زمان تقریبی مطالعه: 11 دقیقه

پروان

پَرْوان‌، استان‌ (ولایت‌) و شهری‌ كهن‌ در افغانستان‌. نویسندگان‌ متقدم‌ اسلامی‌ این‌ نام‌ را افزون‌ بر پروان‌ (بیهقی‌، 321؛ گردیزی‌، 169)، به‌ صورتهای‌ فروان‌ (ابن‌ حوقل‌، 1 / 428؛ اصطخری‌، 277) و بروان‌ ( حدود...،393؛ مقدسی‌، 50؛ یعقوبی‌، 288) نیز آورده‌اند. 
ولایت‌ پروان‌: این‌ ولایت‌ كه‌ در شرق‌ افغانستان‌ قرار گرفته‌، از شمال‌ به‌ ولایت‌ بغلان‌، از جنوب‌ به‌ ولایتهای‌ كابل‌ و وردك‌، از شرق‌ به‌ ولایت‌ كاپیسا، و از غرب‌ به‌ ولایت‌ بامیان‌ محدود است‌ و مركز آن‌ شهر چاریكار نام‌ دارد (دولت‌آبادی‌، 35؛ نیز نقشه‌). 
ولایت‌ پروان‌ را ردیفی‌ از دره‌های‌ به‌ هم‌ پیوسته‌ با چشم‌اندازهای‌ زیبا در بر گرفته‌ است‌. دشت‌ پروان‌ را از همه‌سو كوهها فرا گرفته‌اند. دره‌های‌ شتل‌، سالنگ‌، پنجشیر، غوربند و نجراب‌ در میان‌ این‌ كوهها واقع‌ شده‌اند. جنوب‌ استان‌ پروان‌ را شیبهای‌ شمالی‌ِ كوهستانهای‌ مركزی‌ هندوكُش‌ فرا گرفته‌ است‌. استان‌ پروان‌ را رودهای‌ سالنگ‌، قندوز بالا (سُرخاب‌) و شاخه‌هایش‌ و نیز رود پنجشیر و شاخه‌هایش‌، غوربند و پروان‌، آبیاری‌ می‌كنند. پروان‌ از آب‌ و هوای‌ معتدل‌ برخوردار است‌ ( دائرة المعارف‌ ...، 4 / 3415؛ بریتانیكا ).از سرزمین‌ پروان‌ بادی‌ خوش‌ برمی‌خیزد كه‌ دامنۀ آن‌ تابستانها تا كابل‌ می‌رسد و مردم‌ بدان «باد پروان‌» می‌گویند (بابر، 199). میانگین‌ باران‌ سالانه‌ در این‌ ولایت‌، درحدود 406 میلی‌متر است‌. جمعیت‌ آن‌ در 1383 ش‌ / 2005م‌ حدود 100‘786 نفر برآورد شده‌ كه‌ از تاجیكها، هزاره‌ها و شماری‌ ازبك‌ تشكیل‌ گردیده‌ است‌. كشاورزی‌ در پروان‌ بیشتر به‌ روش‌ آبیاری‌ صورت‌ می‌گیرد و فرآورده‌های‌ مهم‌ آن‌ گندم‌، جو، پنبه‌، ذرت‌، برنج‌، سبزی‌ و میوه‌ است‌ ( بریتانیكا).استان‌ پروان‌ سرزمینی‌ سرسبز و خرم‌ است‌ و تنها كوه‌پایه‌های‌ هندوكش‌، بخش‌ خشك‌ آن‌ را تشكیل‌ می‌دهد. فرآورده‌های‌ سردرختی‌ پروان‌، مانند بادام‌، زردآلو، سیب‌، گیلاس‌، آلبالو و انگور به‌ فراوانی‌ به‌ خارج‌ صادر می‌شود و برخی‌ به‌ همین‌ جهت‌، آنجا را «باغ‌ افغانستان‌» نامیده‌اند ( دائرةالمعارف‌،همانجا). 
پروان‌ از دیدگاه‌ تقسیمات‌ كشوری‌، درگذشته‌ یك‌ بخش‌ (علاقه‌) به‌شمار می‌رفت‌ و سپس‌ به «حكومت‌ اعلی‌» تبدیل‌ گردید (همان‌، 4 / 3414) و چاریكار، غوربند، جبل‌ السراج‌، كوهستان‌، تگاب‌، بگرام‌، پنجشیر، سرخ‌، پارسا و نجراب‌ مناطق‌ عمدۀ آن‌ را تشكیل‌ می‌دادند (همان‌، 4 / 3415). در 1343 ش‌ / 1964 م‌ كه‌ اصلاحاتی‌ در تقسیمات‌ كشوری‌ افغانستان‌ صورت‌ گرفت‌، ایالت‌ كاپیسا برای‌ مدتی‌ به‌ استان‌ پروان‌ پیوست‌ (گروتسباخ‌، 40). برخی‌ پیوستن‌ كاپیسا به‌ پروان‌ را پس‌ از كودتای‌ 1973م‌ دانسته‌اند (هیمن‌، 69). امروزه‌ استان‌ پروان‌ از 4 ولسوالی‌ و 4 علاقه‌داری‌ و 477 روستا تشكیل‌ شده‌ است‌ (دولت‌آبادی‌، همانجا). 
مردم‌ پروان‌، بیشتر به‌ زبان‌ دَری‌ سخن‌ می‌گویند، افغانی‌ و تركمنی‌ نیز در برخی‌ از بخشهای‌ آن‌ رواج‌ دارد (همو، 35-37). استان‌ پروان‌ ذخایر زیرزمینی‌ گوناگونی‌ دارد، چنان‌كه‌ در درۀ غوربند سنگ‌ آهن‌ و در درۀ پنجشیر نقره‌ وجود دارد. این‌ دو دره‌ دارای‌ ذخایر زغال‌ سنگ‌ نیز هستند ( بریتانیكا).پروان‌ با جاده‌ای‌ به‌ كابل‌، قندهار و پیشاور در غرب‌ پاكستان‌ می‌پیوندد و نیز به‌ مزارشریف‌، كاتاقان‌ بدخشان‌ و همچنین‌ به‌ تِرمذ بر كنارۀ آمودریا راه‌ دارد (همانجا). 

ویژگیهای‌ برخی‌ از شهرهای‌ مهم‌ استان‌ پروان

 الف‌ ـ چاریكار (ه‍ م). 
ب‌ ـ جبل‌ السراج‌: این‌ شهر در كنار جادۀ سالنگ‌ و در 12 كیلومتری‌ چاریكار واقع‌ است‌. منطقۀ جبل‌ السراج‌ در سالهای‌ آغازین‌ سدۀ 20م‌ و به‌ هنگام‌ سلطنت‌ امیر حبیب‌الله‌خان‌ (ملقب‌ به‌ سراج‌ الملة والدین‌) آباد گردید. او در كنار آبادی‌ قدیمی‌ پروان‌، بر سر راه‌ رودخانۀ سالنگ‌، كاخی‌ تابستانی‌ برای‌ خود ساخت‌ و نیز برای‌ نگاهداری‌ جاده‌ها، دژی‌ بنیاد نهاد. در 1335ق‌ / 1917م‌، نخستین‌ نیروگاه‌ آبی‌، در 1317ش‌ / 1938م‌ یك‌ كارخانۀ پارچه‌بافی‌ و در 1336 ش‌ / 1957 م‌ یك‌ كارخانۀ سیمان‌ در جبل‌ السراج‌ گشایش‌ یافت‌ (گروتسباخ‌، 72). امیر حبیب‌الله‌خان‌، نام‌ تاریخی‌ پروان‌ را متروك‌ ساخت‌ و آن‌ را «جبل‌ السراج‌» نامید ( دائرةالمعارف‌، 4 / 3942). مردم‌ جبل‌ السراج‌ را بیشتر تاجیكها تشكیل‌ می‌دهند و در برخی‌ از جایهای‌ آن‌ پشتونها نیز هستند. شاهراه‌ سالنگ‌ از میان‌ این‌ شهر می‌گذرد و افزون‌ بر آن‌، راهی‌ به‌ شرق‌ به‌ سوی‌ گلبهار و راه‌ دیگری‌ به‌ غرب‌ به‌ چاریكار می‌رود (عابدی‌، 4، 5). 
ج‌ ـ گلبهار: این‌ شهر در غرب‌ رودخانۀ پنجشیر قرار گرفته‌، و فراوانی‌ آب‌، آن‌ را به‌ صورت‌ بوستانی‌ درآورده‌ است‌. گلبهار ییلاق‌ و گردشگاه‌ مردم‌ چاریكار است‌ (گروتسباخ‌، 73). این‌ شهر به‌ داشتن‌ پارچه‌هایی‌ كه‌ به‌ همان‌ نام «گلبهار» نامیده‌ می‌شود، شهرت‌ یافته‌ است‌. كارخانۀ پارچه‌بافی‌ گلبهار را آلمانیها ساخته‌، و به‌ راه‌ انداخته‌اند (دولت‌آبادی‌، 39). 
 

آثار تاریخی‌ و موقعیت‌

در استان‌ پروان‌، آثار تاریخی‌ متعلق‌ به‌ بوداییان‌ یافت‌ شده‌، چنان‌كه‌ در نزدیكی‌ شهر بگرام‌، معبد و مجموعه‌ای‌ از استوپاها (بناهای‌ یادبود بودایی‌) و نیز مجسمه‌هایی‌ از سنگ‌ به‌دست‌ آمده‌ است‌ (دوپری‌، 196). در فندوكستانِ غوربند هم‌ یك‌ مجموعۀ بودایی‌ شامل‌ صومعه‌، حجره‌ها، تالار اجتماعات‌ و پیكره‌هایی‌ از خاك‌ رس‌ یافت‌ شده‌ است‌. در صدق‌آباد، نزدیك‌ بگرام‌، گورستانی‌ از هپتالیان‌ به‌دست‌ آمده‌ است‌ كه‌ آن‌ را متعلق‌ به‌ حدود سالهای‌ 450-565م‌ دانسته‌اند 
(همو، 203- 205). 
عواملی‌ مانند نزدیكی‌ پروان‌ به‌ پایتخت‌ (كابل‌)، دارا بودن‌ آب‌ و هوای‌ معتدل‌، موقعیت‌ نظامی‌، بازرگانی‌ و ارتباطی‌، پروان‌ را به‌ صورت‌ یكی‌ از استانهای‌ مهم‌ افغانستان‌ درآورده‌ (دولت‌آبادی‌، همانجا)، و به‌ویژه‌ با تكمیل‌ گذرگاه‌ سالنگ‌، این‌ استان‌ محل‌ به‌ هم‌ پیوستن‌ جاده‌ها گردیده‌ است‌. پروان‌ از دیدگاه‌ جهانگردی‌ نیز، حائز اهمیت‌ است‌ و دره‌های‌ واقع‌ در كوهستانهای‌ آن‌، جهانگردان‌ را به‌ سوی‌ خود فرا می‌خواند (حنیفی‌، 95-96). مؤلف‌ سراج‌ التواریخ‌ به‌ یك‌ لشكركشی‌ در جریان‌ رویدادهای‌ 1309ق‌ / 1892م‌ برای‌ تنبیه‌ مردم‌ شورشگر این‌ كوهستانها اشاره‌ كرده‌ است‌ (فیض‌ محمد، 3(1) / 677). استان‌ پروان‌ در 1360-1361ش‌ / 1981-1982م‌ كه‌ نیروهای‌ نظامی‌ اتحاد جماهیر شوروی‌ پیشین‌افغانستان‌ را اشغال‌ كرده‌بودند، یكی‌ازمحلهای‌ درگیری‌ نبرد، میان‌ نیروهای‌ اشغالگر و مجاهدان‌ بوده‌ است‌ (بریگو، 82-83). 

شهر كهن‌ پروان‌

در آثار جغرافی‌نویسان‌ متقدم‌ اسلامی‌، از موقعیت‌ این‌ شهر سخن‌ رفته‌ است‌: یعقوبی‌ هنگامی‌ كه‌ شهرهای‌ سرزمین‌ بلخ‌ را برمی‌شمارد، آن‌ را در شمار شهرهایی‌ نام‌ می‌برد كه‌ در سمت‌ راست‌ كسی‌ كه‌ از بلخ‌ رهسپار مشرق‌ است‌ (جنوب‌ شرقی‌ بلخ‌)، قرار گرفته‌اند (ص‌ 288). اصطخری‌ (ص‌ 277) و ابن‌ حوقل‌ (ص‌ 428) پروان‌ را از دیار خراسان‌ به‌شمار آورده‌اند. مقدسی‌ نیز كه‌ این‌ شهر را از سرزمین‌ بلخ‌ دانسته‌، آن‌ را شهری‌ بزرگ‌، دورافتاده‌ و دارای‌ مساجدی‌ آباد یاد كرده‌ است‌ (ص‌ 302-303). یاقوت‌ (3 / 886) پروان‌ را شهری‌ نزدیك‌ غزنه‌، و اسفزاری‌ (2 / 60) آن‌ را میان‌ غزنه‌ و بامیان‌ نوشته‌ است‌. 
برخی‌ از پژوهندگان‌ معاصر نیز از جایگاه‌ پروان‌ سخن‌ گفته‌اند: بارتولد آن‌ را قرار گرفته‌ بر كرانۀ رود پنجهیر (پنجشیر) دانسته‌، و افزوده‌ است‌ كه‌ از آنجا جاده‌ای‌ به‌ چاریكار رفته‌، از استالف‌ گذشته‌، به‌ سمت‌ درۀ كابل‌ سرازیر می‌شود و جادۀ دیگری‌ به‌ سوی‌ بخش‌ علیای‌ رود غوربند كشیده‌ شده‌ است‌ و به‌ شهری‌ كه‌ همان‌ نام‌ را دارد، در بامیان‌ منتهی‌ می‌شود (ص‌ 67). مینورسكی‌ جایگاه‌ پروان‌ را در نقطه‌ای‌ می‌داند كه‌ رودهای‌ غوربند و پنجهیر به‌ هم‌ می‌پیوندند. او معتقد است‌ كه‌ احتمال‌ دارد پروان‌ دیگری‌ در بخش‌ علیای‌ وادی‌ لوگَر، میان‌ غزنه‌ و بامیان‌ موجود بوده‌ است‌ (ص‌ 348). 
شهر پروان‌ از دیرباز دارای‌ موقعیت‌ مهم‌ بازرگانی‌ بوده‌ است‌؛ چنان‌كه‌ نویسندۀ ناشناختۀ حدودالعالم‌ (تألیف‌: 372ق‌ / 982م‌)، آن‌ را شهری‌ با نعمت‌، جای‌ بازرگانان‌ و درِ هندوستان‌ نامیده‌ است‌ (ص‌ 393). در سدۀ 11ق‌ / 17م‌، از بلخ‌ به‌ پروان‌ و سپس‌ از این‌ شهر به‌ كابل‌ و پیشاور و از آنجا به‌ دهلی‌ پایتخت‌ هند می‌رفتند (بارتولد، 219). 

پیشینۀ تاریخی

اسكندر مقدونی‌ (356-323ق‌م‌) پس‌ از دست‌ یافتن‌ بر استانهای‌ شرقی‌ دولت‌ هخامنشی‌، خود را به‌ كابل‌ و از آنجا به‌ پروان‌ رسانید و زمستان‌ را در آنجا به‌ سر برد (كهزاد، 64-65). او در نزدیكی‌ مدخل‌ درۀ سالنگ‌، دژی‌ را به‌ نام‌ خود ساخت‌ (همو، 83). اسكندر این‌ شهر را برای‌ پاسداری‌ از شهر كاپیسی‌ (كاپیسا، از ولایتهای‌ افغانستان‌) در نخستین‌ شیبهای‌ جبل‌ السراج‌ كنونی‌ (پروان‌ كهن‌) برپا نمود كه‌ به‌ نام «اسكندریۀ زیر قفقاز» شناخته‌ شد (فوشه‌، 365). بدین‌ ترتیب‌، گمان‌ می‌رود كه‌ پروان‌ جای‌گزین‌ این‌ شهر گردیده‌ است‌ (پنجشیری‌، 114). پروان‌ در دورۀ خلافت‌ هارون‌الرشید (170-193ق‌ / 786-809م‌) به‌ همراه‌ شهرهای‌ بنجهار (پنجشیر) و غوروند، به‌وسیلۀ فضل‌ بن‌ یحیی‌ بن‌ خالد برمكی‌ گشوده‌ شد (یعقوبی‌، 288- 289). این‌ شهر در دورۀ غزنویان‌ (351-582ق‌ / 962-1186م‌) دارالضرب‌ آنان‌ بود (پنجشیری‌، همانجا). سكه‌هایی‌ كه‌ از آلپ‌تكین‌ (مؤسس‌ غزنویان‌) در پروان‌ یافت‌ شده‌، نشانۀ استقلال‌طلبی‌ و قدرت‌ وی‌ در برابر سامانیان‌ دانسته‌ شده‌ است‌ (بازورث‌، 38). سكه‌های‌ نقرۀ سلطان‌ محمود غزنوی‌ (یمین‌الدوله‌) كه‌ یمینی‌ نامیده‌ می‌شد، نیز در پروان‌ ضرب‌ می‌شد (بروم‌، 78). به‌ گفتۀ گردیزی‌ پروان‌ از جملۀ شهرهایی‌ بود كه‌ سبكتكین‌ (داماد آلپ‌تكین‌) بر آنجا دست‌ یافت‌ (ص‌ 169). به‌ نظر می‌رسد كه‌ پروان‌ محل‌ آمد و شد و نیز شكارگاه‌ سلطان‌ مسعود غزنوی‌ (فرزند سلطان‌ محمود) بوده‌، و بیهقی‌ از آن‌ یاد كرده‌ است‌ (ص‌ 278، 738، 739). 
پرآوازه‌ترین‌ رویداد تاریخی‌ كه‌ در پروان‌ به‌وقوع‌ پیوسته‌، نبرد سلطان‌ جلال‌الدین‌ خوارزمشاه‌ با سپاه‌ چنگیزخان‌ مغول‌ است‌. این‌ پیكار در 618ق‌ / 1221م‌ روی‌ داده‌ است‌ (تیموری‌، 258-259). جلال‌الدین‌ پس‌ از آنكه‌ پروان‌ را اردوگاه‌ خود قرار داد و بار و بنۀ سپاه‌ خویش‌ را در آنجا گذاشت‌، نخست‌ برای‌ رهایی‌ دژ والیان‌ كه‌ در محاصرۀ مغولان‌ بود، بدانجا رهسپار گردید و در حدود هزار تن‌ از نگهبانان‌ آنها را كشت‌ و آنان‌ را به‌ عقب‌نشینی‌ واداشت‌ و خود به‌ پروان‌ بازگشت‌ (جوینی‌، 2 / 136). چنگیز یكی‌ از سرداران‌ خود به‌ نام «شیگی‌ قوتوقو» را با 30 هزار تن‌ به‌ جنگ‌ جلال‌الدین‌ فرستاد. جلال‌الدین‌ در یك‌ فرسنگی‌ پروان‌ با مغولها به‌ نبرد برخاست‌ و بسیاری‌ از سپاهیان‌ مغول‌ در این‌ جنگ‌ كشته‌ شدند (رشیدالدین‌، 1 / 522-524). 
جنگ‌ پروان‌ تنها رویدادی‌ است‌ كه‌ مغولان‌ در آن‌ با شكست‌ روبه‌رو شدند (ساندرز، 61). بارتولد نیز این‌ رویداد را بزرگ‌ترین‌ ناكامی‌ مغولان‌ دانسته‌ است‌ (ص‌ 442). هنگامی‌كه‌ آوازۀ شكست‌ مغولها در پروان‌، به‌ خراسان‌ رسید، مردم‌ در شهرها و روستاها بر آنها شوریدند، چنان‌كه‌ در هرات‌ پس‌ از كشتن‌ شحنه‌ و عامل‌ مغول‌، هر كه‌ را از آنها یافتند، هلاك‌ كردند و برای‌ شهر خویش‌ فرمانروایی‌ برگزیدند (شرف‌الدین‌، 128). چنگیز از شنیدن‌ خبر شكست‌ مغولان‌ در پروان‌، بسیار خشمگین‌ شد و خود درصدد حمله‌ به‌ سپاه‌ جلال‌الدین‌ برآمد. چنگیز پس‌ از شكست‌ جلال‌الدین‌ بر كنارۀ رود سند، ظاهراً تابستان‌ 619ق‌ را در چمنزارهای‌ پروان‌ به‌ سر برده‌ است‌ (بویل‌، 321). 
پروان‌ یك‌بار دیگر در دوران‌ معاصر، صحنۀ نبردی‌ دیگر قرار گرفت‌. این‌ جنگ‌ در 1256 ق‌ / 1840 م‌ میان‌ امیر دوست‌ محمدخان‌ (از سلسلۀ محمدزایی‌) و انگلیسیها روی‌ داد. در این‌ جنگ‌ چند فرمانده‌ انگلیسی‌ كشته‌ شدند و امیر دوست‌ محمدخان‌ پیروز گردید؛ اما او بدون‌ بهره‌گیری‌ از پیروزی‌ خود به‌ سبب‌ بی‌اعتمادی‌ به‌ خوانین‌ كوهستان‌، ناآگاهی‌ از ناتوانی‌ و از هم‌ گسیختگی‌ سپاه‌ انگلیسیان‌ و نیز به‌ سبب‌ تزلزل‌روحی‌ ناشی‌ از شایعات‌ یأس‌آوری‌ كه‌ جاسوسان‌ بیگانه‌ در اردوگاهش‌ پراكنده‌ بودند، خود را تسلیم‌ دشمن‌ نمود. در حالی‌كه‌ اگر پیروزی‌ پروان‌ را دنبال‌ می‌كرد، انگلیسیها با یك‌ شكست‌ بزرگ‌ روبه‌رو می‌شدند (رشتیا، 90-92). این‌ نبرد را یكی‌ از آخرین‌ صحنه‌های‌ ظهور دلاوری‌ دوست‌ محمدخان‌ در برابر انگلیسیها دانسته‌اند (نوئل‌، 45). شهر كنونی‌ جبل‌ السراج‌ [كه‌ جای‌گزین‌ پروان‌ باستانی‌ گردیده‌] نیز در جنگهای‌ داخلی‌ افغانستان‌، بارها محل‌ درگیری‌ نیروهای‌ متخاصم‌ بوده‌ است‌ (پهلوان‌، 234- 235، 237). 

مآخذ

ابن‌ حوقل‌، محمد، صورةالارض‌، به‌ كوشش‌ كرامرس‌، لیدن‌، 1938م‌؛ اسفزاری‌، محمد، روضات‌ الجنات‌ فی‌ اوصاف‌ مدینة هرات‌، به‌ كوشش‌ محمدكاظم‌ امام‌، تهران‌، 1339ش‌؛ اصطخری‌، ابراهیم‌، مسالك‌ الممالك‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 1870م‌؛ بابر، محمد، بابرنامه‌، به‌ كوشش‌ مانوایزی‌ نینك‌، كیوتو، 1995م‌؛ بارتولد، و.و.، خاورشناسی‌ در روسیه‌ و اروپا، ترجمۀ حمزه‌ سردادور، تهران‌، 1351ش‌؛ بریگو، آندره‌ و اولیویه‌ روآ، جنگ‌ افغانستان‌، ترجمۀ ابوالحسن‌ سرو قد مقدم‌، مشهد، 1317ش‌؛ بیهقی‌، ابوالفضل‌، تاریخ‌، به‌ كوشش‌ علی‌اكبر فیاض‌، مشهد، 1350ش‌؛ پنجشیری‌، عزیز احمد، جغرافیای‌ تاریخی‌ آریانا، كابل‌، 1361ش‌؛ پهلوان‌، چنگیز، افغانستان‌ عصر مجاهدین‌ و برآمدن‌ طالبان‌، تهران‌، 1377ش‌؛ تیموری‌، ابراهیم‌، امپراتوری‌ مغول‌ و ایران‌، تهران‌، 1377ش‌؛ جوینی‌، عطاملك‌، تاریخ‌ جهانگشای‌، به‌ كوشش‌ محمد قزوینی‌، لیدن‌، 1334ق‌ / 1916م‌؛ حدودالعالم‌، به‌ كوشش‌ مینورسكی‌، كابل‌، 1342ش‌؛ دائرةالمعارف‌ آریانا، كابل‌، 1328ش‌؛ دوپری‌، لویس‌، «باستان‌شناسی‌»، افغانستان‌ (مجموعۀ مقالات‌)، ترجمۀ سعید ارباب‌ شیرانی‌ و هوشنگ‌ اعلم‌، تهران‌، 1376ش‌؛ دولت‌آبادی‌، بصیر احمد، شناسنامۀ افغانستان‌، قم‌، 1371ش‌؛ رشتیا، قاسم‌، افغانستان‌ در قرن‌ نوزده‌، كابل‌، 1336ش‌؛ رشیدالدین‌ فضل‌الله‌، جامع‌التواریخ‌، به‌ كوشش‌ محمد روشن‌ و مصطفى‌ موسوی‌، تهران‌، 1373ش‌؛ شرف‌الدین‌ علی‌ یزدی‌، ظفرنامه‌، به‌ كوشش‌ عصام‌الدین‌ اورونبایف‌، تاشكند، 1972م‌؛ عابدی‌، عثمانجان‌، لهجۀ دری‌ پروان‌، كابل‌، 1361ش‌؛ فوشه‌، آ.، «كلیاتی‌ از تاریخ‌ افغانستان‌ تا دورۀ اسلام‌»، تمدن‌ ایرانی‌، ترجمۀ عیسی‌ بهنام‌، تهران‌، 1349ش‌؛ فیض‌ محمد، سراج‌ التواریخ‌، تهران‌، 1373ش‌؛ كهزاد، حمدعلی‌، افغانستان‌ در پرتو تاریخ‌، كابل‌، 1346ش‌؛ گردیزی‌، عبدالحی‌، زین‌الاخبار، به‌ كوشش‌ عبدالحی‌ حبیبی‌، تهران‌، 1342ش‌؛ گروتسباخ‌، اروین‌، جغرافیای‌ شهری‌ در افغانستان‌، ترجمۀ محسن‌ محسنیان‌، مشهد، 1368ش‌؛ مقدسی‌، محمد، احسن‌ التقاسیم‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 1906م‌؛ نقشۀ راهنمای‌ افغانستان‌، گیتاشناسی‌، تهران‌، شم‍ 189؛ یاقوت‌، بلدان‌؛ یعقوبی‌، احمد، «البلدان‌»، همراه‌ الاعلاق‌ النفیسۀ ابن‌ رسته‌، به‌ كوشش‌ دخویه‌، لیدن‌، 1891م‌؛ نیز:

Barthold, W., Turkestan Down to the Mongol Invasion, London, 1977; Bosworth, C. E., The Ghaznavids, Beirut, 1973; Boyle, J. A., «Dynastic and Political History of the Il-Khans», The Cambridge History of Iran, Cambridge, 1968, vol. V; Britannica, 1971; Broome, M., A Hand Book of Islamic Coins, London, 1985; Hanifi, M. J., Historical and Cultural Dictionary of Afghanistan, 1976; Hyman, A., Afghanistan, under Soviet Domination, London, 1984; Minorsky, V., not son Hudūd al-‘Ālam, London, 1937; Noelle, Chr. State and Tribe in Nineteenth-Century Afghanistan, London, 1997; Saunders, J. J., The History of the Mongol Conquests, London, 1977.

محسن‌ احمدی‌

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.