زمان تقریبی مطالعه: 8 دقیقه

عطسه

عَطْسه، خروج ناگهانی، غیرارادی و پرفشار هوا از دستگاه تنفس فوقانی دراثرِ تحریک مواد و ذرات خارجی. هرچند بروز عطسه به‌عنوان یک واکنش طبیعی همچون بسیاری دیگر از واکنشهای جسمانی بدن برای بشر شناخته‌شده و عادی است، اما نابهنگام‌بودن، غیرارادی‌بودن، پرتاب سریع و پرشتاب هوا و ذرات، همراه با صدای بلند و موارد دیگری چون تکرار آن باعث شده است تا در گذر زمان باورهای گوناگونی دربارۀ آن، سبب ایجاد و خنثى‌کردن اثرات آن شکل بگیرد. وجود همین باورها، جایگاه عطسه را در فرهنگ مردم از واکنشهایی چون سرفه، آب‌ریزش بینی یا چشم، دفع خلط و دیگر نشانه‌های تحریک دستگاه تنفس متفاوت کرده است. 
واژۀ عطسه کمتر ریشه‌یابی شده، و در فرهنگهای معتبر لغت نیز بیشتر وصف شده است تا تشریح (برای نمونه، نک‍ : برهان ... ؛ معین؛ انوری). گاه آن را واژه‌ای عربی از مصدر عطس و عُطاس دانسته‌اند ( لغت‌نامه ... ، غیاث ... ، آنندراج، ذیل عطسه و عطس) و گاه نیز اصل آن را پارسی گفته‌اند، یعنی آنکه واژه‌ای است مـأخوذ از اشنوشه، ستوسه و شنوشۀ فارسی (نک‍ : لغت فرس، ذیل شنوشه؛ نفیسی؛ آنندراج). بهار آن را برگرفته از واژۀ توسۀ هندی دانسته است (1 / 282). واژۀ عطسه در گویشهای مختلف ایرانی عسکه، عکسه (پورحسینی، 311؛ صرافی، 140)، اسکی، آبشکین، اشنافه (پاینده، 518)، اِشمِشا، اشمشو، بَدیسه، اُشنوشه، اَشنوشه، اوشووشه، سَور، صبر، بوشینجه (آساتوریان، 13) و در بختیاری، رخشیدن (خسروی، 466) نیز نامیده می‌شود و همچنین مینابیها به آن گوشیغ می‌گویند (سعیدی، 432). 
در متن پهلوی شایست ناشایست به طور مشخص دربارۀ عطسه و باورهای مربوط به آن توضیح داده شده است. براساس این متن یکی از 3 چیزی که باعث کوتاهی عمر می‌شود، شنوسه (عطسه) است و پس از بروز عطسه هرکس صدای آن را می‌شنود، باید بگوید: نیکان را در کرده (ص 164). 
مثلهای متنوعی در زبان فارسی با عطسه ساخته شده است. برخی از آنها ادبی است، همچون: چون عطسه بود نادره کان را نتوان داشت (دهخدا، 2 / 665)، و برخی دیگر ساخته‌و‌پرداختۀ کوچه و بازار، مثل: آن دم که بدبختی میاد، عطسه و گوز قاطی میاد، یا: اگر احمدی بخت داشت، پشت عطسه‌اش جخت داشت (برای نمونه‌های بیشتر، نک‍ : ذوالفقاری، 1 / 236، 344، 640، 877، 2 / 1496؛ شکورزاده، 135). 
عطسه در افسانه‌های ایرانی معمولاً مصدر تحولی خاص و ناگهانی است و این واکنشی است نسبت‌به ماهیت این پدیده که خود ناگهانی و غیرمترقبه رخ می‌دهد؛ گاه عاملی است حیات‌بخش که مرده را زنده می‌کند (نک‍‍ : رحمانیان، 35) و گاه در زمانی خاص (روز چهلم) باعث بیداری و هشیاری دیو یا آدمیان می‌شود (انجوی، 326). 

باورهای مردمی

در فرهنگ ایرانی باور عمیقی نسبت‌به نقش هشداردهندۀ عطسه از بروز اتفاقی ناگوار در آینده‌ای بس نزدیک وجود دارد؛ به این معنی که مردم عطسه را پیام یا نشانه‌ای (احتمالاً از طرف نیروهای ماورای طبیعی) می‌دانند که بروز آن، خبر از حادثه‌ای شوم می‌دهد و ازاین‌رو می‌باید تمهیداتی برای جلوگیری از ظهور آن حادثه به کار بست. گاه این تمهید با رفتارهایی خاص (اغلب صبرکردن در شروع انجام کاری یا دست‌کشیدن از اجرای چیزی) صورت می‌پذیرد و گاه نیز تکرار عطسه (در مرتبۀ دوم یا سوم) خود نشانه‌ای است مبنی‌بر بی‌اثرشدن علامت نخستین (عطسۀ اول) و رفع بلا یا خطر. حتى گاه پس از عطسۀ اول، جلو آفتاب می‌رفتند تا با تحریک آن، عطسۀ دوم و سوم صورت بگیرد و نیروی شیطانی دفع گردد (نک‍ : سایکس، 335-336). البته بروز عطسه (یا صبر) ممکن است فقط نشانه‌ای بدشگون، و برعکس گاه به‌عنوان علامتی سعد و خوش‌یمن تلقی گردد. چنین نگاهی به دیدگاههای اسلامی بازمی‌گردد، یعنی انسان پس از به‌وجود‌آمدن از خاک و زمانی که به کالبدش روح دمیده شد، عطسه‌ای کرد و زنده شد (شمیسا، 2 / 881)، تا جایی‌که بازتاب آن را در برخی مثلهای محلی هم می‌توان دید، مِثلِ مَثلِ گیلکیِ «عطسه پیغام خدا ست» (نک‍ : ذوالفقاری، 1 / 1329). 
درهرصورت، نگاه‌داشتن جانب حزم و احتیاط برای شروع یا ادامۀ کاری پس از بروز عطسه سخت توصیه می‌شود و بی‌توجهی به آن می‌تواند عواقب بدی را برای فرد یا اطرافیانش به همراه داشته باشد. باید توجه داشت نیروی بازدارندۀ عطسه تنها برای عطسه‌های ناگهانی و بدون توجیه مقبولیت دارد و مثلاً عطسۀ ناشی از سرماخوردگی (یا هرگونه محرک دیگر) خنثى و غیرقابل اعتمـاد به حساب می‌آید (نک‍ : بهمن‌بیگی، 84). برخی معتقدند دو عطسۀ پشت سر هم نشان از آن دارد که آن کار را هرچه زودتر باید به اتمام رساند (ماسه، 278). همچنین در برخی مناطق این باور هست که عطسه تا 3 روز فرد را از مرگ دور نگه می‌دارد یا هرکس در شب بیست‌وسوم رمضان عطسه کند، براتش نو می‌شود و تا سال دیگر زنده است (هدایت، 85). عطسه‌زدن نحس است، پس به محض بروز آن نباید دیگر گامی برداشت، مگر آنکه آیه‌ای از قرآن تلاوت شود (ماسه، 279). 
رفتارها برای خنثى‌کردن یا کاستن اثرات نحس عطسۀ اول متفاوت است. معمولاً اطرافیانْ فوری عبارت مشهور «عافیت باشد» را ادا می‌کنند که گاه عطسه‌زننده در پاسخ می‌گوید: «سلامت باشید». فرستادن صلوات تا 7 بار، چند دقیقه صبرکردن (حتى درآوردن کفشها، اگر فرد عازم جایی است) و شمارش از عدد یک تا 7 از دیگر رفتارها ست. دو مرتبه عطسه‌کردن را جَخد یا جَخت می‌گویند و همان‌طورکه گفته شد، اثرات عطسۀ اول را بی‌تأثیر می‌کند. البته گاه اعتقاد بر این است که عطسۀ دوم و سوم تأکیدکنندۀ هشدار عطسۀ اول است و درکل از کاری که در پیش است (در آن روز)، باید صرف‌نظر کرد (مرادی، 267؛ برای برخی دیگر از باورها، نک‍ : امیری، 233؛ رضایی، 457؛ توکلی، 209-210). 
بیشترین رابطۀ عطسه با مقولۀ سفر است و بسیار بااهمیت تلقی می‌شود. از آنجا که همواره سفر با خطرات نهفته در مسیر همراه بوده، بروز عطسه بهانه‌ای است برای آرامش‌یافتن دل‌مشغولیهای همراهان و چشم‌به‌راهان مسافر؛ برای همین هنگام بدرقۀ مسافر اگر کسی عطسه یا عطسه‌هایی بزند، در سفر تأخیر انداخته می‌شود یا به‌کلی لغو و به‌عنوان رفع بلا صدقه (مثل برنج یا پول) داده می‌شود (نک‍ : شهاب، 154؛ عسکری‌عالم، 44؛ آژنگ، 156؛ برای نمونه‌های دیگر، نک‍ : مهجوریان، 31؛ قاسمی، 120؛ کیانی، 246؛ کریمی، 68؛ ایزدپناه، 138؛ هاشم‌نیا، 89؛ مؤیدمحسنی، 467). 
در ارتباط عطسه با مرگ نیز باورهایی وجود دارد؛ برای نمونه، کرمانیها معتقدند اگر دربارۀ مرده‌ای حرف بزنند و کسی عطسه کند، مرده رو به دنیا ست (مرادی، 279). برخی باور دارند اگر حین صحبت از مرگ‌ومیر کسی عطسه کند، باید بی‌وقفه بگوید: «الحمد للٰه رب العالمین»، وگرنه می‌میرد (هدایت، 69). در علی‌آباد کتـول مردم بر ایـن باورند کـه اگـر کسی هنگام عـزا سرفـه یـا عطسه کنـد، بـزرگ‌ترها بایـد بـه وسط شانـه‌اش مشـت بـزنند؛ در غیر این صورت یک تن دیگر هم می‌میرد (حسینی، 126؛ قس: سالاری، 372؛ هاشم‌نیا، 189). گیلانیها معتقدند که عطسه‌کردن، بر کشت‌و‌کار برنج تأثیری منفی می‌گذارد (بشرا، 92). از سوی دیگر تاتها و تالشها بر این باورند که عطسۀ مرغ خانگی رفع‌کنندۀ هزار قضا و بلا ست (عبدلی، 154). در کنار این باورها، ساکنان بومی جزیرۀ کیش اعتقاد دارند عطسه نشانۀ رحمت خدا و سلامت است و در توجیه این باور می‌گویند که هر فکر پلید یا ناخوشی که در سر باشد، با عطسه بیرون می‌جهد و انسان احساس سبکی و راحتی می‌کند (مختارپور، 458- 459). 
تعبیر رؤیای عطسه‌کردن در خواب، بسته به دفعات تکرار آن، وضعیت فرد در خواب، برزبان‌راندن الحمدللٰه، جاری‌شدن خون از بینی هنگام عطسه یا خروج جنبنده‌ای از آن، متفاوت است (نک‍ : حبیش، 260-261). 
باورهای طبی عامیانه از دیگر باورهای مردمی در خصوص عطسه است؛ در گذشته می‌گفتند: اگر می‌خواهید تا آخر عمر دچار دندان‌درد نشوید، هنگام عطسه‌کردن سورۀ حمد را بخوانید (شهری، 2 / 118). درمان خودِ عطسۀ بی‌وقفه هم چکاندن آب گوشت راسته که روی آتش نهاده‌اند، در گوش فرد بود (همو، 4 / 252). 

مآخذ

آژنگ، نصرالله، «ادبیات شفاهی همدانیها»، فرهنگ مردم، تهران، 1387 ش، س 7، شم‍ 26؛ آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1363 ش؛ امیری خوانساری، هوشنگ، فرهنگ باستانی خوانسار، تهران، 1381 ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، قصه‌های ایرانی، عروسک سنگ صبور، به کوشش احمد وکیلیان، تهران، 1394 ش؛ انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، 1382 ش؛ ایزدپناه، حمید، فرهنگ لری، تهران، 1381 ش؛ برهان قاطع؛ بشرا، محمد و طاهر طاهری، باورهای عامیانۀ مردم گیلان، رشت، 1386 ش؛ بهار، محمدتقی، سبک‌شناسی، تهران، 1369 ش؛ بهمن‌بیگی، محمد، عشایر فارس، تهران، 1324 ش؛ پایندۀ لنگرودی، محمود، فرهنگ گیل و دیلم، تهران، 1366 ش؛ پورحسینی، ابوالقاسم، فرهنگ لغات و اصطلاحات مردم کرمان، تهران، 1370 ش؛ توکلی، غلامرضا، ایل باصری، تهران، 1379 ش؛ حبیش تفلیسی، تعبیر خواب، تهران، مطبوعاتی حسینی؛ حسینی، محسن، فرهنگ و جغرافیای علی‌آباد کتول، تهران، 1370 ش؛ خسروی، عبدالعلی، فرهنگ بختیاری، تهران، 1368 ش؛ دهخدا، علی‌اکبر، امثال و حکم، تهران، 1338 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ رحمانیان، داریوش، افسانه‌های لـری، تهـران، 1379 ش؛ رضایـی، غلامرضا، شهر من فسا از نگاهی دیگر، شیراز، 1387 ش؛ سالاری، عبدالله، فرهنگ مردم کوهپایۀ ساوه، تهران، 1379 ش؛ سعیدی، سهراب، فرهنگ مردم میناب، تهران، 1386 ش؛ شایست ناشایست، آوانویسی و ترجمۀ کتایون مزداپور، تهران، 1369 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، دوازده‌هزار مثل فارسی و سی‌هزار معادل آنها، مشهد، 1380 ش؛ شمیسا، سیروس، فرهنگ اشارات ادبیات فارسی، تهران، 1387 ش؛ شهاب کومله‌ای، حسین، فرهنگ عامۀ کومله، رشت، 1386 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1371-1383 ش؛ صرافی، محمود، فرهنگ گویش کرمانی، تهران، 1375 ش؛ عبدلی، علی، تاتها و تالشان، تهران، 1369 ش؛ عسکری‌عالم، علی‌مردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرم‌آباد، 1387 ش؛ غیاث اللغات، غیاث‌الدین محمد رامپوری، بمبئی، 1349 ق؛ قاسمی، احد، مغان، نگین آذربایجان، تهران، 1377 ش؛ کریمی، زهرا، آداب‌ورسوم و فرهنگ عامۀ احمدآباد جرقویه، تهران، 1388 ش؛ کیانی، منوچهر، سیه‌چادرها، تهران، 1371 ش؛ لغت فرس، اسدی طوسی، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1336 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ مختارپور، رجبعلی، دو سال با بومیان جزیرۀ کیش، تهران، 1387 ش؛ مرادی، عیسى، ترانه‌ها، زبانزدها و فرهنگ عامۀ مردم کرمان، کرمان، 1387 ش؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1382 ش؛ مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1381 ش؛ مهجوریان نماری، علی‌اکبر، باورها و بازیهای مردم آمل، ساری، 1374 ش؛ نفیسی، علی‌اکبر، فرهنگ نفیسی، تهران، 1343 ش؛ هاشم‌نیا، محمود و ملوک ملک‌محمدی، فرهنگ مردم گروس (بیجار و حومه)، بیجار، 1380 ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1334 ش؛ نیز:

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.