دکن
دَکَن، سرزمینی کهن در جنوب شبهجزیرۀ هند که امروزه بخش عمدۀ آن در ایالت مهاراشترا، و بخشهایی نیز در ایالتهای آندراپرادش، تلنگآندرا و کارناتاکا (کرناتک) قرار دارد (جوشی، «جغرافیا ... »، 3؛ ایرانیکا، VII / 181).
نام دکن در دو کتاب مهابهاراتا و رامایانا به زبان سنسکریت به دو صورت دکشیناپتها، و در برخی منابع دیگر به صورت دکشینا آمده که به معنای ناحیه، سرزمین یا ولایت جنوب است و اشارهای دارد به محل برآمدن خورشید. بعدها این نام در زبانهای فارسی و اردو بهصورت دکن یا دکهن پتهان درآمد که دکهن همان جنوب، و پتهان نام شهری واقع در جنوب بود، درحالیکه در برخی از متون سنسکریت بهصورت پرتهوی پرتیشتهان نیز ضبط گردیده است (پنچاکیانه، 405؛ جوشی، همانجا؛ مانسینگه، 178؛ جانسن، 184). هندوشاه استرابادی (چ تهران، 1 / 30) دربارۀ وجه تسمیۀ دکن در تاریخ خود آورده است که حام پسری به نام هند داشت که او نیز صاحب 4 پسر بود و چون سومین پسر که دکن نام داشت، مسئولیت آبادانی منطقهای را برعهده گرفت، این منطقه به نام او دکن نامیده شد.
در منابع دورۀ اسلامی از دکن تا پیش از سلطنت سلطان محمد تغلق (725-752 ق / 1325-1351 م) اطلاع چندانی در دست نیست (لینپول، 178)، و از این دوره است که عصامی در میانههای سدۀ 8 ق / 14 م در فتوح السلاطین (ص 469، 491)، آنجایی که فتوحات محمد بن تغلق را میستاید، در اشاره به نواحی جنوبی هند، از نام «دکهن» استفاده کرده است. به نظر میرسد از آن پس، نویسندگان فارسیزبان سدۀ 9 ق / 15 م، برای سهولت در تلفظ، نام دکهن را به دکن تبدیل کردند که برای نمونه، میتوان از هندوشاه استرابادی (همان چ، 1 / 51) نام برد که وقتی دربارۀ شورش یکی از راجپوتان فرقۀ بیس به نام راجه آننددیو و تصرف نواحی مختلف هند توسط وی نوشته، در کنار مالوه، نهرواله، مرهت و برار، از دکن نیز نام برده است.
موقعیت جغرافیایی و ویژگیهای طبیعی
وسعت فلات دکن حدود 600 کمـ2 است که از غرب به شرق بهتدریج از شیب آن کاسته میشود (مانسینگه، همانجا؛ جانسن، 185؛ « بریتانیکا ... »، II / 28). تعیین دقیق محدودۀ جغرافیایی دکن تا پیش از ورود مسلمانان به این سرزمین (693 ق / 1294 م)، و حتى پس از آن، دشوار است و دراینخصوص میان پژوهشگران اختلافنظر وجود دارد. برخی دکن را شامل کل شبهجزیرۀ جنوب هند دانستهاند که در شمال آن سلسلهکوههای ویندهیا و رودخانۀ نربدا قرار گرفته («فرهنگ ... »، XI / 205)، و برخی دیگر مانند ژووو دوبروی (بهنقل از جوشی، نک : همانجا)، دکن را منطقهای دانستهکه از شمال به رودخانههای ماهانَدی، از شرق به خلیج بنگال، از غرب به دریای عرب و از جنوب به تپههای نیلگیری و پِنار جنوبی محدود شده است و با این تعریف، دکن شامل مناطق ساحلی و فلات اصلی دکن میشد. این شبهجزیره را بهلحاظ ساختمانی (فیزیوگرافیک) به 5 بخشِ گات غربی یا سهیادری، فلات دکن شمالی، فلات دکن جنوبی، فلات شرقی و گات شرقی تقسیمبندی کردهاند (همانجا). نهایتاً اینکه در یک تعریف کلی دربارۀ محدودۀ جغرافیایی دکن، میتوان گفت: دکن منطقهای است که در شمال آن رشتهکوههای ستپورا و ویندهیا، که به سبب ارتفاع بلند، دکن را از شمال هند جدا میکند؛ در غرب آن رشتهکوههای گاتهای غربی؛ و در شرق آن رشتهکوه گاتهای شرقی قرار دارند (همان، 23-24؛ جانسن، 184؛ « بریتانیکا»، II / 27-28).
آبوهوای دکن خشک است، اما مناطق ساحلی بهسبب نزدیکی با خلیج بنگال آبوهوایی گرم و مرطوب دارد. دکن 3 فصل دارد: تابستانهایی گرم و مرطوب، بهار با بارانهای بسیار و هوایی خنک، و زمستان با هوایی ملایم و بدون بارش (کرمی، 6-7؛ «بریتانیکا»، II / 29). رودخانههای متعددی در دکن جریان دارد که اصلیتریـن آنها عبارتانـد از: رودخانۀ گوداوری و شاخابـههای آن، نربدا، تاپتی، پنار، کاوری، تنگابهدرا، و کریشنا که از غرب به شرق جریان دارند؛ کاوری از گاتهای غربی سرچشمه میگیرد. تمام این رودخانهها پس از طی مسافتی طولانی و آبیاری بخشهایی بزرگ از فلات دکن، سرانجام به خلیج بنگال میریزند (جوشی، «جغرافیا»، 5-6, 13-16, 24؛ جانسن، 184-185؛ « بریتانیکا»، همانجا).
فلات دکن دارای معادن سنگ غنی است و در جنوب آن معادن طلا، منگنز، آهن، کروم، مس، و در دیگر نقاط، معادن سرب و زینک وجود دارد. ناحیۀ گلکنده نیز دارای معادن سنگ ازجمله طلا ست، اما آنچه این منطقه را مشهور کرده، معادن الماسی است که با نام الماسهای گلکنده شهرت جهانی دارند. مواد خامی که برای ساخت بناهای باشکوه در جنوب دکن ازجمله بیجاپور مورد استفاده قرار میگرفت، از معادن موجود در دکن تأمین میشد (جوشی، همان، 5-6).
کشاورزی در دکن بهسبب آبوهوای خشک آن دشوار است. این سرزمین همواره با قحطی روبهرو بوده، اما رسوبات آتشفشانی حاصلخیز در دشت میان رودخانههای کریشنا و گوداوری و ترکیب این رسوبات با آب رودخانهها ــ بهویژه در قسمت شمالی فلات دکن که بیشتر شامل ایالت مهاراشترای کنونی است ــ زمینۀ مساعدی را برای رونق کشاورزی فراهم آورده است، و در طول تاریخ نیز موجب جذب بیشتر جمعیت، و آبادترشدن اطراف رودخانهها شده است (همان، 5, 13-16, 24؛ جانسن، همانجا). از عمده محصولات کشاورزی دکن باید از پنبه نام برد که پس از تبدیل به محصولات نساجی، به دیگر نقاط جهان نیز صادر میشود (جوشی، همان، 5, 13-16, 24-26؛ جانسن، همانجا).