عاشورا
عاشورا، روز دهم محرم، مصادف با شهادت امام حسین (ع) که بزرگترین روز سوگواری در میان شیعیان است. واقعۀ عاشورا از رویدادهای مهم تاریخ شیعیان به شمار میرود که با بازتولید بسیاری از رخدادها و صحنههای حماسۀ کربلا به فرهنگ عامه راه یافته است. مردم با بهرنجانداختن خود با گِلمالی، زنجیرزنی، قمهزنی و سنگزنی همدردی خود را با امام و یارانش به نمایش میگذارند. مراسم و مناسک عاشورایی جایگاهی نمادین در فرهنگ ایرانی دارد و با کارکردهای اجتماعی و سیاسی نیز همراه میشود.
عاشورا در فرهنگ مردم نواحی گوناگون ایران به اسامی متفاوتی مانند قتلهروز در شرق گیلان (عباسی، 175)؛ روز قتل در ابیانه (خوانساری، 133)، برزک (جهانی، 87) و ماهشهر (قیصری، 152)؛ روز عَلَم در ماخونیک (برآبادی، 404) و جز آن موسوم است.
لغتشناسان دربارۀ ریشۀ واژۀ عاشورا دیدگاههای متفاوتی بیان کردهاند (برای آگاهی از این دیدگاهها، نک : همایی، 244، حاشیۀ 3؛ لغتنامه ... ؛ صفوری، 1 / 270؛ محدثی، 276). روز عاشورا پیش از واقعۀ شهادت امام حسین (ع) در کربلا، در میان اعراب فضیلتی خاص داشته است. آنها بسیاری از وقایع تاریخی و اسطورهای را با آن مرتبط میدانستهاند که ازجمله میتوان به آفرینش زمین و آسمان، پذیرش توبۀ حضرت آدم، تولد حضرت ابراهیم (ع) و خروج یونس از شکم ماهی اشاره کرد (برای مواردی فراوان از این دست، نک : بیرونی، آثار ... ، 452؛ صفوری، همانجا؛ نویری، 13 / 171، 198).
سیر تاریخی عاشورا
براساس گزارشهای تاریخی موجود، نخستین عزاداریها و برگزاری مراسم سوگواری عمومی در ارتباط با شهیدان کربلا در زمان سلطنت معزالدوله از دودمان شیعی آل بویه (322- 448 ق / 933-1056 م) در بغداد برپا شد. در آن سالها، شیعیان در روز عاشورا بازارها را میبستند و پلاسهایی را بر دیوارها میآویختند. مردان گریهکنان بر سر میزدند و سیاهپوش در شهر میچرخیدند. زنان نیز حجاب از سر گرفته، با موهای پریشان نوحهخوانی میکردند و برای حسین (ع) در بازارها بر سر و صورت خود میزدند (ابنکثیر، 11 / 254؛ فقیهی، 121).
در روز عاشورا خرید و فروش صورت نمیگرفت و آشپزها از پختن غذا، و قصابان از ذبح احشام دست میکشیدند (محرمی، 281). صاحب بن عباد، وزیر آل بویه، خود برای تشویق سوگواران چکامههایی چند را در منقبت امام تصنیف کرده بود که در سوگواریها این روز خوانده میشد (گلی، 34). بیرونی از ماتم شیعیان در روز عاشورا و سوگواری و گریه بر امام حسین (ع) و زیارت قبر ایشان در عراق خبر میدهد ( التفهیم ... ، 252، آثار، 451).
اگرچه در طول تاریخ، شواهد زیادی از توجه صاحبقلمان اهل سنت به رخداد عاشورا و نیز سوگواری فِرق شافعی و حنبلی در شهرهای ری و خراسان بزرگ وجود دارد (نک : جعفریان، 14، 16؛ ناصری، 82، 84 و 89)، اما در شرایطی نیز با آن مخالفتهایی صورت میگرفته است. سوگواریهای دورۀ آلبویه با برآمدن سلجوقیان ممنوع شد (محتاط، 1 / 254).
در سال 353 ق / 964 م، بهسبب برگزاری سوگواری عاشورا، میان شیعیان و اهل تسنن درگیری و قتل و غارت شدیدی درگرفت (ابنکثیر، 11 / 253). البته شاهان آلبویه، بهویژه عضدالدوله، در این درگیریها دخالت نکردند و سعی در برقراری صلح بین دو گروه داشتند (فقیهی، 119). به منظور کاهش این تنشها، تا 402 ق / 1011 م، سوگواری عاشورا ممنوع شد (نک : کاظمی، 58).
در دورۀ صفوی، مراسم عاشورا با شور برگزار میشد. شاه عباس اول حتى هنگام نبرد نیز از برپایی عزاداری عاشورا غافل نمیشد. در فتح قلعۀ ایروان در 1013 ق / 1604 م، شخص سلطان لباس ماتم پوشید و به لوازم تعزیه مشغول شد؛ بهطوریکه غریو شیون سوگواران سبب امانخواهی متحصنین قلعه و واگذاری آن شد (اسکندربیک، 2 / 655؛ فلسفی، 3 / 10).
در گذشته هنگامیکه سوگواری عاشورا با جشن نوروز همزمان میشد، نخست عزاداری برپا میگردید، سپس نوروز را جشن میگرفتند؛ اما گاهی نیز جشن نوروز را مقدم میداشتند (نک : همو، 2 / 712، 713). در این دوره، مردم روز عاشورا لباس سیاه میپوشیدند، از رفتن به حمام خودداری میکردند، از گناه پرهیز میکردند و خود را از خوشی و تفریح باز میداشتند. مردها حتى سر و ریش خود را نمیتراشیدند. گدایان خود را تا گردن در خمرههای گلی که در زمین مدفون بود، فرو میبردند و از صبح تا شب در این حالت باقی میماندند (واله، 123). گروهی نیز تن برهنۀ خود را با مواد و روغنهایی به رنگ سیاه و سرخ در میآوردند و از میادین و کوچهها میگذشتند (همو، 123-124).
به گزارش کمپفر، در تابوتهایی که در این مراسم حمل میشد، پسربچههایی با ظاهری خونآلوده میخوابیدند و بههنگام حرکت دسته، آه و نالهای دلخراش سر میدادند. در پارهای از شهرها، برخی سوگواران با تیغ برشی دایرهای شکل در پیشانی و دو خراش طولی در جمجمۀ خود ایجاد میکردند (ص 180).
در اصفهان، پایتخت صفویان، دستههایی از محلات و پیرامون شهر به راه میافتادند و درحالیکه بیرقها، علمها و اسبانی که بر روی آنها سلاحهای گوناگون، تابوت و عمامههای بسیار بود، بههمراه داشتند. در این دستهگردانیها، شترانی نیز که بچههایی بر کجاوه داشتند، بهعنوان نمادی از اسیران کربلا در حرکت بودند. افرادی چوبدار نیز مسئول حفظ نظم دستهها بودند؛ اما گاه خود با گروههای دیگر زدوخورد پیدا میکردند (واله، 125؛ نیز نک : اوبن، 188).
در دورۀ قاجار، روضهخوانی و تدارک سوگواری با جدیت دنبال میشد (اعتمادالسلطنه، 202-203). در سرتاسر این دوره، معینالبکا بهعنوان سمتی درباری از طرف شاه بر تعزیهها در تکیۀ دولت و دیگر تکایای پایتخت نظارت میکرد. برنامۀ روز دهم، نمایش شهادت شاه شهیدان بود (اوبن، 191-192). به گفتۀ دروویل، در دورۀ فتحعلی شاه، تا پیش از ظهر روز عاشورا، فجایع این روز و درنهایت شهادت خود امام (ع) نمایش داده میشد (ص 158؛ نیز نک : ه د، تعزیهخوانی).
در عصر ناصری، سوگواری عاشورا که تا پیش از آن منحصر به دهۀ محرم بود، از آغاز این ماه تا آخر ماه صفر ادامه پیدا کرد و برخی فقیهان این دوره نیز به نگارش مقتلهایی به زبان فارسی روی آوردند (منظورالاجداد، 168، 174). با افزایش مدارس در دورۀ مشروطه، مراسم عاشورا در این مکانها نیز برپا میشد. در عاشورای سال 1325 ق / 1907 م، زدنِ ساز و طبل از سوی علما عملی خلاف شرع دانسته شد (ناظمالاسلام، 4 / 96).
در دورۀ پهلوی اول، بهتدریج از خشونت و بینظمی در اجرای مراسم عاشورا کاسته شد. تعزیۀ عاشورای شهر یزد که با اسبان و شتران تزیینشده صورت میگرفت، از دیدگاه ناظران خارجی پردهای از نقاشی ایرانی را به تصویر میکشید (نک : ریچاردز، 240). در اصفهان نیز برای ساماندهی به این مراسم، مراکزی تعیین شده بودند (همانجا).
رضا خان هنگامیکه وزیر جنگ بود، فقط در مراسم روضۀ اصناف شرکت میکرد. او در روز عاشورا، درحالیکه سر خویش را برهنه میکرد و کاه بر سر خود میریخت، در جلو دستهای از قزاقها حرکت میکرد که با نظم و تشکیلاتی ویژه همراه با گروه موزیک که نوای سوگ میانداختند، با اسب و یدک و سر و صورت گِلزده به بازار میآمدند (مکی، 1 / 451؛ شهری، 2 / 44). رضا خان در مسجد تُرکها بر منبر میرفت و سخنانی مبنیبر افسوس از نبودن خود و دستهاش در کربلا بیان میکرد (همانجا)؛ اما پس از به سلطنت رسیدن، به دستور وی نسبت به اجرای این آیین بسیار سختگیری شد (همانجا؛ نیز نک : محتاط، 1 / 254).
با از سرگیری بزرگداشت عاشورا از سوی علما در دهۀ 1340 ش و ادامۀ آن، این مراسم که در روند انقلاب اسلامی نمادی از مبارزۀ سیاسی با یزیدیان بود، با تحرک بیشتری همراه شد (فرزینفر، 12، 28، 31).
عاشورا در فرهنگ مردم
واقعۀ عاشورا در فرهنگ مردم به اشکال گوناگونی بازسازی میشود، مثل تعزیهخوانی، روضهخوانی، قمهزنی (ه مم)، دستههای سوگواری و جز اینها، همه در بازتولید این رخداد دینی سهم دارند (نک : بهار، 3).
از مهمترین آیینهای عاشورایی که در نواحی گوناگون ایران برگزار میشود، به این موارد میتوان اشاره کرد:
دستهگردانی
از دیرباز، متداولترین شیوهها و رسوم عزاداری در این روز، دستهگردانی بوده است. این دستهها معمولاً به اشکال سینهزنی، زنجیرزنی، قمهزنی و سنگزنی سوگواری میکنند (نک : ه د، دسته و دستهگردانی).
در اراک، هیئتهای تازهشکلگرفته در روزهای آغازین ماه محرم به بازار میروند و دستههای قدیمتر، روز عاشورا وارد بازار میشوند. البته از دیرباز محلۀ قلعه، صبحها، و محلۀ حصار، عصرها به بازار میرفتند؛ اما روز عاشورا دستههای دو محله صبح با یک فاصلهای زمانی وارد بازار میشوند (محتاط، 1 / 260). دستههای رقیب هنگام نزدیکشدن به هم در خیابانها، اشعار و نوحههای خود را با صدای بلندتری دم میگیرند (همو، 1 / 257).
در سمنان، عزاداری سیار بیشتر به نام دسته و طوق متداول است (احمدپناهی، 275). در پیرسواران، دستهها از مسجد به راه میافتند و به بیشتر منازل محل میروند و پس از دمگرفتن ذکری و سینهزدن، پذیرایی میشوند، سپس، با دعا و گرفتن نذورات برای روضهخوان خارج میشوند (رسولی، 288). در نائین، حیدریها بهسوی بقعۀ سلطان موصلیه، و نعمتیها بهسوی امامزاده سلطان سید علی حرکت میکردند (بلاغی، 216).
در تویسرکان، برای جلوگیری از زد و خورد مردم محلات مختلف بـا یکدیگر ــ بهسبب تعصب محله ــ مکان خاصی بـرای تجمع سوگواران در روز عاشورا در نظر گرفته شده بود (مقدم، 1 / 543). ازآنجاکه مردم تبریز و قفقاز در سوگواری عاشورا نوای شاه حسین، وای حسین! را بهگونهای ادا میکردند که بهصورت «شاخی، واخی» به گوش میرسید، فرنگیان به مراسم عزاداری این نواحی شاخی واخی میگفتند (سعیدی، علیاصغر، 189، حاشیه).
عزاداران روستای قاطولِ ریکان، با خواندن نوحۀ «از ما سلام یکسر ... » به استقبال دیگر دستهها میروند (حسنی، 164). در ماهشهر دستۀ میزبان در پایان مراسم، با گفتن «ای اهل عزا خدا نگهدار»، دستۀ میهمان را بدرقه میکنند (قیصری، 155).
خَرّهگیران
در لرستان خرّهای (= گِلی) با خاک نرمی به نام باغچاله (گِل رس) تهیه میکنند و در میدانها میگذارند. از روز هفتم به بعد به درب منازل رفته، هیزم لازم برای برافروختن آتش در روز عاشورا فراهم میکنند. سینهزنان بهویژه آنان که نذر دارند، در هر شرایط جوّی از سر تا پا در این خرهها غلت میخورند. آنان بر گرد آتشهای بهپاشده در محلات جمع میشوند و ضمن خشککردن بدن خود، نوای «هی روو هی روو» (صوتی حزنانگیز که کوتاه شدۀ روولَه به معنی فرزند است) سر میدهند (شادابی، 127، 129، نیز حاشیۀ 1).
نخلگردانی
از جملۀ آیینهای روز عاشورا، نخلگردانی توسط دستههای سوگوار است. گاه صندوق بزرگ چوبی بهعنوان نمادی از تابوت و حملِ جنازۀ امام حسین (ع) بر شاخههایی از نخل در کربلا، بازنمایی میشود (نک : سعیدی، محمدحسن، 35-36). نعش و تابوتگردانی و گهوارهگردانی در روستاهای تالش نیز انجام میشود (صمدی، 170؛ نیز نک : ه د، نخل و نخلگردانی).
بیلزنی
در مراسم بیلزنی در روستای خوسف شهرستان بیرجند افراد در دو دستۀ 15نفری دایرهوار میایستند و بیلهایشان را به هوا بلند میکنند. در هنگام حرکت، هر فردی تیغۀ فلزی بیلش را بر دیگر بیلها میکوبد. بیلزنان با دم گرفتن «حیدرعلی» حرکاتشان را هماهنگ میکنند (زعفرانلو، 52).
روضهخوانی
در مجالس روضه در حسینیهها یا تکیهها، راوی، رخداد کربلا و واقعۀ عاشورا را با آبوتاب برای سوگواران بیان میکند. در ماهشهر (قیصری، 154) و کوچصفهان (جلیلپور، 102)، صاحب مجلس، یک قواره پارچه را در سینی میگذارد و به روضهخوان اهدا میکند؛ این رسم را خلعتیدادن میگویند.
پردهخوانی، تعزیهخوانی و تشتگزاری
(ه مم)، از دیگر مراسم سوگواری ایام عاشورا ست.
قمهزنی
اُرسل با بیان برگزاری تعزیه در دورۀ ناصرالدین شاه و اشاره به قمهزنی و درگیری دستهها با یکدیگر در این مراسم، نوشته است که گاه شمار کشتگان به 400 تن میرسید (ص 305؛ نیز نک : بلوشر، 17). پس از پایان مراسم تعزیه، قمهزنان در کوچه و خیابان و بازارها به راه میافتادند و یاحسینگویان سر خود را با قداره و قمه میشکافتند. آنان این کار را تا آخرین توان خود ادامه میدادند (فووریه، 107).
علمبندی و علمگردانی
از دیگر آیینهای این روز، علمبستن و گرداندن آن در شهر و روستا بهعنوان نمادی از برپا داشتن پرچم حسین (ع) و علمدار کربلا ست. علمگردانی با آدابورسوم متنوع و متفاوتی همراه است که پارهای از آنها مانند سقایی و جریدهبرداری (جریده: علم و نیزۀ قلندران) از سنتهای جوانمردان و قلندران به سوگواری عاشورا راه یافته است؛ چنانکه برخی سقاها کشکول و پیشبندی چرمین نیز با خود دارند (زروانی، 75، 86).
دیگر مناسک
در کنار مراسم یادشده، در برخی نواحی مراسم دیگری نیز برپا میشود که خاص یک منطقه است؛ برای نمونه در غرب کشور، آویزانکردن تکههایی از «دووار» (سیاهچادر) بر گردن و یا گرداندن اسبی دُم و یالبریده با زین واژگونه موسوم به کوتهل از آداب سوگواری روز عاشورا ست (پرنیان، 234). در باغستان، چراغهای بادی را به درختان و تیرها میبندند (مرادی، 121). از سنتهای قدیم برزُک در این روز این بود که کاسهای آب را روی پارچهای سبز میگذاشتند و با نگاهکردن به آن به یاد تشنگی بچههای حسین (ع) میگریستند (جهانی، 87).
مردم روستای مهرانِ بالاطالقان براساس گاهشماری خود، روز چهارم نورج ما (برابر با 6 یا 7 تیر ماه) را روز شهادت حسین (ع) میدانند. این روز عاشوراقدیم خوانده شده است (بالایی، 14، 16). گمان میرود عزاداری در این روز با آیینهای پایان سال کشاورزی کهنه و باروبَرگرفتن باغات این نواحی پیوند داشته است (همو، 21).