زمان تقریبی مطالعه: 14 دقیقه

زعفران

زَعْفِران، گیاهی علفی ‌از تیرۀ زنبقیان با گلهایی معطر، و مصارف خوراکی و درمانی. 
کشت زعفران در ایران سابقه‌ای طولانی دارد. این سرزمین یکی از خاستگاههای عمده و اصلی در کاشت و برداشت زعفران بوده که به‌تدریج به دیگر نقاط جهان راه یافته است. این گیاه یکی از گران‌ترین محصولات کشاورزی در جهان به شمار می‌آید و به‌سبب کاربردهای فراوانش در صنایع غذایی، دارویی، رنگ‌سازی و  غیره، کشت آن از دیرباز رواج فراوان داشته و صادرات آن از ایران دارای سابقه‌ای دیرین است (بلعمی، 1/ 116؛ یاقوت، 3/ 78؛ شاردن، II/ 14؛ پولاک، II/ 152؛ نیز نک‍ : ابراهیم‌زاده، 11). امروزه نیز از نظر کیفیت، ‌مرغوب‌ترین زعفران ‌در ایران به دست‌ می‌آید و به بازارهای جهانی عرضه می‌شود («زعفران... »، 39؛ ابراهیم‌زاده، همانجا). 
در منابع قدیم‌ به مناطقی از فارس و همچنین قهستان، اصفهان، قم، همدان، رود‌آور و نهاوند، به‌عنوان ‌مهم‌ترین ‌نقاط کشت ‌‌زعفران ‌‌ایران، ‌اشاره شده است (ابن‌رسته، ‌7/ 157؛‌‌‌ ‌ثعالبی، ‌537؛ ‌قمی، 322- 323؛ رشیدالدین، ‌203؛ نصیر‌الدین‌، 260)، که در برخی از این مناطق هنوز هم کشت این گیاه رواج دارد (ابراهیم‌زاده، 11-12). 
امروزه جنوب خراسان از مناطق عمدۀ کشت زعفران است. این گیاه در تربت‌ حیدریه، گناباد، فردوس، قاین، بیرجند و شهرهای‌ دیگر آن‌ منطقه کشت‌ می‌شود ‌(نک‍ : همو، 11؛ نیز گزارشها ... ، 46، 60، 77، 190). قابل ذکر است‌ که در دوره‌های مختلف، بسیاری از شهرها، آبادیها، افراد و طوایف ایرانی به نام این گیاه نامیده شده‌اند (ابریشمی، 35). 
برپایۀ اطلاعات، از دورۀ هخامنشیان به بعد زعفران نه‌تنها برای تزیین و معطرکردن نان و انواع خوراک به کار می‌رفته، بلکه مصارف آرایشی و دارویی نیز داشته است (یوستی، 17، 26؛ کالج، 81؛ نیز نک‍ : ابریشمی، 178). وجود نام زعفران در بندهش، به‌عنوان گیاهی خوش‌بو (ص 87؛ نیز نک‍ : بندهش هندی، 276)، و اشاره به آن در نوروزنامه در رویکردی اسطوره‌ای (ص 17)، نمایانگر جایگاه خاص این گیاه در باورهای ایرانیان باستان است. 
از روشهای رایج برای به‌دست‌آوردن عطر زعفران، استفاده از شیوۀ تقطیر بود؛ در منابع به مادۀ حاصل از آن در مناطق مختلف با عنوان «عرق زعفران» یا «مقطر معطر» اشاره کرده‌اند (ابن‌حوقل، 261؛ ابودلف، 80). برای پایداری بوی خوش آن، این مادۀ معطر را با روغن برخی دانه‌های روغنی درمی‌آمیختند و سپس آن را حرارت می‌دادند (نک‍ : انصاری، 62؛ نیز یوستی، 17). از زعفران مانند حنا، برای رنگ‌کردن پارچه و لباس، و خضاب سر و صورت استفاده می‌شد (جمال‌زاده، 36؛ مجمل ... ، 297؛ علی، 85-86). از کاربردهای دیگر زعفران به‌مثابۀ مادۀ رنگین، می‌توان به تزیین اوراق نسخ خطی (بیانی، 24)، رنگ‌‌کردن کاغذ، و ثبات رنگ در مرکب‌سازی اشاره کرد (حبیش، 250-251؛ گلچین، 292، 295، 299). 

باورها و آیینها

جایگاه ویژۀ زعفران در فرهنگ و باور ایرانیان، سبب شده است تا این مادۀ معطر و خوش‌بو به‌صورت یک نماد در بسیاری از آداب و رسوم نمایان شود (نک‍ : ابریشمی، 247-250)؛ ازجمله، زعفران را به همراه دیگر گیاهان معطر، در حضور پادشاه در آتش می‌ریختند تا رایحۀ خوش آن در فضا پراکنده شود (ابن‌زبیر، 107؛ فردوسی، 1/ 79؛ نیز نک‍ : ملحقات ... ، 2/ 120-121). 
باورداشت به آسمانی و بهشتی‌بودن گیاهان خوش‌بو، از‌جمله زعفران، به دورۀ اسلامی نیز انتقال یافت (نک‍ : کریستن‌سن، 151-152) و زعفران نیز جایگاه خود را همچنان حفظ کرد. خلفا و سلاطین بـرای یکدیگر ــ به‌عنوان هدیـه و یـا خـراج ــ زعفران می‌فرستادند. برپایۀ داده‌های تاریخی، در مجموعۀ هدایای متوکل عباسی برای امپراتور روم، نام زعفران هم دیده می‌شود (متز، 2/ 477؛ برای نمونه‌های دیگر در سده‌های بعد، نک‍ : ابن‌زبیر، 68- 69، 73-74؛ ابن‌فقیه، 153؛ ابن‌اسفندیار، 175). 
نشانه‌هایی در دست است که بنا به دستور برخی از خلفای عباسی، گاه از این گیاه برای عطرآگین‌کردن خانۀ کعبه استفاده می‌شده است (طبری، 12/ 5100؛ خواندمیر، 93)؛ حتى برای عطرآگین‌کردن استخوانهای مردگان، آنها را با زعفران آغشته می‌کردند (ابوطاهر، 2/ 302). 
از ابن‌زبیر نقل است که با برپایی جشن مهرگان، ابودلف عجلی (د 225 یا 226 ق) مقدار زیادی زعفران به مأمون پیشکش کرد (ص 28)؛ نیز در منابع دیگر آمده است که این گیاه به همراه گوهرهای گران‌بها و سکه‌های طلا و نقره، به هنگام برگزاری جشن پیروزی بر دشمن، استقبال از شاهان، و جشن عروسی نثار می‌شد (انصاری، 17- 19؛ قمی، 707؛ دربارۀ زدن دست زعفران‌آلود کودک نوزاد بر نامه برای فرستادن خبر خوش تولد او، نک‍ : اسدی، 433). 
از سوی دیگر، گاه برای تسکین درد، بر بالین بیمار شمع و مشک و زعفران می‌سوزاندند و به‌آرامی بر پشت او می‌زدند و اورادی آهنگین را ادا می‌کردند (هدایت، 55-56). ظاهراً پس از مرگ نیز بر سر مزار بزرگان، جامهایی پر از مواد معطر چون زعفران می‌گذاشتند (انصاری، 21) و یا آن را بر پیکر متوفا می‌افشاندند (ابریشمی، 169). 
استفاده از زعفران برای کتابت تعویذ ‌و دعا نیز مرسوم بود (داراب، 2/ 275-276؛ تناولی، 32-33). در گذشته برای رفع حوایج، برخی از آیات قرآن کریم را بعد از نماز ظهر بر مخلوطی از روغن زیتون، مشک و زعفران می‌خواندند و پس از آن، ابروان و صورت خود را با آن چرب می‌کردند و معتقد بودند که گره از مشکلاتشان باز خواهد شد (قائم‌مقام، 425؛ نیز نک‍ : دنیسری، 81، 83-84). همچنین برای محفوظ‌ماندن باغها و مزارع از چشم بد، نوشتن آیات قرآنی و دعا با مشک و زعفران روی کوزه، و قراردادن آن در محل کشت و کنارگذر آب کشاورزی، یا ریختن زعفران به همراه آب سیب و انگور پای درخت توصیه می‌شد (نوری، 3/ 80، 84، نیز 88). 
دعانویسان سورۀ یس را با مشک و زعفران بر قلعۀ یاسین (پارچه‌ای سفید) می‌نوشتند ‌و فرد مورد نظر را از شکاف وسط آن عبور می‌دادند (اسدیان، 172-173؛ نیز نک‍ : رضی، 4/ 2459؛ عربستانی، 636). گاه دعانویس برای درمان سگ‌گزیدگی، آیاتی از قرآن کریم را با زعفران بر کاسه‌ای چینی می‌نوشت و سپس، نوشته را با آب می‌شست و به شخص سگ‌گزیده می‌داد (بشرا، 44؛ رجایی، 1037).
نوشتن «یا عزیز» با مشک و زعفران بر پیشانی عروس را موجب جلب توجه داماد به عروس می‌دانستند (ماسه، I/ 66). برای به‌وجودآوردن مهر و محبت، آیاتی از قرآن کریم را که معنای آن دلالت بر الفت و مهربانی دارد، با زعفران بر کاغذ می‌نگاشتند و آب حاصل از شست‌وشوی آن با گلاب را درون غذا و یا نوشیدنی می‌ریختند (انصاری، 153). در برخی جایها چنین مرسوم بود که در مساجد گرد می‌آمدند و چند تن از متدینان پس از وضوگرفتن، قلم‌نی را به زعفران زده، پشت بشقاب و کاسه‌های چینی، آیاتی را می‌نوشتند و سپس در آب می‌شستند؛ مردم آب حاصل از شست‌وشو را برای تیمن با خود می‌بردند و در غذا می‌ریختند (شریعت‌زاده، 420). به گفتۀ مونس‌الدوله، قبل از شروع ماه مبارک رمضان، خانمهای مسن مخلوطی از تریاک (ه‍ م) و زعفران و گلاب (ه‍ م) تهیه می‌کردند و معتقد بودند که این مخلوط بسیار مقوی و نافع است (ص 150). همچنین برخی دیگر مقداری آرد برنج، شکر، زعفران و جز آن تهیه می‌کردند و برای «پیش‌افطاری» و «پس‌افطاری» در خانه آماده نگه می‌داشتند (همانجا). هنوز هم در ماه محرم، برای پختن برخی از شیرینیها مانند کاکا از زعفران استفاده می‌کنند و برای هیئتهای سینه‌زنی می‌برند (فقیه، 1/ 123؛ برای استفاده از زعفران در دیگر غذاها در اعیاد مختلف، نک‍ : بازن، 166). در ماهشهر و برخی روستاهای پیرامون آن در مجالس سوگواری، به‌ویژه در مجالس نوعید مردگان، با دم‌کردۀ زعفران از مهمانان پذیرایی می‌کنند (جعفری). 
از گذشته‌های دور، زعفران به‌سبب داشتن رنگ درخشان و عطر و طعم مطلوب، به‌عنوان چاشنی دلخواه، در نظام غذایی ایرانیان جایگاه خاص داشته، و افزودن آن به غذاها همیشه نشانۀ حسن سلیقه‌ و دست‌پخت خوب آشپز بوده است. امروزه نیز در آشپزخانه‌ها از این مادۀ گران‌قیمت برای معطر و خوش‌رنگ کردن خوراکهای گوناگون استفاده می‌شود (دیو‌لافوا، 260؛ دریا‌بندری، 1/ 221-222؛ دستجردی، 9).
زعفران پایۀ رنگ ‌و طعم برخی از غذاها بوده است که به‌طور یکسان و به شکلی گسترده در ادوار و مناطق مختلف تهیه می‌شده‌اند؛ برای نمونه، ‌می‌توان ‌به انواع ‌پالودۀ ‌‌‌‌زعفرانی (نظامی، 742)،‌‌ حلوای‌ زعفرانی (ادیب‌الملک، ‌131؛ ‌نیز‌ نک‍ : بسحاق، ‌291)‌، و ‌انواع‌ پلو (دروویل، I/ 110؛ آشپزباشی، 15-17؛ باورچی، 51، 129؛ نیز نک‍ : ابریشمی، 181 بب‍‌ ) اشاره کرد (برای چگونگی استفاده از زعفران در حال حاضر، نک‍ : صفی‌نژاد، 404؛ شهری، تاریخ ... ، 3/ 772؛ دریابندری، 1/ 221، 458، جم‍‌ ). گذشته از طعم مطبوع زعفران، از گذشته تا امروز برای تحریک اشتها، از آن در رنگین‌کردن غذاها استفاده شده است (الئاریوس، 388؛ رحمانی‌نژاد، 118؛ برای نقش‌انداختن روی غذاها، نک‍ : امام شوشتری، 112). 
افزون‌بر‌این، برای تزیین نوعی سفرۀ غذاخوری (قلمکار) نیز از اشعاری استفاده می‌شد که برخی از آنها نمایانگر قدر و قیمت زعفران بود (مجابی، 140). همچنین برای قیمتی و ارزشمند بـودن برخی از مواد غذایی، آن را به زعفران مثل می‌زدند (فرهادی، 64)؛ همین ارزش نقدی و گرانی آن، گاه سبب می‌شد تا در زعفران ناخالصی اضافه کنند (ابن‌اخوه، 112-113؛ ناصر خسرو، 1/ 14). 
در ادبیات، برخی از ویژگیهای زعفران، به‌ویژه رنگ آن، سبب شده است تا شعرای پارسی‌گوی در اشعار خود، آن را به‌مثابۀ نمادی از بازتاب رنگ رخسار از رنج، شرمندگی و خجالت، و نیز از منظر نشاط‌آوری و معطربودنش، به کار برند (نک‍ : منوچهری، 207؛ ناصر خسرو، 1/ 199؛ نیز ابریشمی، 122 بب‍‌ ). شاعری دیگر زردی رخ را به زعفران تشبیه می‌کند: «سیمای رخم چو زعفران شد» (عربشاه، 17)؛ «خندۀ آفتاب» را ثنایی مشهدی از رخ همچون زعفـران خـود می‌دانـد (نک‍ : آنندراج)؛ نیز روی زعفران در شعـر ملا لقایی اشاره‌ای به خزان‌شدن بهار عمر است (نک‍ : علیشیر، 156). 
مردم ویژگیهای زعفران را بنابر سلایق فرهنگی رایج در جامعۀ خود، در شماری از مثلها ــ مانند نگون‌بختی، یا از‌میان‌رفتن ارزش هر‌آنچه که فراوان شود ــ و یا چیستانها ــ مانند گران‌قیمت‌بودن زعفران و جز آن ــ و یا ترانه‌ها بیان می‌کنند (نک‍ : شکورزاده، ده‌هزار ... ، 157، 428، 546؛ بهروزی، 200، 218؛ جهانی، 175). 
در طب مردمی، مصرف زعفران برای درمان انواع بیماری توصیه می‌شود؛ برای نمونه مربای زرشک (ه‍ م) و زعفران برای درمان ورم کبد (شهری، همان، 6/ 119)، و زعفران به همراه عسل (ه‍ م) برای درمان سنگ کلیه توصیه شده است. مصرف زعفران سبب هضم غذا، و پاشیدن ساییدۀ آن بر زخم باعث قطع خون‌ریزی می‌شود. پرکردن شکم سیب با زعفران و بوکردن آن سبب می‌شود تا درد گلو التیام یابد (همو، طهران ... ، 5/ 314-316). از زعفران برای ازمیان‌بردن «سردی» موجود در برخی از غذاها استفاده می‌شد (جمالی، 41؛ قمی، 704؛ مؤیدمحسنی، 431) و برای درمان گوش‌درد، مخلوط زعفران با گلاب و تریاک به دور گوش می‌مالیدند (پاینده، 255). همچنین با معجونی مخصوص که زعفران یکی از مواد آن بوده است، مبتلایان به زار را معالجه می‌کرده‌اند (ساعدی، 52). در مواردی نیز مصرف زعفران منع شده است، چنان‌که برخی معتقدند مصرف آن به هنگام بارداری، سبب سقط جنین می‌شود (کتیرایی، 7؛ اسدیان، 252؛ شکورزاده، عقاید ... ، 125).

مآخذ

آشپزباشی، علی‌اکبر، سفرۀ اطعمه، تهران، 1353 ش؛ آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1363 ش؛ ابراهیم‌زاده، حسن و دیگران، زعفران ایران، تهران، 1385 ش؛ ابریشمی، محمدحسن، زعفران ایران، مشهد، 1376 ش؛ ابن‌اخوه، محمد، آیین شهرداری، ترجمۀ جعفر شعار، تهران، 1367 ش؛ ابن‌اسفندیار، محمد، تاریخ طبرستان، به کوشش عباس ‌اقبال آشتیانی، تهران، 1320 ش؛ ابن‌حوقل، محمد، صورة الارض، بیروت، 1979 م؛ ‌ابن‌رسته، احمد، الاعلا‌ق‌ النفیسة، لیدن، 1891 م؛ ابن‌زبیر، احمد، الذخائر و التحف، به کوشش محمد حمیدالله، کویت، 1959 م؛ ابن‌فقیه، احمد، مختصر البلدان، ترجمۀ محمدرضا حکیمی (ض: ح. مسعود)، تهران، 1349 ش؛ ابودلف، مسعر، سفرنامه، به کوشش ولادیمیر مینورسکی، ترجمۀ ابوالفضل طباطبایی، تهران، 1342 ش؛ ابوطاهر طرسوسی، داراب‌نامه، به کوشش ذبیح‌الله صفا، تهران، 1356 ش؛ ادیب‌الملک، عبدالعلی، دافع الغرور، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1349 ش؛ اسدیان خرم‌آبادی، محمد و دیگران، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، تهران، 1358 ش؛ اسدی ‌طوسی، علی، گرشاسب‌نامه، به کوشش حبیب یغمایی، تهران، 1354 ش؛ امام‌شوشتری، محمدعلی، «هنر زیبای خوراک‌پزی و خوان‌آرایی در ایران باستان»، بررسیهای تاریخی، تهران، 1347 ش، س 3، شم‍ 1؛ انصاری، شهره، تاریخ عطر در ایران، تهران، 1381 ش؛ بازن، مارسل و دیگران، گیلان و آذربایجان شرقی، ترجمۀ مظفرامین فرشچیان، تهران، 1365 ش؛ باورچی بغدادی، محمدعلی، «کارنامه، در باب طباخی و صنعت آن»، کارنامه و مادة الحیاة (متن دو رساله در آشپزی از دورۀ صفویه)، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1360 ش؛ بسحاق ‌اطعمه، احمد، کلیات، به کوشش منصور رستگار فسایی، تهران، 1366 ش؛ بشرا، محمد، طب سنتی مردم گیلان، رشت، 1389 ش؛ بلعمی، محمد، تاریخ‌نامۀ طبری، به کوشش محمد روشن، تهران، 1366 ش؛ بندهش، ترجمۀ مهرداد بهار، تهران، 1385 ش؛ بندهش هندی، ترجمۀ رقیه بهزادی، تهران، 1368 ش؛ بهروزی، محمدجواد، چیستان در ادبیات فارسی، تهران، 1377 ش؛ بیانی، مهدی، کتاب‌شناسی کتابهای خطی، به کوشش حسین محبوبی اردکانی، تهران، 1353 ش؛ پاینده، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، 1355 ش؛ تناولی، پرویز، طلسم (گرافیک سنتی ایران)، تهران، 1385 ش؛ ثعالبی، عبدالملک، ثمار القلوب، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1384 ق؛ جعفری (قنواتی)، محمد، تحقیقات میدانی؛ جمال‌زاده، محمد‌علی، گنج شایگان، برلین، 1335 ش؛ جمالی یزدی، مطهر،‌ فرخ‌نامه، ‌به ‌کوشش ‌ایرج ‌افشار، ‌تهران، 1346 ش؛ جهانی برزکی، زهرا، برزک، نگین کوهستان، کاشان، 1385 ش؛ حبیش تفلیسی، «بیان الصناعات»، به کوشش ایرج افشار، فرهنگ ایران‌زمین، تهران، 1336 ش، شم‍ 5؛ خواندمیر، غیاث‌الدین، مآثر الملوک، به کوشش هاشم محدث، تهران، 1372 ش؛ داراب هرمزدیار، روایات، بمبئی، 1922 م؛ دریابندری، نجف، کتاب مستطاب آشپزی، تهران، 1384 ش؛ دستجردی، مهری، «ارزش افزودۀ زعفران در اقتصاد ‌خراسان ‌جنوبی»، نامۀ اتاق بازرگانی، تهران، 1389 ش، شم‍ 515؛ دنیسری، محمد، نوادر التبادر لتحفة البهادر، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه و ایرج افشار، تهران، 1387 ش؛ رجایی زفره‌ای، محمدحسن، «فرهنگ مردم: نوروز در آبادی زفره»، وحید، تهران، 1355-1356 ش، شم‍ 204-205؛ رحمانی‌نژاد، زیور، سفرۀ ایل قشقایی، تهران، 1376 ش؛ رشیدالدین فضل‌الله، آثار و احیاء، به کوشش منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران، 1368 ش؛ رضی، هاشم، دانشنامۀ ایران باستان، تهران، 1381 ش؛ «زعفران، طلای سرخ سرزمین آفتاب»، نامۀ اتاق بازرگانی، تهران، 1377 ش، شم‍ 361؛ ساعدی، غلامحسین، اهل هوا، تهران، 1356 ش؛ شریعت‌زاده، علی‌اصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 1371 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، ده‌هزار مثل فارسی و بیست‌وپنج‌هزار معادل آنها، مشهد، 1372 ش؛ همو، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363 ش؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، 1378 ش؛ همو، طهران قدیم، تهران، 1383 ش؛ صفی‌نژاد، جواد، مونوگرافی ده طالب‌آباد، تهران، 1356 ش؛ طبری، تاریخ، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران، 1363 ش؛ عربستانی، مهرداد، «تعویذ»، دبا، ج 15؛ عربشاه یزدی، عمادالدین، مونس العشاق، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، 1366 ش؛ علی، صالح احمد، «الوان الملابس العربیة فی العهود الاسلامیة الاولى»، المجمع العلمی العراقی، بغداد، 1396 ق، شم‍ 27؛ علیشیر نوایی، مجالس النفائس، ترجمۀ فخری هراتی و محمد بن مبارک قزوینی، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، 1323 ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش برتلس و دیگران، مسکو، 1966 م؛ فرهادی، مرتضى، «مشک‌سازی و مشک‌زنی در چهارده روستای کمره»، تحقیقات جغرافیایی، تهران، 1371 ش، شم‍ 25؛ فقیه محمدی جلالی، محمدمهدی، سیمای کوچان، قم، 1383 ش؛ قائم‌مقام فراهانـی، ابـوالقاسم، اقامة البرهان على اصول دین الاسلام، به کـوشش عبدالمجید قائم‌مقام فراهانی، تهران، 1366 ش؛ قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ترجمۀ حسن بن علی قمی، به کوشش محمدرضا انصاری قمی، قم، 1385 ش؛ کالج، ‌ملکم، پارتیان، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، 1356 ش؛ کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1348 ش؛ کریستن‌سن، آرتور، وضع ملت و دولت و دربار در دورۀ شاهنشاهی ساسانیان، ترجمۀ مجتبى مینوی، تهران، 1374 ش؛ گزارشهای ایالات و ولایات از اوضاع اجتماعی ـ اقتصادی ایران در سال 1310 ه‍ . ش، به کوشش رضا مختاری اصفهانی، تهران، 1383 ش؛ گلچین معانی، احمد، «یک رسالۀ نفیس و کهن‌سال هنری»، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز، تبریز، 1341 ش، شم‍ 62؛ متز، آدام، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ترجمۀ علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران، 1364 ش؛ مجابی، علی و مینا کرباسی نجف‌آبادی، «کرباس‌بافی نجف‌آباد»، فرهنگ مردم، تهران، 1385 ش، س 5، شم‍ 17؛ مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1318 ش؛ ملحقات تاریخ طبرستان (نک‍ : هم‍ ، ابن‌اسفندیار)؛ منوچهری دامغانی، احمد، دیوان، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1338 ش؛ مونس‌الدوله، خاطرات، به کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، 1380 ش؛ مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1386 ش؛ ناصر خسرو، دیوان، به کوشش مجتبى مینوی و مهدی محقق، تهران، 1357 ش؛ نصیرالدین طوسی، تنسوخ‌نامۀ ایلخانی، تهران، 1348 ش؛ نظامی گنجوی، خسرو و شیرین، به کوشش بهروز ثروتیان، تهران، 1366 ش؛ نوروزنامه، منسـوب به عمـر خیـام، بـه کـوشش علـی حصـوری، تهـران، 1357 ش؛ نـوری، محمدیوسف، مفاتیح ‌الارزاق یا کلید در گنجهای گهر، به کوشش هوشنگ ‌‌‌ساعد‌لو و مهدی قمی‌نژاد، تهران، 1383 ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1334 ش؛ یاقوت، بلدان؛ یوستی، فردیناند، یک روز از زندگانی داریوش، ترجمۀ صادق رضازادۀ شفق، تهران، 1314 ش؛ نیز: 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.