عطاری
عَطّاری، جمعآوری، ساخت و عرضۀ محصولات خوشبو، دارویی، گیاهی و درمانگری به روش سنتی.
عطار به فردی گفته میشود که به فروش گیاهان دارویی و مشتقات ترکیبی آنها میپردازد؛ براساس تقسیمبندی فرهنگ بزرگسخن، واژۀ عطار در این 3 زمینۀ معنایی به کار رفته است: 1. فروشندۀ قند، چای، شکر، ادویه و مانند آنها؛ 2. فروشندۀ داروهای گیاهی؛ 3. عطرفروش (انوری، ذیل واژه). بهطورِطبیعی، این واژه در آغاز بیشتر به فروشندگان مواد خوشبو گفته میشده، و با گذر زمان، دامنۀ معنایی آن گسترش یافته است. البته امروزه از واژۀ عطار بیشتر همین معنای گسترشیافته فهمیده میشود. از دیگر مترادفهای مرتبط با این پیشه میتوان به داروفروش، پیلوا، پیلور، بویفروش، صیدلانی، صندلانی، صیقبانی ( لغتنامه ...، ذیل واژه)، خوشبویفروش و دوافروش (معین، ذیل واژه)، اشاره کرد. محل کار عطار را عطاری، یا عطارخانه مینامند که تعبیری متداول در عصر صفوی بوده است (مینورسکی، 109).
پیشۀ عطاری فقط به خریدوفروش محصولات گیاهی محدود نیست و عطار از مواد حیوانی و معدنی نیز برای ساخت داروها استفاده میکند. در کنار دارو، عطاران بهصورت سنتی محصولات دیگری ازجمله چای، قند و شکر، آبنبات، رنگهای گیاهی و ادویهجاتی مانند فلفل و زردچوبه را نیز به فروش میرساندند (شهری، 1/217؛ نیز نک : هاکس، 614؛ دانشنامه ... ، 11/ 358؛ دایرةالمعارف ... ، ذیل عطار).
در گذشته، صنعتگران برای دادن جنبۀ قدسی به پیشههای خود، هریک از آنها را بـه یکی از پیامبران نسبت میدادند. ازاینمیان، حضرت سلیمان (ع) به شناخت ادویه و عقاقیر (داروهای ترکیبی) مشهور بوده، و بههمینسبب بهعنوان پیشگام حرفۀ عطاری شناخته شده است (شیخلی، 91). صنعتگران قدیم باور داشتند که اصالت حرفه از معرفت ولیِ خدا نشئت میگیرد و شناخت فردی که آن پیشه را پایهگذاری کرده است، کسب را حلال میسازد (همو، 90).
استفاده از عطر و گیاهان دارویی در ایران پیشینهای کهن دارد؛ چنانکه در متون اساطیری نیز به آنها و کاربردشان اشاره شده است. همچنین، براساس منابع مختلف، از دورۀ هخامنشیان تا پایان دورۀ ساسانیان کاربرد آنها و حتى مبادلهشان با کشورهای دوردست بسیار رایج بوده است (نک : ه د، عطر). طبیعتاً میبایست اشخاصی معین فروش و مبادلۀ این کالاها را بر عهده داشته باشند، اما آگاهی خاصی از این اشخاص، محل کسب آنها، جایگاهشان در مناسبات اجتماعی و نیز چگونگی فروش این کالاها به دست ما نرسیده است.
آگاهیهای مشخص ما از این پیشه، بهطورکلی مربوط به دورۀ اسلامی است. براساس تاریخ قم، یکی از شاعران معاصر رودکی (د 329 ق/942 م) پیشۀ عطاری داشته است (قمی، 11). از محل کسب این عطاران گاه بهعنوان داروخانه نیز یاد میشده است، چنانکه در خسرونامۀ منسوب به عطار آمده است: به داروخانه پانصد شخص بودند / که در هر روز، نبضم مینمودند (ص 33). گاه نیز به آنجاها عنبرفروشی میگفتند (نک : صارمی، 73).
در سدههای نخستین دورۀ اسلامی، کار عطاران به اندازهای رواج داشته که در برخی شهرها بازار ویژۀ عطاران وجود داشته، چنانکه نظامی عروضی در سدۀ 6 ق/12 م، از بازار عطاران نیشابور یاد کرده است (ص 108؛ قس: مولوی، دفتر 4/482-483). نقش آنها در زندگی مردم به گونهای بوده که در احسن التقاسیم آمده است: «اگر خواستی آب شهری را بشناسی، به نزد بزازان و عطاران برو و روی مردم را بنگر! اگر شاداب باشند، آب ایشان به اندازۀ خرمی ایشان سبک است و اگر آنها را مانند روی مردگان یافتی و سرشان را افکنده دیدی، زود از آن شهر بیرون شو!» (مقدسی، 1/143).
شاید مشهورترین شخصیت تاریخی با لقب عطار، شیخ فریدالدین عطار نیشابوری (سدۀ 6-7 ق/12-13 م) باشد که سبب شهرت او به این نام، اشتغال وی به داروفروشی بوده است. براساس روایات، او این شغل را از پدرش به ارث برده بود و پدر او را نیز عطار میخواندند (سهیلی، 30). افزونبر عطار نیشابوری، بسیاری دیگر از شعرا نیز به عطاری اشتغال داشتهاند و عطار نامیده میشدند (شفیعی، 92-93).
تذکره نویسان نیز به احوال شعرای عطار اشاراتی داشتهاند. در تذکرۀ نصرآبادی از شعرایی چون استاد علیقلی، پیرحسن، طاهر عطار مشهدی، و حاتم بیک نام برده شده است که افزونبر شاعری به شغل عطاری نیز مشغول بودهاند (1/202، 205، 433، 462). از طاهر عطار مشهدی با نام طاهر تربتی در تذکرۀ ریاض الشعرا نیز یاد شده است (واله، 2/1290). مسعود سعد، نخستین شاعر شهرآشوبسرا، اشعاری دربارۀ عنبرفروش و عطار سروده است. افزونبر او، سیفی بخارایی، خواندمیر، لسانی شیرازی و دیگر شاعران شهرآشوبسرا نیز دربارۀ عنبرفروش و عطار شعر گفتهاند (برای نمونههایی از این اشعار، نک : گلچین معانی، 14-15، 22، 45، 91-92، 94).
دوران اوج حرفۀ عطاری، عصر صفوی است. در این دوران، عطاران در کنار حکیمان در خدمت سلاطین و بزرگان صفوی بودند. عطارباشیها در این دوره سرپرست عطارخانۀ شاهی بودند و وظیفۀ تهیۀ نسخههای دارویی و نظارت بر تمام خوراکیها و نوشیدنیهای شاهی بر عهدۀ آنان بود و همکاری تنگاتنگی با حکیمان داشتند (نک : دومان، 176؛ میرزا رفیعا، 282؛ کمپفر، 147) و بهنوعی دستیار آنها محسوب میشدند (وینتر، 308؛ فلسفی، 1-2، 819).
اما در کنار نقش عطاران در دربار شاهی، مردم نیز از خدمات آنها بهرهمند میشدند. در دورۀ صفویه، عطاریهایی وجود داشته است که افراد به آنها مراجعه، و داروهای مورد نیاز خود را تهیه میکردند. درظاهر، نوعی از نظام بازرسی در این دوره وجود داشته است و مأموران بهداشتْ عطاریها را برای رعایت مقررات اعلامشده مورد بررسی قرار میدادند. این ماموران تمیزبودن ظرفهای محتوی دارو و نیز مغازه را ارزیابی میکردند و در موارد خاص، مانع از تقلب در ساخت دارو میشدند (الگود، 38).
در دورۀ شاه عباس دوم صفوی مراکز عمدۀ عطاری در بازارها و برخی از کاروانسراها قرار داشت. به گزارش شاردن، نام یکی از کاروانسراها مقصود عطار بود که درظاهر، نامگذاری آن به این سبب بوده که عطاری به نام مقصود، دکانی در مقابل این کاروانسرا داشته است (4/1417). در بازار بزرگ اصفهان نیز از دورههای قدیم تا عصر صفوی بخش مستقلی برای عطاریها وجود داشت. به گزارش فرایر، آمادهسازی داروها و فراوری گیاهان در دورۀ صفوی تا اندازۀ زیادی به یهودیان اختصاص داشت. او میگوید در بازار اصلی اصفهان داروسازانی یهودی دیده است که انواع دارو و ادویه را بهصورت جزئی میفروختند (ص 263). کاروانسرایی به نام جارچی نیز در ادارۀ تاجران یهودی بود که به داروفروشان و عطارانْ انواع دارو، کالاهایی مانند علفیات، کنگر، فلفل، هل، گل میخک، دارچین، قهوه و بسیاری کالاهای وارداتی میفروختند (کیوانی، 226). عطاران فقط در بازارها مستقر نبودند، بلکه دکانهای عطاری بهصورت منفرد در محلات نیز وجود داشتند (علیبابایی، 44).
در عصر قاجار نیز در بیشتر محلات، دکانی برای فروش محصولات عطاری وجود داشته است و در آمار دارالخلافۀ تهران بهطور دقیق به آنها اشاره شده است (نک : ص 38، 49، 50، 56). در این دوره، عطاریها بهطور معمول در راستۀ اصلی بازار، در کنار مسجد جامع قرار داشتند. در کنار عطاران، صاحبان مشاغل دیگر به کسبوکار مشغول بودند (علیبابایی، 66).
به نوشتۀ ارسل، در بازار عطرفروشانْ بوهای سنگین و گیجکنندۀ عطر به مشام میرسید. او در جایی نوشته است: در این بازارچه آب نارنج کازرون، جوهر سدر، آنتیمون برای چشم، حنا برای ناخن و ریش، مشک، مغز پسته، نوره و گلاب به فروش میرسیده است (ص 127- 128). کلود آنه نیز دکانهای عطاری را با قدحهای پر از گل و گیاهان رنگارنگ و بوی تند عطر وصف کرده است (ص 258).
آنچه از گزارشهای سفرنامهنویسان دورۀ قاجار آشکار میشود، این است که در این دوره با ورود تدریجی پزشکی مدرن، حرفۀ عطاری بهآرامی از هویت و وظیفۀ مرتبط با طبابت دور شده، و فقدان ابزارهای کارآمد و جدید در پزشکی سنتی سبب خطاهای مکرر طبیبان و عطاران در درمان بیماران (زینالعابدین، 208)، و تعجب و تمسخر مسافران خارجی بوده است (پولاک، II/214). این روند درنهایت به کاهش اقبال مردم به عطاران انجامید و مقدمات تغییر هویت این شغل را فراهم ساخت؛ چنانکه مقایسۀ اقلام عرضهشده در دکانهای عطاری متأخر بهخوبی این چرخش حرفهای را نشان میدهد.
در عصر ناصری و پیش از آن، تفکیک بهنسبت دقیقی میان شغل عطاری و بقالی وجود داشت؛ چنانکه عطاران هرگز کالاهای لبنی و بقولات نمیفروختند و بقالان نیز از فروش اقلام مرتبط با پیشۀ عطاری خودداری میکردند (علیبابایی، 110). این همراهی میان دو پیشه، در ظاهر اتحادی در برابر دیگر مشاغل بوده است. به گزارش دیولافوا، دکانهای عطاری و بقالی به رقابت جدی با میوهفروشان میپرداختند (ص 260). در این دوران، پوشاک رایج عطاران، مانند دیگر پیشهورانی چون بقالها و سبزیفروشها، لباسی بود از متقال مشکی یا سرمهای با شالی پهن که به کمر میبستند. آنها قبای کوتاه بدون چاک میپوشیدند و کلاه نمدی به سر میگذاشتند (علیبابایی، 111).
در اواخر عصر قاجار، بهسبب افزایش جمعیت و وجود پیچیدگیهای اجتماعی جدید، نظامنامهای نیز برای حرفۀ داروفروشی به تصویب رسید. مطابق این نظامنامه برای داروسازان حداقل سن، 21 سال تعیین شد و آنها میبایست گواهینامۀ داروسازی و اجازۀ رسمی از دولت برای ساخت و فروش دارو اخذ میکردند. افزونبر این، طبیبان بهصورت جدی از فروش دارو منع شدند و مقرر شد که عطاران بهجز فروش محصولات بومی و گیاهی، 24 قلم دارو از میان محصولات خارجی که چندان سمی نداشتند، به فروش برسانند (هاشمیان، 32).
راستههای عطاری در بازارهای ایران هریک آداب حرفهای و سبک کاری خاص خود را داشتند. در شیراز، عطاریها بوخوش (اسپند) را بـا رنگهای مختلف و شمع تزیین میکردند و برای ایام نوروز به فروش میرساندند (همایونی، 165؛ پهلوان، 94). عطاران سیرجانی نیز انواع داروهای گیاهی را در کنار مشاورۀ طبی به مردم عرضه میکردند (مؤیدمحسنی، 57، 59، 141). در میان مردم گیل و دیلم، رنگکردن پشم نیز بر عهدۀ عطار بوده، و این کار با سرخهجوهر انجام میشده است (پاینده، 263). در یزد، پیلهورانی آشنا به عطاری وجود داشتند که طبابت و تجویز دارو را همزمان انجام میدادند و عطر و لوازم آرایشی نیز میفروختند (رمضانخانی، 60). در برخی شهرها مانند همدان نیز فروشندگان دورهگرد (پیلهور) بیشتر کالاهای عطاری میفروختند (گروسین، 28).
عطاران مشهد تقریباً همهچیز میفروختند. 3 دیوار از دکان آنها قفسهبندی چوبی داشت که کشوهای بسیاری در آنها تعبیه شده بود. در جلو هر کشو، نام محتوای آن درج میشد تا در صورت درخواست مشتری بهسرعت قابل دسترسی باشد. عطاران در کنار فروش این اقلام، به طبابت و مشاوره نیز میپرداختند و حتى در زمینۀ کشاورزی مردم را راهنمایی میکردند و انواع بذر گل و گیاه به فروش میرساندند (بقیعی، 177).
در ندوشن، از توابع یزد، عطاران افزونبر ادویهجات و داروهای گیاهی، قند، شکر، خرمـا، انجیر، نفت و دیگر اقلام مورد نیاز مردم ده را تأمین میکردهاند (اسلامی، 24)؛ همچنین، برخی از عطاران ده با وجود سواد کمی که در خواندن و نوشتن، و تجربۀ اندکی کـه در داروفروشی داشتند، خود را بهعنوان حکیم معرفی، وبرای بیماریهای مختلف داروهایی تجویز میکردند (همو، 279).
عطاریهای تهران بیشتر در حوالی سبزهمیدان متمرکز بودند (شهری، 1/214؛ شهیدی، 359). این دکانها از اواخر دورۀ قاجار به بعد همهچیز میفروختند و بهصورت خرده و عمده به فروش کالا میپرداختند. بههمینسبب نهتنها مردم عادی، بلکه دیگر مغازهداران نیز برای تهیۀ کالاهای مورد نیاز خود به آنها مراجعه میکردند. این عطاریها فروش زیادی داشتند و محصولات آنها تازهتر و ارزانتر بود (شهری، 1/217).
تا پیش از ظهور پزشکی نوین، فروش دارو شغل اصلی عطاران محسوب میشد. آنها در کنار فروش مستقیم گیاهان دارویی، قرص، حب، کپسول و شربت خاص خود را نیز تهیه میکردند و به فروش میرساندند. درظاهر، عطاریهای تهران با خریدوفروش بسیار، بازارِ گرمی داشتند و دکان آنها همواره شلوغ بوده است (همو، 2/283).
نقش عطاران در همۀ مقاطع زندگی مردم به چشم میخورد. آنها از داروهایی برای درمان مشکلات نوزادان تا خوانچۀ اسپند سفرۀ عقد و مواد مورد نیاز برای مراسم تدفین را تأمین میکردند (کتیرایی، 89، 93، 164). این نقش ویژۀ عطاران و پیوند دائمی آنها با زندگی مردم، در طول زمان در باورهای مردم نیز بازتاب یافته است. مردم ابیانه پس از افتادن ناف نوزاد، آن را در مغازۀ عطاری میانداختند و بر این باور بودند که چون مغازۀ عطاری انبار قند و شکر است، آن بچه در آینده نزد زن و بچهاش شیرین میشود (نظری، 540).
شیوۀ کار عطاران به گونهای بوده که امکان غلوغش در حرفهشان وجود داشته است. در این زمینه، مثلهایی نیز میان مردم رواج دارد؛ مثلاً در قدیم عطاران با ریشههای گوشت خشکشدۀ گاو در زعفران، غش میکردهاند و مَثل «گوشت گاو و زعفران» ناظر به همین مسئله است (دهخدا، 3/1332). شلوغی و همهچیزفروشی عطاریها نیز به گونهای بوده که از آنها انتظار عرضۀ همهنوع محصول وجود داشته است. بههمینسبب، دراصطلاح گفته میشد که عطاریها از «شیر مرغ تا جان آدمیزاد» را به فروش میرسانند (شهری، 2/284). مَثل چیزی که در «دکان هیچ عطاری» یا «در قوطی هیچ عطاری» پیدا نشود، به کالایی گفته میشود که واقعاً نایاب است.
مآخذ
آمار دارالخلافۀ تهران، به کوشش سیروس سعدوندیان و منصوره اتحادیه، تهـران، 1368 ش؛ آنـه، کلود، گلهای سرخ اصفهان، ترجمۀ فضلالله جلوه، تهـران، 1370 ش؛ ارسل، ارنست، سفرنامه، ترجمـۀ علیاصغـر سعیـدی، تهـران، 1353 ش؛ اسلامی ندوشن، محمدعلی، روزها، تهران، 1363 ش؛ الگود، سیریل، طب در دورۀ صفویه، ترجمۀ محسن جاویدان، تهران، 1357 ش؛ انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، 1381 ش؛ بقیعی، غلامحسین، معرفی مشاغل قدیم مشهد، مشهد، 1384 ش؛ پایندۀ لنگرودی، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، 1355 ش؛ پهلوان، کیوان، فرهنگ گفتاری در موسیقی ایران، استان فارس، تهران، 1393 ش؛ خسرونامه، منسوب به فریدالدین عطار نیشابوری، به کوشش احمد سهیلی خوانساری، تهران، 1355 ش؛ دانشنامۀ دانشگستر، به کوشش علی رامین و دیگران، تهران، 1389 ش؛ دایرةالمعارف فارسی؛ دهخدا، علیاکبر، امثال و حکم، تهران، 1363 ش؛ رمضانخانی، صدیقه، فرهنگ مشاغل استان یزد، یزد، 1393 ش؛ زینالعابدین مراغهای، سیاحتنامۀ ابراهیمبیگ، به کوشش محمدعلی سپانلو، تهران، 1385 ش؛ سهیلی خوانساری، احمد، مقدمه بر خسرونامه، منسوب به فریدالدین عطار نیشابوری، به کوشش همو، تهران، 1339 ش؛ شاردن، ژان، سفرنامه، ترجمۀ اقبال یغمایی، تهران، 1372 ش؛ شفیعی کدکنی، محمدرضا، زبور پارسی، تهران، 1380 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1378 ش؛ شهیدی، حسین، سرگذشت تهران، تهران، 1383 ش؛ شیخلی، صباح ابراهیم سعید، اصناف در عصر عباسی، ترجمۀ هادی عالمزاده، تهران، 1362 ش؛ صارمی، سهیلا، سیمای جامعه در آثار عطار، تهران، 1382 ش؛ علیبابایی، اکرم، اصناف در دورۀ ناصری، بر مبنای اسناد، تهران، 1394 ش؛ فلسفی، نصرالله، زندگانی شاه عباس اول، تهران، 1358 ش؛ قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ترجمۀ حسن بن علی قمی، به کوشش جلالالدین طهرانی، تهران، 1361 ش؛ کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1378 ش؛ کمپفر، ا.، در دربار شاهنشاه ایران، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1350 ش؛ کیوانی، مهدی، پیشهوران و زندگی صنفی آنان در عهد صفوی، ترجمۀ یزدان فرخی، تهران، 1392 ش؛ گروسین، هادی، بازار و پیشههای همدان، همدان، 1375 ش؛ گلچین معانی، احمد، شهرآشوب در شعر فارسی، به کوشش پرویز گلچین معانی، تهران، 1380 ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1386 ش؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، ترجمۀ علینقی منزوی، تهران، 1361 ش؛ مولوی، مثنوی معنوی، به کوشش نیکلسن، تهران، 1382 ش؛ مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1381 ش؛ میرزا رفیعا، دستور الملوک، به کوشش محمداسماعیل مارچینکفسکی، ترجمۀ علی کردآبادی، تهران، 1385 ش؛ مینورسکی، ولادیمیر، سازمان اداری حکومت صفوی، ترجمۀ مسعود رجبنیا، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1368 ش؛ نصرآبادی، محمدطاهر، تذکره، به کوشش محسن ناجی نصرآبادی، تهران، 1378 ش؛ نظامی عروضی، احمد، چهارمقاله، به کوشش محمد معین، تهران، 1380 ش؛ نظری داشلیبرون، زلیخا و دیگران، مردمشناسی روستای ابیانه، تهران، 1384 ش؛ واله داغستانی، علیقلی، ریاض الشعراء، به کوشش محسن ناجی نصرآبادی، تهران، 1383 ش؛ وینتر، ه . ج. ج.، «علوم ایران در روزگار صفویان»، تاریخ ایران دورۀ صفویان، ترجمۀ یعقوب آژند، تهران، 1380 ش؛ هاشمیان، احمد، «از عطار و عطاری تا استخدام اولین داروساز اروپایی در 1268 ق/ 1851 م و پایهگذاری داروسازی نوین»، گنجینۀ اسناد، تهران، 1383 ش، س 14، شم 55؛ هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، بیروت، 1928 م؛ همایونی، صادق، گوشههایی از آدابورسوم مردم شیراز، شیراز، 1353 ش؛ نیز:
Dieulafoy, J., La Perse, la Chaldée et la Susiane, Paris, 1887; Du Mans, R., Estat de la Perse en 1660, Frankfurt, 1995; Fryer, J., A New Account of East-India and Persia in Eight Letters, London, 1698; Polak, J. E., Persien, das Land und seine Bewohner, Leipzig, 1865.
مریم رشنو