دیصانیه
دَیْصانیّه (سریانی: دیصانایه)، عنوان منتسب به فرقهای که براساس عقاید و تعالیم ابندیصان فیلسوف، متکلم و شاعر سریانی شکل گرفت. در این مقاله پس از بررسی زندگی و آراء ابندیصان، گزارشی از بازتاب تعالیم دیصانیه در منابع اسلامی ارائه میشود.
1. بررسی زندگی و آراء ابندیصان
ابندیصان صورت عربیشدۀ نام سریانی بَردَیصان است. ما از زندگی و سرگذشت وی آگاهی کافی نداریم. سرچشمههای آگاهی ما دراینباره، گزارشهای کوتاه و گاه متعارض فرقهنگاران مسیحی سریانی و یونانی، و نیز مللونحلنگاران عربزبان و مسلمان است که گاه رنگ افسانه و غرضورزی به خود میگیرد. آنچه درمجموع از این منابع استنباط میشود، چنین است که وی در شهر اِدِسّا ــ که عربها آن را الرُّها مینامند، و رودخانۀ دیصان از آن میگـذرد ــ دیده بـه جهـان گشود. سلـوکوس یکم نیکاتـور، مؤسس این شهر، نام آن را از نام شهرِ اِدِسا در مقدونیۀ یونان گرفته بود، که مشتق از ریشهای به معنای «آب» است. مسعودی نیز در گزارش خود دربارۀ ابندیصان، از رودخانهای به نام دیصان در شهر الرها یاد میکند، و به معنای «ابندیصان» (بردیصان) در زبـان سریانی، به معنی «فرزند رودخانـه» اشاره میکند (نک : التنبیه ... ، 130؛ نیز نک : ابنعبری، 74؛ راملی، 339). در گزارشهای گوناگون، بردیصان گاه از دودمان اشکانی (پارتی)، گاه ارمنی، گاه از سرزمین بینالنهرین و گاه سریانی خوانده شده، و چنانکه خواهد آمد، هریک از این نسبتها به اعتباری موجه است.
یک گزارش موثق سریانی، تولد بردیصان را در 11 تموز 465 یونانی / 11 ژوئیۀ 154 قرار میدهد (نک : دریورس، بردیصان ... ، 186). در گزارش سریانی دیگری، زندگینامهای کموبیش افسانهای از بردیصان آمده است. در این گزارش گفته میشود که نوحاما و همسرش نَحشیرام در 465 یونانی / 154 م از ایران گریختند، و این درپی کشف توطئهای برضد جان شاه سوهوک (یا سَهروک) فرزند شاه نَرسه (که رومیان او را نارسس میخواندند) بود [این نرسه ظاهراً نباید چهارمین فرزند شاپور اول ساسانی باشد که میان سالهای 241-272م فرمانروایی میکرده است]. ایشان به ادسا رفتند، اما از ترس اینکه در آنجا شناخته شوند، آن شهر را نیز ترک کردند. نحشیرام باردار بود، و در این سفر، در کنار رودخانۀ دیصان، پسری به جهان آورد و او را بردیصان نام نهاد (نک : همان، 188). در همین گزارش آمده است که پس از تولد بردیصان، پدر و مادرش رهسپار شهر مَبّوگ (هیراپولیس) شدند. بردیصان در 25سالگی (179 م) از سوی پدر و مادرش برای کسبوکار به شهر ادسا فرستاده شد و در آنجا بود که نزد اسقفی مسیحی به نام اوشتاسْپ (هیستاسپِس) به مطالعۀ کتاب مقدس پرداخت و به دست او غسل تعمید یافت و سپس به مقام شمّاسی رسید. اما پس از آنکه عقاید و نظریات بدعتآمیز وی آشکار شد، جانشین اوشتاسپ به نام عَقی وی را به محاکمه کشید و چون بردیصان همچنان بر عقاید خود استواری نشان داد، تکفیر و از کلیسا بیرون رانده شد (نک : همان، 89-188؛ نیز شِدِر، 115-116). در همان گزارش گفته میشود که بردیصان در سن 68سالگی در 222 م درگذشت.
بررویهم آنچه از گزارشهای گوناگون دربارۀ سرگذشت بردیصان میتوان به دست آورد، این است که وی از دودمانی شرقی (و به احتمال بسیار ایرانی) برخاسته بوده است. نام پدر و مادر وی در روایات بعدی آمده است. اما این گزارش را که بنابر آن، وی در کنار رودخانۀ دیصان در شهر ادسا زاده شده، میتوان مشکوک به شمار آورد و ناشی از تفسیر معنی لقب او دانست.
شهر ادسا در سدۀ 2 م ازلحاظ سیاسی و فرهنگی، شهری مرزی میان امپراتوری روم و امپراتوری اشکانی بوده است که هم تمدن هلنیستی غرب و هم تمدن بینالنهرین ــ با صبغۀ ایرانی اشکانی ــ در آن تأثیر کرده بوده است. این شهر در نیمۀ نخست سدۀ 2 م تحت فرمانروایی سلسلهای ارمنی، و سپس زیر سیطرۀ سلسلۀ اشکانی قرار داشته که برجستهترین نمایندۀ آن اَبگَر هشتم کبیر (179-214 م) بوده، و بردیصان نیز از ملازمان دربار او در ادسا بوده است. شهر ادسا بر گذرگاه مهمی قرار داشته، و مرکز برخورد بازرگانان و رفتوآمد بسیاری بوده، و درنتیجه، بهویژه در نیمۀ دوم سدۀ 2 م مرکز فرهنگی مهمی به شمار میرفته است.
ازسویدیگر، باتوجهبه نفوذ نیرومند اشکانیان در ادسا، میتوان تصور کرد که نفوذ دینی ایرانی ـ اشکانی نیز، بهویژه در طبقات بـالای جمعیت آن شهر ــ کـه بردیصان نیز بـه آنها تعلق داشته ــ در آنجا استوار بوده است. در کنار این تأثیر، آیین یهود نیز پیش از آن در آن شهر پا گرفته، و دارای اهمیت بسیار بوده است، چنانکه میتوان گفت که مسیحیت در ادسا منشأی یهودی داشته و از شرق به آنجا راه یافته بوده است. گرایشها و عقاید گنوستیکی نیز به ادسا راه یافته بوده، و پیروانی داشته است. صناعت تنجیم (احکام نجوم) و کیشهای پرستش ماه و خورشید نیز در ادسا رایج بوده است. سرانجام، جهانبینی فلسفی یونانیان ــ بهویـژه عقاید فیلسوفان رواقـی ــ نیـز در ادسا نفوذ داشتـه، و بردیصان در چنان فضای رنگارنگ فرهنگی میزیسته است (نک : دریـورس، بردیصان، 214-216، نیـز بـرای تاریخ ادسا، نک : «مراسم ... »، 9-15).
ابگر کبیر در 212 م درگذشت و پسرش ابگر نهم معروف به سِوِروس به سلطنت رسید. در این سال، امپراتور روم کاراکالا (مارکوس آورلیوس آنتونینوس، 211-217 م)، ابگر نهم و پسرانش را به روم احضار کرد، و ایشان در آنجا به قتل رسیدند. در 214 م کاراکالا در یک لشکرکشی ادسا را تصرف کرد و بهشکل مستعمرهای رومی درآورد. اما این دگرگونی سیاسی، تغییر مهمی در عرصۀ فرهنگی ادسا ایجاد نکرد. زندگی بهشیوۀ پیشین در آن شهر ادامه داشت، و مردمان به خط سریانی مینوشتند و با آن زبان سخن میگفتند و خدایان خود را میپرستیدند (نک : همان، 14-15). کاراکالا در آوریل 217 به قتل رسید.
به احتمال بسیار، بردیصان بخش نخست زندگی خود را در دربار ابگر هشتم گذرانده، و چنانکه اشاره شد، از دوستان وی بوده، و بهعنوان یکی از درباریان آن پادشاه که دلبستگی فراوان به هنرها و دانشها داشته است، زندگی آرامی را میگذرانده و بهشیوۀ اشرافیان اشکانی میزیسته است. وی دراینمیان، با مسیحیت آشنا شده، و از فلسفۀ یونانی بدانگونه که در مدارس شرقی آموخته میشد، آگاه بوده است. سالهای پایانی زندگی بردیصان همزمان با دگرگونیهای سیاسی در ادسا بوده است. احتمـالاً در ایـن زمـان، بردیصان ــ کـه چنانکـه خواهیـم دیـد، مدافع فلسفی آزادی انسان و مخالف دخالت همهجانبۀ کاراکالا در ادسا بـوده ــ فضای زندگـی را در ادسا برنتـابیده، و از آنجـا به ارمنستان رفته، و در آنجا مشغول پژوهش و فعالیت برای گسترش مسیحیت بوده است. مکان درگذشت بردیصان که احتمالاً در 222 م بوده است، دانسته نیست (نک : دریورس، بردیصان، 217-218).
آثار ابندیصان
برخی از صاحبنظران بردیصان را بنیانگذار شعر روحانی کلیسای سریانی و استاد نثر سریانی دانستهاند (شدر، 111). پژوهشگران نگارش چندین اثر را به وی نسبت میدهند، اما دربارۀ درستی انتساب آنها اتفاقنظر وجود ندارد. برجستهترین نوشتهای که متن سریانی آن در دستنوشتهای از سدۀ 6 یا 7 م در دست است، اثری است با عنوان «کتاب قانونهای کشورها»، که آباء کلیسای سریانی در نوشتههای جدلی خود برضد بدعتگذاران، پارههایی از آن را نقل کردهاند. کیورتُن نخستینبار، متن سریانی این اثر را همراه با ترجمۀ انگلیسی، در مجموعهای با عنوان لاتینی Spicilegium Syriacum، در 1855 م در لندن منتشر کرد. پژوهشگر فرانسوی، فرانسوا نو، بار دیگر متن سریانی آن را تصحیح کرد و همراه با مقدمه و ترجمۀ فرانسوی آن (Le Livre des Lois des Pays)، در 1899 م در پاریس منتشر ساخت. دریورس نیز متن سریانی و ترجمۀ انگلیسی این اثر را در 1965 م در آسن (هلند) منتشر کرد.
«کتاب قانونهای کشورها» که مهمترین نوشتۀ بردیصان بهشمار میرود، از دیرباز در میان پژوهشگران انگیزۀ اختلافنظرهایی بوده است. دراینمیان، پرسش عمده این است که آیا این کتاب همان نوشتهای است که برخی از آباء کلیسای یونانی مانند یوسِبیوس (د 339 م) پارههایی از آن را نقل میکنند؟ و پرسش دیگر این است که این اثر به قلم خود بردیصان است یا حاصل تدوین فیلیپوس (شاگرد بردیصان) از تعالیم استادش؟ و پرسش آخر اینکه آیا متن این کتاب به زبان سریانی بوده است یا یونانی؟ گویا متن اصلی کتاب سریانی بوده و سپس به یونانی ترجمه شده بوده است (نک : دریورس، همان، 60-67, 68, 72). سرودهها و نوشتههای دیگری نیز به بردیصان منسوب است که صحت انتساب آنها مسلم نیست، ولی دستکم به نظر میرسد که همگی آنها آثاری برآمده از همان فضای فکری و فرهنگی باشند که بردیصان پروردۀ آن بوده است (نک : همان، 209-212).
هرچند آگاهی ما از زندگی و سرگذشت بردیصان اندک است، درعوض از عقاید و اندیشههای او آگاهی بیشتری داریم. اما در این زمینه نیز منابع موجود چنان نیست که بتوان از آنها یک نظام منسجم و یکپارچۀ اندیشهای را برپا ساخت؛ شاید هم، درواقع، خود بردیصان چنان نظامی را نپرداخته بوده است؛ زیرا نظام اندیشههای وی، برهمنهادهای از بسیـاری از عقاید دینی و فلسفی رایج در شهر ادسا در زمان او بوده است. ما در اینجا برای بهدستدادن طرحی از عقاید و اندیشههای اساسی بردیصان، نخست از منابع یونانی و سریانی بهره میگیریم و سپس به آنچه در منابع و نوشتههای مؤلفان مسلمان دربارۀ وی آمده است، میپردازیم. اهم تعالیم بردیصان را میتوان در دو زمینۀ مشخص جهانشناسی و انسانشناسی بدین شرح جستوجو کرد: