دیاله
دیاله (در زبان کردی: دیالا)، نام یکی از شاخابههای رود دجله، و همچنین نام استانی در شرق عراق.
این رودخانه از دامنههای غربی رشتهکوههای زاگرس در کردستان، و از بههمپیوستن دو شاخابۀ شمالی و جنوبی، یکی با نام سیروان در شهرستان سنندج در جنوب، و دیگری با نام آزادرود یا چمگوره در شهرستان مریوان در شمال شکل میگیرد. شاخابۀ جنوبی از بههمپیوستن دو ریزابۀ مهم گاوهرود و قشلاق در محلی به نام هادیآباد واقع در جنوب سنندج تشکیل میگردد. رودخانۀ گاوهرود از بلندیهای هزارخانی در غرب همدان، و رودخانۀ قشلاق از بلندیهای پیرمحمود در شمال سنندج سرچشمه میگیرند. رودخانۀ سیروان از هادیآباد به سمت غرب روان میشود تا آنکه وارد محدودۀ شهرستان مریوان شده، و در 43کیلومتری جنوب شرقی شهر مریوان، آزادرود بدان میپیوندد و به سمت جنوب غربی تغییر مسیر میدهد. سپس این رودخانه در منطقۀ دوآب در 14کیلومتری شمال پاوه، آب رودخانۀ پاوه را دریافت میدارد و در جنوب نوسود وارد نقطۀ مرزی میشود و حدود 40 کمـ ، مرز دو کشور ایران و عراق را تشکیل میدهد تا اینکه در دهکدۀ مرزی دوروله وارد خاک عراق میشود (افشین، 1 / 216-217؛ جعفری، 84). این رودخانه در جنوب شرقی سلیمانیه همراه با رودخانۀ تانجرو، سد دربندخان / دربندیخان را تغذیه میکند و ازآنپس، دیاله خوانده میشود (خلف، 211)، و سرانجام در چند کیلومتری پایین بغداد به رودخانۀ دجله میپیوندد (نامی، 180).
حمدالله مستوفی در سدۀ 8 ق / 14 م، سرشاخابههای این رودخانه را «آب شیروان» خوانده است (ص 219). اینگونه به نظر میرسد که شیروان و یـا سیروان نامی کهن باشد. پوزور ـ اینشوشینـاک از شاهان ایلامی (سل ح 2240-2220 قم)، در نوشتهای بر روی تندیسی که به یکی از ایزدان اهدا کرده، در شرح لشکرکشیهایش، از شهری به نام «شیلوان» واقع در کوههای زاگرس نام برده است که نام سیروان و یا شیروان کنونی را به یاد میآورد (نک : کامرون، 36-38).
کرانههای رودخانۀ دیاله و سرشاخههای آن در کوههای زاگرس از دیرباز زیستگاه انسان بوده است. در دورۀ پیش از تاریخ، گوتیان از مردمان کوهنشین زاگرس، در درۀ رود دیالۀ علیا در کردستان کنونی سکونت داشتند (نک : گیرشمن، 56). سرزمین سومریان در جنوب میانرودان تا رود دیاله در شمال امتداد داشت و شهر اشنونه (تلاسمر کنونی در استان دیالۀ عراق)، واقع در درۀ رود دیاله، از شهرهای مهم سومریان به شمار میرفت. در هزارۀ 2 قم، درۀ رود دیاله بخشی از مرزهای میان دولتهای ایلام و آشور را تشکیل میداد (نک : مجیدزاده، 1 / 62، 209). در سالنامههای آشوری، از این رودخانه با نام «طورنت / تورنت» یاد شده است و شهر ایلامیِ «میتورنت» که نام خود را از نام باستانی این رود گرفته بود، بر کرانۀ دیاله در مرزهای شمالی قلمرو ایلامیان جای داشت (نک : کامرون، 38, 115). یونانیان این رود را با نامهای سیلّا، دِلاس و دیالاس میخواندند (EI2, II / 343).
شاخابههای رود دیاله در کوههای زاگرس دارای آبهای خروشان است؛ اما هنگامیکه این رود در مسیر خود از کوههای حَمْرین (بارمّا) در خاک عراق میگذرد و در زمینهای پست جریان مییابد، از سرعت آن کاسته میشود. از عهد باستان تا کنون در این زمینهای پست با احداث آبراهههایی، آب دیاله را به کشتزارها و باغها هدایت میکنند. در منابع جغرافیایی نخستین سدههای اسلامی، از این آبراههها یاد شده است، اما بهسبب درهمتنیدگی آنها، جغرافینویسان مسلمان در بسیاری از موارد، از تمیز این آبراههها از یکدیگر ناتوان بودهاند و در آثار آنان رابطۀ رود دیاله با آبراهۀ نهروان مبهم مانده است (نک : همانجا). آبراهۀ نهروان را به روزگار ساسانیان از پایینِ شهرِ دُوَر ــ بر کرانۀ شرقی رود دجله، در شمال سامرا ــ از دجله جدا کرده بودند تا هم از طغیانهای گـاهوبیگـاه دجله جلوگیری کنند و هم زمینهای کشاورزی و باغهای جانب شرقی دجله از بالای سامرا تا حدود 100مایلی جنوب بغداد را آبیاری سازند (لسترینج، 57).
از نوشتههای سهراب (ص 128) و یاقوت حموی (4 / 849)، پیدا ست که دیاله و نهروان از طریق آبراههای با هم مرتبط بودهاند و یا اینکه آب نهروان در مسیر خود با دیاله میآمیخته، و همراه دیاله در فاصلۀ 3فرسنگی جنوب بغداد به دجله میریخته است. این گفتۀ اخیر را نوشتۀ حمدالله مستوفی تأیید میکند، آنجا که مینویسد: «آب نهروان به عراق عرب دو شعبه است و از جبال کردستان برمیخیزد. یک شعبه از طرف شیروان [سیروان] و آنجا آب شیروان خوانند و چون به تامره رسد، آب تامره خوانند و چون به آن شعبۀ دیگر رسد، آب نهروان خوانند و شعبۀ دوم از حدود گل و گیلان ]گیلان غرب کنونی[ و گریوۀ طاقکرا [طاقکرا / گرا] برمیخیزد و ... بر حلوان و قصرشیرین و خانقین گذشته، با شعبۀ دیگر ضمّ میشود و به بعقوبا و نهروان میرسد و در زیر بغداد به دجله میریزد» (ص 219-220).
در روزگار باستان یکی از مهمترین راههای ارتباطی میانرودان به فلات ایران از درۀ رود دیاله میگذشت (نک : مجیدزاده، 1 / 155). در منابع جغرافیایی دورۀ اسلامی نیز از این راه و شهرهای برسر آن یاد شده است. این راه از بغداد به نهروان، و از آنجا به دستگرد / دسکره و سپس از جلولا میگذشت و به خانقین میرسید و از آنجا وارد ولایت جبال شده، و راه به سوی قصر شیرین، حلوان وکرمانشاه ادامه میداد و با گذر از شهرهای نواحی مرکزی ایران، به خراسان میرسید (نک : ابنخردادبه، 41؛ مقدسی، 135). بعدها راه بغداد به خراسان اندکی به سمت شمال انحراف پیدا کرد و به جای نهروان، از شهر بعقوبا واقع در کرانۀ رود دیاله عبور میکرد (نک : لسترینج، 61). در سدۀ 8 ق / 14 م، ولایتی را که شهرهای حولوحوش این راه واقع در نواحی شرقی دجله را در بر میگرفت، ولایت «طریق خراسان» میخواندند (نک : حمدالله، 42-43). امروزه نیز بخشهایی عمده از راه ماشینرو بغداد به سوی ایران و همچنین راه آهن بغداد به خانقین در نزدیک مرز ایران، همچنان از شهرهای واقع بر کرانۀ رود دیاله میگذرد (نک : اطلس ... ، 39).
در سالهای پس از استقلال عراق، استانی در شرق این کشور با نام دیالی / دیاله برگرفته از نام رود دیاله، به مرکزیت شهر بعقوبه (ه م) تشکیل شد. این استان حدود 700‘14 کمـ2 مساحت دارد و در 2009 م / 1388 ش، دارای 000‘371‘1 تن جمعیت بوده است («عراق»، npn.).
مآخذ
ابنخردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1889 م؛ اطلس جامع گیتاشناسی، تهران، 1386 ش؛ افشین، یدالله، رودخانههای ایران، تهران، 1373 ش؛ جعفری، عباس، رودها و رودنامۀ ایران، تهران، 1376 ش؛ حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به کوشش لسترینج، لیدن، 1331 ق / 1913 م؛ خلف، جاسم محمد، جغرافیة العراق، قاهره، 1965 م؛ سهراب، عجائب الاقالیم السبعة، به کوشش هانس فون مژیک، وین، 1347 ق / 1929 م؛ مجیدزاده، یوسف، تاریخ و تمدن بینالنهرین، تهران، 1376 ش؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906 م؛ نامی، محمدحسن و علی محمدپور، جغرافیای سیاسی آبهای مرزی ایران (رودخانهها)، تهران، 1390 ش؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:
Cameron, G., History of Early Iran, Chicago, 1976; EI2; Ghirshman, E., Iran, Harmondsworth, 1954; «Iraq», City Population, www. citypopulation.de (acc. Aug. 19, 2018); Le Strange, G., The Lands of the Eastern Caliphate, Cambridge, 1930.