رازیانه
رازیانه، گیاهی علفی، دوساله، با گلهای زرد خوشهای، با میوهای کوچک، معطر و شیرین، و دارای کاربرد درمانی در فرهنگ مردم.
رازیانه در برهان قاطع، به صورت رازیام ضبط شده (نک : ذیل واژه)، و در برخی از منابع و فرهنگها نیز با نام والان آمده است (نک : همان، نیز لغتنامه ... ، ذیل واژه؛ رنگچی، 428- 429). در برخی از مآخذ داروپزشکی اسلامی، مانند الاغراض الطبیۀ جرجانی (ص 599)، تحفۀ حکیم مؤمن (ص 212) و مخزن الادویۀ عقیلی (ص 182)، رازیانه (رازیانج) مترادفِ بادیان دانسته شده، اما اخوینی بخاری (سدۀ 4 ق) رازیانه و بادیان را دو گیاه متفاوت ذکر کرده است (نک : ص 263، 367، 432، 434). این گیاه در شمال ایران و در دامنههای کوههای البرز میروید (خوشبین، 2/ 108؛ تائب، 31).
در طب قدیم، شرحی دربارۀ خواص دارویی و درمانی رازیانه و شیوۀ کاربرد آن ارائه شده است (برای آگاهی بیشتر، نک : ابنسینا، 4؛ جرجانی، همانجا؛ رازی، 64، 65؛ جمالی، 172). اسحاق بن سلیمان، گیاهشناس و داروشناس اوایل سدۀ 4 ق/ 10 م، به خواص و آثار درمانی رازیانه اشاره، و آن را به دو نوع بری و بستانی تقسیم کرده است (ص 378- 379؛ قس: جرجانی، همانجا). حکیم مؤمن نوع بستانی را گرم و خشک معرفی کرده، تخم آن را گرمتر دانسته، و ریشهاش را قویتر از دیگر اجزاء آن برشمرده است (همانجا؛ قس: ابومنصور، 13، 17).
بنابر برخی روایتها، «هرکس از اول نوروز تا اول تیرماه، هر روز یک مثقال از تخم رازیانه [را] مخلوط با شکر بخورد، تا آخر سال مریض نخواهد شد» (نک : سرورالدین، 2/ 97). رازیانه در طب مردمی کاربرد درمانی دارد. مردم اثرات شفابخش آن را مدر، قاعدهآور، و آرامشبخش اعصاب دانسته، آن را در بیماریهای آسم، سرفه و درد پهلو مفید میدانند. «اگر مادران شیرده دچار انسداد مجاری شیر شده باشند، قراردادن جوشاندۀ تمام گیاه رازیانه روی پستان، باعث جاریشدن شیر میگردد» (نک : مهرین، 98؛ رضوانی، بش ).
در بسیاری از نقاط ایران، از رازیانه برای برطرفکردن سوءهاضمه استفاده میشود؛ مثلاً در میان قوم لک، خوردن مخلوط شیر و رازیانه را مؤثر در بهبود دلدرد میدانند (نک : رضایی، 71، 78؛ نیز عسکریعالم، 2/ 205؛ ثواقب، 412؛ جانباللٰهی، 81، 85، 86). روستاییان فارس برای رفع ناراحتیهای قلبی، مقداری زیره و رازیانه را در میان قلب شکافتۀ گوسفند میریزند، آن را با نخی میدوزند، زیر خاکستر داغ قرار میدهند تا پخته شود، و بعد از پختهشدن، بیرون میآورند و محتوای پختهشدۀ آن را به بیمار میدهند (لهساییزاده، 335). در گذشته، برای خوشطعمکردن برخی داروها از رازیانه استفاده میکردهاند؛ ازاینرو، این گیاه نزد بسیاری از مردم ایران بدمزه جلوه میکند (دریابندری، 1/ 221).
در رسالهها و کتب آشپزی برجایمانده از روزگار صفوی به بعد، از رازیانه بهعنوان ادویه در طبخ غذاهایی چون کماج ساده، آش اماج و همچنین در تهیۀ ترشیها استفاده میشده است (باورچی، 41؛ نورالله، 244؛ جامع ... ، 53؛ آشپزباشی، 61، 64، 65). امروزه نیز در بعضی از نقاط، برای پخت برخی نانها و حلواها از آن استفاده میکنند (نک : رحمانینژاد، 7؛ مختارپور، 106، 111؛ طباطبایی، 398).
در گیلان پس از جشن عروسی، مادر عروس حلوایی با آرد برنج، روغن و رازیانه درست میکند و به خانۀ داماد میفرستد (پاینده، 69). در شاهرود هم در سیسمونی نوزاد، معجونی به نام بلماق میگذارند که از تخم شوید، رازیانه و نان خام کوبیده تشکیل شده است؛ این معجون را در کاچی میریزند و به زائو میخورانند (شریعتزاده، 250، 252). در پیرسواران، برخی از زنان شیردان نوزاد گوسفند و یا گاوی را که سر بریدهاند، از نمک، رازیانه و پونه پر میکنند، در پارچۀ سفید آبندیده میپیچند و در جای خنک نگاه میدارند تا خشک شود؛ این شیردان، که بُرساق خوانده میشود، مایۀ پنیر طبیعی، معطر و باصرفهای است که در تهیۀ پنیر از آن استفاده میکنند (رسولی، 176).
رازیانه افزون بر خواص درمانی و کاربرد غذایی، در باورهای مردمی نیز حضور دارد. در باور برخی مردم، گذاشتن رازیانه در سفرۀ عقد برای دورکردن چشم شیطان مؤثر است (تمیمداری، 198). واژههای رازیانه و بادیان در مثلهای ایرانی نیز وارد شده است؛ مانند: «از صدقۀ سر رازیانه، آب میره پای سیاهدانه» (نک : خدیش، 197؛ ذوالفقاری، 1/ 296، 1289)؛ «یکی در خانهاش پر از رازیانه است، ولی از دلدرد میمیرد» (همو، 2/ 1999)؛ و یا «در خانۀ پر از بادیان کوهی، از دلدرد میمیرم» (همو، 1/ 964).
مآخذ
آشپزباشی، علیاکبر، سفرۀ اطعمه، تهران، 1353 ش؛ ابنسینا، رسالۀ جودیه، به کوشش محمود نجمآبادی، همدان، 1383 ش؛ ابومنصور موفق هروی، الابنیة عن حقائق الادویة، به کوشش احمد بهمنیار و حسین محبوبی اردکانی، تهران، 1346 ش؛ اخوینی بخاری، ربیع، هدایة المتعلمین، به کوشش جلال متینی، مشهد، 1371 ش؛ اسحاق بن سلیمان اسرائیلی، الاغذیة و الادویة، به کوشش محمد صباح، بیروت، 1412 ق/ 1992 م؛ باورچی بغدادی، محمدعلی، «کارنامه، در باب طباخی و صنعت آن»، کارنامه و مادة الحیاة (متن دو رساله در آشپزی از دورۀ صفوی)، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1360 ش؛ برهان قاطع؛ پایندۀ لنگرودی، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، 1355 ش؛ تائب، حسن، «مقدمهای بر طب سنتی گیلان (گیلتجربه)»، گیلاننامه، به کوشش محمدتقی پوراحمد جکتاجی، رشت، 1366 ش، ج 1؛ تمیمداری، احمد، فرهنگ عامه، تهران، 1390 ش؛ ثواقب، جهانبخش، دریاچۀ پریشان و فرهنگ منطقۀ فامور، شیراز، 1386 ش؛ جامع الصنایع (آشپزینامه از عصر قاجار)، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1389 ش؛ جانباللٰهی، محمدسعید، پزشکی سنتی و عامیانۀ مردم ایران، تهران، 1390 ش؛ جرجانی، اسماعیل، الاغراض الطبیة، تهران، 1345 ش؛ جمالی یزدی، مطهر، فرخنامه، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1346 ش؛ حکیم مؤمن، محمد، تحفة المؤمنین، به کوشش روجا رحیمی و دیگران، تهران، 1386 ش؛ خدیش، حسین، فرهنگ مردم شیراز، شیراز، 1385 ش؛ خوشبین، سهراب، گیاهان معجزهگر، تهران، 1389 ش؛ دریابندری، نجف، کتاب مستطاب آشپزی، تهران، 1378 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ رازی، محمد بن زکریا، الجدری و الحصبة، به کوشش محمود نجمآبادی، تهران، 1344 ش؛ رحمانینژاد، زیور، سفرۀ ایل قشقایی، تهران، 1388 ش؛ رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، 1378 ش؛ رضایی نورآبادی، علیعباس، «طب و درمان عامیانه در بین قوم لک»، نجوای فرهنگ، تهران، 1386 ش، س 2، شم 5-6؛ رضوانی، محمدرضا، «خواص رازیانه»، سیمرغ (مل )؛ رنگچی، غلامحسین، گل و گیاه در ادبیات منظوم فارسی تا ابتدای دورۀ مغول، تهران، 1389 ش؛ سرورالدین، محمد، طب المفید، تهران، 1357 ش؛ شریعتزاده، علیاصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 1371 ش؛ طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامۀ اردکان، تهران، 1381 ش؛ عسکریعالم، علیمردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرمآباد، 1387 ش؛ عقیلی علوی شیرازی، محمدحسین، مخزن الادویة، کلکته، 1844 م؛ لغتنامۀ دهخدا؛ لهساییزاده، عبدالعلی و عبدالنبی سلامی، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، تهران، 1370 ش؛ مختارپور، رجبعلی، دو سال با بومیان جزیرۀ کیش، تهران، 1387 ش؛ مهرین، مهرداد، خواص میوهها ـ خوراکیها، تهران، 1373 ش؛ نورالله، «مادة الحیاة، رساله در علم طباخی»، کارنامه ... (نک : هم ، باورچی)؛ نیز: