دینکرد
دینْکَرْد، مجموعهای از 9 کتاب، به زبان فارسی میانه، در موضوعات گوناگون، که کتابهای یکم، دوم و آغاز کتاب سوم آن از میان رفته است. دینکرد کنونی باید در سدههای 3-4 ق/ 9-10 م تدوین شده باشد.
واژۀ دینکرد به معنی اعمال دین یا تألیف دینی است. این کتاب که دانشنامۀ مزدیسنی محسوب میشود (تفضلی، 128)، دارای سبکی پیچیده (بختیاری، 123)، با دشواریهای زبانیِ بسیار، و عبارات طولانی و گاه بدون فعل است (قادری، 206). پس از برافتادن ساسانیان، دینکرد آشفته و پراکنده شد تا اینکه آذرفرنبغ فرخزادان آن را گردآوری کرد؛ اما بار دیگر، کتاب پراکنده گردید و این بار، آذرباد امیدان آن را گرد آورد و حاصل کار را دینکردِ هزار دَر (= فصل) نامید (تفضلی، 129). نام این دو تدوینکنندگان در دینکرد نیز آمده است: آذرفرنبغ فرخزادان ــ موبدانموبد فارس در سدۀ 3 ق و معاصر خلافت مأمون ــ و دیگری آذرباد امیدان ــ پیشوای بهدینـان در سدۀ 3 یـا 4 ق ــ کـه تدوینگـر صورت نهایی آن نیز هست (همو، 129-130).
دینکرد در زمینههایی چون الٰهیات، فلسفه، اخلاق، آداب دینی، حقوق، سیاست، کشورداری، ریاضیات، پزشکی، و شرح تولد و زندگی زردشت تدوین گردیده، و نیز شامل فهرستی از فرگردهای ازدسترفتۀ اوستا ست. همچنین، تدوینکنندگان به انتقادات شدید مسلمانان به مسائلی چون ثنویت (ژینیو، 284-288) پاسخ دادهاند؛ البته آنها صراحتاً به اسلام اشاره نکردهاند، اما از یهودیت، مسیحیت و دیگر ادیان غیر زردشتی نیز انتقاد کردهاند (باکا وینترز، 13).
سبب تألیف
دینکرد در دوران اسلامی تألیف شد و کوششی بود برای زندهنگهداشتن آیین زردشتی، و همبستگی جامعۀ زردشتی در دوران خلافت عباسی (همو، 1). سرحدهای دینی دینکرد در دورانی سخت آفریده شدند تا مانعی برای عبور اندکْ زردشتیان بازمانده از این سرحدها باشند. در سدۀ 3 ق/ 9 م، زردشتیان میکوشیدند تا با طرح سرحدهای دشوار برای خود، و انجام آدابورسوم زردشتی، و اندیشه، گفتار و کردار نیک، و با یاری نیروهای روشنی، نیروهای تاریکی را که آفریدۀ اهریمن میدانستند، شکست دهند (همو، 2, 8). از سوی دیگر، ضربهای که از نبرد با مسیحیان بر ایران وارد، و سبب نابودی مکانهای مقدسِ زردشتیان شد، خود دلیلی برای تألیف دینکرد بود تا زردشتیان را در نگهداری و استوارکردن باورهایشان هوشیار کند؛ دلیل دیگر، ظهور اسلام و غلبۀ اعراب بر ایرانیان بود (همو، 8). ترسها و دردهای بهیادمانده از تاختوتاز رومیها و اعراب به ایران در دینکرد منعکس شده است (همو، 12).
در میان مطالب دینکرد، آدابورسوم تجلی کمتری دارند. در دینکرد سخن از جهان پیرامون، ارتباط با عناصر گیتی، آداب مرتبط با جامعه، آداب زندگی، عبادت، گناه، مرگ و تدفین است:
آداب مراقبت از آفریدهها
در دینکرد مانند دیگر متون زردشتی، مراقبت از عناصر آب، آتش، هوا و خاک مورد تأکید است؛ به همین سبب، باید از روشنایی، گوسفند (= چهارپا)، آتش، فلز، زمین، آب، گیاه و مردم مراقبت کرد و آنها را تحقیر نکرد ( کتاب پنجم ... ، 66)؛ ارجنهادن به آب و آتش از راه آلودهنکردن آنها با ریمنی، از دستورات آیینی است ( کتاب سوم ... ، 2/ 275)؛ در نیایش، باید زوهر پاک حیوانی را به کار برد تا نجاست و نابودی را از میان ببرد و به دین نیرو دهد؛ بهکاربردن زوهر آلوده در نیایش آب و آتش و چکاد کوهها و رودها از آیین آشموغان (= بددینان)، و دور از دین اورمزدی است؛ بردن نجاست در آب (همان، 1/ 9-10) و نهادن هیزمِ تر بر آتش گناه است (همان، 1/ 21)؛ پَنام بستن (پنام = پارچهای که دهان را با آن میپوشانند)، تا نم از راه دهان و بینی وارد هوا نشود و آن را نیازارد و نبستن پنام از آیین آشموغان است (همان، 1/ 10)؛ زمین را با آلودگی و مردار نباید آزار داد (همان، 2/ 262)؛ فلز را به غیر ایرانیان و آنانکه بـرخلاف عدالت عمل میکنند، نبـاید داد و از دفنکردن آن بایـد پرهیز کرد و مانع از زنگزدگی آن شد، در عوض، باید آن را صیقلی و نقشدار کرد ( کتاب پنجم، 68، 70).
ذبح گوسفند دستور و آیین داشته است. دینکرد هشتم از وجود جزئیاتی دربارۀ چگونگی کشتن گوسفند بنا بر قانون، برای آیینهای آتش و آب آگاهی داده («محتوا ... »، 15)، و آورده که در اوستا چگونگی مراقبت از جانور بارکش، گوسفند و سگ دیوانه ذکر شده است. دربارۀ گناهی که جانور بارکش، گوسفند و سگ مرتکب میشود، و مراقبت از سگ بیمار هم دستوراتی داشته است (همان، 105-106)؛ بهاینترتیب که پیش از کشتن گوسفند، به او چوب میزدند تا از دروج پاک شود و ترسش از کارد کم شود و نیز بخشایشی برایش باشد. با این کار، گوسفند درد کمتری میکشید و نیز مردمان از زودبهزود کشتن گوسفند بر اثر شدت آرزو دوری میکردند ( کتاب پنجم، 100، 102).
آداب نیکوکاری در جهان و ارتباطات اجتماعی
در دینکرد بر آداب نیک تأکید شده است که از آن جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: دوستداشتن ایزدان و خداوندگار، خدمت به خداوندگار، بهرهمندبودن از ویژگیهای ایرانی (= آزادگی)، بهدینی، دوستداشتن نیکان و آفریدگان، ازدواج با نزدیکان، یشتن اوستا و گاهنبار و آیینهای دیگر ایزدی، خشنودکردن نیکان و پارسایان، نابودکردن دشمنان، دشمنی با دیوان و خرفستران و بَدان، و پرهیز و توبه از گناه (همان، 48).
دربارۀ ارتباط با مردم آمده است: باید از کسانی که با مردمِ دیوخوی دوستی میکنند، پرهیز کرد و از غیر ایرانیان و فریفتاران و آشموغان دوری گزید؛ جام و کاسهای را که اینان به دست میگیرند، باید 3 بار با آب گرم شست تا از آلودگی دور بماند ( کتاب سوم، 1/ 65). همچنین، تأکید شده است که باید به مردم نماز بُرد، یعنی سر را به نشانۀ فروتنی برای نیایش به همنوع فرود آورد، اما نه به گونهای که از آنِ آفریدگار است؛ نماز به همنوع میتواند با سر، یا دست و یا با زبان باشد که کمترین نوع آن، درود گفتن است؛ همۀ آشوب و بدی در میان آفریدهها از نماز نبردن به یکدیگر است ( کتاب پنجم، 72). ستمورزیدن انسان پیروز بر مردم مغلوب رفتاری غیر ایرانی است (باکا وینترز، 7).
در دینکرد نوعی از امربهمعروف و نهیازمنکر وجود داشته است، به گونهای که راهنمایی بددینان به دین بهی شایسته، و اعتقاد بر این بوده است که ازاینراه آفتهای بددینی به پیروان و مروجان بددینی میرسد. دینبُرداران که در کار زمزمۀ مَنثْرَه (= کلام مقدس) و یزش بودند، برای چیرگی بر دیوان، دین بهی را رواج میدادند و معتقد بودند که با کمشدن زمزمۀ منثرهها، بددینی رواج بیشتری مییابد و دیوان زورمندتر میشوند، و آلودگی آبها و ناخوشی از سوی بددینان بیشتر میشود؛ پس باید بددینان را با یاری سپاه دین بهی و دینبُرداران آن، و با شناخت و آگاهی راهنمایی کرد ( کتاب سوم، 2/ 50-51).
راهکارهایی برای زندگی بهتر
در دینکرد، زنگرفتن، بهدستآوردن مال از راه درست، و افزودن اصل آن به کشاورزی و هزینهکردن سود آن در کار نیک توصیه میشود ( کتاب پنجم، 58). بنابر دین زردشتی، دربارۀ چگونگی بهسربردن نیکوفرجامانۀ کارها آمده است که باید راز کارها را هرچند نشانهای اندک باشد، سخت پایید و از چشم دیگران پنهان کرد تا برای برهمزنندگان و آشفتهگرانِ کار، نشانهای نباشد. دیگر آنکه کار را رها نکرد و به محض فرارسیدن زمان مناسب برای هر کار، فوراً آن را انجام داد ( کتاب سوم، 2/ 115). به مراقبت از اعمال خویش تأکید شده است؛ مثلاً، هر کس باید هر روز 3 بار خود را بازنگری کند که آیا ایزد همراه او بوده است یا دیو؟ پس هر کس باید هر روز اعمال تن و روان خود را آمار کند که چه کرده، و چه خورده است و به آمدن خود به این گیتی و رفتن از آن بیندیشد (بررسی ... ، 237).
اعتدال
در دین زردشتی همواره بر اعتدال و میانهروی تأکید شده است. بنابر دینکرد، افراط و تفریط دو آفت دانش، و افراط، آفت رامش است ( کتاب سوم، 1/ 110) و میخوارگی بیش از اندازه نیز گناه است (همان، 1/ 22).
آداب جامه
بنابر دین زردشتی، جامههای واجب را باید پوشید. این جامهها بدین قرارند: شبی (= پیراهن) که یک لای آن با تن تماس دارد؛ کُستی که بالای شبی بسته میشود ( کتاب پنجم، 56). کستی برای نشاندادن مرز میان دو اصل است، یعنی بخش بالایی تن که بااهمیتتر است، و بخش زیرین آن (همان، 92). در صورت امکان نباید برهنه بود و گشاد (یعنی بدون کستی و شبی) راه رفت. باید شرمگاه را نهفت و تن را از سرما و گرما بازداشت و نباید خود را با پوشیدن جامۀ غیرمعمول ناشناخته کرد (همان، 56، 58).
آداب سپاسگزاری
انسان باید سپاسگزاری را بشناسد و نسبت به وجود خود به طور کامل سپاسگزار باشد؛ برای دشواریهایی که میتوانست رخ دهد و پیش نیامده است و برای همۀ خوشبختیها، در گفتار و کردار تا حد توان سپاسگزار باشد (دینکرد چهارم، 84).
زن
بنابر دین بهی، زنان 4 گروهاند: 1. نیکو و بیسروزبان، 2. نیکو و سروزباندار، 3. نانیکو و بیسروزبان، 4. نانیکو و سروزباندار. برای داشتن زنی خانهدار و فراهمکنندۀ آسایش و رامش، باید زن نیکو و سروزباندار را برگزید، و برای داشتن زنی نیکو و بیآزار، گروه اول مناسب است. اگر هیچ یک نبود، زن نانیکوی بیسروزبان بهتر است و باید از زن نانیکو و سروزباندار سخت پرهیز کرد ( کتاب سوم، 1/ 127).
رسم خویدوده
در دینکرد بر پیوند خویدوده (= ازدواج با نزدیکان) تأکید ( کتاب پنجم، 60؛ نیز نک : ه د، زناشویی)، و گفته شده است که خویشاوندان و «همآفریدهها» و مردمانی که از یک نژادند، با خویشان همخون خود پیوند زناشویی بندند ( کتاب سوم، 1/ 143).
آداب پزشکی
کردۀ 157 از دینکرد سوم، دربارۀ پزشکی، رعایت اخلاق پزشکی و بسیاری نکات دیگر است. بر این اساس، پزشکی به دو شاخۀ تنپزشکی و روانپزشکی، یا همان گیتیپزشکی و مینوپزشکی تقسیم میشود (پزشکی ... ، 30). مینوپزشکی که پزشکی روان عموم مردم است، با نیرنگِ دین بهی (زردشتی)، نیروهای زیانرسان و بیماریهای آفریدۀ اهریمن را از آفرینش دور میکند و با دوری کردن از اندیشه، گفتار و کردار بد و ترغیب به اندیشه، گفتار و کردار نیک، خیم (= خوی) بیمار را ویراسته میکند (همان، 30-32). گیتیپزشکی به انواع کاردپزشکی، داغپزشکی، گیاهپزشکی، پارساپزشکی، و آتشپزشکی تقسیم میشود (همان، 33؛ بختیاری، 125). گیتیپزشکی آن است که به واسطۀ دانایی دین بهی، تن را از بیماری آفریدۀ اهریمن دور، و آن را درمان میکند (پزشکی، 31). در آتشدرمانی، با نیروی آتش، فساد و گندیدگی در فضا را که ناشی از گسترش بیماری است، از بین میبرند، و با تافتن (= گرم کردن) تن با آن و پراکندن بوی گیاه پیروزگر، بیماری را درمان میکنند. گیاهپزشکی که زخم آن نسبت به کاردپزشکی و داغپزشکی کمتر است، با خوردن و بویدادن (= بخوردادن) و روشهای دیگر انجام میشود. داغپزشکی آخرین شیوۀ درمان است (همان، 34-35). کار پزشکیِ عام، پاییدنِ روان و تن عموم مردم در تندرستی و درمان بیماریها ست. پزشکیِ خاص، پاییدنِ روان تکتک مردم از گناه، و دور کردن تن آنان از بیماری است (همان، 38).
در دینکرد ساختار طبقاتی جامعۀ ساسانی منعکس شده است. مینوپزشکی به طبقۀ آسرونی (= موبدی)، و گیتیپزشکی به طبقۀ واستَریوشی (= کشاورزی) متعلق است (همان، 55). تنپزشک به روانپزشک، و روانپزشک به تنپزشک، و هر دو به دهبد نیازمندند (همان، 72).
آزمون پزشک
براساس دینکرد، آزمون پزشک مرسوم بوده است. برای رسیدن به پایۀ بزرگپزشکیِ ایران، نخستین مرحله، موفقیت در آزمون پزشک بود. پزشکان بر حسب تقوایشان دستهبندی میشدند. برترین پزشک آن بود که برای مزد جهانِ دیگر پزشکی کند (بختیاری، 126). آزمایش تنپزشک برای تنپزشکی، نخست بر تن بیمارِ دیوپرست انجام میشد. اگر بیمار نجات مییافت، آن تنپزشک شایستۀ آزمودن میشد. اگر 3 بار آزمایش میکرد و بیمار میمرد، دیگر او را شایستۀ آزمودن نبود و بر پزشکی گمارده نمیشد (پزشکی، 49). پزشکی بدون مجوز جرم بوده است (بختیاری، همانجا) و مزد تنپزشکِ آزموده و دارای مجوز گوسفند بود. پزشکِ ناآزموده و بدون مجوز اگر پزشکی کند و تن بیمار را زخم کند، باید کفارۀ زخم را بدهد و بر تنش نیز باید داغ نهاد (پزشکی، 54).
وظیفۀ پزشک
پزشک باید مدام بیمار را مراقبت کند و با کیسهای پر از دارو به دیدار او برود (بختیاری، همانجا).
وظیفۀ مردم در برابر پزشک
مردم باید بهشایستگی با پزشک رفتار کنند و برای او خورش نیک و بهترین جامه و اسب تیزرو ببرند و در بهترین جای، خانهای برای او فراهم کنند و مال و نیازش را چنان برآورده کنند که هرآنچه مردم طبقۀ متوسط دارند، برایش آماده باشد و او در مضیقه نباشد (پزشکی، 51-52؛ بختیاری، همانجا).
آداب و رسوم عبادت
در آیین مزدایی، زمزمۀ منثرهها بسیار مهم، و سبب رستگاری روان بوده است. منثرهخوانیِ طولانی، فرهیختگی و آگاهی مردم را در پی داشته است ( کتاب سوم، 1/ 23-24). بنابر اوستا، حتى اگر کسی نتواند یشت کند، باید دعاهایی چون اَشِموُهو را از بر باشد ( کتاب پنجم، 56). همیشه پیش و پس از غذا باید پرستش کرد (همان، 66). دربارۀ نیایش روزانۀ زردشتیان آمده است که باید در هنگام نماز و یزش روی به خورشید داشت و اورمزد جهانآفرین را ستود. در پایان، باید آگاهانه و از بُنِ جان، 3 بار دعای اشموهو را خواند و در پایانِ هر بند، نماز گزارد. متن نیایش در دینکرد سوم آمده است ( کتاب سوم، 1/ 153).
آداب مربوط به گناه
راه تاوان گناه و پاکشدن از آن، نخست پشیمانی، و سپس اعتراف و توبه است. برای گناهان مختلف، تاوانهای متفاوتی در درجههای گوناگون، و مجازاتهای عملی مانند بند و درفش (= داغکردن) وجود داشته است. میزان تاوان گناهان مشخص بوده، و به فتوای رَدان (= پیشوایان دینی) و داوران بستگی داشته است ( کتاب پنجم، 50).
کسی که مرگارزان (= محکوم به مرگ) است، باید بنابر فتوای دیندستور و فرمان شهریاران کشته شود یا برای رهایی از کیفر، پشیمان از گناه باشد. اگر دیندستوران گناه او را ببخشند، بهشرطیکه در نبرد با انیران (= غیر ایرانیان) کشته شود، به واسطۀ شهادت، از گناه رهایی یابد. اگر مرگارزان به علت پشیمانی از گناه، به فرمان شاه از زادگاه تبعید شود، با تحمل 10 سال رنج، سزاوار آزادی است. مرگارزانی که به سبب نافرمانی از شهریاران محکوم به مرگ شده، ولی شاهنشاه او را بخشیده است، رها میشود. زنی که به دلیل بیتقوایی در برابر شوهر، مرگارزان شود و شوهر او را نبخشد، باید به قتل برسد تا آمرزیده شود. اگر مرگارزانی بنابر فتوای دیندستور گناهکار شناخته شود، ولی پیش از کیفر توبه کند و بمیرد، در 3 شب نخست قبر، روان او آمرزیده میشود ( کتاب سوم، 2/ 244-245).
مرگ و تدفین
برای دورکردن پلیدی از مردم و از آنچه پاک است، لاشۀ مردم بدآیین و دیوپرست و درندگان را در دخمهای در بیابان به دار میآویختند تا بپوسد. این لاشهها نباید در کنار تن پاک و چیزهای پاک باشند (همان، 1/ 13؛ نیز نک : ه د، دخمه). از مردار انسان و سگ باید پرهیز کرد. مراسم سگدید را باید دو مرد انجام دهند، و به تنهایی و بر خلاف قانون نباید انجام داد ( کتاب پنجم، 72).
آمرزشخواهی برای روان درگذشته
خواندن «گاهان» برای آمرزش کسی که با تبهخویی درگذشته، انجام میشده است، اما نه برای کسی که روانش دوزخی بوده، و هیچ ثوابی نداشته است ( کتاب سوم، 1/ 125).
مآخذ
بختیاری، رحمان و آزاده محبتخو، «واژههای عالمانۀ کردۀ 157 دینکرد سوم دربارۀ پزشکی و درمانگری»، نامۀ فرهنگستان، تهران، 1389 ش، س 11، شم 2؛ بررسی دینکرد ششم، ترجمه و آوانویسی مهشید میرفخرایی، تهران، 1393 ش؛ پزشکی به روایت کتاب سوم دینکرد، ترجمه و آوانویسی نرجسبانو صبوری، تهران، 1390 ش؛ تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، 1376 ش؛ دینکرد چهارم، ترجمۀ مریم رضایی، به کوشش سعید عریان، تهران، 1393 ش؛ قادری، تیمور، «پنجاه گفتار از دینکرد ششم، دائرةالمعارف اخلاق ایرانی»، نامۀ فرهنگستان، تهران، 1382 ش، س 6، شم 1؛ کتاب پنجم دینکرد، ترجمه و آوانویسی ژاله آموزگار و احمد تفضلی، تهران، 1386 ش؛ کتاب سوم دینکرد، ترجمه و آوانویسی فریدون فضیلت، تهران، 1381 ش، ج 1، 1384 ش، ج 2؛ نیز: