طوطی
طوطی، پرندهای سبزرنگ، بومی نواحی گرم و رطوبی هند و آفریقا، و دارای نقش فراوان در فرهنگ مردم ایران. این پرنده بهسبب تواناییاش در تقلید آوای آدمی، مورد توجه است و ازهمینروی، شکرشکن، شکرفشان، شکرمقال، شکرینمقال، شیرینزبان، شیرینسخن، شیرینتکلم، شیرینگفتار، خوشنوا و خوشحرف خوانده شده است ( لغتنامه ... ).
نامگذاری
نام طوطی در منابع مختلف، ببغا، طوطک، توته، توتی، طوطا، طوطه، درّه، و مادۀ آن نیز شارک ثبت شده، و نظرهای مختلفی دربارۀ نام این پرنده و سبب نامگذاری آن آمده است؛ داعیالاسلام ضمن اینکه نوشتن طوطی را با طاء، قاعدهای عربی، و میراث حکومت اعراب در ایران میداند، در خصوص نام این پرنده مینویسد: «در هندی توتا، نرِ آن است و توتی، مادۀ آن، و چون در فارسی فرقی میان مذکر و مؤنث نیست، هر دو را توتی میگویند»؛ وی همچنین حدس میزند ببغا که در میان اعراب رایج است، ریشۀ آفریقایی داشته باشد و استدلال میکند که این پرنده که بومی هند و آفریقا ست، از آفریقا به حجاز و یمن رفته است (نک : ذیل توتی). در غیاث اللغات نیز چنین آمده است: طوطی، معرب توطی، طائری است سبز که بهعرف آن را طوطا نامند و نیز توتی به هر دو تای فوقانی، طائری کوچک است که در ایام رسیدن توت پیدا میآید و خوردن توت را دوست میدارد و این منسوب به توت است. دمیری ذیل ببغا، با نام درّه از این پرنده یاد میکند (ص 113)، و حکیم مؤمن در توضیح ببغا مینویسد که به فارسی طوطی نامند (ص 79؛ قس: شهمردان، 164؛ نیز طوسی، عجایب المخلوقات، 530). در مخزن الادویة معادل هندی طوطی، طوطه ذکـر شده (نک : عقیلی، 206-207)، و صاحب خواص الحیوان نیز آن را عکۀ هندی نامیده است (کامی، 208). در بازنامه، نام این پرنده به صورت طوطک آمده، و بازی که نوکش چون نوک طوطی باشد، «طوطک شوا» خوانده شده است (نک : نسوی، 89، نیز حاشیۀ 119).
احکام فقهی
در برخی منابع، دربارۀ طوطی احکامی ذکر شده است؛ برای مثال، دمیری مینویسد که دربارۀ کشتن طوطی حکم فقهی وجود ندارد؛ نه به کشتن آن دستور داده شده، و نه از آن نهی کردهاند. دربارۀ خوردن گوشت طوطی نیز چنین آورده که بهجهت خبث و کثیفی، گوشتش حرام است. اما برخی آن را حلال دانستهاند، چراکه از چیزهای پاک تغذیه میکند و از جانوران درنده و شکاری و زهردار نیست (ص 114). غزالی نیز ضمن بیان شرایط معامله، خریدوفروش طوطی را حلال اعلام کرده، مینویسد: «بیع طوطک و طاووس و مرغان نیکو روا بوَد و منفعت ایشان راحتِ دیدار و آواز ایشان باشد» (1 / 330).
زیستگاه اصلی طوطی
طوطی بااینکه بومی ایران نیست، با رهاشدن در طبیعت، با این اقلیم سازگاری کامل یافته، در شهرهای بزرگ ایران دیده میشود؛ به گونهای که اینک از پرندگان بومی شهر تهران به شمار رفته، در اکثر فضاهای سبز و پارکهای شهر که دارای درختان دانهدار هستند، دیده میشود (بهروزیراد، 14-15). در منابع گذشته به اصل هندی این پرنده اشاره، و در خصوص زیستگاه آن صحبت شده است؛ برای نمونه، عقیلی علوی شیرازی در مخزن الادویة (ص 206) و طوسی در عجایب المخلوقات (ص 529)، این پرنده را از هند میدانند. ابنمحدث تبریزی نیز به زادگاه این پرنده در هندوستان اشاره میکند و از شهری در هندوستان نام میبرد که «متاع وی عنبر و کافور و طاووس و طوطی» است (ص 26، 190). وی همچنین در توضیح زیستگاه این پرنده، از درخت بزرگی نام میبرد که «طوطیان بر آن درخت آشیان دارند و از هندوان، قومی آن درخت را بپرستند و اگر کارد بدین درخت فروبری، خون بیرون آید، چنانکه از همه حیوان» (ص 8)؛ در تحفة الغرایب در فصل عجایب بَرّ نیز به این درخت بهعنوان زیستگاه طوطیان اشاره شده است (نک : حاسب، 145). در حدود العالم نیز به زیستگاه این پرنده در هندوستان اشاره شده است: «اندر دشتها و بیابانهای وی جانوران گوناگوناند چون پیل و گرگ و ... طوطک و شارک و آنچ بدین ماند» (ص 64). دمشقی ضمن اینکه طوطی را پرندهای «هندی و حبشی و نوبی و غانی و چینی» میداند، در شرح شهرهای سودان، از شهر «پُرروزی جاجه» نام میبرد که در آن طاووس و طوطی و مرغان سفید و سیاه و حبشی بسیار یافت میشود (ص 256، 410). افزونبراین، عطار (ص 150-151)، و در پی او، مولوی (دفتر 1 / 81) نیز ضمن داستانی، هندوستان را محل زندگی طوطیان دانستهاند.
گونههای طوطی
طوطی سبز بزرگ یا شاهطوطی، و طوطی سبز کوچک یا ملنگو از معروفترین و پرطرفدارترین گونههای طوطی در میان مردم ایران هستند. دمیری ضمن اینکه از گونهای طوطی سفید با منقار و پاهای سیاه و پرهای پستهایرنگ بر روی سر نام میبرد، تصریح میکند که اکنون همۀ انواع این پرنده، بهجز گونۀ سبزرنگ، معدوم شده است (ص 113). عقیلی علوی شیرازی نیز از انواع مختلف طوطی در بنگاله، با نامهای مدنه، چندنه و کجله، بهعنوان 3 گونۀ بزرگ، و نریدی و توتیه بهعنوان دو گونۀ کوچکتر یاد میکند و مینویسد: همۀ این انواع به تعلیمْ سخنگو میشوند، مگر نوع نریدی که کمتر از انواع بزرگ تعلیم میپذیرد و تکلم آن با صفیر است و شبها در پنجره خود را معلق آویزان میکند (ص 207). دمشقی نیز در شرح جزایر و شگفتیهای دریای چین، به وجود طوطیان سرخ و سبز و سفید و خاکستری در جزیرۀ رامنی اشاره کرده، مینویسد: از رنگهای گونهگونش خاکستری، فاختهای، سیاه، زرد و سفید است و نیز برخی از آنها کاکلی پستهای بر سر دارند و نوک و پاهایشان سیاه است (ص 256).
از دیگر گونههای معروف طوطی میتوان به «باجریگار» اشاره کرد که نزد مردم ایران به نام مرغ عشق معروف است؛ این پرنده از خانوادۀ طوطیهای کوچک است و بومی مناطق خشک و بیابانی استرالیا ست. مرغ عشق واقعی در ایران با نام طوطی برزیلی یا طوطی کوتوله شناخته میشود («مرغ ... »، 5).
به نظر میرسد که طوطی نخستینبار در هندوستان اهلی شده است و سپس، بازرگانان یا دریانوردان آن را به مناطق دیگر جهان بردهاند.
سخنوری طوطی
توانایی طوطی در تقلید صدا که بهاصطلاح به سخنوری تعبیر میشود، همواره باعث توجه به آن بهعنوان پرندهای باهوش بوده است؛ برای مثال، دمیری طوطی را پرندهای نرمخلق و زودفهم معرفی میکند که تعلیمپذیر است و توانایی نقل اصوات را دارد و نقل میکند که ابوالفرج شاعر را بهسبب فصاحت، درّه مینامیدند (همانجا). در نخبة الدهر نیز چنین آمده است: طوطی جانوری تیزهوش است که اصوات را تقلید میکند و تلقینپذیر است (نک : دمشقی، همانجا)؛ نگارندۀ تحفة الغرایب نیز ضمن برشمردن ویژگیهای خاص جانوران مختلف که «مفرد آن خاصیت گوهر» آنها ست، و جانوران دیگر از آن خالیاند، از خاصیت تقلید آوای طوطی سخن میگوید که «هرچه بگویی، باز گوید» (نک : حاسب، 6). در این زمینه گاه اغراقهایی نیز صورت گرفته است؛ دمیری از قول ابنفقیه نقل میکند که در جزیرۀ رانج (قس: پیشاوری، 150: رایع) طوطی سرخ و سفید و زردی دیده است که به همۀ زبانها صحبت میکند (نک : دمیری، همانجا). پیشاوری نیز به نقل از عجایب الدنیا دربارۀ طوطیان این جزیره چنین مینویسد که به رنگ سرخ، زرد، کبود، سبز و مله و ازرق هستند و هرچه بشنوند، در لحظه یاد گیرند (همانجا).
در خواص الحیوان به تعلیمپذیری بهتر جوجۀ طوطی اشاره شده است (نک : کامی، 208). برخی نویسندگان تغذیۀ پرنده را نیز در این امر دخیل دانستهاند؛ برای نمونه، حکیم مؤمن مینویسد که طوطی از خوردن پسته و لاجورد و قرطم، زودتر تعلیم سخنگویی میگیرد (ص 79)؛ اما صاحب مخزن الادویة ضمن اشاره به سخن وی، این باور را رد کرده، مینویسد: این سخن در بنگاله شنیده نشده است و معمول نیست. شاید در جاهای دیگر و یا در ایران چنین باشد (نک : عقیلی، همانجا). برخی نیز شباهت شکل زبان طوطی را به زبان انسان در ناطقبودن او مؤثر دانستهاند: «زبان آن در رنگ زبان انسان مدور است، بنابرآن تعلیم تکلم پذیرد و آنچه شنود، تتبع نموده یاد گیرد» (کامی، همانجا؛ نیز نک : طوسی، عجایب المخلوقات، 529؛ ابنمحدث، 26).
به نظر میرسد ازآنجاییکه ناطقبودن ویژگی خاص و فصل ممیز انسان است، تقلید اصوات وی توسط طوطی، همواره باعث همانندجویی میان طوطی با آدمیان شده است؛ تاجاییکه رفتار و سکنات این پرنده را به انسان که دارای اخلاق و شعور است، تشبیه میکنند؛ دمیری در شرح ویژگیهای طوطی مینویسد: مانند انسان که با دستش چیز میخورد، آنچه میخورد با پای خود برمیگیرد (ص 113). در نخبة الدهر نیز به این موضوع توجه شده است که طوطی غذای خود را همانند انسان با کف دست میخورد ... نوکش خمیده است که با آن چیزهای سخت را میشکند و بر آنچه فشار آورد، سوراخش میکند. طوطی در خوردن و نوشیدن بسی آزرم و عفت دارد و همانند انسان ظریف و شریف رفتار میکند (نک : دمشقی، 410). این پرنده با توجه به سخنوریاش، گاه در نقش منهی و جاسوس خبره و کاردان نیز ظاهر میشود (نک : ه د، طوطینامه). دمیری ضمن اشاره به این نقش طوطی، به شعری از ابواسحاق صابی استناد میکند: خوبروی ملیحی که با زبان فصیح سخن میگوید. بااینکه در شمار مرغان است، زبان او تو را میترساند که مگر آدمی است که به صاحبش اخبار را گزارش میدهد و رازهای پنهان را آشکار میکند (همانجا). باوجود این باورها، در برخی منابع کهن این موضوع تصریح شده که طوطی صرفاً کلام آدمی را تقلید میکند و فهمی از سخنانی که بیان میکند، ندارد (نک : قزوینی، 614؛ نیز طوسی، همانجا).
دربارۀ چگونگی نطقآموختن به طوطی، در منابع مختلف سخن به میان آمده، و تقریباً در تمام موارد، به روش آیینهگرفتن مقابل طوطی برای تعلیم وی اشاره شده است. بدینمنظور، در مقابل وی آیینهای میگذارند، و شخصی در پسِ آیینه پنهان میشود و کلمات مورد نظر را برای پرنده تکرار میکند. طوطی با دیدن آیینه گمان میکند که طوطی دیگری است که با وی سخن میگوید و بدینترتیب با کلمات مأنوس میشود و آنها را تکرار میکنـد (جمالـی، 103-104؛ قزوینـی، کامـی، همانجاها؛ نیـز نک : شهمردان، 164؛ مراغی، 155؛ طوسی، همان، 530). در حیاة الحیوان شیوۀ تعلیم سخن به طوطی با آیینه، از قول ارسطو بیان شده است (نک : دمیری، همانجا). این موضوع گاهی دستمایۀ شاعران در خلق مضمون شده است: در پس آینه طوطیصفتم داشتهاند / آنچه استاد ازل گفت بگو، میگویم (حافظ، 384)؛ من چو طوطی و جهان در پیش من چون آینه است / لاجرم معذورم ار جز خویشتن میننگرم (خاقانی، دیوان، 169).
امروزه برای آموزش طوطی جز از بهرهبردن از روش آیینه، از صداهای ضبطشدهای که کلمات را پیاپی تکرار میکند نیز استفاده میکنند. همچنین طوطیداران معتقدند که مهمترین موضوع برای تعلیم سخنگفتن به طوطی، انسگرفتن این پرنده با انسانها، و زندگیکردن در میان آنها ست.
نگهداری طوطی
زیبایی ظاهری و رنگارنگی طوطی که این پرنده را در گروه پرندگان زینتی قرار داده است، در کنار ویژگی سخنگویی، در طول زمان، باعث علاقۀ اقشار مختلف مردم به نگهداری از آن در خانهها، باغها، کاخها و حتى محل کسبشان شده است. افزونبراین، پرندگانی چون طوطی قفسزادند و در قفس زادوولد میکنند و دانهخوارند؛ به همین سبب، نگهداری و فراهمکردن خوراکشان سادهتر است (بشرا، 22). دمیری به علاقهمندی مردم به طوطی اشاره میکند و مینویسد: مردم بهسبب بهرهمندی از صدایش، از او نگهداری میکنند، همانگونهکه طاووس را بهسبب زیبایی و رنگش (همانجا). ابنمقله، وزیر معروف عباسی، باغ بزرگی برای نگهداری و پرورش مرغان زیبا داشته که در آن شبکهای از ابریشم ساخته بود تا پرندههایی مثل طوطی که تنها بر روی درخت تخمگذاری میکنند، روی آن تخم بریزند. اگرچه نگهداری حیوانات وحشی و درنده بهطور معمول به خلفا و سلاطین و رجال قدرتمند اختصاص داشت، علاقه به پرندگان و نگهداری آنها عمومیت داشت و مردم عادی هم طوطی نگه میداشتند (نک : فقیهی، 655).
تا سدههای اخیر نیز پادشاهان در قصرهای مجلل خود، از طوطی بهعنوان پرندهای خوشالحان و زیبا نگهداری میکردند. نگارندۀ رستم التواریخ در شرح دربار شاه سلطان حسین از «مرغان خوشخوانی ازقبیل بلبل هزاردستان و طرغل (طغرل) و طوطی و مینا و ... » نام میبَرد (نک : رستمالحکما، 24). کمپفر در گزارش خود از اصفهان که در نیمۀ دوم سدۀ 11 ق / 17 م نگاشته است، به نگهداری طوطی در طاووسخانۀ پادشاه، در کنار پرندگان زینتی دیگر چون طاووس و مرغ شاخدار و مرغ عشق و جز اینها اشاره میکند (ص 153). ویلز نیز در سفرنامۀ خود که مربوط به عصر ناصرالدین شاه است، در بازدید از قصر صارمالدوله، پسر حاکم کرمانشاه، به طوطیانی اشاره میکند که در کاخ، در قفس نگهداری میشدند (ص 152). وی به محبوببودن این پرنده در میان عامۀ مردم نیز اشاره میکند و از طوطیانی سخن میگوید که بر سردر مغازههای کسبه و بازاریان، شیرینزبانی میکنند (ص 339). نویسندۀ فرهنگ مردم اصفهان نیز به نگهداری و محبوبیت طوطی نزد مردم اصفهان اشاره میکند و مینویسد که پس از مشروطیت، عشقبازان بلبل در اصفهان رو به تنزل گذارده، طوطی و ترقه بیشتر از بلبل دیده میشود (نک : جناب، 276).
گزارشهای برخی جهانگردان و سفرنامهنویسان نیز حاکی از آن است که پرندگان زینتی چون طاووس و قمری و کبوتر، و پرندگان سخنگو چون طوطی و مینا، از سوغاتیهای مورد علاقۀ ایرانیان بوده است (نصری، 1 / 273). گذشته از این، بزرگان و فرمانروایان نیز گاه حیوانات وحشی و مرغان کمیابی چون طوطی را بهعنوان پیشکشی نفیس برای یکدیگر میفرستادند؛ برای نمونه، در 359 ق / 970 م، فرمانروای یمن برای عزالدوله ضمن هدایای خود، طوطی سفیدرنگ بزرگی که منقار و دو پای آن سیاه بود، میفرستد (فقیهی، 650؛ نیز نک : دمیری، 113). مونسالدوله نیز مینویسد که این پرنده بهعنوان رونما، به همسر شاهزاده هدیه داده شده است؛ تازهعروسی که زن چهارم یک شاهزاده است و بیشتر اوقات خود را در تنهایی به سر میبرد و تنها همدم او یک طوطی است (ص 196). این ماجرا تداعیکنندۀ داستانهای طوطینامه و چهلطوطی است (نک : ه د، طوطینامه). افزونبراین، از خلال برخی داستانها نیز میتوان به ارزش این پرنده و قیمتیبودن آن نزد مردم پی برد (نک : دنبالۀ مقاله). امروزه نیز گونههای مختلف طوطی، بهویژه طوطی خاکستری آفریقایی یا کاسکو در میان پرندهبازان، از محبوبیت خاصی برخوردار است.
بـا رواج نگهـداری از پـرنـدگـان زینتـی در خـانههـا ــ کـه طوطیسانان از گونههـای رایج آن هستند ــ آثـاری در خصوص نگهداری و درمان دارویی این پرندگان نگاشته شده است؛ ازجمله، میتوان به کتاب درمان دارویی در پرندگان زینتی اشاره کرد که شامل مباحثی دربارۀ تغذیۀ پرندگان و نگهداری آنها، معاینۀ بالینی و بیماریهای رایج در میان پرندگان، و داروهای مورد استفاده برای آنها ست (نماینده، سراسر مقاله).