زمان تقریبی مطالعه: 9 دقیقه

پارتی

پارْتی‌ (پهلوانی‌، پهلویِ اشكانی‌)، از زبانهای‌ ایرانیِ میانۀ غربی‌. زبانهای‌ ایرانی‌ میانه‌ اصطلاحاً به‌ آن‌ دسته‌ از زبانهای‌ ایرانی‌ گفته‌ می‌شود كه‌ پس‌ از فروپاشی‌ِ شاهنشاهی‌ هخامنشی‌ (331 ق‌م‌) تا چند سده‌ پس‌ از انقراض‌ ساسانیان‌ (31ق‌ / 651م‌) در ایران‌ و سرزمینهای‌ مجاور آن‌ رایج‌ بود. زبانهای‌ ایرانی‌ میانه‌ را به‌ دو شاخۀ شرقی‌ و غربی‌ تقسیم‌ می‌كنند. شاخۀ غربی‌ خود دارای‌ دو زیر شاخۀ شمال‌ غربی‌ و جنوب‌ غربی‌ است‌. پارتی‌ تنها زبان‌ شناخته‌ شدۀ ایرانی‌ میانۀ شمال‌ غربی‌، و فارسی‌ میانه‌ (یا پهلوی‌ ساسانی‌ یا فقط پهلوی‌) تنها زبان‌ ایرانی‌ میانۀ جنوب‌ غربی‌ است‌ (هنینگ‌، 92). از پارتی‌ باستان‌ كه‌ مادرِ زبان‌ پارتی‌، و از زبانهای‌ ایرانی‌ باستان‌ بوده‌، اثری‌ به‌ دست‌ نیامده‌ است‌. 
پارتی‌ زبان‌ مادری‌ِ ساكنان‌ اُستان‌ِ پارت‌ بود. این‌ استان‌ - كه‌ در كتیبه‌های‌ فارسی‌ باستان‌ پَرثَوه‌ (براندنشتاین‌، 138) (= پَهْلَوْ، پهله‌، فهله‌) نامیده‌ شده ‌است‌ ــ در دورۀ هخامنشی‌ شاملِ شمال ‌خراسان‌ كنونی‌ و بخشهایی‌ از تركمنستان‌ كنونی‌ می‌شد. در حدود سال‌ 247ق‌م‌ اشك‌ (یا ارشك‌) سلسلۀ اشكانی‌ را در پارت‌ بنیاد نهاد. اگرچه‌ زبان‌ مادریِ پادشاهان‌ اشكانی‌ پارتی‌ بود، آنان‌ به‌ سببِ دلبستگی‌ به‌ فرهنگ‌ و تمدن‌ یونانی‌ تا قرنها نام‌ و القاب‌ خویش‌ را به‌ خط و زبان‌ یونانی‌ بر سكه‌هایشان‌ می‌نوشتند و حتى‌ از زمان‌ پادشاهی‌ مهرداد یكم‌ (ح‌ 171ق‌ م‌) به‌ بعد گاه‌ واژۀ یونانی‌ فیلهِلِنوس‌ را كه‌ به‌ معنی‌ دوستدارِ یونان‌ است‌، بر سكه‌هایشان‌ حك‌ می‌كردند (سلوود، 282؛ ملك‌زاده‌، 2 / 57). به‌ علاوه‌، به‌ نوشتۀ پلوتارك‌، هنگامی‌ كه‌ اُرُد [دوم‌] (ح‌ 58 ق‌م‌) با آرتابازِس‌، پادشاه‌ ارمنستان‌ در حال‌ تماشای‌ نمایشنامه‌ای‌ یونانی‌ از اوریپیدِس‌ بود، سرِ بریدۀ كراسوس‌، سردارِ رومی‌ را به‌ نشانۀ پیروزی‌ در جنگ‌ برایش‌ به‌ ارمغان‌ آوردند (ص‌ 289-291). بلاش‌ یكم‌ (سل‍ 50- 79 یا 76م‌) نخستین‌ پادشاه‌ اشكانی‌ بود كه‌ از خط و زبان‌ پارتی‌ در كنار خط و زبان‌ یونانی‌ بر سكه‌های‌ خود استفاده‌ كرد (سلوود، 295؛ ملك‌زاده‌، 37). 
زبان‌ پارتی‌، حتى‌ پس‌ از انقراض‌ سلسلۀ اشكانی‌ (224م‌) تا حدود سدۀ 6م‌ زنده‌ بود (زوندرمان‌، 114) و سپس‌ به‌ تدریج‌ خاموش‌ شد. آخرین‌ آثارِ بازماندۀ پارتی‌ برخی‌ از دست‌ نوشته‌های‌ مانوی‌ است‌ كه‌ در ویرانه‌های‌ صومعه‌های‌ مانوی‌ در واحۀ تُرفان‌ در شمال‌ غربی‌ِ چین‌ یافت‌ شده‌، و تاریخ‌ نگارش‌ بیشترِ آنها پیش‌ از سدۀ 3ق‌ / 9م‌ است‌ (نک‍ : تفضلی‌، 334-335). از این‌ زبان‌ تا سدۀ 7ق‌ / 13م‌ نیز برای‌ نگارش‌ برخی‌ از متون‌ دینیِ مانوی‌ استفاده‌ می‌شد، اما در متونِ متأخر اشتباهات‌ و گاه‌ آمیختگیهایی‌ با فارسی‌ میانه‌ دیده‌ می‌شود (نک‍ : زوندرمان‌، 114-115). 
از مهم‌ترین‌ ویژگیهای‌ آواییِ زبان‌ پارتی‌ وجود مصوتهای‌ كشیدۀ ē (یای‌ مجهول‌)، و ō (واو مجهول‌)، حفظ ž باستانی‌ و تبدیل‌ č باستانی‌ در میان‌ دو مصوت‌ به‌ ž و نیز تبدیل‌ IJ باستانی‌ در همه‌ جا به‌ ž است‌. نیز خوشه‌های‌ θr و hv باستانی‌ به‌ ترتیب‌ به‌ صورت‌ hr و wx (احتمالاً   بی‌واك‌) درآمده‌اند (همو، 122). به‌ علاوه‌، پس‌ از سدۀ 3م‌ به‌ تدریج‌ انسدادیهای‌ بی‌ واكِ p، t و k در میان‌ دو مصوت‌ به‌ انسدادیهای‌ واكدارِ b، d و g، انسدادیهای‌ واكدارِ b (از bh آریایی‌)، d و g در میان‌ دو مصوت‌ به‌ سایشیهای‌ واكدارِ (β، δ و γ) بدل‌ شدند. 
اسم‌ و صفت‌ در زبان‌ پارتی‌ شمار مثنی‌ و جنس‌ ندارد و تمایز میان‌ حالت‌ صریح‌ (فاعلی‌) و حالت‌ غیر صریح‌ (غیر فاعلی‌) كه‌ احتمالاً تا سدۀ 3م‌ وجود داشته‌، به‌ تدریج‌ از میان‌ رفته‌ است‌. صفت‌ می‌تواند از لحاظ مفرد بودن‌ یا جمع‌ بودن‌ با موصوف‌ خود مطابقت‌ كند و پیش‌ یا پس‌ از آن‌ بیاید. 
در زبان‌ پارتی‌ همۀ صورتهای‌ فعلی‌ از مادۀ مضارع‌ یا مادۀ ماضی‌ ساخته‌ می‌شود. مادۀ مضارع‌ برای‌ ساختن‌ مضارع‌ اخباری‌، مضارع‌ التزامی‌، وجه‌ تمنایی‌، وجه‌ امری‌، اسم‌ مصدر و صفت‌ فاعلی‌، و مادۀ ماضی‌ ــ كه‌ در واقع‌ بازماندۀ صفت‌ مفعولیِ ایرانی‌ باستان‌ است‌ ــ برای‌ ساختن‌ ماضی‌ ساده‌، ماضی‌ نقلی‌، ماضی‌ بعید، صفت‌ مفعولی‌ و مصدر به‌ كار می‌رود. از مهم‌ترین‌ ویژگیهای‌ صرف‌ فعل‌ در زبان‌ پارتی‌ وجود ساخت «اِرگَتیو» است‌. به‌ عبارت‌ دیگر، در صرف‌ افعال‌ متعدی‌ در همۀ زمانهای‌ ماضی‌، فعل‌ برای‌ همۀ اشخاص‌ تنها یك‌ صورت‌ دارد، اما در صورتی‌ كه‌ جمله‌ مفعول‌ مستقیم‌ داشته‌ باشد، فعل‌ ماضی‌ متعدی‌ نیز مانند افعال‌ لازم‌ صرف‌ می‌شود، با این‌ تفاوت‌ كه‌ با مفعول‌ مستقیم‌ مطابقت‌ می‌كند. در واقع‌، در افعال‌ ماضیِ متعدی‌ مفعول‌ مستقیم‌، فاعل‌ دستوری‌ محسوب‌ می‌شود (نیز نک‍ : گیلَن، سراسر كتاب‌). 
زبان‌ پارتی‌ به‌ دلیل‌ تماس‌ دراز مدتِ سخنگویانش‌ با سخنگویان‌ زبان‌ یونانی‌، واژه‌هایی‌ را از آن‌ زبان‌ پذیرفته‌ است‌. به‌ علاوه‌، از آنجا كه‌ مانویان‌ بسیاری‌ از آثار دینی‌ خویش‌ را از اصل‌ سُریانی‌ به‌ پارتی‌ ترجمه‌ می‌كردند و از آن‌ جا كه‌ گسترش‌ مانویت‌ در شرق‌ برقراریِ ارتباط میان‌ مانویان‌ و پیروان‌ ادیان‌ هندی‌ را در پی‌ داشت‌، در آثار پارتی‌ مانوی‌ واژه‌های‌ دخیل‌ سریانی‌ و هندی‌ نیز دیده‌ می‌شود (برای‌ نمونه‌، نک‍ : سركاراتی‌، نیز سیمز ویلیامز، سراسر مقاله‌ها). از سوی‌ دیگر اهمیت‌ زبان‌ پارتی‌، به‌ ویژه‌ در فاصلۀ میان‌ سده‌های‌ 1ق‌م‌-4م‌ باعث‌ شد كه‌ واژه‌های‌ بسیاری‌ از این‌ زبان‌ به‌ زبانهای‌ فارسی‌ میانه، سُغدی‌، آرامی‌، سریانی‌، مَندایی‌، ارمنی‌ و از طریق‌ ارمنی‌ به‌ گرجی‌ راه‌ یابد (زوندرمان‌، 115). نفوذ زبان‌ پارتی‌ در خراسان‌ و ماوراءالنهر در سده‌های‌ نخستین‌ هجری‌ سبب‌ شد كه‌ انبوهی‌ از واژه‌های‌ این‌ زبان‌ به‌ فارسی‌ دری‌ نیز وارد شود (برای‌ نمونه‌، نک‍ : لِنتس‌، سراسر مقاله‌). 

خط پارتی‌

خط پارتی‌ كه‌ برای‌ نخستین‌ بار در زمان‌ پادشاهی‌ بلاش‌ یكم‌ مورد استفاده‌ قرار گرفت‌، بر پایۀ خط آرامیِ هخامنشی‌ ابداع‌ شده‌ بود. مهم‌ترین‌ ویژگی‌ این‌ خط ــ مانند برخی‌ دیگر از خطوط ایرانیِ میانه‌ ــ استفاده‌ از عنصری‌ نوشتاری‌ به‌ نام‌ هزوارش‌ است‌. این‌ خط از راست‌ به‌ چپ‌ نوشته‌ می‌شود و حروف‌ آن‌ به‌ یكدیگر نمی‌پیوندد (شكل‌ 1). 


مانویان‌ آثار خویش‌ را به‌ خط مانوی‌ نوشته‌اند كه‌ به‌ روایتی‌ مانی‌ خود آن‌ را بر پایۀ خط تَدمُری‌ ــ كه‌ آن‌ نیز بر گرفته‌ از آرامی‌ بود ــ ابداع‌ كرده‌ بود. خط مانوی‌ با 31 نشانۀ الفبایی‌ از راست‌ به‌ چپ‌ نوشته‌ می‌شود و حروف‌ آن‌ به‌ یكدیگر نمی‌پیوندد. از آنجا كه‌ در این‌ خط هزوارش‌ وجود ندارد و هر نشانۀ خطی‌ تنها بر یك‌ آوا دلالت‌ می‌كند، خواندن‌ و نوشتن‌ آن‌ بسیار ساده‌ است‌ (شكل‌ 2). 
به‌ علاوه‌، در میان‌ دست‌ نوشته‌های‌ پارتی‌ مانوی‌ در تُرفان‌ قطعه‌هایی‌ نیز به‌ خطوط تركی‌اویغوری‌، سغدی‌ و حتى‌ چینی‌ یافت‌ شده‌ است‌ (زوندرمان‌، 121). 

آثار پارتی‌

آثار بازماندۀ پارتی‌ را می‌توان‌ به‌ دودستۀ كلی‌ تقسیم‌ كرد: الف‌ ـ آثار غیر دینی‌ تا سدۀ 3 م‌ به‌ گونه‌های‌ خط پارتی‌؛ ب‌ ـ آثار دینی‌ مانوی‌ به‌ خط مانوی‌ و در چند مورد به‌خطوط تركی‌ اویغوری‌، سغدی‌ و حتى‌ چینی‌. 

 

 

الف‌ ـ آثار غیر دینی‌ پارتی

 1. سفالینه‌های‌ یافت‌ شده‌ از خرابه‌های‌ شهر نِسا، پایتخت‌ قدیم‌ اشكانیان‌ در نزدیكی‌ عشق‌آباد كنونی‌ در تركمنستان‌ كه‌ شمارشان‌ به‌ حدود 3 هزار قطعه‌ می‌رسد و بیشتر به‌ سدۀ 1ق‌م‌ تعلق‌ دارد؛ نیز سفالینه‌های‌ مشابه‌ كه‌ در قومس‌، نیپورعراق‌ و كوشه‌ تپه‌ و مرو در تركمنستان‌ یافته‌اند. 
2. یكی‌ از چرم‌ نوشته‌های‌ اورامان‌ كردستان‌. از 3 چرم‌ نوشتۀ یافت‌ شده‌ در اورامان‌، یك‌ قطعه‌ به‌ خط و زبان‌ پارتی‌ از اواسط سدۀ 1م‌، و دو قطعه‌ به‌ خط و زبان‌ یونانی‌ است‌. در پشت‌ یكی‌ از چرم‌ نوشته‌های‌ یونانی‌ نیز چند واژۀ پارتی‌ دیده‌ می‌شود. این‌ چرم‌ نوشته‌ها قبالۀ فروش‌ دو تاكستان‌ است‌. 
3. سكه‌ها و مهرهای‌ پادشاهان‌ اشكانی‌ از زمان‌ بلاش‌ یكم‌ به‌ بعد و نیز برخی‌ از سكه‌های‌ شاهان‌ محلی‌ الومایس‌، سیستان‌ و بخشهایی‌ از هند در سده‌های‌ 1-2م‌. 
4. شماری‌ گوهرِ نوشته‌ دار از اواخر دورۀ اشكانی‌ یا چند دهه‌ پس‌ از اشكانیان‌. 

5. سنگ‌ نوشته‌هایی‌ كوتاه‌ كه‌ در سر پل‌ ذهاب‌، خنگِ نوروزی‌، كالِ جنگال‌ و لاخ‌ مزار در نزدیكی‌ بیرجند، اَرمَزی‌ در گرجستان‌ و در پاكستان‌ یافته‌اند. 
6. كتیبۀ دو زبانۀ یونانی‌ ـ پارتیِ بلاش‌ چهارم‌ (سل‍ 147 یا 148-190 یا 191م‌) بر مجسمۀ برنزی‌ هركول‌ به‌ تاریخ‌ 462 سلوكی‌ (= 150م‌). 
7. كتیبۀ سنگ‌ مزارِ خواسَگ‌، شهربان‌ شوش‌ به‌ تاریخ‌ 462 اشكانی‌ (= 215م‌). 
8. سفالینه‌ها، دیوار نوشته‌ها و نامه‌ای‌ بر پوست‌ كه‌ در ویرانه‌های‌ شهر دورا اروپوس‌ بر ساحل‌ رود فرات‌ در سوریۀ كنونی‌ یافته‌اند. این‌ آثار متعلق‌ به‌ سدۀ 3م‌ است‌ و در آن‌ هنگام‌ این‌ شهر در تصرف‌ ایرانیان‌ بود. 
9. برخی‌ از كتیبه‌های‌ نخستین‌ پادشاهان‌ ساسانی‌ علاوه‌ بر متن‌ اصلی‌ به‌ زبان‌فارسی‌ میانه‌، ترجمۀپارتی‌ و گاه ‌یونانی ‌نیز دارد. كتیبه‌هایی‌ كه‌ ترجمۀ پارتی‌ نیز دارند، عبارت‌اند از دو سنگ‌ نوشتۀ بسیار كوتاه‌ از اردشیر بابكان‌ در نقش‌ رستم‌؛ سنگ‌نوشته‌های‌ شاپور یكم‌ در كعبۀ زردشت‌، حاجی‌آباد، تنگ‌ِ بُراق‌ و بیشاپور؛ و كتیبۀ نرسه‌ در پایكولی‌ در جنوب‌ سلیمانیۀ عراق‌. به‌ علاوه‌، به‌ احتمال‌ زیاد كتیبۀ شاپور یكم‌ در نقش‌ رجب‌ نیز به‌ 3 زبان‌ِ فارسی‌ میانه‌، پارتی‌ و یونانی‌ بوده‌، اما اكنون‌ تنها تحریر یونانی‌ آن‌ بر جای‌ مانده‌ است‌ (نک‍ : تفضلی‌، 76-79، 84 - 89، 93-94). 

ب‌ ـ آثار دینی‌ مانوی‌

پس‌ از گسترش‌ مانویت‌ در خراسان‌ و ماوراءالنهر به‌ كوشش‌ مبلغان‌ بزرگی‌ چون‌ اَمّو در سدۀ 3 م‌، پارتی‌ به‌ یكی‌ از زبانهای‌ دینیِ مانویانِ آسیای‌ مركزی‌ بدل‌ شد و آثار منثور و منظوم‌ بسیاری‌ به‌ این‌ زبان‌ ترجمه‌ یا تألیف‌ گردید. این‌ آثار در بردارندۀ اصول‌ عقاید، اندرزنامه‌ها، نامه‌های‌ شخصی‌، افسونها، دعاها، تمثیلها و سرودهایی‌ در ستایش‌ ایزدان‌ و رهبران‌ دینی‌ است‌. مهم‌ترین‌ آثار مانوی‌ به‌ زبان‌ پارتی‌ اینهاست‌: 
1. تفسیر كتاب‌ معروف‌ مانی‌، ارژنگ‌، كه‌ تنها بخشهایی‌ از آن‌ برجای‌ مانده‌ است‌ (بویس‌، «گزیده‌...»، 83، متن‌ ab). 
2. دو منظومۀ بلند به‌ نامهای‌ اَنگَدروشنان‌ و هُویدَگمان‌ (نک‍ : همو، «سرودها ... »). 
به‌ علاوه‌، دو كتاب‌ به‌ نامهای‌ یادگار زریران‌ و درخت‌ آسوری‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ میانه‌ بر جای‌ مانده‌ كه‌ به‌ احتمال‌ زیاد در اصل‌ منظوم‌ و به‌ زبان‌ پارتی‌ بوده‌اند (اُرانسكی‌، 170-171؛ تاوادیا، 188، 194). بدون‌ شك‌ منظومۀ فارسی‌ ویس‌ و رامین‌ (ه‍ م)، و احتمالاً داستان‌ بیژن‌ و منیژه‌ در شاهنامه‌ ــ كه‌ بن‌ مایه‌های‌ عاشقانه‌ دارند ــ نیز اصل‌ پارتی‌ داشته‌اند (تفضلی‌، 76). 

مآخذ

ارانسكی‌، ا. م‌.، مقدمۀ فقه‌ اللغۀ ایرانی‌، ترجمۀ كریم‌ كشاورز، تهران‌، 1358ش‌؛ تاوادیا، ج‌.، زبان‌ و ادبیات‌ پهلوی‌، ترجمۀ س‌. نجم‌آبادی‌، تهران‌، 1355ش‌؛ تفضلی‌، احمد، تاریخ‌ ادبیات‌ ایران‌ پیش‌ از اسلام‌، به‌ كوشش‌ ژاله‌ آموزگار، تهران‌، 1376ش‌؛ سركاراتی‌، بهمن‌، «برخی‌ واژه‌های‌ دخیل‌ هندی‌ در زبان‌ پارتی‌»، سایه‌های‌ شكار شده‌، تهران‌، 1378ش‌؛ ملك‌زادۀ بیانی‌، ملكه‌، تاریخ‌ سكۀ دورۀ پارتی‌، تهران‌، 1357ش‌؛ نیز:

Andreas, F. C. and W.B. Henning, Mitteliranische Manichaica aus Chinesisch - Turkestan, Berlin, 1934; Boyce, M., The Manichaean Hymn- cycles in Parthian, London, 1954; id, A Reader in Manichaean Middle Persian and Parthian, Acta Iranica vol. IX, Leiden, 1975; Brandenstein, W. and M. Mayrhofer, Handbuch des Altpersischen, Wiesbaden, 1964; Ghilain, A., Essai sur la langue parthe, Louvain, 1939; Henning, W. B., «Mitteliranisch», Handbuch der Orientalistik, Leiden, 1958, vol. IV(1); Lentz, W., «Die nordiranischen Elemente in der neupersischen Literatursprache bei Firdosi», Zeitschrift für Indologie und Iranistik, 1926, vol. IV; MacKenzie, D. N., A Concise Pahlavi Dictionary, London, 1971; Plutarch, Grosse Griechen und Römer, tr. K. Ziegler, Zürich, 1955, vol. II; Sellwood, D., «Parthian Coins», The Cambridge History of Iran, vol. III(1), ed. E. Yarshater, 1993; Sims-Williams, N., «Indian Elements in Parthian and Sogdian», Sprachen des Buddhismus in Zentralasien, ed. K. Röhrborn and W. Veenker, Wiesbaden, 1983; Sundermann, W., «Parthisch», Compendium Linguarum Iranicarum, ed. R. Schmitt, Wiesbaden, 1989.

حسن‌ رضایی‌ باغ‌بیدی‌

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.