زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه

قلهک

قلهک \ qolhak \ ، درگذشته باغ ـ روستا و امروزه محله‎ای از محله‎های شمیران، واقع در محدودۀ منطقۀ 3 شهرداری تهران.

سبب نام‎گذاری

 برخی صورت نخستین کلمۀ قلهک را «قلا»، معرب «کلا» و مخفف «کلات» به معنای «قلعه» دانسته‎اند. «کلاک» که شکل قدیمی «کلات»، و معرب آن کلمۀ «قلعه» است، در گویش مازندرانی به صورت «کلا» یا «قلا» درآمده است. پس از اضافه ـ شدن پسوند «ک» ــ که از پسوندهای صفت‎ساز در زبان پهلوی است ــ به «کلا» یا «قلا»، و آمدن حرف «ه» پس از «الف»، این کلمه به «کلاهک» یا «قلاهک»، و پس از آن به قلهک بدل شده است (کسروی، نامها ... ، 17؛ معین، 3 / 1667، حاشیۀ 1؛ برای آگاهی بیشتر از ریشۀ کلمۀ قلهک، نک‍ : کریمان، تهران ... ، 436-437).
قلهک که در دورۀ قاجار از نقاط خوش آب‎وهوای شمیران به شمار می‎آمد، نخستین باغ ـ روستایی بود که بر سر راه تهران به شمیران قرار داشت و از آنجا راههایی به دیگر روستاهای شمیران جدا می‎شد (سرنا، 219؛ هردوان، 105). شهرت این باغ ـ روستا بیشتر به‌سبب واگذاری این ناحیه از سوی محمد شاه قاجار (سل‍ 1250- 1264 ق) در 1251 ق / 1835 م به دولت انگلستان است. قلهک در این سال و در زمان وزیرمختار وقت انگلستان ــ سر جان کمبل ــ به دولت انگلستان واگذار، و از آن پس به‎عنوان سفارت ییلاقی انگلستان در نظر گرفته شد (کرزن، I / 343؛ بامداد، 2 / 382). 
در آن زمان، بسیاری از خارجیها برای ییلاق به قلهک می‎رفتند و برخی از ایرانیها نیز در آنجا خانه و ملکی داشتند؛ اما این باغ ـ روستا به طور کامل، در اختیار دولت انگلستان بود و عملاً بخشی از خاک آن کشور به شمار می‎رفت (هاردینگ، 196). در واقع کسی بدون اجازۀ سفارتخانۀ انگلستان نمی‎توانست در قلهک خانه‎ای بخرد یا اجاره کند. اگر در آنجا نزاعی نیز رخ می‎داد، حکمیت با سفیران مزبور بود و حتى کدخدای قلهک را نیز سفیر انگلیس تعیین می‎کرد (بنجامین، 112). این تبعیض هنگامی به اوج خود رسید که در 5 رجب 1255، محمد شاه قاجار برای حفظ امنیت بیشتر اتباع و متعلقات سفارت انگلستان فرمانی صادر کرد ( اسنادی ... ، 101). 
هرچند در روزگار ناصرالدین شاه قلهک ملک انگلیسیها به‎شمار می‎رفت، از تفرجگاههای شاه نیز بود (اعتمادالسلطنه، 76). سر رُنالد تامسن، وزیرمختار انگلستان در ایران، در قلهک خانه‎ای ییلاقی داشت که در نزدیکی آن، خانه و عمارت بزرگی برای پذیرایی از مهمانان ساخته شده بود (ویلز، 72). در دورۀ مظفری بیماری وبا در تهران شایع شد و به سرعت تمام روستاهای مجاور تهران را فرا گرفت؛ ازاین‎رو، قلهک از نخستین روستاهای پیرامون تهران بود که ساکنانش به این بیماری دچار شدند (هاردینگ، 265).
در دورۀ مشروطیت (1323-1327 ق)، قلهک همواره محلی برای مجادلات سیاسی بود؛ پس از به توپ بستن مجلس به فرمان محمدعلی شاه در 1325 ق، عده‎ای از مشروطه‎خواهان ازجمله سید حسن تقی‎زاده، معاضدالسلطنه، دهخدا، بهاءالواعظین و چند تن دیگر به قلهک رفتند و در عمارت ییلاقی سفارت انگلستان متحصن شدند. بدین سبب، لیاخوف روسی، فرماندار نظامی وقت تهران، به همراه شماری قزاق، اطراف آنجا را محاصره کرد؛ دولت انگلستان به این عمل اعتراض نمود و سرانجام با میانجیگری سفارت انگلستان، همۀ تحصن‎کنندگان از ایران تبعید شدند (کسروی، تاریخ ... ، 666 - 668). 
قلهک در دورۀ احمد شاه قاجار (سل‍ 1327-1344 ق) دارای میدان اسب‎دوانی بود و گاهی اتباع کشورهای دیگر برای تفریح و اسب‎دوانی در آنجا جمع می‎شدند. دوستعلی‎خان معیرالممالک، از رجال دورۀ قاجار که خود از نزدیک شاهد این مراسم بوده است، با حالت طعنه‎آمیزی می‎نویسد: «حتى مخدرات ایرانی، آنان که کرّوفرّی داشتند با درشکه و کالسکه آمده و ایستاده بودند و سایرین در کنار تماشاگاه نشسته بودند» (ص 105- 106).
پس از لغو کاپیتولاسیون در دورۀ رضاشاه در 20 اردیبهشت 1306، سرانجام تمام امتیازات انگلیسیها در بـاغ ـ روستای قلهک از میان رفت و تنها همان باغ سفارت برای آن باقی ماند (نفیسی، 11- 18). از باغهای قدیمی در قلهک می‎توان به اینها اشاره کرد: باغ ساعدالدوله، باغ حشمت‎الدوله، باغ دادیان، باغ مهدیقلی‎خان هدایت، باغ قوام، باغ محمد دانشور، باغ کلیسا و باغچۀ هادی دولت‎آبادی پدر یحیى دولت‎آبادی (هدایت، خاطرات ... ، 72، 231؛ دولت‎آبادی، 2 / 378؛ هدایت، گزارش ... ، 228؛ ستوده، 2 / 672؛ چاپارباشی، 553؛ اعتمادالسلطنه، همانجا). 
تا پیش از ضمیمه‌شدن قلهک به تهران، اقتصاد این روستا بر پایۀ کشاورزی، باغداری، و کارگری در کارخانه‎های مهمات‎سازی و ضراب‌خانه استوار بود. غلات، انواع میوه و سبزیجات از عمده محصولات کشاورزی قلهک به شمار می‎رفت و آب مورد نیاز اهالی آن از 7 رشته قنات و رود دربند تأمین می‎شد. 
جمعیت این روستا در سالهای میانی دهۀ 1330 ش، 5 تا 6 هزار تن ذکر شده که در تابستانها به 10 هزار نفر نیز می‎رسیده است ( فرهنگ ... ، 1 / 166؛ کریمان، قصران، 1 / 527- 528). 
قلهک تا پیش از تبدیل شدن به یکی از محله‎های تهران در دهۀ 1340 ش، دارای 4 مسجد، یک تکیه، یک حسینیه، و دو گورستان بود که یکی از این گورستانها به مسیحیان تعلق داشت (بلاغی، 72؛ معتمدی، 389). پس از گسترش کالبدی شهر تهران، باغها و مزرعه‎های قلهک به‌تدریج به خیابانها و خانه‎های متعدد بدل شد (همانجا). امروزه مرز میان محله‎های زرگنده و قلهک چندان مشخص نیست. بخشی کوچک از قلهک در سمت غربی خیابان شریعتی (جادۀ قدیم شمیران)، در حدفاصل محله‎های زرگنده و داوودیه قرار دارد (امیرجمشیدی، 91). امروزه (1388 ش) محلۀ قلهک بیشتر به کوچۀ سجاد که پیش از این کوچۀ ده نام داشت، معروف است. این محله از غرب به خیابان دکتر شریعتی، از شرق به خیابان شهید فکوریان، از شمال به بزرگراه آیت‎الله صدر، و از جنوب به محلۀ داوودیه محدود می‎شود (طباطبایی، 148؛ محمودیان، 20-21).

مآخذ

 اسنادی از روابط ایران و انگلیس در عهد محمد شاه قاجار، به کوشش مینا ظهیرنژاد ارشادی، تهران، 1381 ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، روزنامۀ خاطرات، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1345 ش؛ امیرجمشیدی، گلاویز، «رود درۀ دربند»، مجموعۀ مقالات سومین کنگرۀ تاریخ معماری و شهرسازی ایران، تهران، 1385 ش، ج 3؛ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، 1347 ش؛ بلاغی، عبدالحجت، تاریخ تهران، قسمتهای شمالی و مضافات، شمران قدیم، قم، 1350 ش؛ چاپارباشی، علی‎اکبر بن عبدالجلیل، «جغرافیای شمیران»، یغما، تهران، 1345 ش، س 19، شم‍ 222؛ دولت‎آبادی، یحیى، حیات یحیى، تهران، 1361 ش؛ ستوده، منوچهر، جغرافیای تاریخی شمیران، تهران، 1374 ش؛ طباطبایی، محمدهادی و دیگران، تهران 100، ویژه‎نامۀ صدسالگی شهرداری تهران، تهران، 1387 ش؛ فرهنگ جغرافیایی ایران (آبادیها)، استان مرکزی، دایرۀ جغرافیایی ستاد ارتش، تهران، 1328 ش؛ کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، تهران، 1355 ش؛ همو، قصران ( کوهسران)، تهران، 1356 ش؛ کسروی، احمد، تاریخ مشروطۀ ایران، تهران، 1354 ش؛ همو، نامهای شهرها و دیههای ایران، تهران، 1335 ش؛ محمودیان، علی‎اکبر و دیگران، اطلس شهرستان شمیران، تهران، 1381 ش؛ معتمدی، محسن، جغرافیای تاریخی تهران، تهران، 1381 ش؛ معیرالممالک، دوستعلی، وقایع الزمان (خاطرات شکاریه)، به کوشش خدیجه نظام‌مافی، تهران، 1361 ش؛ معین، محمد، حاشیه بر برهان قاطع؛ نفیسی، سعید، تاریخ شهریاری شاهنشاه رضاشاه پهلوی، تهران، 1344 ش؛ ویلز، چ. ج.، تاریخ اجتماعی ایران در عهد قاجاریه، ترجمۀ سیدعبدالله، به کوشش جمشید دودانگه و مهرداد نیکنام، تهران، 1363 ش؛ هاردینگ، آ.، خاطرات سیاسی، ترجمۀ جواد شیخ‌الاسلامی، تهران، 1370 ش؛ هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، تهران، 1344 ش؛ همو، گزارش ایران ( قاجاریه و مشروطیت)، به کوشش محمدعلی صوتی، تهران، 1363 ش؛ هردوان، ژ.، در زیر آفتاب ایران، ترجمۀ مصطفى مهذب، تهران، 1324 ش؛ نیز:

Benjamin, S. G. W., Persia and the Persians, London, 1887; Curzon, G. H., Persia and the Persian Question, London, 1892; Serena, C., Hommes et choses en Perse, Paris, 1883.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.