشند. در غرب گیلان به این وسیله کرده‌خاله، در طالش گره، در آستانه و لاهیجان دولاخند، و در رودسر دوخاله می‌گویند (بازن، 79, 96-97). 
وقتی که آب زیادی برای آبیاری زمین و جز آن لازم باشد و منبع آبدهی فقط چاه باشد و انسان نیز نتواند به قدر کافی آب از چاه بالا بکشد، از چرخهای مخصوص، از نوع گاوگرد (دولاب) یا گاو چاه و همچنین از نیروی حیواناتی چون گاو، قاطر، اسب و شتر استفاده می‌شود. در نوع گاوگرد، یک سر اهرمی چوبی را به محور میانی یک چرخ چوبی بزرگ و افقی وصل می‌کنند. سر دیگر چوب بلند را به تجهیزات حیوانی می‌بندند که با چشم بسته به دور چاه می‌گردد. در اثر این گردش، دنده‌های چوبی چرخ افقی با دنده‌های چوبی چرخ عمودی درگیر می‌شوند و آن را می‌چرخانند. در محیط این چرخ‌دندۀ عمودی، دو رشته طناب موازی هم به‌طور آزاد قرار دارند که طول آنها به اندازۀ عمق چاه است. قسمت گلویِ تعدادی کوزه، به‌ فاصله‌های معین، هر کدام به‌طور جداگانه به این دو رشته طناب بسته شده و قسمت انتهایی آنها آزاد است. این دو رشته طناب کوزه‌ها را به عمق چاه می‌رسانند و پس از پرشدن، بیرون می‌کشند و با گردش به دور محیط چرخ، آب آنها به حوضچۀ کنار چاه می‌ریزد. گاوگرد بازمانده در خانۀ هرندی کرمان نمونه‌ای از آن است (هاشمی، 18، نیز تصویر؛ کریمی، تحقیقات ... ).


در نوع گاوچاه، دو ستون بلند در دو سوی چاه ساخته می‌شود. دو سر محور یک چرخ استوانه‌ای چوبی در بالای این ستونها، و دو سر محـور استوانۀ چوبـی دیگری ــ که قطر آن کوچک‌تر از استوانۀ بالایی است ــ در پایین ستونها کار گذاشته می‌شود که بتواند گرد محور به‌راحتی به دور خود بچرخد. یک سر طنابی را از بالای استوانۀ بالایی می‌گذرانند و به چنبره یا دستۀ دهانۀ مشک بزرگی که از پوست گاو تهیه می‌شود، وصل می‌کنند و سر دیگر آن را به تجهیزات شتر یا گاو می‌بندند. از روی استوانۀ پایینی نیز طنابی می‌گذرانند و یک سر آن را به انتهای بستۀ مشک و سر دیگر آن را به تجهیزات شتر یا گاو می‌بندند. روبه‌روی این دو ستون و در کنار چاه، معبری شیب‌دار تقریباً به طول عمق چاه درست می‌کنند. وقتی شتر سربالایی این مسیر را طی می‌کند، مشک خالی به داخل چاه می‌رود و پر می‌شود؛ هنگام برگشت شتر، مشک پر از آب بالا می‌آید. وقتی مشک به دهانۀ چاه می‌رسد، طناب پایینی که کوتاه‌تر است، انتهای مشک را بالا می‌آورد و آب مشک به درون راه‌آب یا حوضچه خالی می‌شود (وولف، 256-257؛ کردوانی، 1 / 251؛ کریمی، تحقیقات).
آب چاههای نواحی کویری و بیابانی معمولاً شور است و فقط شترها از آن می‌آشامند. به همین سبب، بر روی نقشه‌ها، عبارات چاه شور، چاه شیرین و چاه نمکزار دیده می‌شود و مردم این نواحی نیز این چاهها را براساس کیفیت آب آنها به همین نامها می‌خوانند (کردوانی، 1 / 254؛ شاه‌حسینی، 88؛ کریمی، تحقیقات). برای نمونه، فاصلۀ میان تنگ سرحه تا گدروزیا بیش از 30 منزل است که همۀ آن منازل با چاه سیراب می‌شوند، مثل چاه خان، چاه احمر، چاه سردار، چاه شوان، چاه هاشم و چاههای دیگر، تا برسد به وکیل‌آباد رودبار. چاههای حفرشده در ریگزار معمولاً هر چند وقت یک بار، به‌سبب وزش بادهایی که «سورمه‌ریگ» بر دوش دارند، پر می‌شوند و باید چاه را ته‌زنی کنند (باستانی، 402-403).

وسایل حمل خاک

چرخ

چرخ دارای دو پرۀ چهارشاخه‌ای است که 4 عدد چوب به سوراخهای بالای شاخه‌های آن فرو می‌برند و با طنابهایی به هم متصل و ثابت می‌کنند. از سوراخ مرکزی آنها میله‌ای چوبی یا محور آن عبور می‌کند که در وسط دوشاخه‌های دو ستون محکم چوبی، کنار چاه قرار می‌گیرد. این تیر وسط باید قطور و از جنس اقاقیا باشد که فشار و سنگینی دلو آن را نشکند.

طناب

طنابهای حفر چاه قطور و از جنس پنبه است که در یک طرف آن، قلابی وجود دارد که دستۀ دول را به آن می‌اندازند و طرف دیگر آن به چرخ متصل است.

دول

ظرفی است که خاک کنده‌شده از چاه درون آن ریخته می‌شود و با گردش چرخ، به بالای چاه منتقل می‌گردد. این ظرف را از پوست خر، گاو و یا گوسفند می‌دوختند که بهترین و متداول‌ترین آن از پوست گاو است (کریمی، سفرنامه، 158-162).

ابزارهای لازم برای کندن چاه

انواع کلنگ

برای کندن زمینهای نرم و یا سخت و سنگی و آبگیر و نیز ابتدا و وسط چاه کلنگهایی به کار می‌برند که هر کدام وزن جداگانه‌ای دارند. دستۀ کلنگها چوبی، و طول آنها حدود نیم‌متر است. اگر زمین نرم باشد، مقنی برای کندن چاه، 3 یا 4 کلنگ را دم دست دارد که به نوبت آنها را به کار می‌گیرد. اگر زمین سخت و سنگی باشد، حدود 30 کلنگ نوک‌تیز لازم است و خود مقنی در بالای چاه، بساط آتش و آهنگری دایر می‌کند و نوک کلنگها را می‌کشد و آب می‌دهد.

بیلچه

بیلچه ابزاری است که دسته‌ای کوتاه دارد و به اندازۀ دو مشت خاک در آن جا می‌گیرد و مقنی با آن خاکهای کنده‌شده را جابه‌جا می‌کند. نظیر همین بیلچه نیز در اختیار گل‌بند است که با آن دول را پر می‌کند.

چراغ

درگذشته، چراغها فلزی بود و دسته‌ای نوک‌تیز داشت که در هر جای دیوار چاه فرومی‌رفت. سوخت آن روغنی گیاهی به نام «مند» و فتیلۀ آن پنبه‌ای بود. اخیراً چراغ کاربیت نیز متداول شده‌است.
برای جلوگیری از فروریختن دیواره‌های چاههای سنتی، درون آن را دیوارچینی می‌کردند. برای این کار در مناطق جنگلی، از چوب، و در مناطق بیابانی و دشتی، از سنگ و آجر و همچنین از پوششهای استوانه‌ای‌شکل به نام کَوَل استفاده می‌کردند (وولف، 256؛ کردوانی، 1 / 252).
برای حفر یک چاه دستی، افرادی بدین شرح حضور دارند: مقنی که همان چاه‌کن یا کلنگ‌دار مجرب است و با کلنگ و بیلچه‌اش کار می‌کند. همین شخص با گذاشتن نوک کلنگ بر روی زمین و کشیدن دایره‌ای با انتهای دستۀ کلنگ، دهانۀ چاه را مشخص می‌کند که معمولاً یک متر است. نفر دیگری خاک را درون دول می‌ریزد و با تکان‌دادن طناب، به چرخ‌کار خبر می‌دهد تا دول مملو از خاک را بالا بکشد. در بالای چاه، کارگری در پشت چرخ می‌ایستد و با قدرت تمام، دلو پر از خاک را بیرون می‌کشد. در لبۀ چاه، کارگر دیگری ایستاده است که به محض دیدن دول، آن را می‌گیرد و از قلاب آزاد می‌کند و خاک آن را اندکی دورتر می‌ریزد و برمی‌گردد؛ سپس دول را به قلاب طناب می‌اندازد و چرخ‌کار آن را به عمق چاه می‌فرستد. اگر دم چاه زیاد باشد، کارگر دیگری با دمیدن در دم آهنگری و هدایت باد آن توسط لوله‌ها به عمق چاه، دم چاه را خارج می‌کند (آغاسی، 13-14، 34- 35، 38- 39).

مآخذ

آغاسی، عبدالوحید و جواد صفی‌نژاد، واژهنامۀ قنات، یزد، 1383 ش؛ باستانی‌پاریزی، محمدابراهیم، در شهر نی‌سواران، تهران، 1377 ش؛ پاپلی‌یزدی، محمدحسین و مجید لباف خانیکی، قناتهای تفت، تهران، 1382 ش؛ حاجی ابراهیم زرگر، اکبر، درآمدی بر شناخت معماری روستایی ایران، به کوشش اصغر کریمی، تهران، 1378 ش؛ سلاحی، مصطفى، غارهای ایران، تهران، 1378 ش؛ شاه‌حسینی، علیرضا، ایل سنگسری، سمنان، 1390 ش؛ فاضلی‌پور، طوبى، تاریخ کشاورزی در دوران ساسانیان، تهران، 1380 ش؛ فیثاغورس، سیاحت‌نامه، ترجمۀ یوسف اعتصامی (اعتصام‌الملک)، تهران، 1314 ش؛ کرجی، محمد، استخراج آبهای پنهانی، ترجمۀ حسین خدیوجم، تهران، 1373 ش؛ کردوانی، پرویز، منابع و مسائل آب در ایران، تهران، 1363 ش؛ کریمی، اصغر، تحقیقات میدانی؛ همو، سفرنامۀ دشت کویر، سمنان، 1389 ش؛ هاشمی، محمد، «احداث قنوات کاریزهای کرمان»، مردم‌شناسی، تهران، 1335 ش، س 1، شم‍ 1؛ نیز:

صفحه 1 از2
آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.