زمان تقریبی مطالعه: 3 دقیقه

مرتع

مرتع \ martaº \ ، زمینهایی با شیب تند که معمولاً از روستاها فاصله دارند و در آنها کشت نمی‎شود. 
اراضی و زمینهای مناطق کوهستانی مانند لواسان و رودبار قصران به دو دستۀ عمده تقسیم می‎شوند: 
1. زمینهای هموار و زمینهایی با شیب ملایم که امکان شخم‌زدن و کاشت محصول و آبیاری آنها وجود دارد؛ این زمینها خود به دو گروه تقسیم می‎شوند: 
گروه اول، زمینهایی که در مجاورت رودخانه، چشمه یا قنات قرار گرفته‌اند و امکان آبیاری آنها از طریق منابع آبی موجود در اطرافشان وجود داشته است. این گروه را اراضی آبی، و نوع کشت آنها را کشت آبی می‎گویند و طبیعتاً در مناطق کوهستانی، به‌‌سبب پستی و بلندیها و دره‎ها و کوههای پرشمار، این گروه از زمینها بسیار معدود و محدود بودند. 
گروه دوم، اراضی و زمینهای هموار یا دارای شیب ملایم‌اند که قابلیت شخم‌زدن، کاشت بذر و آبیاری آنها وجود دارد، اما منبع طبیعی آب کافی که بتوان آنها را آبیاری کرد، فراهم و ممکن نیست. در این نوع اراضی کشت به صورت دیم صورت می‎‌گیرد و آنها را دیمزار می‎‌گویند. این نوع زراعت به امید آبیاری از طریق آب باران صورت می‎گیرد و چنانچه بارش به حد کافی نباشد، اصطلاحاً زراعت دچار خشک‌سالی است و دسترنج تأمین نمی‎شود. 
2. زمینهای غیرهموار و غیرمسطح، و زمینهای دارای شیب بسیار تند که امکان شخم زدن آنها فراهم نیست. این نوع اراضی عموماً در اطراف تنگه‎ها، دره‎ها، سینه‎کش کوهها و تپه‎ها، و دامنۀ صخره‎های سنگی بلند وجود دارند.
درگذشته، افزون بر این زمینها، اراضی دیگری نیز در نقاط دوردست و در فاصلۀ زیاد از روستاها واقع بودند که برای رسیدن به آنها 2 تا 3 روز زمان نیاز بود؛ از این‌رو، کشاورزان به ‌سبب دوری مسیر، میلی به زیر کشت بردن آنها نشان نمی‎دادند؛ اما در سالهای تنگنایی (سالهایی که در کشور امنیت کافی وجود نداشت و حکومت مرکزی از قدرت کافی برخوردار نبود)، این زمینها نیز زیر کشت دیم یا آبی می‌رفت. این دسته از زمینها و اراضیِ با شیب تند، «مرتع» نامیده می‌شدند. 
مراتع که امروزه به آنها منابع طبیعی نیز می‎گویند، متعلق به شخص خاصی نبودند و همۀ اهالی یک روستا نسبت به مراتع اطراف روستای خود سهم مشترک و یکسان داشتند و مجاز بودند دام خود را به صورت جمعی یا انفرادی در آنها بچرانند. گاهی فردی با عنوان «کُردی» هر روز صبح گوسفندان اهالی روستا را از در خانه‎ها تحویل می‌گرفت و آنها را برای چرا به مراتع کوههای اطراف می‎برد و غروب همان روز، هنگامی که هوا اصطلاحاً گرگ‌ومیش بود، گوسفندان هر خانواده را به آنها تحویل می‎داد و صاحبان گوسفندان نیز به فراخور توان و همت خود، از گوسفندان خویش مراقبت می‎کردند و این ماجرا در تمام طول فصل بهار و تابستان ادامه می‎یافت. 
در هر روستا کسانی بودند که دارای گوسفندان زیاد، و خود دارای چوپان یا چوپانان مستقل بودند. اینان نیز می‎توانستند بدون هیچ مانعی احشام خود را در مراتع اطراف روستا بچرانند. اگر در روستایی دام کافی برای چرای مراتع وجود نداشت، مراتع خود را به صاحبان گوسفندان روستاها و شهرهای دیگر اجاره می‎دادند و درآمد حاصل از این راه را صرف رفع نیازهای عمومی روستا می‎کردند.
برخی مراتع که در خارج از محدودۀ روستاها قرار داشت، در تملک دولت و حکومت مرکزی بود. حکومت بنا بر صلاحدید خود و حسب نیاز دامداران مناطق دیگر، به آنها «پروانۀ چرا» اعطا می‎کرد و صاحبان پروانۀ چرا می‎توانستند در زمانهای معین احشام خود 
را در مراتع تعیین‌شده بچرانند. 
امروزه، برخی از مراتع برای فراهم آمدن شرایط ادامۀ حیات وحش و حفظ گونه‌های گیاهی کمیاب و یا رو به انقراض، تبدیل به مناطق حفاظت‌شده می‌شوند. مناطق حفاظت‌شدۀ دشت لار، البرز مرکزی، خجیر، جاجرود و ورجین از این نمونه‎ها هستند. گاهی برای حفاظت بیشتر از مراتع، اقدام به قُرُق آنها می‎کردند. در مراتعی که قرق می‎شد، اجازۀ چرای گوسفند و ورود احشام داده نمی‎شد تا گیاهان موجود در آن محل فرصت تجدید حیات و رویش مجدد بیابند و احیا شوند. سرسبزی و پوشش گیاهی مناسب در مراتع موجب تثبیت خاک، و جلوگیری از جریان سیلابهای مخرب می‎شود که از اهمیت فوق‎العاده‎ای برخوردار است.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.