زمان تقریبی مطالعه: 9 دقیقه

سقاخانه

سَقّاخانه، بنایی با هاله‌ای از تقدس، در معابر عمومی برای آب‌رسانی به تشنگان و یادآور بخشی از مصائب صحرای کربلا. اساسی‌ترین عنصر سقاخانه آب (ه‍ م) است که هم از دوران باستان نشان از اناهیتا، ایزدبانوی آبها دارد، هم یادآور مهریۀ حضرت فاطمه (ع) است، و هم پیوندی ناگسستنی با حضرت ابوالفضل (ع)، برادر و هم‌رزم امام حسین (ع) دارد. 
سقّا از واژۀ سقایه، به معنی آب‌دادن (ابن‌منظور، ذیل سقی)، آب‌دهنده (معین، ذیل سقا) و کسی که آب‌نوشاندن پیشۀ او ست ( آنندراج، ذیل سقا)، جزء اصلی واژۀ مرکب سقاخانه است. ترکیب سقاخانه در برخی دیگر از فرهنگهای فارسی چنین معنا شده است: محلی که در آن آب ریزند برای سیراب‌کردن تشنگان و آنجا را متبرک دانند ( لغت‌نامه ... )، یا جایی که در آن آب برای تشنگان ذخیره کنند (معین). 
سقاخانه زاییدۀ پیوند اعتقادات مردم در چهارچوب آیینهای باستانی و اسلامی و نیز برای گرامیداشت مقام و جایگاه آب و حادثۀ کربلا و شهادت امام حسین (ع) و یارانش در محاصره و شرایط بی‌آبی و تشنگی است. همچنین سقاخانه نماد تشنگی امام حسین (ع) و یارانش، و یادآور نقش حضرت عباس (ع) به‌عنوان آورندۀ آب و نماد فداکاری و ایثار است و مردم به عباس بن علی (ع) لقب سقای کربلا داده‌اند و پیش و پس از نوشیدن آب، بر حسین و عباس (ع) و شهدای صحرای کربلا سلام و درود می‌فرستند. همچنین همه‌ساله در ایام محرم ضمن اینکه رونقی به سقاخانه‌ها می‌دهند، کودکان و بزرگ‌سالان در کسوت سقا و به شکلی نمادین در دسته‌ها و هیئتهای عزاداری، به‌ویژه در روز عاشورا، به مردم آب [و شربت] می‌دهند (نیز برای آگاهی بیشتر و آشنایی با شخصیت حضرت ابوالفضل <ع>، نک‍ : ه‍ د). 
ظاهراً نخستین سقاخانه‌ها در ایران، در عصر صفویه و با رسمی‌شدن مذهب شیعه بنا شده‌اند، زیرا کهن‌ترین سقاخانه‌ها متعلق به همان دوره است. اساساً سقاخانه‌ها را بانیان خیّر آنها به دو سبب عمده می‌ساختند: یکی انجام عملی خیر که همان آب‌دادن به مردمان کوچه و بازار بوده است و دیگری یادآوری واقعۀ کربلا و زنده نگه‌داشتن خاطرۀ تشنگان شهید، که مورد اخیر از مهم‌ترین اسباب احداث سقاخانه‌ها در ایران است (بنیادلو، 16، 112). 
یکی دیگر از سببهای مهم رونق و پایداری سقاخانه‌ها موضوع وقف بوده است. بیشتر سقاخانه‌ها از طرف افراد مختلف وقف (ه‍ م) و غیرقابل خریدوفروش می‌شدند. بعضی از مکانهایی که از راه وقف به سقاخانه تبدیل شده‌اند، در طول زمان از تعدی و دست‌درازی مصون مانده‌اند (بنیادلو، 16-17). مؤمنان متمول سعی می‌کردند با احداث سقاخانه و وقف‌کردنِ آن، از خود نام نیک بـر جای گذارند و عملی صالح برای آخرت و روز حساب داشته باشند؛ لوحۀ سنگی سقاخانۀ بازار ملا اسماعیل یزد، سقاخانۀ بازار شازده فاضل و تخته‌سنگ سقاخانۀ ساباط ربیع یزد نمونه‌ای از آنها ست (افشار، 1 / 208، 2 / 755، 756). 
سقاخانه‌ها در زمانهای گذشته بخشی از فضای شهری بودند و به‌ویژه خاصیت شفابخشی و حاجت‌دهی صاحب آنها (حضرت عباس <ع>) که به اعتقاد مردم سقای واقعۀ کربلا ست، سبب می‌شد که نقش قابل توجه و برجسته‌ای را در جامعه ایفا کنند. روایات و داستانهای متعددی دربارۀ معجزات سقاخانه‌ها در حافظۀ تاریخی مردم کوچه و بازار ثبت شده است. در داستانهایی از این نوع، کسی که قدرت معجزه‌گر سقاخانه را انکار کرده بود، چشمانش از کاسه درآمده بود و یا اینکه کسی که فلج مادرزاد بود و او را به سقاخانه زنجیر کرده بودند تا شفا یابد، در خواب حضرت عباس (ع) را می‌بیند که با دست بدنش را لمس، و او را به برخاستن دعوت می‌کند. آن فرد افلیج نیز برمی‌خیزد، زنجیر گردنش را پاره می‌کند و به راه می‌افتد (شهری، 5 / 112). 
در گذشته رسم بر این بود که خانواده‌ها شبهای جمعه پس از پختن حلوا، به محل سقاخانه می‌رفتند و آنگاه به نیت یکی از امامان حلوا را به‌عنوان نذری به حاضران در محل تعارف می‌کردند. سقاخانه و حریم آن در میان مردم احترام فراوانی دارد، چنان‌که مردم به آن سوگند می‌خورند و اعتقاد دارند که آب سقاخانه متبرک و فقط برای آشامیدن است و نباید روی زمین ریخته شود؛ همچنین خاموش‌کردن شمع روشن سقاخانه را پیش از آنکه خود خاموش شود، گناه می‌دانند (دادمهر، 68- 69). 
یکی از باورهای مهم و معروف سقاخانه در میان مردم، برآورده‌شدن حاجاتشان با نذر شمع برای سقاخانه است. به‌ویژه دختران جوان شوهرنکرده و پسران مجرد برای رسیدن به محبوب خود و بازشدن بختشان، پس از نذر شمع، آنها را در محل سقاخانه روشن می‌کردند. همین ویژگی سبب شده است که سقاخانه در بسیاری از تصنیفها و اشعار شفاهی که دربارۀ وصال معشوق، دعا و حاجت‌خواهی برای رسیدن به یار است، راه یابد. 

معماری سقاخانه

 به‌طورکلی 3 نوع معماری را می‌توان در میان سقاخانه‌ها تشخیص داد: نخست بناهایی که معمولاً مکعبی‌شکل و گاه به‌صورت استوانه‌ای و یا هشت‌گوش ساخته می‌شدند، به گونه‌ای که از 4 جهت نما داشتند و قابل بهره‌برداری بودند. گروه دوم سقاخانه‌های دکانی‌شکل است که در تهران رواج داشت؛ نمای کلی این سقاخانه‌ها به گونۀ دکانی نیم‌بابی یا یک‌بابی است که در کنار مجموعه‌ای از دکانها و بناهای اطراف قرار گرفته است. گروه سوم را می‌توان سقاخانه‌های رفی‌شکل نامید؛ این‌گونه سازه‌ها در شکل کلی کاملاً وابسته به بنای همراه خود بودند و از نظر تملک، جزئی از بنای خانه یا مسجد مجاور خود شمرده می‌شدند؛ نمای عمومی این گروه از سقاخانه‌ها که بیشترشان کوچک و محقرند، به‌صورت تورفتگی مختصر رف‌مانند یا طاقچه‌مانند در دیوار بنای پشتی خود قرار دارند (بنیادلو، 90-91). 
تزیینات معماری در سقاخانه‌ها یا با استفاده از سنگ و آجر است که این آجرچینیها به‌طور محدود و در محل سردر و گاهی نیز در نمای بیرونی درگاه سقاخانه ایجاد شده‌اند. نوع دیگر تزیینات سقاخانه‌ها مشتمل بر انواع کاشی‌کاریهایی است که معمولاً هر بنای سقاخانه دست‌کم به‌عنوان پوششی ساده برای کف از آن بهره‌مند شده است. از نمونۀ طرحهایی که بارها در کاشی‌کاریهای سقاخانه‌ها استفاده شده است، می‌توان به صحنه‌هایی از واقعۀ عاشورا و تمثال ائمۀ اطهار (ع)، به‌ویژه امام حسین و حضرت ابوالفضل (ع)، اشاره کرد. در میان تزیینات سقاخانه‌ها، آیینه‌کاریهایی را نیز می‌توان مشاهده کرد که معمولاً به سبک آیینه‌کاریهای دیگرْ مکانهای مذهبی چون مساجد و بقعه‌های امامزاده‌ها ست (همو، 94-96). 

اسباب، نشانه‌ها و نمادهای موجود در سقاخانه

 اسباب و ابزارهای موجود در سقاخانه‌ها، بیشتر کم‌بها و بسیار ساده‌اند. این اسباب تمام وسایل و احیاناً تزیینات مختصری را شامل می‌شود که معمولاً برای نذر در این مکانها قرار می‌داده‌اند. یکی از عناصر و اجزائی که معمولاً در سقاخانه‌های کهن به چشم می‌خورد، سنگاب است. سنگاب سنگی توخالی به گودی 50 تا 70 سانتی‌متر است که آن را روی زمین جلو سقاخانه قرار می‌دادند و سوراخی در کف آن برای تخلیه و تعویض آب قرار داشت (دادمهر، 44). البته سنگابها نیز هویتی مستقل از سقاخانه‌ها دارند؛ بدین معنا که در گذشته، به شکل قدح سنگی بزرگی بودند که در حیاط مساجد و تکایا جای داشتند و برای رفع تشنگیِ رهگذران در آن آب می‌ریختند. نصب سنگابها از دورۀ صفوی در ایران رایج شده بود و شکل‌گیری آنها نیز همچون سقاخانه‌ها ارتباط مستقیمی با واقعۀ کربلا و نقش برجسته و اهمیت آن واقعه در میان مردم ایران دارد (هنرفر، 16). 
کاسۀ مسی سفیدشده‌ای با جملۀ «یا حسین (ع)، لعنت بر یزید» بر روی آن و یا کاسه‌هایی به رنگ برنجی و طلایی با پنجه‌ای در میان و آیاتی از قرآن که در اطراف آن حک شده است، از اسباب رایج در سقاخانه‌ها به شمار می‌روند (دادمهر، همانجا). دیگر نشانه‌ها و نمادهایی که در سقاخانه‌ها دیده می‌شود، اینها ست: آینه، شمع، قفل، آدمک، پنجه، چشم، ستاره و رنگ سبز، که بارزترین آنها شمع است و روشن‌کردن شمع در سقاخانه به عادتی در فرهنگ حاجتمندان تبدیل شده است (هدایت، 160). 
قفل نیز یکی از نشانه‌های بارزی است که در هر سقاخانه‌ای به چشم می‌خورد. پارچه‌های سبزرنگ کوچکی که به شبکه‌های در و پنجرۀ آن گره خورده است و نیز قفل یا سنجاق همگی نماد فرد یا افرادی هستند که برای گرفتن حاجتی به آن سقاخانه مراجعه کرده‌اند. آنهایی که قفل به در و پنجرۀ سقاخانه می‌بندند، در پافشاری برای برآورده‌شدن حاجتشان مصمم‌ترند (دادمهر، 61). 
پنجه در سقاخانه و یا در مراسم عزاداری ماه محرم نماد دست بریدۀ حضرت عباس (ع) است و حاجتمندان برای نذر، آن را به دیوار یا درِ چوبی سقاخانه می‌کوبند. پنجه معنای توسل‌جستن به پنج‌تن آل‌عبا را نیز در خود دارد. همچنین پنجه‌های فلزی از جملۀ طلسمهای دفع چشم‌زخم به شمار می‌روند (برای آگاهی بیشتر دربارۀ پنجه، نک‍ : ه‍ د). 
همچنین مردم برای درامان‌ماندن از چشم‌زخم دیگران، بریدۀ فلزی چشم‌مانند را نذر سقاخانه می‌کنند و با میخ‌کوب‌کردن آن به دیوار سقاخانه ایمان به دفع آن دارند. 
گفته می‌شود که مردم ستاره‌ها را لشکریان ماه و گلزار آسمان و نشانی از ملائک و پیامبران و ائمه در بارگاه خداوند می‌دانند. در سقاخانه‌ها این نماد را که به شکل ستاره بوده و روی آن «یا حسین (ع)» حک شده است، می‌توان مشاهده کرد (دادمهر، 64). 
رنگ سبز (سبز سیدی) از زمانهای گذشته همواره نماد اهل بیت و امامان معصوم (ع) و ساداتی بوده است که خود را از فرزندان پیامبر اسلام (ص) و امامان شیعه دانسته‌اند. درواقع رنگ سبز نماد مذهب شیعۀ اثناعشری است. ازاین‌رو رنگ سبز رنگ نمایان در سقاخانه است. 

پراکندگی سقاخانه‌ها در ایران

 مهم‌ترین سقاخانه‌های تهران اینها ست: سقاخانه‌های آستان حضرت عبدالعظیم (ع)، واقع در شهرری؛ سقاخانۀ موزۀ آستانه؛ سقاخانۀ بازار شهرری؛ سقاخانۀ آقا شیخ هادی، متعلق به دورۀ قاجاریه واقع در محلۀ «آقا شیخ هادی»؛ سقاخانۀ بین‌الحرمین واقع در بازار بزرگ تهران؛ سقاخانۀ مسجد امام؛ و سقاخانۀ مسجد جامع تهران (نک‍ : بنیادلو، 30- 89). از 24 سقاخانۀ اصفهان می‌توان به سقاخانۀ سردر مجلسی و سقاخانۀ کهن روبه‌روی سردر مسجد جورجیر اشاره کرد (برای اطلاعات بیشتر دربارۀ سقاخانه‌های اصفهان، نک‍ : دادمهر، سراسر اثر). سقاخانۀ شازده فاضل، سقاخانۀ کوچۀ دباغ‌خانه، سقاخانۀ بازار ملا اسماعیل و سقاخانۀ ساباط ربیع از سقاخانه‌های معروف یزد هستند (افشار، 1 / 208، 2 / 755-756). 
امروزه شاید شمار اندکی سقاخانه را بتوان در سطح شهرها مشاهده کرد. بیشتر آنها یا تخریب شده‌اند و یا همچون گذشته مورد توجه مردم نیستند. کارکرد آب‌رسانی و آبدهی سقاخانه‌ها نیز با ایجاد شبکۀ لوله‌کشی آب منتفی شده است، اگرچه جایگزینهای مدرن آنها را به شکل آب‌سردکن در برخی از گذرگاهها، خیابانها و مکانهای عمومی می‌توان مشاهده کرد. برخی از آب‌سردکنهایی که بیشتر توسط شهرداریها ساخته شده‌اند، دارای برخی از نمادهای کهن هستند؛ مثلاً کاشی‌کاریهایی که ذکر صلوات یا سلام بر حسین (ع) بر آنها نقش بسته و یا کاسه‌ای طلایی‌رنگ با پنجه‌ای در وسط آن، که به آب‌سردکن آویزان است و آب را به رایگان در اختیار مردم می‌گذارد (حقیقی راد). 

مآخذ

 آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1363 ش؛ ابن‌منظور، لسان؛ افشار، ایرج، یادگارهای یزد، تهران، 1354 ش؛ حقیقی راد، بابک، تحقیقات میدانی؛ بنیادلو، نادیا، سقاخانه‌های تهران، تهران، 1381 ش؛ دادمهر، منصور، سقاخانه‌ها و سنگابهای اصفهان، اصفهان، 1378 ش؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، 1368 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1363 ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1311 ش؛ هنرفر، لطف‌الله، «سنگابهای تاریخی اصفهان از دورۀ صفویه»، ماهنامۀ هنر و مردم، تهران، 1345 ش، شم‍ 52.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.