زمان تقریبی مطالعه: 13 دقیقه

چالوس

چالوس، شهرستان و شهری در استان مازندران:

شهرستان چالوس

این شهرستان با 3 / 597‘1 کمـ2 مساحت در غرب استان مازندران واقع شده، و از شمال به دریای خزر، از غرب به شهرستان تنکابن، از شرق به شهرستان نوشهر، از جنوب شرقی به شهرستان نور و از جنوب به کوههای البرز محدود است ( اطلس ... ، 177؛ سالنامه ... ، 12). براساس تقسیمات کشوری در 1387ش، این شهرستان مشتمل بر دو بخش مرکزی و کلاردشت، 5 دهستان و 3 شهر چالوس، کلاردشت و مرزن‌آباد بوده است ( نشریه ... ، بش‍‌ ).
در 1316ش، دهستان چالوس از توابع بخش نوشهر در شهرستان شهسوار در استان دوم به‌شمار رفت. در 1325ش بخش نوشهر با دهستانهای چالوس و کلاردشت از شهرستان شهسوار جدا شد و به شهرستان ارتقا یافت و دهستانهای نام‌برده به بخش بدل شدند. در 6 آبان 1375 شهرستان چالوس به مرکزیت شهر چالوس تشکیل شد (مجموعه ... 1316ش، 71؛ مجموعه ... 1375ش، 606).
شهرستان چالوس از نظر عوارض طبیعی، دارای دو سرزمین کاملاً متمایز است، یکی سرزمین جلگه‌ای شامل باریکۀ ساحلی که میانگین پهنای آن از ساحل دریا تا دامنۀ کوه قریب 3 کمـ و درازای نزدیک به 20 کمـ ، و دیگری کوههای پوشیده از جنگل البرز، شامل روستاهای دامنه‌ای کلارستاق و مجموعۀ بخش کلاردشت که از جنوب تا قلۀ کندوان را فرا گرفته است (شجاع ـ شفیعی، 416؛ جعفری، 360).
رودخانۀ چالوس از مهم‌ترین رودخانه‌های استان مازندران از این شهرستان می‌گذرد. سرچشمۀ این رودخانه، کوههای کوهستان و پنجک رستاق است. رود چالوس به رودهای دیگری که از جانب غربی کوههای کندوان سرچشمه می‌گیرند، می‌پیوندد و پس از آبیاری حدود 3 هزار هکتار زمینهای شالیزاری دهستانهای «قشلاق» و «کران» در دو کیلومتری شهر چالوس، به دریا می‌ریـزد. وسعت حـوزۀ آبگیر چالوس حدود 550‘1 کمـ2، سخت کوهستانی، و در بیشتر قسمتها پوشیده از جنگل است. شاخۀ اصلی رودخانۀ چالوس از دامنه‌های خاوری کوههای تخت سلیمان در 55 کیلومتری جنوب باختری چالوس سرچشمه می‌گیرد. میزان آب این رودخانه حداکثر 800 و حداقل 100 سنگ است. درازای این رودخانه از سرچشمه تا دریا در حدود 80 کمـ ، و پهنای آن در مصب، متجاوز از 70 متر است. این رودخانه از نظر صید ماهیِ آزاد شایان اهمیت است و ماهی آزاد آن از بهترین و معروف‌ترین ماهیهای کنار دریای خزر است. به سبب نبودن دشتهای وسیع در حوزۀ رودخانه، مصرف آب آن کم است، و آب آن بیشتر مستقیماً وارد دریا می‌گردد. رودخانه‌های زوات و کلیاک از دیگر رودخانه‌های شهرستان چالوس است (شایان، 35؛ افشین، 2 / 110، 230-231؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیها ... ، 27 / 99).
کوههای کردکتی (300‘1 متر)، مگس خانی (400‘1 متر) و دختر قلعه (800 متر) از جمله بلندیهای این شهرستان‌اند ( فرهنگ جغرافیایی کوهها ... ، 4 / 338، 360، 372).
آب و هوای این شهرستان معتدل و مرطوب است ( فرهنگ جغرافیایی آبادیها، 27 / 98).
اساس اقتصاد شهرستان چالوس بر پایۀ کشاورزی و دامداری استوار است. به سبب مساعد بودن خاک کشاورزی و آب و هوای مناسب و رطوبت و آب فراوان، کشاورزی در آنجا رونق فراوان دارد. برنج‌کاری و کاشت مرکبات نیز در آنجا رایج است. همچنین کشت گندم و جو برای مصارف محلی صورت می‌گیرد. منابع آب کشاورزی، رودخانه‌های چالوس و زوات‌اند. دامداری نیز که شامل پرورش گاو و گوسفند است، به شکل سنتی صورت می‌گیرد (همان، 27 / 99).
شهرستان چالوس طبق سرشماری 1385ش دارای 559‘119 تن جمعیت بوده است («درگاه ... »، بش‍‌ ).
مردم این شهرستان به زبان فارسی با گویش مازندرانی و گیلکی سخن می‌گویند ( فرهنگ جغرافیایی آبادیها، 27 / 98).

 شهر چالوس

این شهر که مرکز شهرستان چالوس است، در °51 و´25 طول شرقی و°36 و´39 عرض شمالی و در حدود 25 متر پایین‌تر از آبهای آزاد واقع شده (همان، 27 / 99)، و در سرشماری 1385ش، 618‘44 تن، جمعیت داشته است («درگاه»، بش‍‌ ).
رود چالوس از غرب این شهر می‌گذرد و چند پل بر روی آن ساخته شده است؛ از جمله پل معلقی از بتون به درازای 200‘1 و پهنای 50 متر که در 1312ش به بهره‌برداری رسیده است ( فرهنگ جغرافیایی آبادیها، همانجا؛ نوشین، 96-97).
در 1311 و 1312ش کارخانۀ حریربافی، بیمارستان و کاخ سلطنتی (که امروزه کتابخانه شده) و پل فلزی در آنجا احداث گردید (همو، 90-97؛ شایان، 173-174؛ محبوبی، 3 / 166-167).
مسجد و مدرسۀ علوم دینی، در شهر چالوس، به نام مدرسۀ علمیۀ امام صادق(ع) و کتابخانه‌ای در کنار آن دایر است که حدود 200‘2 جلد کتاب با چاپ سنگی یا نسخۀ خطی در آن نگهداری می‌شود (طیار، 25-26؛ موسوی، 64-67).
آثار تاریخی فراوان دیگری نیز در شهرستان چالوس وجود دارد که از آن جمله می‌توان به تپه‌ای در محوطۀ کاخ سلطنتی که ظاهراً ویرانه‌های قلعۀ کهن شهر چالوس در آنجا ست، اشاره کرد؛ همچنین بقعه‌ای به نام حمزه رضا، برج مدور اسپی سنگ در جنوب شرقی شهر چالوس، امامزاده خلیل، گورستان کهن گرمابک، بقعۀ آقا عبدالرضا (عبدالرزاق)، بقعۀ سیدمحمد بن امام جعفر صادق(ع)، امامزاده یحیى(ع)، امامزاده علی موسی‌الرضا(ع)، قلعۀ سنگ سَرَک، و بقعۀ شاه علم‌دار از جملۀ آثار تاریخی شهرستان چالوس است (ستوده، 3 / 107 بب‍‌ ).
رودخانۀ چالوس با چشمه‌سارها و آبشارهای فراوان آن، دره‌های سیاه بیشه، پل زنگوله، هزارچم، چشم‌اندازهای جنگلی، سردرختیهای بهاره، شالیزارهای سرسبز و مناظر و چشم‌اندازهای بدیع و شگفت‌انگیز از عناصر و جاذبه‌های طبیعی و گردشگری این شهرستـان به‌شمـار می‌آید. وجـود جـادۀ تهران ـ چـالوس در امتداد مسیر این رودخانه، دسترسی به آن را آسان کرده است. این مسیر در ردیف یکی از زیباترین مسیرهای ایران و حتى جهان قرار دارد.
دریاچۀ ولشت با وسعت حدود 15 هکتار در جنوب غربی شهرستان چالوس با ماهیها و دیگر آبزیان، پناهگاه پرندگان مهاجر است. مراتع و تپه‌های اطراف همراه با نیزارهای پیرامون آن، از جاذبه‌های گردشگری در شهرستان چالوس است. آبشار آکاپل، آبشار هریجان، درۀ جنگلی چالوس، بوستان جنگلی چالوس، بوستان جنگلی نمک‌آبرود، کاخ چای‌خوران، مرداب کندوچال در چالوس و دریاچۀ سد دریوک از دیگر نقاط دیدنی این شهرستان به شمار می‌آید (زنده‌دل، 45 بب‍‌ ).

پیشینۀ تاریخی

شواهد و مدارک تاریخی گواه آن است که شهر چالوس از کهن‌ترین شهرهای غرب مازندران است. ابن اسفندیار تاریخ‌نگار سدۀ 7ق / 13م، بنای چالوس را به گرگین بن میلاد از پهلوانان تاریخ حماسی ایران در دورۀ کیانیان نسبت می‌دهد که بیانگر دیرینگی آن است (1 / 74).
چالوس در دورۀ ساسانی از شهرهای نظامی و سرحدی میان دیلم و طبرستان بوده است، و در آن قلعه‌ای بلند و بنایی بزرگ بنیاد شده بود، تا مردانی که در مقابل پادگان دیلمان بودند، در آنجا اقامت گیرند (مسعودی، 4 / 278)؛ به همین سبب دژ آن در سده‌های نخستین اسلامی نیز، اهمیتی ویژه داشت. مردم چالوس از پیشتازان شورش بر ضد اعراب بودند؛ اما در 141ق / 758م، عمر بن علاء طبرستان و از جمله چالوس را تسخیر کرد (طبری، 7 / 510-511).
در سده‌های نخستین اسلامی که عربها قسمت ساحلی طبرستان را در تصرف داشتند، آل باوند در کوهستانها، و بادوسپانیان در رویان حکومت می‌کردند و گاهی نیز با عربها درگیر می‌شدند؛ از این جهت عربها پادگانهای نظامی به نام مسلحه در سراسر طبرستان ایجاد کردند. ابن اسفندیار از شماری از این پادگانها نام برده است. یکی از این پادگانها، پادگان چالوس بوده است (1 / 178-181)، که ابوالعباس طوسی فضل بن سهل را با 500 نیروی نظامی در آن پادگان مستقر کرد (همانجا؛ نیز نک‍ : حدود ... ، 146).
جغرافیانگاران سده‌های نخستین اسلامی نیز از چالوس به عنوان شهری که دارای مسجدجامع و منبر بوده، یاد کرده‌اند (نک‍ : ابن رسته، 150؛ اصطخری، 206؛ ابن فقیه، 305؛ مقدسی، 359).
عبدالله بن جازم که از طرف خلیفه مأمون حکمران طبرستان بود، در 180ق / 796م، پس از آنکه مردم چالوس و رویان بر ضد نایب وی به نام سلام، ملقب به سیاه‌مرد، شورش کردند، به قتل‌عام مردم چالوس پرداخت (ابن اسفندیار، 1 / 189). در 245ق / 859 م، محمد بن اوس که از سوی حکومت طاهریان، والی آمل و غرب مازندران شده بود، ادارۀ چالوس و کلاردشت را به پسرش احمد واگذار کرد. ظلم و تعدی احمد تا حدی بود که سالی 3 بار از مردم منطقۀ رویان و چالوس خراج می‌گرفت (مرعشی، 168). این ظلم و ستم بار دیگر موجب شورش مردم چالوس و رویان شد که به دنبال آن، در 250ق / 864 م، حکومت سید حسن بن زید علوی داعی‌کبیر بر سراسر طبرستان و اخراج عمال حکومت از این سامان، فراهم گشت و مردم چالوس نیز با علویان بیعت کردند (ابن اسفندیار، 1 / 229؛ مادلونگ، 206).
ظاهراً از آن زمان چالوس و دیگر شهرهای طبرستان به یکی از مراکز مهم علویان بدل شد و احتمالاً یکی از دلایل دعوت اهالی چالوس و آبادیهای اطراف آن از حسن بن زید این بود که در دورۀ خلافت مستعین عباسی (حک‍ 248-252ق / 862-866 م) زمینهای موات و جنگلی، و مراتع نزدیک چالوس را که از املاک خاص خلیفه بود، به محمد بن عبدالله طاهر به اقطاع داده بودند (طبری، 9 / 271-272؛ بازورث، 102-103).
در 260ق / 874 م، در دورۀ حکومت داعی‌کبیر، یعقوب لیث صفاری به طبرستان لشکر کشید و داعی پس از رویارویی و احساس ناتوانی، از آمل به چالوس، و آن‌گاه از طریق کلاردشت به سرزمین شیر در غرب تنکابن واپس نشست. یعقوب پس از عدم موفقیت در دستگیری داعی، ابراهیم بن مسلم خراسانی را به عنوان عامل و نماینده‌اش به حکومت چالوس برگماشت؛ اما مردم چالوس منزلش را آتش زده، بر سرش خراب کردند و همۀ یاران او را کشتند. چون خبر به یعقوب رسید، به چالوس بازگشت و آن شهر را به آتش کشید (ابن اسفندیار، 1 / 245). در آن دوره چالوس به همراه دیگر نواحی طبرستان، از سوی حاکمانی چون رافع بن هرثمه و عمال اسپهبد طبرستان تاراج شد (نک‍ : همو، 1 / 250-256).
در 301ق / 914م، و به روایتی 302ق حسن اطروش، ملقب به ناصرکبیر با پیروان خود از راه دیلم به کلار (کلاردشت) و سپس چالوس وارد شد و با لشکری که فرماندهی آن را حسن بن قاسم به عهده داشت، در چالوس سپاه 15 هزار نفری محمد بن صعلوک را شکست داد و ابوالوفا خلیفة بن نوح را که به عنوان عامل سامانیان، دژ چالوس را در تصرف داشت، با همۀ لشکر خراسانی او کشت. سیدناصر فرمان داد که دژ چالوس را خراب، و با زمین هموار کردند (نک‍ : طبری، 10 / 149؛ مسعودی، 4 / 278-279؛ ابن اسفندیار، 1 / 268- 269؛ مادلونگ، 208-209).
در 332ق / 944م، وشمگیر از پادشاهان آل زیار، به چالوس و دیگر شهرهای طبرستان هجوم آورد و حسن بن فیروزان را که به عنوان عامل و گماردۀ آل بویه در طبرستان بود، شکست داد (ابن اسفندیار، 1 / 298- 299). رکن‌الدوله برای گوشمالی وشمگیر، از ری رهسپار آمل شد و از آن شهر به چالوس رفت و وشمگیر را وادار به پذیرفتن شکست کرد. پس از بازگشت رکن‌الدوله (حسن‌بویه) به آمل و ری، استندار ابوالفضل الثائر علوی (معروف به سید ابیض) وارد چالوس شد و مردم چالوس با وی بیعت کردند (همو، 1 / 299).
یاقوت حموی مؤلف اوایل سدۀ 7ق / 13م از چالوس (شالوس) به عنوان یکی از شهرهای طبرستان نام برده، و فاصلۀ آن را تا آمل 20 فرسنگ آورده است (3 / 237).
در اوایل سدۀ 9ق طبرستان و از جمله چالوس در قلمرو امیرتیمور گورکانی قرار گرفت (نک‍ : شرف‌الدین، 849). در 802 ق / 1400م هنگامی که امیرتیمور مشغول تاختن در آذربایجان و دیگر نواحی بود، اسکندر شیخی از هم‌رکابان امیرتیمور بر او یاغی شد و در طبرستان طغیان کرد و به شهر چالوس درآمد و آنجا را تصرف کرد (مرعشی، 240-241)؛ اما در 807 ق چالوس به دست ملک کیومرث بن بیستون، از رستمداریان طبرستان افتاد (همو، 50، 53، 241-243).
از وقایع تاریخی که در دورۀ قاجاریه در چالوس اتفاق افتاد، می‌توان به قیام سید محمد کلاردشتی (سیدعالم‌گیر) در کلاردشت چالوس اشاره کرد. سیدمحمد کلاردشتی که از بازماندگان خاندان مشهور مشعشعی خوزستان بود، در 1308ق / 1891م، در کلاردشت خود را نایب امام زمان(ع) خواند و از مردم خواست که از مال و امور دنیوی دست بکشند، و با تهیۀ سلاح و اسب خود را برای روز موعود، آمادۀ پیکار کنند. ایل خواجوند ــ که از ایلات کرد بودنـد و در آن ناحیـه اقـامت داشتند ــ بـه او پیـوستند. پس از گسترش دامنۀ قیام و افزایش شهرت سید، از سوی امین‌السلطان، صدر اعظم ناصرالدین شاه، فردی به نام حبیب‌الله خان خلعتبری ملقب به ساعدالدوله، مأمور سرکوب این شورش گردید. ساعدالدوله به همراهی نیروهای دولت مرکزی، که فرماندهی آن را علاءالدوله به عهده داشت و به کمک مردم کلاردشت که فرصت را برای انتقام‌گیری از ایل مهاجر خواجوند، مناسب می‌دیدند، توانست به این شورش پایان دهد. او سیدمحمد را پس از شکست و دستگیری به تهران فرستاد؛ به توصیۀ امین‌السلطان، ناصرالدین شاه او را بخشید و ماهی 50 تومان برایش مقرری تعیین کرد. به دنبال فرو نشاندن این شورش، بومیان کلاردشت برای امحای کامل و نابودی قطعی ایل خواجوند، به قتل و غارت اموال آنان پرداختند، تا جایی که روستاهای کردنشین در کلاردشت و حاشیۀ دریای خزر مورد تاخت و تاز و چپاول قرار گرفت و چندین ده از جمله، عسکرآباد، آبادی واقع در میان نواحی دانیال و کلارآباد دچار آتش‌سوزی شد و ساکنان آن که از ایل خواجوند بودند، تارومار شدند. پس از 3 ماه سرکوب و آشفتگی در این منطقه، سرانجام، با میانجیگری نماینده‌ای از سوی حکومت وقت، این غائله پایان یافت (یوسفی‌نیا، 360-365).
چالوس تا اوایل دورۀ پهلوی چندان اهمیتی نداشت، اما با احداث تونل کندوان در 1318ش ارتباط با چالوس آسان شد و این امر باعث رونق اقتصادی چالوس گشت؛ همچنین برپایی کارخانۀ حریربافی به مالکیت رضاشاه، بنیاد قصر شاهی، هتل مجلل و احداث جاده‌ای زیبا برای ارتباط این شهر با روستای شهرشدۀ نوشهر، حالت متروک و فراموش‌شدۀ گذشته را از چالوس گرفت. کارخانۀ حریربافی به کارگر نیاز داشت و کارگران نیز از غیربومیان بودند، چنان‌که در میان آنان ترک و گیل، بر دیگر لایه‌های مهاجر چیرگی داشت (همو، 609 بب‍‌ ).

مآخذ

ابن اسفندیار، محمد، تاریخ طبرستان، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1320ش؛ ابن رسته، احمد، الاعلاق النفیسة، به کوشش دخویه، لیدن، 1891م؛ ابن فقیه، احمد، البلدان، بـه کـوشش دخـویـه، لیـدن، 1302ق؛ اصطخـری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1870م؛ اطلس گیتاشناسی استانهای ایران، به کوشش سعید بختیاری، تهران، 1383ش؛ افشین، یدالله، رودخانه‌های ایران، تهران، 1373ش؛ جعفری، عباس، دایرةالمعارف جغرافیایی ایران، تهران، 1379ش؛ حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1340ش؛ «درگاه ملی آمار» (نک‍ : مل‍ ، SCI)؛ زنده‌دل، حسن و دیگران، مجموعۀ راهنمای جامع ایران‌گردی (استان مازندران)، تهران، 1379ش؛ سالنامۀ آماری مازندران، تهران، 1380ش؛ ستوده، منوچهر، از آستارا تا استارباد، تهران، 1355ش؛ شایان، عباس، مازندران، تهران، 1364ش؛ شجاع شفیعی، محمدمهدی، تاریخ اسلام در نواحی شمالی ایران، تهران، 1379ش؛ شرف‌الدین علی یزدی، ظفرنامه، به کوشش عصام‌الدین اورونبایف، تاشکند، 1972م؛ طبری، تاریخ؛ طیار مراغی، محمود، فهرست نسخه‌های خطی در مدرسۀ امام صادق(ع)، چالوس، 1381ش؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور، چالوس ـ آمل، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1380ش؛ فرهنگ جغرافیایی کوههای کشور، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1376ش؛ مجموعه قوانین سال 1316ش، وزارت کشور، تهران، 1316ش؛ مجموعه قوانین سال 1375ش، روزنامۀ رسمی کشور، تهران، 1376ش؛ محبوبی اردکانی، حسین، تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران، به کوشش کریم اصفهانیان و جهانگیر قاجاریه، تهران، 1368ش؛ مرعشی، ظهیرالدین، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، به کوشش محمدحسین تسبیحی، تهران، 1355ش؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، 1385ق / 1966م؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906م؛ موسوی، یحیى، «مسجد جامع چالوس»، مسجد، تهران، 1381ش، شم‍ 61؛ نشریۀ اسامی و عناصر و واحدهای تقسیمات کشوری، وزارت کشور، تهران، 1387ش؛ نوشین، جواد، چالوس، تهران، 1355ش؛ یاقوت، بلدان؛ یوسفی‌نیا، علی‌اصغر، تاریخ تنکابن، تهران، 1370ش؛ نیز:

Bosworth, C. E., «The Tāhirids and Saffārids», The Cambridge History of Iran, vol. IV, ed. R. N. Frye, Cambridge, 1975; Madelung, W., «The Minor Dynasties of Northern Iran», ibid; SCI, www.sci.org.ir / portal / faces / public / census85.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.