پندنامه
پَنْدْنامه،
مجموعهای از حكمتها، مواعظ و دستورهای تربیتی و اخلاقی،دینی و كشوری. این آثار كه اندرزنامه، نصیحتنامه، وصیتنامه، اخلاق و آداب نیز خوانده میشوند (نك : ثروتیان، 32-33؛ شیروانی، 2/559-562)، در زمرۀ ادبیات تعلیمی قرار دارند و آثار و نوشتههایی را دربرمیگیرند كه موضوع آنها اخلاق، راه و رسم آمیزش با مردم و نیز رهنمودهایی است كه جنبههای دینی زندگی انسان را دربرمیگیرد (ریپكا، 92). اندرز كه مهمترین محتوای پندنامهها به شمار میآید، حاصل تجربههایی است كه بزرگان دینی و كشوری، دانشمندان، كاتبان، دبیران و شاعران از واقعهای به دست آوردهاند (فوشهكور، 17؛ زرینكوب، 41؛ ثروتیان، 32)
بنیاد پندنامهها بر اخلاق نهاده شده است و چون اخلاق شاخهای از حكمت عملی است، میتوان گفت كه پندنامهها از جملۀ آثار حكمت عملی (شیروانی، 2/548؛ زرینكوب، همانجا؛ فوشه كور، 18) و ادبیات شفاهی محسوب میشوند كه همراه با تغییراتی از نسلی به نسلی انتقال یافته (تفضلی، 181)، و گاه از گذشتگان و ملتهای دیگر اقتباس شدهاند؛ چنان كه از پندهای منسوب به انوشیروان (نك : منزوی، خطی، 2(2)/1552-1553) و بزرگمهر (همو، خطی مشترك، 4/2260؛ نیز نك : بیهقی، 333)، در ادب فارسی، میتوان به پندهای اسكندر و ارسطو در فرهنگ یونانی رسید (نك : فوشه كور، 22؛ ثروتیان، 23).
تأثیر پندهای برگرفته از فرهنگهای گوناگون، یعنی مصر باستان، خاورمیانه، هند، یونان و روم امری انكارناپذیر است. وجود عبارتهای حكیمانۀ افلاطون، فیثاغورس، سقراط، ارسطو، جالینوس و بطلمیوس و جز آنها در ادب فارسی این مدعا را اثبات میكند (فوشهكور، 18-19، 22؛ نیز نك : حمدالله، 63-66؛ غزالی، 127-129، 151).
پندنامهها از نوع ادبیات رسمی و جدی به شمار میآیند كه رهبران دینی خطاب به پیروان خود، بزرگان یك كشور خطاب به ملت خویش، دانشمندان برای اهل علم یا برای عامۀ مردم، و یا پدران برای فرزندان خود نوشتهاند، مانند نصیحة الملوك امام محمد غزالی و قابوسنامۀ عنصرالمعالی. برخی از پندها به شكل سؤال و جواب، استفهام انكاری، كلمات قصار و حكایتهای اخلاقی مطرح میشوند و برخی نیز به صورت طنز و كنایه، هجو و یا به زبان نماد و اشاره تدوین شدهاند، مانند «پند اهل دانش و هوش» از بهاءالدین عاملی (نك : شیخ بهایی، 209 بب ؛ نیز فاضل، 2/717)، «موش و گربه» و «صدپند» عبیدزاكانی (نك : ص 330-333، نیز 203 بب ) و مثنوی طنزآمیز «نان و حلوا» (نك : شیخ بهایی، 149بب ؛ نیز شیروانی، 2/561؛ ثروتیان، 32).
بیان پند و امثال در قالب داستانهای فشردۀ اخلاقی نیز رواج فراوان دارد و مشرق زمین موطن اصلی این گونه داستانهاست. نخستین كسی كه به نوشتن چنین متونی مبادرت كرد، كاهنی هندی به نام پیلپا بود كه داستانهایی حاوی پند و امثال به زبان سنسكریت نوشت. اندك اندك برخی از این نوشتهها به زبان پهلوی ترجمه شد و در اوایل دورۀ اسلامی، برخی با استفاده از ترجمۀ پهلوی، آنها را به زبان عربی برگرداندند و بدین ترتیب این شیوه رواج یافت (گئورگیان، 77). نمونۀ بارز این آثار كلیله و دمنه (ه م) و مرزبان نامه (ه م) است (مرزبان بن رستم، جم ؛ نیز نك : ثروتیان، همانجا؛ معین، یوشت فریان...، 7). افزون بر این، صدها كتاب دیگر همچون گلستان، بوستان و سخنان كوتاه و بلند عارفان، رسالههای پندآمیز، توصیهها و رهنمودهای دینی و اخلاقی در بخش حكمت عملی و مطالب مربوط به پند و اندرز قابل بررسی است. مجموعههای شعر بسیاری از شاعران پارسیگوی هر چند عنوان پندنامه ندارند، اما مشحون از پند و اندرزند و از نظر موضوعی میتوان آنها را پندنامه به شمار آورد (نك : ثروتیان، 33-34). حتى برخی از شاعران همچون ناصرخسرو (نك : ص 326، بیتهای 49، 50) و دقیقی (ص 56، بیت 172) دیوان خود را «پندنامه» خواندهاند.
پندنامهها از جهت قالب بر 3 قسماند:
1. پندنامههای منثور،مانند نصیحةالملوك غزالی(ه م)و قابوسنامۀ عنصرالمعالی (ه م). برخی از اینگونه پندنامهها به نثر مسجع نوشته شدهاند، مانند گفتاری از خواجه عبدالله انصاری (2/461).
2. پندنامههای منظوم، كه بیشتر در قالب قطعه، مثنوی و قصیده سروده شدهاند (نك : ثروتیان، 32)، مانند پندنامۀ انوشیروان كه بدایعی بلخی آن را در 200 بیت و در قالب مثنوی سروده است. اصل این پندنامه به زبان پهلوی است و ترجمۀ فارسی آن به ابنسینا منسوب است (آقابزرگ، 19/132؛ منزوی، خطی، 2(2)/1552)، و اندرزنامۀ علیاكبر نواب شیرازی ملقب به بسمل (ه م) كه خطاب به دو فرزندش سروده است (آقابزرگ، 2/366؛ منزوی، همان، 2(2)/1543).
3. پندنامههای منثور آمیخته به نظم، مانند پندنامۀ شاه آبادی از حمیدالله شاهآبادی، خطاب به فرزند خویش (همان، 2(2)/1553) و «نصیحةالملوك» سعدی (نك : ص 871 بب ؛ منزوی، خطی مشترك، 4/2483). گفتهاند كه بهترین شیوه برای بیان اندرز، اظهار این سخنان در قالب كلمههای قصار و سخنانكوتاه است و از كهنترین نمونههای اینگونه سخنان نامۀ جاویدان خرد را میتوان نام برد (نك : ثروتیان، 35؛ فوشه كور، 10).
پندهای پهلوی
مهمترین بخش ادبیات پهلوی را پندنامه تشكیلمیدهد. پندنامههای پهلوی به زبان ساده و روان و با جملههای كوتاه، از نوع كلمات قصار نوشته شده است و اگر در آنها از صنایعی چون تشبیه، تمثیل و كنایه استفاده شده، هدف برانگیختن بیشتر توجه خوانندگان و هر چه بیشتر تأثیر نهادن بر آنهاست. اندرزنامههای پهلوی یا از نوع حكمتهایی است كه از تجارب زندگی برآمدهاند، یا از نوع اندرزهای دینی است و بیشتر آنها به بزرگان حكومتی، روحانیان و شاهان منسوب است. بیشتر این آثار عنوانی ندارند و عنوانهای كنونی را كاتبان و نسخه پردازان یا مصححان به این متون دادهاند (تفضلی، 180-181، 199). این گونه پندنامهها، در دوران اسلامی، بر آثار ادبی و اخلاقی كه به زبان عربی و فارسی نوشته شده است، تأثیری بسزا نهادهاند (همو، 180). از بزرگان دورۀ ساسانی كه به اندرزنامهنویسی نامبردارند، آذربادمَهرسپَندان (آذربدمارسپندان)، زردشت پسر آذرباد، بخت آفرید، انوشیروان، بزرگمهر، بهزاد فرخ فیروز و آذر فرنبغ را میتوان نام برد (معین، مجموعه...، 1/181).
مهمترین پندنامههای پهلوی اینهاست: 1. كتاب ششم دینكرد، كه مفصلترین و بزرگترین پندنامۀ پهلوی است و برخلاف بیشتر اندرزهای دینی كه در آنها بر آداب و جنبههای عملی تأكید شده، در اندرزهای دینی دینكرد، تكیه بر اندیشه و تفكر مذهبی است (همان، 1/135، 181). 2. اندرزهای آذربادمهرسپندان (همان، 1/181-184؛ زرینكوب، 44-45؛ مشار، 1/530؛ متون پهلوی، 100). 3. پندنامۀ بزرگمهر، از بزرگمهر بختگان. این پندنامه به صورت سؤال و جواب است و در دوران اسلامی از اهمیت و شهرت بسزایی برخوردار بوده، و ترجمۀ بیشتر بخشهای آن به عربی در جاویدان خرد آمده، و فردوسی نیز آن را به نظم آورده است (ابوعلی مسكویه، 84 بب ؛ فردوسی، 8/305 بب ؛ تفضلی، 185؛ كریستن سن، 95). 4. اندرز اوشنردانا، كه برخی از بندهای آن به صورت سؤال و جواب و یك بند آن به صورت استفهام انكاری است (معین، همان، 1/182؛ تفضلی، 186؛ مشار، همانجا). 5. اندرز پوریوتكیشان (نك : «گزیده...»، جم ). 6. اندرز خسروقبادان، كه در واقع وصیتنامهای است از خسرو انوشیروان (تفضلی، 187- 188؛ معین، همان، 1/184؛ زرینكوب، 44؛ مشار، همانجا). 7. اندرز دستوران به بهدینان. 8. اندرز بهزاد فرخ. 9. اندرزدانایان به مزدیسنان. 10. خیم و خرد فرخ مرد.11. پنج خیم روحانیان. 12. داروی خرسندی. 13. خویشكاری ریدكان. 14. رسالۀ روزها. 15. اندرز منسوب به آذر فرنبغ فرخزادان. 16. اندرز خوبی كنم به شما كودكان. 17. آراء دین به مزدیسنان. 18. اندرزنامۀ منسوب به بخت آفرید. 19. اندرز منسوب به آذر باد زردشتیان، نوۀ آذربادمهرسپندان (تفضلی، 94، 190-196؛ متون پهلوی، 94، 112 بب ؛ زرینكوب، 45؛ قس: كریستن سن، همانجا؛ نیز نك : معین، همان، 1/185-186). 20. دادستان مینوی خرد. این متن را به سبب دربرداشتن اندرز و حكم بسیار میتوان در شمار پندنامهها یاد كرد. مطالب كتاب به شكل پرسش و پاسخ است و احتمال میرود كه در دورۀ ساسانی تألیف شده باشد (تفضلی، 196- 198).
پندنامههای دوران اسلامی
بسیاری از مواعظ پهلوی در دوران اسلامی ایران توجه دانشمندان مسلمان را به خود جلب كرد و به عربی ترجمه شد و به كتابهای فارسی نیز راه یافت (همو، 202؛ نیز نك : صفا، 1/133-134). اندرزهای سدههای نخستین هجری و پیش از آن منشأ اصلی اندیشههای اخلاقی است كه در سراسر ادبیات فارسی به چشم میخورد. شاعران و نویسندگان دوران اسلامی معانی و مضامین اخلاقی و تربیتی این اندرزها را برگرفتهاند و بنا به ضرورت، نسبت به تفكرات مذهبی كه پایۀ استوار این اندرزها محسوب میشود، توجه چندانی نكردهاند (نك : فوشه كور، 22، 40). ابنندیم در فصلی از كتاب خویش شماری از كتابهای اخلاقی و تعلیمی پهلوی را كه در سدههای آغازین هجری به عربی ترجمه شده است، نام میبرد كه از آن جمله است: 1. كتاب مهر آذر گشنسپ فرمدار به بزرگمهر بختگان، كه ظاهراً به صورت نامهای مشتمل بر مواعظ و حِكَم بوده است و احتمالاً علی بن عبیدۀ ریحانی، معاصر مأمون، آن را ترجمه كرده است (نك : ص 377؛ نیز تفضلی، 203). 2. كتاب موبدان موبد، دربردارندۀ كلمات قصار. 3. سیره نامه از خدابود، پسر فرخزاد. 4. كتابی مشتمل برمطالبی در تدبیر مملكت، فراهم آمده به فرمان اردشیر (ابنندیم، 377- 378؛ تفضلی، 203-204؛ صفا، 1/134، 139-140؛ ثروتیان، 34).
افزون بر اندرزنامههایی كه از دوران پیش از اسلام برجای مانده، جملهها و عبارتهای پندآمیزی نیز از شاهان و بزرگان ایران كهن در آثار ایران اسلامی نقل شده است كه از میان آنها نام اردشیر، بزرگمهر و انوشیروان بیشتر به چشم میخورد (تفضلی، 204؛ برای سخنان انوشیروان، نك : غزالی، 182؛ عنصرالمعالی، 51-55؛ برای سخنان اردشیر، نك : غزالی، 158، 159، 176، 180، 238؛ نیز برای سخنان بزرگمهر، نك : همو، 129، 132، 151، 184، 222-223، جم ؛ حمدالله، 67-70؛ بیهقی، 333). برخی برآناند كه پندهای منسوب به بزرگمهر (نك : منزوی، خطی، 2(2)/1553، خطی مشترك، 4/2260)، در ادبیات فارسی تأثیر بسزایی داشته، و گذشته از اشعار و نوشتههایی كه بر اساس پندنامۀ او سروده یا نوشته شده است، بسیاری از كتابهای اخلاقی از قابوسنامه گرفته تا گلستان سعدی از این سخنان تأثیر پذیرفته است ( میراث ایران، 327).
علاوه بر كسانی كه از آنان سخن رفت، بزرگان دیگری نیز بودهاند كه پندهای آنان زینت بخش آثار دوران اسلامی است (نك : تفضلی، 205-206؛ فوشهكور، 22)، مانند لقمان، فیثاغورس، جاماسب، بقراط، سقراط، افلاطون، ارسطو، جالینوس و اسكندر (نك : حمدالله، 62-66؛ نیز نك : غزالی، 127-129، 151، 159، 182، 188، جم ).
بسیاری از پندهای مربوط به عصر ساسانی بدون ذكر نام گویندۀ آنها در متون دوران اسلامی آمده است و از میان مجموعههای پندآمیز منسوب به حكیمان ایرانی از دو اثر اطلاع بیشتری در دست است: 1. جاویدان خرد، كه مجموعهای است از پندهای گوناگون، به زبان پهلوی كه اصل آن از میان رفته، اما ترجمۀ آن از ابوعلی مسكویه (د 421 ق) به زبان عربی باقی است. تقیالدین ارّجانی شوشتری در زمان نورالدین جهانگیر شاه (1014-1037ق)، پادشاه گوركانی هند، و به امر او كتاب را به فارسی ترجمه كرد (برای اطلاع بیشتر، نك : تفضلی، 206-209؛ ثروتیان، 45، 62؛ زرینكوب، 47). 2. اندرزهای مَردَك. مردك از حكمای دورۀ ساسانی است و سخنان حكیمانهای از وی در كتابهای عربی نقل شده است. این سخنان را ابن مقفع از پهلوی به نثر عربی برگرداند و ابان لاحقی آنها را به شعر عربی درآورد (تفضلی، 209-210).
افزون بر این مجموعهها در متون دوران اسلامی از پندهایی سخن رفته است كه بر گور بزرگان ایرانی پیش از اسلام یا روی تاج و بر پردههای رنگین سلطنتی و یا بر سینۀ كوهها حك شده، و نویسندگان و شاعران از آنها الهام گرفتهاند (همو، 211-213؛ فوشهكور، 49؛ نیز نك : حمدالله، 111، 118). گفتنی است كه پندنامهها در آثار دوران اسلامی پروردهتر و كاملتر شد (فوشهكور، 7، 22). آیات قرآن كریم، اخبار و احادیث نبوی و مواعظ موجود در نهجالبلاغه، تأثیر بسزایی در اشاعۀ پندهای دینی داشتند و از آنجا كه این پندها به صورت مجموعهای از قوانین اخلاقی متضمن سعادت مادی و معنوی انسان به شمار میآمد، به تدریج اندرز خسروان، رنگ حكومتی خود را از دست داد و صورت مردمی و مذهبی بیشتری یافت (نك : ثروتیان، 30-31).
نویسندگان دوران اسلامی مطالب پندآمیز بسیاری نوشتهاند كه بسیاری از آنها در فهرست نسخههای خطی و چاپی ادبیات اسلامی یاد شده است (همو، 32). آثار پندآمیز ثبت شده در این فهارس به نام و عنوانهای گوناگون معرفی شدهاند، مانند اندرز و اندرزنامه (نك : مشار، 1/530-532؛ بونكو، 1/381، 600؛ شورا، 6/12)؛ پند و پندنامه (نك : منزوی، خطی، 2(2)/1552-1553، خطی مشترك، 4/2257-2374؛ آقابزرگ، 3/199، 19/132؛ صادقپور، 220؛ ملك، 2/68-69؛ هاشمپور سبحانی، فهرست ... مغنیسا، 24، 111، 245، 246، 281، فهرست ... بروسه، 22- 28، 153، 276، 278؛ راهی، 53، 59؛ حبیبالرحمان، 11، 13، 32)؛ و نصیحت نامه و نصایح (نك : منزوی، خطی، 2(2)/1703-1706، 4/3276، 3278، خطی مشترك، 4/2482-2483، 2486، 2487؛ آقابزرگ، 24/169، 172، 181-183؛ مشار، 2/3277-3280؛ آستان...، 583-584؛ مرعشی، 8/74، 322، 12/132، 13/228-229؛ عباسی نوشاهی، 206، 323، 488؛ هاشمپور سبحانی، همان، 322، 397، 399).
برخی از پندنامههای معرفی شده در این فهارس عبارتاند: 1. پندنامۀ عطار نیشابوری، در قالبِ مثنوی، حدود 800 بیت، كه از نوع پندنامههای عرفانی است و روزگاری دراز از كتابهای درسی شبه قارۀ هند بوده است (راهی، 53)؛ 2. پندنامۀ افسر، از محمدهاشم میرزا، متخلص به افسر (منزوی، خطی مشترك، 4/2696؛ شاكری، 81)؛ 3. پندنامۀ گروسی (صادقپور، همانجا)؛ 4. پندنامۀ اهوازی یا آیین پزشكی، از علی بن عباس مجوسی اهوازی؛ 5. پندنامۀ منسوب به لقمان (نوشاهی، 308)؛ 6. پند ابنمقفع، معروف به الادب الوجیز (منزوی، خطی، 2(2)/1552)؛ 7. پندهای افلاطون (نك : نصیرالدین، 401؛ منزوی، همانجا).
در این فهارس پندنامههای غیرایرانی و غیراسلامی نیز معرفی شده است كه از جملۀ آنهاست: پندنامۀ ماركوس اورلیوس، قیصرروم كه عبدالرحیم طالبوف تبریزی آن را از روسی به فارسی برگردانده است (صادقپور، همانجا؛ منزوی، همان، 2(2)/1554). اندرزنامهای به زبان تركی معروف به نصیحت نامه نیز معرفی شده است كه منظومهای از شاه اسماعیل صفوی در 354 بیت است .
مآخذ
آستان قدس ف، فهرست؛ آقا بزرگ، الذریعة؛ ابنندیم، الفهرست؛ ابوعلی مسكویه، احمد، جاویدان خرد، ترجمۀ تقیالدین شوشتری، به كوشش بهروز ثروتیان، تهران 1355ش؛ بونكو، تویو، فهرست كتابهای چاپی فارسی موجود در ژاپن، توكیو، 1362ش؛ بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به كوشش قاسم غنی و علی اكبر فیاض، تهران، 1324ش؛ تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به كوشش ژاله آموزگار، تهران، 1376ش؛ ثروتیان، بهروز، مقدمه بر جاویدان خرد (نك : هم ، ابوعلی مسكویه)؛ حبیبالرحمان، حكیم، ثلاثة غسّاله، ترجمه و تعلیقات عارف نوشاهی، اسلامآباد، 1989م؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به كوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1362ش؛ خواجه عبدالله انصاری، مجموعۀ رسائل، به كوشش محمد سرور مولایی، تهران، 1372ش؛ دقیقی، محمد، دیوان، به كوشش محمدجواد شریعت، تهران، 1368ش؛ راهی، اختر، ترجمههای متون فارسی به زبانهای پاكستانی، اسلامآباد، 1986م؛ ریپكا، یان و دیگران، تاریخ ادبیات ایران، ترجمۀ كیخسرو كشاورزی، تهران، 1370ش؛ زرینكوب، عبدالحسین، از گذشتۀ ادبی ایران، تهران، 1375ش؛ سعدی، كلیات، به كوشش محمدعلی فروغی، تهران، 1365ش؛ شاكری، رمضانعلی، فهرست كتب خطی كتابخانۀ عمومی فرهنگ و هنر مشهد، مشهد، 1348ش؛ شورا، خطی؛ شیخ بهایی، محمد، كلیات اشعار و آثار فارسی، به كوشش علی كاتبی، تهران، نشر چكامه؛ شیروانی، محمد، «پندنامهها ـ اندرزنامهها، كتب اخلاقی در ادبیات ایران»، مجموعۀ سخنرانیهای دومین كنگرۀ تحقیقات ایرانی، به كوشش حمید زرینكوب، 1352ش؛ صادقپور وجدی، محمد و جمشید فرآذین، فهرست كتابخانۀ ملی تبریز (كتب چاپی)، تبریز، 1352ش؛ صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1366ش؛ عباسی نوشاهی، خضر، فهرست نسخههای خطی فارسی كتابخانۀ دانشگاه پنجاب لاهور، اسلامآباد، 1365ش؛ عبیدزاكانی، كلیات، به كوشش پرویز اتابكی، تهران، 1343ش؛ عنصرالمعالی كیكاووس، قابوسنامه، به كوشش غلامحسین یوسفی، تهران، 1373ش؛ غزالی، محمد، نصیحةالملوك، به كوشش جلالالدین همایی، تهران، 1361ش؛ فاضل، محمود، فهرست نسخههای خطی كتابخانۀ جامع گوهرشاد، مشهد، 1363ش؛ فردوسی، شاهنامه، به كوشش سعید حمیدیان، تهران، 1373ش؛ فوشهكور، ش ـ ه.، اخلاقیات، ترجمۀ محمدعلی امیرمعزی و عبدالمحمد روح بخشان، تهران، 1377ش؛ كریستنسن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمۀ غلامرضا رشیدیاسمی، تهران، 1370ش؛ «گزیدۀ اندرز پوریوتكیشان»، ترجمۀ یحیی ماهیار نوابی، نشریۀ دانشكدۀ ادبیات تبریز، تبریز، س 12؛ گئورگیان، وارطان، مسائل ادبی، ترجمۀ هرایرخالاتیان، تهران، 1344ش؛ متون پهلوی، به كوشش جاماسب جی دستور منوچهر جی جاماسب ـ آسانا، ترجمۀ سعید عریان، تهران، 1371ش؛ مرزبان بن رستم، مرزبان نامه، تحریر سعدالدین وراوینی، به كوشش محمد قزوینی، تهران، 1363ش؛ مرعشی، خطی؛ مشار، خانبابا، فهرست كتابهای چاپی فارسی، تهران، 1352ش؛ معین، محمد، مجموعۀ مقالات، به كوشش مهدخت معین، تهران، 1366ش؛ همو، یوشت فریان و مرزبان نامه، تهران، 1324ش؛ ملك، خطی؛ منزوی، خطی؛ همو، خطی مشترك؛ میراث ایران، به كوشش ا. ج. آربری، تهران، 1336ش؛ ناصرخسرو، دیوان، به كوشش جعفر شعار و كامل احمدنژاد، تهران، 1378ش؛ نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، به كوشش مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران، 1369ش؛ نوشاهی، عارف، فهرست نسخههای خطی فارسی موزۀ ملی پاكستان، اسلامآباد، 1362ش؛ هاشمپور سبحانی، توفیق، فهرست نسخههای خطی فارسی كتابخانۀ بروسه، رشت، 1368ش؛ همو، فهرست نسخههای خطی فارسی كتابخانۀ مغنیسا، تهران، 1366ش.