شوید
شِوید، گیاهی خوراکی با خواص دارویی گوناگون. برخی آن را شِبِت (نک : برهان ... ، ذیل واژه) نوشتهاند. از دیگر نامهای آن میتوان به شِوِت، شوبید و مهکه اشاره کرد (ابراهیمی، 228؛ صفری، 201؛ معین؛ آذرلی، 370؛ برای آگاهی از دیگر نامهای این گیاه، نک : قهرمان، 1 / 184). شیرازیها به آن شِوِد میگویند (حاجی زین، 277).
شوید گیاهی است یکساله، از خانوادۀ چتریان (گلگلاب، 125)، به ارتفاع 30 تا 100 سانتیمتر، با ریشهای سفیدرنگ، ساقهای استوانهایشکل و بیکرک، و برگهایی متناوب با بریدگیهای نازک و نخیشکل زردرنگ (زرگری، 1 / 747). تخم شوید، بیضوی، مسطح و به رنگ قهوهای روشن با برجستگیهایی زردرنگ است. این گیاه گلهایی ریز به رنگ زرد دارد که شیرین نیست، ولی از گلهای مورد علاقۀ زنبور عسل است (خوشبین، 282). شوید بهصورت خودرو تقریباً در بیشتر نقاط ایران میروید و یا به روش پرورشی، و معمولاً در بهار و پاییز کشت میشود (میرحیدر، 1 / 156). بیشترین استفادۀ مردم از دانه، برگ و سرشاخههای این گیاه است و در صنایع آرایشی، دارویی و نیز خوراکی مصرف دارد (عماد، 2 / 101).
برای شوید خواص گوناگونی آوردهاند که برخی از آنها ریشه در باورهای کهن دارد. به باور پیشینیان، برگ شوید میتواند در جوشاندۀ آب انجیر، زهر مرداسنگ (مردارسنگ) را از میـان ببرد (جمالی، 337). همچنین، شوید نضجدهنده و خوابآور است و به گفتۀ رازی، در گذشته، تاجهایی از شوید درست میکردند و هنگام خوردن شراب، بر سر میگذاشتند تا اثر شراب را تحلیل برد (21(2) / 56) و اگر کسی شوید را زیر دستارش مینهاد، خواب راحتی میداشت (قزوینی، 264). قزوینی آورده است: اگر زمینی را شخم بزنیم و آب دهیم، ظرف یک سال در زمین شوید میروید، بدون اینکه بذر آن را پاشیده باشیم (همانجا). این امر را میتوان در مثلی میان مردم تایباد خراسان نیز مشاهده کرد؛ آنها در کنایه از بیمصرفی برخی چیزها و بیعاری برخی از افراد میگویند: شوید را جلو خر هم بپاشی، سبز میشود (مودودی، 203).
در طب مردمی، از شوید برای درمان برخی از بیماریها استفاده میشود. در تهـران قدیم، از شوید در درمـان بیماریهای هاضمه، بلغم، سکسکه، حیض، دستگاه گوارش و جز اینها بهره میبردهاند (شهری، 5 / 351-353). کردها برای درمان بواسیر (صفیزاده، 181) و دردهای مفصلی از برگ شوید استفاده میکنند (همو، 177). مردم خراسان برای تسریع در زایمان، جوشاندۀ گلگاوزبان و تخم شوید درست میکنند و با قدری نبات به زائو میدهند (شکورزاده، 105)؛ آنها همچنین، برای رفع دلدرد، مقداری کاکوتی با تخم شوید و بهارنارنج را دم میکنند و به مریض میخورانند (همو، 216). تالشها شوید را ضدتشنج، برطرفکنندۀ استفراغ، خونساز و اسهالآور میدانند (بخشیزاده، 322). پولاک، طبیب دربار ناصرالدین شاه قاجار، توجه خاصی به داروهای گیاهی داشته است و در سفرنامۀ خود، شوید را از جملۀ غذاهای شب فردی که مسهل خورده است، معرفی میکند (II / 226).
بیشتر مصرف مردم از شوید، در پخت انواع خوراک است. مردم گیلان از آن در بسیاری از خوراکهای محلی خویش بهره میبرند؛ مثلاً، برای پخت «تره» که از خوراکهای مخصوص شب چهارشنبهسوری در شرق گیلان است، از شوید، اسفناج، تره، نعناع و جز اینها استفاده میکنند (پورهادی، 41)؛ همچنین، شوید از مواد اصلی باقلاقاتوق گیلانی است (همو، 58- 59). شویدپلو که در بیشتر نقاط ایران پخته میشود، نیز از ترکیب شوید با برنج است (برومبرژه، 117؛ پولاک، I / 107؛ آشپزباشی، 11؛ دریانورد، 198). همچنین شوید از مواد تشکیلدهندۀ آش حلیم (نورالله، 246)، باقالیپلو (بسحاق، 212)، آبگوشت بزباش (آشپزباشی، 45) و جز اینها ست (برای آگاهی بیشتر، نک : دریابندری، 1 / 790، 2 / 1097). در جوشقان کاشان، برای پخت آش هوا، از شوید استفاده میکنند؛ این آش را برزگران پس از برفروبی میخورند تا سرما از تنشان خارج شود (انجوی، 1 / 2). مردم ازناوه (از توابع کاشان) عقیده دارند که در شب اسفند باید آش اسفندی بخورند؛ این آش از اسفناج، شوید، گندم، عدس و جز آنها تهیه میشود (همو، 1 / 100).
شوید در پخت بسیاری از غذاهای دیگر نیز به کار میرود؛ برای نمونه، شویدلوبیا در سروستان (همایونی، 159)، آش برگ در ایل قشقایی (رحمانینژاد، 91)، کوفتۀ سبزی در شیراز (خدیش، 306)، آبگوشت بزباش در اردکان یزد (طباطبایی، 390)، دلمه در اراک (حجازی، 85) و کردستان (انصافجویی، 292-293)، آش ماست و آش ماشک در کازرون (مظلومزاده، 130، 140)، تخممرغسبزی در سیرجان (مؤیدمحسنی، 417)، آش شیربریان و قاتوق مِیتخم (تخم شوید) در میان زردشتیان (رضی، 270، 281) و کوکوی شوید در تالش (بخشیزاده، همانجا).
مآخذ
آذرلی، غلامرضا، فرهنگ واژگان گویشهای ایران، تهران، 1387 ش؛ آشپزباشی، علیاکبر، سفرۀ اطعمه، تهران، 1353 ش؛ ابراهیمی، قربانعلی، فرهنگ مردم بیضا، تهران، 1384 ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، 1352 ش؛ انصافجویی، محمد و دیگران، آشپزی کردستان، سنندج، 1386 ش؛ بخشیزادۀ آلیانی، اسماعیل، سیری در زندگی تالشها، تهران، 1391 ش؛ برومبرژه، کریستیان، «آشپزی در گیلان»، ترجمۀ آزیتا همپارتیان، خوراک و فرهنگ، به کوشش علیرضا حسنزاده، تهران، 1386 ش؛ برهان قاطع؛ بسحاق اطعمه، احمد، کلیات، به کوشش منصور رستگار فسایی، تهران، 1382 ش؛ پورهادی، مسعود، فرهنگ خوراک مردم گیلان، رشت، 1389 ش؛ جمالی یزدی، مطهر، فرخنامه، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1346 ش؛ حاجی زین عطار، علی، اختیارات بدیعی، چ سنگی، بمبئی، 1305 ق؛ حجازی، شبنم و علیرضا یاراحمدی، غذاهای محلی و سنتی استان مرکزی، تهران، 1383 ش؛ خدیش، حسین، فرهنگ مردم شیراز، شیراز، 1385 ش؛ خوشبین، سهراب، گیاهان معجزهگر، تهران، 1389 ش؛ دریابندری، نجف، کتاب مستطاب آشپزی، تهران، 1384 ش؛ دریانورد، غلامحسین، سیمای بندر گناوه، تهران، 1377 ش؛ رازی، محمد بن زکریا، الحاوی، ترجمۀ سلیمان افشاریپور، تهران، 1384 ش؛ رحمانینژاد، زیور، سفرۀ ایل قشقایی، تهران، 1388 ش؛ رضی، هاشم، جشنهای گاهنبار و فرودگ، تهران، 1389 ش؛ زرگری، علی، گیاهان دارویی، تهران، 1345 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم عامۀ مردم خراسان، تهران، 1346 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1383 ش؛ صفری، حسین، واژهنامۀ راجی، تهران، 1373 ش؛ صفیزاده، صدیق، طب سنتی در میان کردان، تهران، 1361 ش؛ طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامۀ اردکان، تهران، 1381 ش؛ عماد، مهدی، شناسایی گیاهان دارویی و صنعتی جنگلی و مرتعی و موارد مصرف آنها، تهران، 1378 ش؛ قزوینی، زکریا، عجایب المخلوقات، به کوشش نصرالله سبوحی، تهران، 1361 ش؛ قهرمان، احمد و احمدرضا اخوت، تطبیق نامهای کهن گیاهان دارویی با نامهای علمی، تهران، 1383 ش؛ گلگلاب، حسین، گیا (راهنمای گیاهی)، تهران، 1356 ش؛ مظلومزاده، محمدمهدی، آشپزی در فرهنگ مردم کازرون، تهران، 1383 ش؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1382 ش؛ مودودی، محمدناصر و زهرا (فریبا) تیموری، گزیدهای از ادبیات شفاهی تایباد، مشهد، 1384 ش؛ مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1386 ش؛ میرحیدر، حسین، معارف گیاهی، تهران، 1374 ش؛ نورالله، «مادة الحیاة»، کارنامه و مادة الحیاة (متن دو رساله در آشپزی از دورۀ صفوی)، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1360 ش؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، مشهد، 1371 ش؛ نیز: