زمان تقریبی مطالعه: 14 دقیقه

پنگان

پَنْگان‌، ابزار كهن‌ زمان‌سنج‌ كه‌ پیش‌ از اختراع‌ ساعت‌، در ایران‌ و برخی‌ جامعه‌های‌ اسلامی‌ به‌ كار می‌رفته‌ است‌. 

تحول‌ واژه‌

این‌ واژه‌ را مأخوذ از واژۀ یونانی‌ پیناكس‌ (معین‌، ذیل‌ فنجان‌) دانسته‌اند. واژۀ پنگان‌ در تحول‌ حرفی‌ و آوایی‌ به‌ صورت‌ پِنگ‌، پِنگان‌، پِنگام‌، فِنگام‌، اَنگام‌ و پیكال‌ درآمده‌ است‌. پنگان‌ در جامعۀ ایران‌ به‌ معنای‌ كاسه‌، تشت‌، طاس‌ و پیالۀ مخصوص‌ برای‌ سنجش‌ زمان‌ به‌ویژه‌ برای‌ تقسیم‌ آب‌ در كشاورزی‌ (نك‍ : دنبالۀ مقاله‌) به‌كار می‌رفته‌ است‌ و ساعت‌ یا وسیلۀ اندازه‌گیری‌ زمان‌ بوده‌ است‌ ( لغت‌فرس‌، 367؛ فرهنگ‌...، 350-351؛ نخجوانی‌، 237؛ برهان‌...، 1 / 309؛ آنندراج‌، 2 / 949؛ دیانت‌، 1 / 92؛ معین‌، ذیل‌ پنگان‌؛ بارتولد، 72؛ جنیدی‌، 161-162؛ برای‌ كاربرد واژۀ پنگان‌ در ادب‌ فارسی‌، نك‍ : لغت‌نامه‌... ). این‌ وسیله‌ در جامعه‌های‌ عربی‌ زبان‌ نیز كاربرد داشته‌، و به‌ نامهای‌ فِنجان‌، منجانه‌، فنكان‌، فنكال‌، فنجال‌، فیكال‌، فنجام‌، فنكام‌، بنكان‌، بنجان‌، بنكام‌،منقانه‌، منقاله‌،منغاله‌ و مكانه‌خوانده‌ می‌شده‌ است‌ (كردی‌، 167؛ ابن‌‌جبیر، 190؛ خوارزمی‌، 69؛ دوزی‌، II / 291, 625؛ «ذكر عمل‌...»، 20، 350؛ جاحظ، 2 / 294؛ ابن‌ اكفانی‌، 87؛ دهمان‌، 16-17؛ محقق‌، «رصدخانه‌...»، 523). 

پیشینه‌

برخی‌ پنگان‌ را ساعت‌ آبیِ اختراع‌ ایرانیان‌ در زمان‌ هخامنشیان‌ (مظاهری‌، 392؛ نیرنوری‌، 399) و برخی‌ دیگر اختراع‌ یونانیان‌ (ارسطو، 242-243؛ باستانی‌، 242-243، حاشیۀ 1؛ دیانت‌، همانجا) می‌دانند. در یونان‌ باستان‌ قاضیان‌ طول‌ زمان‌ دادرسی‌ را با زمان‌‌سنجی‌ به‌ نام‌ پنگان‌ تعیین‌ می‌كردند (باستانی‌، همانجا). قدیم‌ترین‌ اثری‌ كه‌ در آن‌ از استفادۀ پنگان‌ در یونان‌ باستان‌ یاد شده‌، رسالۀ منسوب‌ به‌ ارشمیدس‌ است‌ (برای‌ اطلاع‌ از ترجمۀ عربی‌ این‌ رساله‌ در مجموعه‌های‌ خطی‌ كتابخانه‌های‌ سوریه‌، ملی‌ پاریس‌، موزۀ بریتانیا و بادلیان‌، نك‍ : ظاهریه‌، 8؛ دوسلان‌، شم‍ 2468؛ ویدمان‌،III / 1629 ؛ دربارۀ ترجمۀ آلمانی‌ رساله‌، نك‍ : III / 1629-1669). در هند نیز از این‌ وسیله‌ استفاده‌ می‌شده‌، و در آثار قدیم‌ هندی‌ به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ است‌ (نك‍ : محقق‌، «پنگان‌»، 769). شاردن‌ از كاربرد پنگان‌ به‌عنوان‌ ساعت‌ آبی‌ در بیشتر مناطق‌ هندوستان‌ در 1076ق‌ / 1665م‌ یاد می‌كند (4 / 304). 
در آثار برجا مانده‌ از نخستین‌ سده‌های‌ دورۀ اسلامی‌، كتابها و رساله‌هایی‌ دربارۀ پنگان‌ و كاربرد آن‌ در اندازه‌گیری‌ زمان‌ و تعیین‌ اوقات‌ نماز و عبادت‌ و پرداختن‌ به‌ امور مملكتی‌ و كشاورزی‌ وجود داشته‌ كه‌ از میان‌ رفته‌ است‌ (حاجی‌ خلیفه‌، 1 / 255-256). كاربرد این‌ ابزار در زندگی‌ روزمرۀ مسلمانان‌ به‌ حدی‌ مهم‌ بود كه‌ شاخه‌ای‌ از علوم‌ به‌ آن‌ اختصاص‌ داشت‌ و «علم‌ البنكامات‌» نامیده‌ می‌شد. در طبقه‌بندی‌ علوم‌ اسلامی‌ این‌ علم‌ شاخه‌ای‌ از علم‌ هندسه‌ به‌ شمار می‌آمد و به‌ شناخت‌ ابزار اندازه‌گیری‌ زمان‌، ساخت‌ و نحوۀ كاربرد آن‌ می‌پرداخت‌ (همانجا؛ طاش‌كوپری‌زاده‌، 1 / 354). 

ساختمان‌ ابزار

پنگان‌ را به‌ صورت‌ پیاله‌ یا كاسه‌ای‌ مدرج‌ از مس‌، روی‌ یا سفال‌ می‌ساختند، ته‌ آن‌ را سوراخ‌ می‌كردند و لوله‌ یا مهره‌ای‌ از فلزی‌ دیگر مانند مفرغ‌ به‌ اندازۀ قطر سوراخ‌ بر روی‌ سوراخ‌ قرار می‌دادند تا آب‌ به‌ درون‌ كاسه‌ راه‌ یابد («ذكر عمل‌»، 350؛ صفی‌نژاد، 1 / 143). پس‌ از فرسودگی‌ و از كار افتادن‌ كاسه‌، مهره‌ را روی‌ كاسۀ دیگر نصب‌ می‌كردند تا در محاسبه‌ اختلال‌ پدید نیاید (همانجا). این‌ كاسه‌ در برخی‌ از نقاط ایران‌ به‌ نامهای‌ دیگر نامیده‌ می‌شد؛ مثلاً در میبد به‌ آن «تیاره‌» می‌گفتند. تیاره‌ همواره‌ نزد افراد معتمد محل نگهداری‌، و درمواقع‌ نیاز از آن‌ استفاده‌ می‌شد (جانب‌اللٰهی‌‌، «نظامهای‌ سنتی‌...»، 180). معمولاً درون‌ كاسه‌ را با خطوطی‌ به‌ چند قسمت‌ تقسیم‌ می‌كردند. ابن‌ ساعاتی‌ به‌ مدرج‌ كردن‌ فنجان‌ با خطهایی‌ برای‌ سنجش‌ ماه‌ و هفته‌ و روز اشاره‌ می‌كند (نك‍ : دنبالۀ مقاله‌). در ایران‌ دیوارۀ داخل‌ پنگان‌ را بنابر سهم‌ آب‌ بری‌ محل‌ و سنجش‌ شبانه‌روز با كشیدن‌ خط به‌ 2 تا 6 قسمت‌ برابر تقسیم‌، و فواصل‌ خطوط را با قلع‌ سفید می‌كردند. هر قسمت‌ واحد كوچك‌تر سنجش‌ به‌ حساب‌ می‌آمد كه‌ در برخی‌ جاها آن‌ را دانگ‌ می‌گفتند. در برخی‌ مناطق‌ ایران‌ هر قسمت‌ از تقسیم‌بندی‌ كاسه‌ نام‌ خاصی‌ داشت‌؛ مثلاً در روستاهای‌ دشت‌ لوت‌ تقسیمات‌ دیواره‌ از پایین‌ به‌ بالا ناخن‌، گره‌، نیم‌، چهاردونگه‌، كم‌ ناخن‌ و پُر نامیده‌ می‌شد (صفی‌نژاد، 1 / 169؛ تابنده‌، 71؛ غفوری‌، 927؛ پورافكاری‌، 50؛ نیز نك‍ : ه‍ د، 1 / 59). 

كاربری‌ در زمان‌ سنجی‌

در برخی‌ آثار اسلامی‌ پنگان‌ به‌ همه‌ نوع‌ واحد اندازه‌گیری‌ زمان‌ اطلاق‌ می‌شد، مانند بنكام‌ رملی‌ (ریگی‌)، آبی‌، آسیابی‌، بنكام‌ الطبّالین‌ و بنكام‌ الفیل‌ (حاجی‌‌خلیفه‌، همانجا؛ حسن‌، 34؛ محقق‌، «رصدخانه‌»، همانجا؛ برای‌ اطلاع‌ بیشتر از اساس‌ و نحوۀ كاربرد انواع‌ بنكامات‌، نك‍ : جزری‌، 79-92، جم‍‌ ).
بنكام‌ الطبالین‌ و بنكام‌ الفیل‌ از انواع‌ بسیار پیشرفتۀ ساعتهای‌ آبی‌ بودند. بنكام‌ الطبالین‌ به‌ صندوق‌ ساعتی‌ گفته‌ می‌شد كه‌ دو طبال‌ و چند شیپور زن‌ و سنج‌زن‌ در آن‌ كار گذاشته‌ بودند. آدمكها هر 6 ساعت‌ یك‌بار به‌ حركت‌ در می‌آمدند و طبل‌ و سنج‌ می‌زدند و در شیپور می‌دمیدند. بنكام‌ الفیل‌ مجسمه‌ای‌ فلزی‌ و توخالی‌ به‌ شكل‌ فیل‌ بود كه‌ روی‌ آن‌ آدمكی‌ به‌عنوان‌ فیلبان‌ نشانده‌، و در شكم‌ آن‌ آب‌ ریخته‌ بودند. قصر كوچكی‌ بر روی‌ فیل‌ ساخته‌ بودند كه‌ بر روی‌ گنبد آن‌ آدمكی‌ قلم‌ به‌ دست‌، گویی‌ حساب‌ و كتاب‌ زمان‌ را ثبت‌ می‌كرد. پیكره‌هایی‌ از اژدها و عقاب‌ و پرنده‌های‌ سوت‌‌زن‌ بودند كه‌ با نخ‌ و قرقره‌ به‌ بازوهایی‌ در آب‌ متصل‌ می‌شدند. سر هر ساعت‌ با حركت‌ پیكره‌ها فیلبان‌ به‌ حركت‌ در می‌آمد و با چكش‌ به‌ سر فیل‌ می‌زد و با برخاستن‌ 
صدا ساعت‌ را اعلام‌ می‌كرد (همو، 79-92، 117-165؛ نیز دربارۀ ساعتهای‌ پیشرفتۀ آبی‌ در یزد، نك‍ : جعفری‌، 103-104). 
از پنگان‌ در تعیین‌ و ثبت‌ برجهای‌ فلكی‌، سال‌، ماه‌، هفته‌ و روز نیز استفاده‌ می‌كردند. دربارۀ چگونگی‌ ساخت‌ و كار پنگان‌ چنین‌ گفته‌اند: ته‌ پنگان‌ سوراخی‌ دارد كه‌ روی‌ آن‌ لوله‌ای‌ به‌ اندازۀ همان‌ سوراخ‌ قرار می‌دادند و صفحۀ دیوارۀ داخل‌ فنجان‌ را با 2 خط به‌ 2 قسمت‌ تقسیم‌ می‌كردند. در یك‌ قسمت‌ نامهای‌ 12 برج‌ فلكی‌ مثل‌ حمل‌، سرطان‌، جوزا و... و در قسمت‌ دیگر اسامی‌ ماههای‌ مرسوم‌ در هر جامعه‌، مانند ماههای‌ سریانی‌ نیسان‌، ایار و ایلول‌ و... را می‌نوشتند. معمولاً در بالای‌ دایرۀ صفحه‌، برج‌ سرطان‌، و در پایین‌ آن‌ برج‌ جَدی‌ قرار می‌گرفت‌. سنجش‌ زمان‌ از اول‌ برج‌ حمل‌ شروع‌ می‌شد. برای‌ تعیین‌ زمان‌، پنگان‌ را داخل‌ ظرف‌ آبی‌ می‌گذاشتند. با كاهش‌ و افزایش‌ آب‌ داخل‌ پنگان‌، لولۀ قرار گرفته‌ روی‌ سوراخ‌ می‌گردید و برج و ماه را مشخص‌ می‌كرد («ذكر عمل‌»، 350-351). 
در یونان‌ باستان‌ پنگان‌ را با آب‌ پر می‌كردند و به‌ میزان‌ آبی‌ كه‌ به‌ تدریج‌ از سوراخ‌ آن‌ بیرون‌ می‌رفت‌، زمان‌ تعیین‌ می‌شد و با گذاردن‌ انگشت‌ بر سوراخ‌ و قطع‌ جریان‌ آب‌، زمان‌ را از نو اندازه‌گیری‌ می‌كردند (باستانی‌، 242، حاشیۀ 1). امام‌ محمد غزالی‌ در كتاب‌ الاربعین‌ (ص‌ 14) از ابزاری‌ به‌ نام‌ صندوق‌ ساعت‌ برای‌ سنجش‌ زمان‌ نام‌ می‌برد كه‌ با آب‌ كار می‌كرد (نیز نك‍ : لغت‌نامه‌، ذیل‌ پنگان‌). هر بار پر شدن‌ پنگان‌ برابر با یك‌ ساعت‌، یعنی‌ یك‌ بیست‌ و چهارم‌ طول‌ شبانه‌روز بود (حسن‌زاده‌، 1 / 447). در فرهنگ‌ آنندراج‌ (2 / 949) به‌ تقسیم‌ شبانه‌روز در ایران‌ به‌ ده‌ بخش‌ و هر بخش‌ به‌ نام‌ یك‌ پنگ‌ یا پنگان‌ اشاره‌ شده‌ است‌. همچنین‌ در منتهی‌ الارب‌، فِنك‌ (معرب‌ پنگ‌) پاره‌ یا پاسی‌ از شب‌ معنا شده‌ است‌ (صفی‌پوری‌، 3-4 / 982). 


در اخترشناسی‌ نیز برای‌ رصد ستارگان‌، تعیین‌ منازل‌ قمر، بروج‌ و خانه‌های‌ قطب‌ نما از پنگان‌ استفاده‌ می‌كردند (حاجی‌ خلیفه‌، محقق‌، همانجاها). مؤلف‌ كتاب‌ الفوائد فی‌ اصول‌ علم‌ البحر و القواعد به‌ كاربرد زام‌ (= جام‌ یا پنگان‌) در تعیین‌ و پیمایش‌ مسافتهای‌ آبی‌ دریانوردی‌ در اقیانوس‌ هند و خلیج‌ فارس‌ اشاره‌ می‌كند (ابن‌ ماجد، 298؛ نیز نك‍ : اقتداری‌، تعلیقات‌...، 330، «پِنگ‌...»، 276). 

كاربری‌ پنگان‌ در آب‌ سنجی‌

نظام‌ سنجش‌ آب‌ در كشاورزی‌ در مناطق‌ خشك‌ و كم‌ آب‌ سرزمین‌ ایران‌ دارای‌ صورتهای‌ گوناگون‌ بود و پیچیدگی‌ و اهمیت‌ آنها به‌ درجۀ خشكی‌ و كم‌آبی‌ هر منطقه‌ بستگی‌ داشت‌. معمولاً از 3 نظام‌ حجمی‌، وزنی‌ و زمانی‌ برای‌ سنجش‌ آب‌ در كشاورزی‌ استفاده‌ می‌كردند كه‌ هر كدام‌ از این‌ نظامها با توجه‌ به‌ قوانین‌ عرفی‌ هر جامعه‌ و منطقه‌ به‌ اشكال‌ گوناگونی‌ اجرا می‌شد (برای‌ اطلاع‌ بیشتر، نك‍ : صفی‌نژاد، 1 / 86، 136-145، جم‍ ؛ ه‍ د، 1 / 59). استفاده‌ از پنگان‌ و ساعت‌ آفتابی‌ از اشكال‌ نظام‌ سنجش‌ زمانی‌ است‌. مقدار زمان‌ لازم‌ برای‌ فرو رفتن‌ پنگان‌ در ظرف‌ آب‌ یك‌ واحد زمانی‌ به‌ حساب‌ می‌آمد. این‌ مقدار زمان‌ به‌ حجم‌ و اندازۀ پنگان‌ بستگی‌ داشت‌ كه‌ از 3 تا 60 دقیقه‌ تغییر می‌كرد. بدین‌ ترتیب‌ سهم‌ آب‌ بری‌ هر كشاورز برحسب‌ مقدار زمین زراعی‌اش‌ با پنگان‌ تعیین‌ می‌شد. پتروشفسكی‌ (1 / 222) و بارتولد (ص‌ 17، 72) به‌ كاربرد پیكال‌ و فنكال‌ برای‌ سنجش‌ آب‌ كشاورزی در مرو و خوارزم‌ اشاره‌ می‌كنند. در این‌ سرزمینها هر پیكال‌ معادل‌ 10 بَست‌ بود. 

كاربری‌ پنگان‌ در مناطق‌ مختلف‌ ایران

در بیشتر مناطق‌ خشك‌ و كم‌ آب‌ مركزی‌ شرق و جنوب شرقی‌ ایران‌ برای‌ صرفه‌جویی‌ و بهره‌گیری‌ عادلانه‌ و دقیق‌ كشاورزان‌ از آب‌، نظامهای‌ پیچیدۀ آبیاری‌ به‌ كار می‌رفت‌. این‌ نظامها با محیط جغرافیایی‌ هر منطقه‌ منطبق‌ بود (برای‌ اطلاع‌ بیشتر از چگونگی‌ اجرای‌ این‌ نظامها در مناطق‌ مختلف‌ ایران‌، نك‍ : ه‍ د، 1 / 59). 
استفاده‌ از این‌ ابزار زمان‌سنج‌ برای‌ آب‌ كشاورزی‌ در اغلب‌ مناطق‌ ایران‌ مرسوم‌ بود. این‌ ابزار در هر منطقه‌ و حوزۀ فرهنگی‌ به‌ نام‌ خاصی‌ شهرت‌ داشت‌. در بسیاری‌ از مناطق‌ كویری‌ ایران‌ شبانه‌روز را با توجه‌ به‌ دفعات‌ پر و خالی‌ شدن‌ پنگان‌ به‌ 4 «نیم‌ روز» (صبح‌، ایواره‌، سر شب‌ و آخر شب‌) تقسیم‌ می‌كردند. طول‌ نیم‌ روز صبح‌ و سر شب‌ در همۀ فصلها ثابت‌، و طول‌ دو نیم‌ روز دیگر متغیر بود (نك‍ : ه‍ د، 1 / 52-60). شاردن‌ در قرن‌ 17م‌ به‌ كاربرد ساعت‌ آبی‌ پنگان‌ در اصفهان‌ اشاره‌ می‌كند كه‌ مردم‌ با هر بار پر و غوطه‌ور شدن‌ آن‌، 2 تا 3 ساعت‌ آب‌ به‌ مزرعه‌شان‌ می‌بردند (4 / 304). در نواحی‌ مختلف‌ اصفهان‌ از پیمانه‌هایی‌ به‌ نامهای‌ طاس‌، طشتك‌، سَرقه‌ و سَرجه‌ نیز برای‌ آب‌‌سنجی‌ استفاده‌ می‌كردند (رجایی‌، 72؛ پورافكاری‌، 50). 
در شهرهای‌ خراسان‌ مثل‌ سبزوار، بیرجند، قاین‌، كاشمر، فردوس‌ و طبس‌ پیمانه‌هایی‌ مانند فنجان‌، طاس‌، بُل‌، تشته‌ (تیشته‌)، جام‌ و كوزه‌ استفاده‌ می‌كردند كه‌ زمان‌ تقریبی‌ پر شدن‌ هر كدام‌ در این‌ نواحی‌ بین‌ 4 تا 20 دقیقه‌، و در بسیاری‌ از دهات‌ جنوب‌ خراسان‌ بین‌ 3 تا 24 دقیقه‌ بود (خسروی‌، 94، حاشیۀ 1؛ بیهقی‌، 216؛ رضایی‌، 308-309؛ پورافكاری‌، همانجا؛ یزدانی‌، 173). در فین‌ واردهال‌ و كاشان‌ سرجه‌ به‌ كار می‌بردند كه‌ زمان‌ تقریبی‌ پر شدن‌ آن‌ 9 دقیقه‌ و 36 ثانیه‌ بود (بلوكباشی‌، 36، حاشیۀ 2). در میبد یزد و اردكان‌ این‌ پیمانه‌ را سبو و طشتك‌ می‌نامیدند كه‌ 7 یا 11 دقیقه‌ و 15 ثانیه‌ پر شدن‌ آنها طول‌ می‌كشید (غفوری‌، 927) و در قزوین‌ و اطراف‌ آن‌ كوزه‌ و قُلّه‌ می‌نامیدند (خسروی‌، همانجا). در تات‌نشینهای‌ بلوك‌ زهرا قلّه‌ (قلك‌) به‌ كار می‌رفت‌ كه‌ از ابزار «سربُنَگی‌» در تقسیم‌ آب‌ بُنه‌ بود. هر 12 قُله‌ یك‌ ساعت‌ طول‌ می‌كشید (آل‌ احمد، 36-37).

 


در كهنوج‌ و ماهانِ كرمان‌ نوعی‌ ساعت‌ آبی‌ به‌ نام‌ تشته‌ به‌ كار می‌رفت‌ كه‌ ظرفیت‌ آن‌ 6 دقیقه‌ بود (همو، 37، حاشیۀ 1؛ نیز قس‌: پورافكاری‌، همانجا). در خور و روستاهای‌ اطراف‌ آن‌ پر شدن‌ هر پنگان‌ بین‌ 5 تا 18 دقیقه‌ طول‌ می‌كشید (حكمت‌ یغمایی‌، 306؛ هنری‌، 66-67). پنگان‌ در نهبندان‌ و سروستان‌، طش‌ و طشته‌ نامیده‌ می‌شد و ظرفیت‌ زمانی‌ آن‌ 3 دقیقه‌ و 6 ثانیه‌ بود (نقوی‌، 123؛ همایونی‌، 31-32؛ برای‌ اطلاع‌ بیشتر از نام‌ پنگانهای‌ دیگر و ظرفیت‌ زمان‌ تقریبی‌ آنها در دشت‌ لوت‌، گناباد، نائین‌، گلپایگان‌، نطنز، سمنان‌ و جاهای‌ دیگر، نك‍ : بهرامی‌، 1210؛ پورافكاری‌، همانجا؛ زمانی‌، 320؛ تابنده‌، 71؛ صفی‌نژاد، 1 / 94، 2 / 139، جم‍‌ ). 

مُقسَّمان‌ آب

ناظرانی‌ كه‌ شمارش‌ و ثبت‌ پنگانها و میزان‌ آب‌‌بری‌ زمین‌ كشاورزان‌ را نگاه‌ می‌داشتند، به‌ نامهای‌ گوناگونی‌ نامیده‌ می‌شدند، مانند فنجامیین‌، میراب‌، سرتاق‌ و تاق‌ سالار. برخی‌ از این‌ ناظران‌ از دستگاه‌ دولتی‌ مستمری‌ می‌گرفتند و یا سهم‌ ویژه‌ای‌ از آب‌ می‌بردند. در برخی‌ مناطق‌ هم‌ دستمزدشان‌ را با چند سهم‌ از محصولات كشاورزی‌ پرداخت می‌كردند (صابی‌، 15؛ صفی‌نژاد، 1 / 82، 141، 2 / 62؛ جانب‌اللٰهی‌‌، «نظام‌ تقسیم‌...»، 298). 
مقسمان‌ آب‌ را از افراد محلی‌ آگاه‌ به‌ حساب‌ و كتاب‌ آبیاری‌ انتخاب‌ می‌كردند. اینان‌ به‌ واسطۀ تجربه‌ و مهارت‌ و عدالتی‌ كه‌ در تقسیم‌ آب‌ به‌ كار می‌بردند، در جامعه‌ از منزلت اجتماعی‌ بالایی‌ برخوردار بودند و فردی‌ امین‌ به‌ شمار می‌رفتند. محل‌ كار ناظر در پای‌ ظرف‌ تقسیم‌ آب‌ بود. این‌ ظرف‌ در جاهای‌ مختلف‌ ایران‌ اسامی‌ گوناگونی‌ داشت‌؛ مثلاً آن‌ را در خور، كُوار (هنری‌، 67)، در روستای‌ فراخی‌ در حاشیۀ غربی‌ كویر نمك‌، تشته‌ (صفی‌نژاد، 1 / 166، 169)، در میبد، گادیشه‌ (جانب‌اللٰهی‌، همانجا) و در سروستان‌، لگن‌ می‌نامیدند (همایونی‌، 31). در برخی‌ مناطق‌ ایران‌ اتاق‌ خاصی‌ را به‌ مقسم‌ آب‌ اختصاص‌ می‌دادند. این‌ اتاق‌ را در روستای‌ زفرقند اردستان «سرجه‌پیما» می‌نامیدند (صفی‌نژاد، 1 / 82). ناظر برای‌ آب‌دهی‌ به‌ هر كشاورز با كنار گذاشتن‌ سنگی‌ برای‌ هر پنگان‌ پر شده‌ از آب‌، مقدار سهم‌ آب‌ برای‌ كشاورز را در طول‌ شبانه‌‌روز مشخص می‌كرد. در برخی‌ مناطق‌ ایران‌ ناظران‌ و آب‌ برها با گرداندن‌ دانه‌های‌ تسبیح‌ یا رشته‌های‌ ده‌ دانۀ گِلی‌ یا چوبی‌ شمارش‌ پنگانها را نگه‌ می‌داشتند (جانب‌اللٰهی‌‌، همانجا).

مآخذ

آل‌ احمد، جلال‌، تات‌‌نشینهای‌ بلوك‌ زهرا، تهران‌، 1353ش‌؛ آنندراج‌، محمد پادشاه‌، به‌ كوشش‌ محمد دبیرسیاقی‌، تهران‌، 1336ش‌؛ ابن‌ اكفانی‌، محمد، نخب‌ الذخائر فی‌ احوال‌ الجواهر، قاهره‌، 1939م‌؛ ابن‌ جبیر، محمد، رحلة، بیروت‌، 1384ق‌؛ ابن‌ ماجد، احمد، الفوائد، ترجمۀ احمد اقتداری‌، تهران‌، 1372ش‌؛ ارسطو، اصول‌ حكومت‌ آتن‌، ترجمۀ محمد ابراهیم‌ باستانی پاریزی‌، تهران‌، 1358ش‌؛ اقتداری‌، احمد، «پنگ‌، پنگان‌، فنگام‌»، آینده‌، تهران‌، 1360ش‌، س‌ 7، شم‍ 4؛ همو، تعلیقات‌ بر الفوائد (نك‍ : هم‍ ، ابن‌ ماجد)؛ بارتولد، و.و.، آبیاری‌ در تركستان‌، ترجمۀ كریم‌ كشاورز، تهران‌، 1350ش‌؛ باستانی‌ پاریزی‌، محمد ابراهیم‌، تعلیقات‌ بر اصول‌... (نك‍ : هم‍ ، ارسطو)؛ برهان‌ قاطع‌، محمدحسین‌ بن‌ خلف‌ تبریزی‌، به‌ كوشش‌ محمد معین‌، تهران‌، 1342ش‌؛ بلوكباشی‌، علی‌، قالی‌‌شویان‌، مناسك‌ نمادین‌ قالی‌‌شویی‌ در مشهد اردهال‌، تهران‌، 1379ش‌؛ بهرامی‌، تقی‌، فرهنگ‌ روستایی‌ یا دائرةالمعارف‌ فلاحتی، تهران‌، 1316-1317ش‌؛ بیهقی‌، محمود، سبزوار شهر دیرینه‌های‌ پایدار، مشهد، 1370ش‌؛ پتروشفسكی‌، ا. پ‌.، كشاورزی‌ و مناسبات‌ ارضی‌ در ایران‌ عهد مغول‌، ترجمۀ كریم‌ كشاورز، تهران‌، 1344ش‌؛ پورافكاری‌، نصرالله‌، «شیوه‌های‌ سنتی‌ تقسیم‌ آب‌ در ایران‌»، هنر و مردم‌، تهران‌، 1358ش‌، س‌ 17، شم‍ 193؛ تابنده‌، سلطان‌ حسین‌، تاریخ‌ و جغرافی‌ گناباد، تهران‌، 1348ش‌؛ جاحظ، عمرو، الحیوان‌، به‌ كوشش‌ عبدالسلام‌ محمد هارون‌، بیروت‌، 1969م‌؛ جانب‌اللٰهی‌‌، سعید، «نظام‌ تقسیم‌ و حسابرسی‌ و خرید و فروش‌ آب‌ در آبیاری‌ سنتی‌ میبد»، فصلنامۀ تحقیقات‌ جغرافیایی‌، مشهد، 1369ش‌، س‌ 5، شم‍ 2؛ همو، «نظامهای‌ سنتی‌ سنجش‌ زمان‌ برای‌ تقسیم‌ آب‌ در میبد»، فصلنامۀ تحقیقات‌ جغرافیایی‌، مشهد، 1365ش‌، س‌ 1، شم‍ 1؛ جزری‌، اسماعیل‌، الجامع‌ بین‌ العلم‌ و العمل‌، به‌ كوشش‌ احمدیوسف‌ حسن‌، حلب‌، 1979م‌؛ جعفری‌، جعفر، تاریخ‌ یزد، به‌ كوشش‌ ایرج‌ افشار، تهران‌، 1343ش‌؛ جنیدی‌، فریدون‌، زروان‌، تهران‌، 1358ش‌؛ حاجی‌ خلیفه‌، كشف‌؛ حسن‌، احمدیوسف‌، تقی‌الدین‌ و الهندسة المیكانیكیة العربیة، حلب‌، معهد التراث‌ العلمی‌ العربی‌؛ حسن‌زادۀ آملی‌، حسن‌، دروس‌ هیئت‌ و دیگر رشته‌های‌ ریاضی‌، قم‌، 1372ش‌؛ حكمت‌ یغمایی‌، عبدالكریم‌، بر ساحل‌ كویر نمك‌، تهران‌، 1370ش‌؛خسروی‌،خسرو، جامعه‌شناسی ‌روستای ‌ایران‌، تهران‌،1358ش‌؛ خوارزمی‌، محمد، مفاتیح‌ العلوم‌، ترجمۀ حسین‌ خدیو جم‌، تهران‌، 1363ش‌؛ دهمان‌، محمد احمد، مقدمه‌ بر علم‌ الساعات‌ و العمل‌ بها از ابن‌ ساعاتی‌، دمشق‌، 1402ق‌ / 1981م‌؛ دیانت‌، ابوالحسن‌، فرهنگ‌ تاریخی‌ سنجشها و ارزشها، تبریز، 1367ش‌؛ «ذكر عمل‌ الفنجان‌ و ثقال‌ القطار الساعات‌ الزمانیة»، علم‌ الساعات‌ والعمل‌ بها، به‌ كوشش‌ محمداحمد دهمان‌، دمشق‌، 1402ق‌ / 1981م‌؛ رجایی‌ زفره‌ای‌، محمدحسن‌، «روش‌ اندازه‌گیری‌ آبادی‌ زفره‌»، پیام‌ نوین‌، تهران‌، 1353ش‌، شم‍ 12؛ رضایی‌، جمال‌، بیرجند نامه‌، به‌ كوشش‌ محمود رفیعی‌، تهران‌، 1381ش‌؛ زمانی‌، روحانیه‌، «دهِ سلم‌»، هنر و مردم‌، تهران‌، 1351ش‌، شم‍ 119-120؛ شاردن‌، ژان‌، سیاحت‌نامه‌، ترجمۀ محمد عباسی‌، تهران‌، 1363ش‌؛ صابی‌، هلال‌، تحفة الامراء فی‌ تاریخ‌ الوزراء، بیروت‌، 1904م‌؛ صفی‌پوری‌، عبدالرحیم‌، منتهی‌ الارب‌، تهران‌، سنایی‌؛ صفی‌نژاد، جواد، نظامهای آبیاری سنتی در ایران‌، تهران‌، 1359ش‌؛ طاش‌ كوپری‌زاده‌، احمد، مفتاح‌ السعادة، بیروت‌، 1405ق‌ / 1985م‌؛ ظاهریه‌، خطی‌؛ غزالی‌، محمد، كتاب‌ الاربعین‌ فی‌ اصول‌‌الدین‌، قاهره‌، مطبعة الاستقامه‌؛ غفوری‌، علی‌ محمد، «چاه‌ چل‌ گز و مقیاسهای‌ آبیاری‌»، یادگارهای‌ یزد، به‌ كوشش‌ ایرج‌ افشار، تهران‌، 1354ش‌، ج‌ 2؛ فرهنگ‌ رشیدی‌، عبدالرشید تتوی‌، به‌ كوشش‌ محمد عباسی‌، تهران‌، 1337ش‌؛ كردی‌ نیشابوری‌، یعقوب‌، البلغة، به‌ كوشش‌ مجتبی‌ مینوی‌ و فیروز حریرچی‌، تهران‌، 1355ش‌؛ لغت‌ فرس‌، اسدی‌ طوسی‌، به‌ كوشش‌ عباس‌ اقبال‌ آشتیانی‌، تهران‌، 1319ش‌؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ محقق‌، مهدی‌، «پنگان‌»، دانشنامۀ جهان‌ اسلام‌، تهران‌، 1379ش‌، ج‌ 5؛ همو، «رصدخانۀ استانبول‌ از زبان‌ علاءالدین‌ منصور شیرازی‌»، یكی‌ قطره‌ باران‌، به‌ كوشش‌ احمد تفضلی‌، تهران‌، 1370ش‌؛ مظاهری‌، علی‌، زندگی‌ مسلمانان‌ در قرون‌ وسطی‌، ترجمۀ مرتضی‌ راوندی‌، تهران‌، 1348ش‌؛ معین‌، محمد، فرهنگ‌ فارسی‌، تهران‌، 1378ش‌؛ نخجوانی‌، محمدبن‌ هندوشاه‌، صحاح‌ الفرس‌، به‌ كوشش‌ عبدالعلی‌ طاعتی‌، تهران‌، 1341ش‌؛ نقوی‌، نقیب‌، «روش‌ آبیاری سنتی در نهبندان‌ و قناتهای‌ آن‌»، فصلنامۀ تحقیقات‌ جغرافیایی‌، مشهد، 1368ش‌، س‌ 4، شم‍ 3؛ نیرنوری‌، حمید، سهم‌ ایران‌ در تمدن‌ جهان‌، تهران‌، 1345ش‌؛ همایونی‌، صادق‌، فرهنگ مردم‌ سروستان‌، تهران‌، 1349ش‌؛ هنری‌، مرتضى، «تقسیم‌ آب‌ درخور»، مردم‌شناسی‌ و فرهنگ‌ عامۀ ایران‌، تهران‌، 1353ش‌، شم‍ 1؛ یزدانی‌، لطف‌الله‌، «ویژگیهای‌ قنوات‌ خراسان‌ جنوبی‌ و مسائل‌ مربوط به‌ تقسیم‌ آب‌ آن‌»، مجموعه‌ مقالات‌ سمینار جغرافی‌، مشهد، 1365ش‌، شم 1؛ نیز:

De Slane; Dozy, R., Supplément aux dictionnaires arabes, Beirut, 1968; Wiedemann, E., Gesammelte Schriften zur arabisch-islamischen Wissenschafts geschichte, Frankfurt, 1984.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.