زمان تقریبی مطالعه: 9 دقیقه

سدره

سِدْره، پیراهن مقدس و سفیدی که دختران و پسران زردشتی به هنگام رسیدن به سن معینی، به نشانۀ زردشتی‌بودن در زیر لباسهای خود می‌پوشند.

واژه‌شناسی

 این واژه به صورتهای سِدره، سُدره، و سَدره نوشته شده است. آنکتیل ‌دو پرون معتقد است که واژۀ سَدره به معنی «پوشش سودمند» است. دستور سَنجانا و وِست آن را «راه سودمند» نامیده‌‌‌اند. برخی بر این باورند که سدره از وا‌ژۀ اوستایی «وَسْتْرَه» به معنی پوشش و لباس گرفته شده است. کانگا معتقد است که سدره همان واژۀ «سُترۀ» عربی و به معنی هرچیزی است که بدن را بپوشاند و محافظت نماید. در کتاب دادستان دینی، به جای سدره از «پیراهنِ» پارسی سخن گفته شده است (نک‍ : مدی، 181).
در کتابهای دینی پهلوی، این جامه را شَپیک یا شَبیگ خوانده‌اند (نک‍ : پورداود، 60؛ بهار، 170، حاشیۀ 3). شپیک از واژۀ شَبی یا شوی گرفته شده، و منسوب به شب و پیراهنی است که در شب پوشند (معین، ذیل شبی). در اوستا (2 / 857)، در فرگرد 18 وندیداد (2 / 891)، به لزوم سدره‌پوشی زردشتیان بعد از 18‌سالگی اشاره شده است. واژۀ سدره در پهلویِ متأخر و کتابهای پارسی آمده است (مدی، 182)؛ در‌حالی‌که پورداود معتقد است که در اوستا، برای این جامۀ دینی، نام ویژه‌ای نیامده است (ص 61). 

سدره‌پوشی پیش از زردشت

 برخی بر این باورند که آیین سدره‌پوشی پیش از زردشت نیز برگزار می‌شده است، ولی در آن روزگار، هدف از این آیین، خشنودساختن خدایانِ پنداری بوده است؛ اما زردشت به پیروان خود گفت که می‌توانند آیینهای زیبای گذشتگان خود را برگزار کنند، ولی آن را چنان تغییر دهند که با آموزشهای «گاهان» (بخشی از اوستا) هماهنگ باشد (آونهیرزُهراب، 52). بویس می‌نویسد که از پیشینۀ رسم سدره‌پوشی آگاهی ندارد، ولی می‌افزاید که این رسم به گونه‌ای چشمگیر یادآور توقعات و انتظارات اخلاقی‌ای است که زردشت از پیروان خود دارد (تاریخ ... ، I / 258).

ویژگیهای ظاهری سدره

 سدره پیراهنی است گشاد، با آستین کوتاه، و بدون یقه که از پارچۀ سفید دوخته شده است و زردشتیان آن را در زیر لباسهای خود می‌پوشند. در جلو سدره، از گریبان به پایین، چاکی است که تا سینه می‌رسد و در انتهای آن، کیسۀ کوچکی قرار گرفته است به نام کیسۀ «کِرفه» (ثواب و کار نیکو) که در باور زردشتیان، گنجینۀ اندیشۀ نیک، گفتار نیک و کردار نیک است و پوشندۀ آن باید بکوشد که وجود خود را با این ویژگیها بیاراید. پارچۀ سدره را از پشم، پنبه و گاهی ابریشم درست می‌کردند؛ سدره‌ای که از منشأ گیاهی باشد، همان است که در کتابهای مقدس زردشتی از آن یاد شده است (آذرگشسب، 160-161). بلندی سدره تا زانو و یا نیمۀ ران است. این جامه درونی‌ترین لباس و چسبیده به تن، و پوشیدن آن یکی از نشانه‌های زردشتیگری است. پارچۀ سدره باید از نخ پنبه، و نیز ساده، و سدره دارای 9 بخیه باشد (نک‍ : شهمردان، 17- 18). 
در برخی از کتابهای دینی بازمانده به زبان پهلوی ساسانی، به برخی از ویژگیهای ظاهری سدره اشاره شده است: پارچه‌های پشمین، مویین، پنبه‌ای، کنفی و ابریشمی برای سدره شایسته است؛ پیراهن سدره باید یک‌لا باشد؛ در شب به هنگام خوابیدن نیز باید سدره بر تن کرد، زیرا پاسبان تن و برای روان آدمی نیز بهتر است (شایست ... ، 72-74)؛ از کتاب سوم نیرنگستان، روایت شده است که بلندی سدره به اندازه‌ای باید باشد که کارگر را به هنگام کار ایستاده، آزار نرساند (نک‍ : پورداود، 65)؛ سدره از دو قسمت پیش و پس تشکیل شده که این دو نماد زمان گذشته و آینده است و هریک به طریقی به زمان حال می‌پیوندد (نک‍ : مدی، همانجا). 

آیین سدره‌پوشی

 چنان‌که از نوشته‌های مذهبی زردشتی برمی‌آید، زردشتیان روزگار باستان، فرزندان خود را در 15‌سالگی که سن بلوغ به شمار می‌آید، سدره‌پوش می‌نمودند (آذرگشسب، 164-165). در اوستا نیز آمده است که هر مرد و زن باید پس از 15سالگی سدره بپوشد، که در متن اوستا به جای وستره، از همین سدره استفاده شده است (2 / 856). اساساً 15سالگی در اوستا، آغاز برنایی و جوانی شمرده می‌شود (دوستخواه، 221، حاشیۀ 4). امروزه سن سدره‌پوشی پایین آمده و میان 7-10‌سالگی قرار گرفته است. هنگامی که پسر یا دختر زردشتی به سن 7-10‌سالگی رسید و آگاهیهای آیینی و اوستاهای بایسته را فراگرفت، اولیای او روزی را برای برگزاری مراسم سدره‌پوشی معین، و شماری از خویشان و دوستان را برای شرکت در این آیین دعوت می‌کنند. در روز موعود، سفرۀ سفید و بزرگی را در وسط اتاقی می‌گسترند و مهمانها دورتا‌دور آن می‌نشینند. در 4 گوشۀ سفره، 4 چراغ یا 4 شمع روشن می‌کنند و در میان سفره، یک مجمر آتش با مواد خوش‌بوکننده، یک سینی پر از میوۀ خشک، مقداری نقل و شیرینی، گلدانی از گل و سبزه، کمی آویشن، برنج مخلوط با سنجد، و شیرینی می‌نهند و مراسم اصلی آغاز می‌شود. پسر یا دختر سدره‌پوش پس از استحمام، سدره را می‌پوشد و در یک سوی سفره می‌نشیند. موبدی در سوی دیگر سفره قرار می‌گیرد و سرودهایی از اوستا می‌خواند. اولیای کودک، بستگان و دوستان ارمغانهایی به او می‌دهند و مراسم با پذیرایی از مهمانها پایان می‌یابد. کودک پس از برگزاری این آیین، رسماً یک زردشتی شناخته می‌شود و می‌تواند مانند دیگر هم‌کیشان خود در آیینهای مذهبی و اجتماعی شرکت جوید (آذرگشسب، 164، 167). 
آیین سدره‌پوشی در میان پارسیان هند نیز برگزار می‌شود. در آنجا، کودک باید دست‌کم 7 سال و 3 ماه داشته باشد و بیشتر از آن اشکالی ندارد (دابار، 26). این مراسم که ایرانیان بدان «سدره‌پوشان» می‌گویند، در میان پارسیان هند، «نوجوت» نامیده می‌شود (بویس، 150). به عقیدۀ آذرگشسب، نوجوت را می‌توان «موبد نو» ترجمه کرد و دیگر آنکه بگوییم واژۀ نوجوت در اصل نوزاد بوده که به نوزود و نوجوت تحریف شده، و نوزاد برای کسی به کار می‌رود که تازه متولد شده، به‌مانند کسی که نخستین‌بار سدره‌پوش شده است (ص 166-167). کودکی که آیین سدره‌پوشی برای او برگزار می‌شود، باید در سراسر زندگی خود، این نشانۀ مقدس را بر تن داشته باشد، زیرا سدره نشانۀ هویت یک زردشتی به شمار می‌رود (کایوجی میرزا، 404؛ کرین‌بروک، 28). کرین‌بروک در کتاب خود، همۀ جزئیات آیین سدره‌پوشی را شرح داده است (نک‍ : ص 28-29). 
ویژگیهای روحانی سدره: سدره نشانگر یک پوشش روحانی از سوی ایزدان است. سپیدی این لباس نیز نشانه‌ای از آیین مزدایی و نماد خلوص و پاکی است که خود یادآور راه راستی در زندگی زردشتیان است. سدره به همراه کیسۀ کرفه پس از درگذشت یک زردشتی، با روح او همراه خواهد بود؛ ازاین‌رو، وی باید در زندگی خویش بکوشد تا کیسۀ کرفه را از نیکویی پر کند. سدره درواقع مانند دژی است که انسان را در برابر ارواح و نیروهای شیطانی محفوظ نگه‌ می‌دارد (کایوجی میرزا، 405). رنگ سپید سدره را همچنین نماد پاکی و پارسایی در زندگی یک زردشتی دانسته‌اند و گفته‌اند که درون و بیرون او باید مانند سپید این جامه، پاک و بی‌آلایش باشد (شاهرخ، 34). به عقیدۀ برخی، سدره جامۀ ستایش و بندگی اهوره‌مزدا به شمار می‌آید و مانند زرهی است که پوشندۀ آن را از شر تمایلات نفسانی و صفات زشت حفظ می‌کند (آذرگشسب، 161). بویس بر این باور است که کیسۀ کرفه که با سدره همراه است، یادآور تهی‌بودن گذشتۀ شخص است که باید به گونه‌ای پیوسته، با کردار نیک انباشته شود (تاریخ، I / 258). او در جای دیگر نوشته است که کیسۀ کرفه خاطرنشان می‌سازد که همیشه باید آن را با پاداش پندارها، کردارها و گفتارهای نیک پر کرد، تا او بتواند برای خویش گنجی در بهشت بیندوزد (زرتشتیان، 32).
برای سدره ویژگیهای معنوی دیگری نیز نوشته‌اند: 1. نه‌تکه‌بودن سدره اشاره به مراتب نه‌گانۀ عالم دارد که در اوستا بیان شده است: گیتی، تن، استخوان، جان، پیکر، توش (دین و وجدان)، بوی، روان، و فروهر؛ 2. پیراهن ساده، گشاد و سفید سدره یادآوری می‌کند که انسان باید قلب خود را از هرگونه آلودگی پاک نماید و آن را برای تجلی رحمت خداوند وسعت بخشد؛ 3. نداشتن یقه اشاره به این است که انسان در این جهان باید بند هواوهوس را از گردن خود دور کند و با پیروی از خداوند خود را از هر بندی رها سازد؛ 4. چاک سدره یادآور آن است که یک زردشتی باید با پاره‌کردن پرده‌های اوهام، خود را وارد عالم روحانیت نماید (اوشیدری، 322). 

گناه نپوشیدن سدره

در آیین ‌زردشتی، نپوشیدن سدره گناه به شمار می‌آید و هر گامی که بدون آن برداشته شود، گناهی سنگین‌تر است (پورداود، 66). در این آیین، نپوشیدن سدره را سبب خشنودی بعضی از دیوها دانسته‌اند، چنان‌که در بندهش آمده است: اِندرَدیو را کار این است که اندیشۀ آفریدگان را از  نیکویی‌کردن بازدارد و این را به اندیشۀ مردمان افکند که سدره (شَبی) نبایدداشتن (ص 119)، و ناگْهیس‌دیو را کار این است که به آفریدگان ناخرسندی دهد و گوید که کسی که چیزی به مردمانی دهد که آیین آنها نپوشیدن سدره است، آنگاه اندر، ساوول و ناگهیس از او خشنود شوند (همان، 120)؛ نیز در مینوی خرد آمده است که بدون سدره و کُستی (ه‍ م) راه مرو، تا از تو به دوپایان، چهارپایان و فرزندان گزند نرسد (ص 8). امروزه زردشتیان فقط در مراسم مذهبی خود سدره می‌پوشند. 

مآخذ

 آذرگشسب، اردشیر، مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان، تهران، 1352 ش؛ آونهیرزُهراب، دین‌بنده، جستاری دربارۀ دین و آیین و گزارشهای سپندینه، به کوشش کورش جمشید جمشیدی کلانتری، شیراز، 1382 ش؛ اوستا، ترجمۀ جلیل دوستخواه، تهران، 1370 ش؛ اوشیدری، جهانگیر، دانشنامۀ مزدیسنا، تهران، 1371 ش؛ بندهش، ترجمۀ مهرداد بهار، تهران، 1369 ش؛ بویس، مری، «موبدان و مردم عادی»، دیانت زرتشتی، ترجمۀ فریدون وهمن، تهران، 1348 ش؛ بهار، مهرداد، پژوهشی در اساطیر ایران، تهران، 1381 ش؛ پورداود، ابراهیم، تفسیر بر خرده‌اوستا، بمبئی، انجمن زرتشتیان ایرانی؛ دوستخواه، جلیل، گزارش بر رهیافتی به گاهان زرتشت و متنهای نواوستایی هانس رایشلت، ترجمۀ همو، تهران، 1383 ش؛ شاهرخ، کیخسرو، آیینۀ آیین مزده‌یسنی، به کوشش اورنگ، تهران، 1337 ش؛ شایست ناشایست، آوانویسی و ترجمۀ کتایون مزداپور، تهران، 1369 ش؛ شهمردان، رشید، «سدره»، هوخت، تهران، 1347 ش، س 19، شم‍ 7؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1382 ش؛ مینوی خرد، ترجمۀ احمد تفضلی، تهران، 1354 ش؛ وندیداد، ترجمه و به کوشش هاشم رضی، تهران، 1385 ش؛ نیز: 

Boyce, M., A History of Zoroastrianism, Leiden, 1975; id., Zoroastrians, London, 1979; Dhabhar, B. N., The Persian Rivayats of Hormazyar Framarz and Others, Bombay, 1932; Kayoji Mirza, H. D., Outlines of Parsi History, Bombay, 1987; Kreyenbroek, Ph. G., Living Zoroastrianism, Richmond, 2001; Modi, J. J., The Religious Ceremonies and Customs of the Parsees, Bombay, 1922.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.