دوزی
دوزی، راینهارت پیر آن (1820-1883 م / 1235-1300 ق)، خاورشناس بزرگ هلندی.
در 1884 م، دخویه، دانشمند همعصر دوزی، شرح احوالی بسیار شایسته از استاد و دوست دیرین خود، به زبان هلندی تدارک دید و آن را به «آکادمی پادشاهی علوم در آمستردام» تقدیم کرد. سپس، شوون با اجازۀ دخویه آن را به فرانسه برگرداند؛ انتشارات بریل این ترجمه را به چاپ رسانید. اینک گفتار زیر عمدتاً خلاصۀ این مقاله است.
با اطمینان میتوان راینهارت پیر آن دوزی را ــ بهسبب دانش گسترده در همۀ علوم زمان، بهویژه تاریخ و لغتشناسی و ادبیات عـرب، و آفـرینش چندیـن اثـر ماندگار ــ در صف تابناکتریـن چهرههای خاورشناسان چند سدۀ اخیر نشاند.
دوزی در لیدن، از پدری پزشک و بانویی فرهیخته زاده شد. خانوادۀ او فرانسویالاصل بودند که در 1647م / 1057 ق به هلند کوچیدند. وی که از کودکی سخت شیفتۀ کتابخوانی بود، در 9سالگی مادر را از دست داد، و همین امر، به قولی، چندی باعث بدخلقی او شد. پس از گذراندن چند سال در پانسیون، وی را به قصد کسب آمادگی برای تحصیلات عالی به دکتر دوخلدر سپردند؛ دوزی از 1834 م / 1250 ق، زیر دست این استاد پرورش یافت. دوخلدر بعدها به دخویه گفت که او از استعداد شاگرد جوانش بهراستی شگفتزده شده بود، بهخصوص که وی در 25سالگی، 3 زبان فرانسه، آلمانی و انگلیسی را نیک آموخته بود.
دوزی پس از پایان کار با دوخلدر در 1837 م / 1253 ق، وارد دانشگاه شد. دوخلدر معتقد بود که هرکس به سوی الٰهیات تمایل دارد، لازم است اول عربی بیاموزد، زیرا از راه این زبانْ عبری را آسانتر میتوان آموخت؛ او به همین جهت، دوزی را به آموختن عربی تشویق کرد. دوزی که در آن هنگام کتابهای بسیار خوانده بود و دانش چشمگیری اندوخته بود، سخت شیفتۀ تاریخ و ادبیات قرون وسطى شد و بیدرنگ پیشنهاد دوخلدر را پذیرفت. وی در 17سالگی (1837 م) نخستین کتاب آمـوزش عربی را ــ بیشتر با عنایت به ریشهشناسی ــ خواند. در دانشگاه نیز او در درسهای تاریخ، جغرافیا و زبانهای معاصر سرآمد بود. همانجا با مردی استثنایی به نام وایجرز آشنا شد و بهطور مستمع آزاد در درسهای عربی او شرکت جست، و علاوهبرآن، درس خصوصی نیز میگرفت. انگیزۀ دوزی برای آموختن عربی، نخست آن بود که میخواست آثار شاعران عرب را بخواند و بفهمد. او در اثنای کار، به ریشهشناسی عربی روی آورد و بهزودی دریافت که کتابهای لغت همه دچار کمبودند و کلمات فراوانی از آنها ساقط است. از همین زمانها بود که اندیشۀ نگارش «ذیل قوامیس عربی» در ذهنش نقش بست.
در 1841 م / 1257 ق، انستیتوی شاهنشاهی کنکوری دربارۀ جامه و پوشش عربها در جایها و زمانهای گوناگون برگزار کرد. دوزی که در آن زمان تنها 22 سال داشت و دانشجوی دانشگاه لیدن بود، بر آن شد که در آن مسابقۀ علمی شرکت کند؛ اما چون موضوع بسیار گسترده بود، تنها محققان دانشمند و تجربهآموخته میتوانستند از عهدۀ آن برآیند. همۀ آشنایان او را از این کار منع میکردند، اما دوزی باآنکه تنها یک سال وقت داشت، دستبهکار شد و به قرائت انبوهی کتاب چاپی و خطی پرداخت. کوششهای شبانهروزی او خوشخیم بود، زیرا در 1843 م از آن کنکور سربلند بیرون آمد و برندۀ جایزه شد. هیئت داوران به او اجازه داد که به تکمیل و چاپ کتاب دست زند. در 1845 م، نتیجۀ کوششهای جانفرسای او در قالب کتابی با نام فرهنگ البسۀ مسلمانان (ترجمۀ فارسیِ حسینعلی هروی، تهران، 1345 ش) منتشر شد. بررسی منابع کتاب نشان میدهد که مؤلف انبوه شگفتآوری کتاب به عربی و اسپانیایی، و نیز بسیاری از سفرنامهها را بررسی کرده است. این اثر را یکی از نمونههای کمنظیر واژهپژوهی به شمار آوردهاند.
در آن زمان، کتاب «تاریخ سلطۀ عربها بر اسپانیا» تألیف دانشمند اسپانیایی، کُنده، کتاب مرجع به شمار میآمد، اما دوزی زود دریافت که این کتاب آکنده از اشتباه و کجفهمی، و استفاده از آن موجب گمراهی است، بهویژه آنکه کتاب از شیوۀ نقد بیبهره است؛ علاوهبراین، ترجمۀ آلمانی کتاب هم بههیچوجه رضایتبخش نبود. ازاینرو، دوزی به تکمیل دانش خود در زبان اسپانیایی روی آورد و پس از آشنایی با منابع و همۀ تألیفات معاصر، خود به فکر آن افتاد که تاریخ عرب ـ اسپانیایی اندلس را تدوین کند. نخستین گزینۀ او «اخبار العبادین» بود؛ آنها پس از سقوط امویان در اشبیلیه به حکومت رسیدند و هنر و ادب را سخت گسترش دادند. دوزی بر متن عربی اخبار بنیعباد یک ترجمۀ لاتینی و انبوهی تعلیقات افزود. بخش اول کتاب در 1843 م آماده بود، اما به دلایلی چاپش به تأخیر افتاد. بااینهمه، دوزی بخش کوچکی از کتاب را به دانشگاه لیدن عرضه نمود و در 1844 م / 1260 ق درجۀ دکتری دریافت کرد.
دوزی در همین سال همسری برگزید و در اثنای سفر ماه عسل به آلمان، توانست با خاورشناس بزرگ، فلایشر، آشنا شده، از منابع خطی و چاپی کتابخانههای آلمان اطلاعات فراوانی دربارۀ عبادیان به دست آورد.
در 1845 م، دوزی در یک آگهی اظهار داشت که درصورت تأمین مالی، سر آن دارد که مجموعهای از متون عربی را تحقیق و منتشر کند. کمک دولت و نیز پیشفروش گستردۀ کتاب، آن کار را میسر گردانید. نخستین متنی که او در این سلسله منتشر کرد، شرح تاریخی ابنبدرون بر قصیدۀ ابنعبدون بود (1846 م) که ماجرای سقوط افطسیان بطلیوس را در بر داشت. در آغاز همین سال، وی بخش اول کتاب اخبار بنیعباد را همراه با ترجمۀ لاتینی به چاپ رسانید و در 1852 م، بخش دوم چاپ شد که دیگر ترجمۀ لاتینی نداشت. اما در فاصلۀ 6سالۀ میان بخش اول و دوم کتاب، چه بر دوزی گذشت؟. در 1846 م، کار فهرستنگاری نسخههای خطی لیدن را بر عهدۀ وی گذاشتند. او که از کارهای پراشتباه پیشینیان خود بهرهای نمیبرد، خود شیوهای سخت عالمانه در پیش گرفت؛ همۀ کتابها را برحسب موضوع نظام بخشید و در آغاز، بخش مربوط به ادبیات عرب را که مورد علاقهاش بود، برنهاد. مجموعۀ نسخههایی که او تنظیم و توصیف کرده بود، در 1851 م در دو مجلد چاپ شد.
اما دوزی با همۀ گرفتاریاش در کار نسخهپردازی، پژوهشهای شخصی خود را فروننهاد و با علاقۀ تمام به تهیۀ بخشهای تازهتری از تاریخ عبادیان و یا تصحیح متـون عربی دیگری نیز پـرداخت: در 1847 م، کتاب تاریخ دولة الموحدین تألیف عبدالواحد را با مقدمهای به انگلیسی تصحیح و منتشر کرد. در همان سال، «ملاحظاتی بر چند دستنویس عربی» را آمادۀ چاپ کرد که عمدتاً عبارت بود از زندگینامۀ مشاهیری در اسپانیا که شرححالشان در الحلّۀ ابنابّار آمده است. این کتاب در 1851 م به پایان رسید. همراه این کتاب، تاریخ افریقیه و اندلس ( البیان المُغرب) ابنعذاری را که بخش اولش در 1848 م چاپ شده بود، به پایان برد. همۀ این آثار مقدمهها و تعلیقات بسیار ارزندهای در بر دارند.
چنانکه اشاره شد، دوزی دریافته بود که کتاب کُنده، «تاریخ سلطۀ عربها ... »، هم از نظر مِتُد و هم از نظر درستی مطالب، سخت دچار بدگمانی است. او میپنداشت که پیش از دستزدن به هرگونه تألیف دربارۀ تاریخ اسپانیا، نخست باید اعتبار فراگیر اما دروغینی را که کُنده کسب کرده بود، فروکوبد، و این کار علاوهبر دانش گستردهدامن، به گستاخی نیز نیاز داشت. هم اینچنین بود وضعیت کتابی دیگر که دانشمند اسپانیایی، دوگایانگوس، با عنوان «تاریخ مسلمانان اسپانیا» نگاشته بود. وی برای اقدام به چنین کاری لازم دید که ادبیات مسیحی اندلس را ــ علاوهبر ادبیات عرب ــ بهنیکی فراگیرد. اندکی بعد، دوزی توانست 3 مقاله دربارۀ ادبیات مسیحی کاستیلی منتشر کند.
در 1849 م، بخش نخست کتاب «پژوهشهایی دربارۀ تاریخ و ادبیات اسپانیا در سدههای میانه» را منتشر کرد. انتقادهای بسیار تند و بیرحمانۀ او در این کتاب، اعتبار کُنده و پیروان او را یکسره نابود کرد. بخش دوم این کتاب بیشتر تاریخ خردهدولتهای اندلس و ادبیات و فرهنگ آنان را در بر دارد. شاهکار دوزی در این کتاب، پژوهشی گسترده دربارۀ السید است که بعداً جداگانه نیز چاپ شد؛ میدانیم که متن عربی زندگانی السید را خود دوزی در کتابخانۀ گوتا کشف کرده بود. نثر فرانسۀ دوزی در این کتاب مورد تأیید همگان بود؛ بااینهمه، از گزند انتقاد در امان نماند. یکی از خردههایی که منتقد و دانشمند فرانسوی، دفرمری، بر کتاب «پژوهشها»ی او گرفت، برخی نارساییها در نثر و اسلوب فرانسۀ او بود. دوزی برای کسب مهارت بیشتر دست به ترجمۀ چندین رُمان از فرانسه به هلندی زد؛ آنگاه پس از مدتی دوباره ترجمههای هلندی خود را به فرانسه ترجمه کرد و ترجمههای خود را با اصل فرانسوی سنجید. زبان فرانسۀ او در کتاب «تاریخ مسلمانان اسپانیا» چنان پاک بود که دیگر کسی از او انتقاد نکرد. نثر فرانسۀ او را ارنست رنان هم ستوده است.
10 سال پس از انتشار بخش اول «تاریخ»، بخش دوم آن به چاپ رسید و پیروزی دوزی بر رقیبش، کُنده، مسلم شد؛ زیرا هم از «فرهنگستان تاریخ» مادرید (1851 م) و هم از دولت اسپانیا (1853 م) نشان افتخار دریافت کرد. حادثۀ مهمی که در 1850 م در زندگی دوزی رخ داد، آن بود که کرسی استادی تاریخ بیسرپرست ماند و پس از چندی کشاکش، او را که فقط پست «کمکنگهبان نسخههای خطی شرقی» را داشت، به استادی تاریخ برگزیدند. همزمان با احراز پست استادی بود که فرزند 4سالۀ خود را از دست داد و دچار اندوهی گران شد. وی در مراسم افتتاحیۀ درسهایش، سخنرانی خود را، برخلاف سنت کهن، به هلندی ایراد کرد نه لاتینی.
در همین احوال، دوزی نزدیک به 10 مقاله منتشر کرد که هیچ ربطی به تاریخ اسپانیا نداشتند و موضوعاتی سخت گوناگون، از تاریخ روسیه تا تاریخ آمریکا را در بر میگرفتند. بااینحال، او در این زمان نیز موضوعهای مورد علاقه را در دست داشت و چنانکه گفتیم، «ملاحظاتی بر چند دستنویس عربی» را منتشر کرد؛ اما بلافاصله پس از آن، کار فهرستنویسی را رها کرد و آخرین کتاب از مجموعۀ «آثار عربی» را برای چاپ آماده ساخت، ولی از انتشار آن خودداری کرد، زیرا چنانکه در نامهای اظهار داشته است، «اینک وقت آن است که انبوه موادی را که به دستم رسیده، گرد آورم و تاریخ اسپانیا را آنچنانکه خود میخواهم، بنگارم. من این کار را با <اخبار العبادین> که از 8- 9 سال پیش در دست تدوین دارم، آغاز خواهم کرد».
در 1852 م، بخش دوم «اخبار العبادین» را منتشر کرد. در این زمان، وسوسۀ آن در دلش افتاد که نفح الطیب مقَّری را که شرح احوال ابنخطیب و انبوهی اطلاعات گوناگون دیگر را در بر دارد، تصحیح کند و برای این کار از 3 خاورشناس دیگر نیز یاری خواست، و قرار شد که هرکدام 4 /1 کتاب را به دست گیرند. کمک دولت و پولی که از پیشفروش کتاب حاصل شد، نشر آن را میسر میکرد. کتاب میان سالهای 1855-1861 م، با عنوان «جُنگ تاریخی و ادبی عربهای اسپانیا»، در دو مجلد بزرگ ــ هریک حدود 900 صفحه ــ به چاپ رسید.
در 1856 م، دخویه افتخار شاگردی او را کسب میکند و سپس به دوست جداییناپذیر وی تبدیل میگردد و بعدها در 1866 م جانشین او میشود.
در 1861 م، تاریخ عظیم و چهارجلدی «تاریخ مسلمانان اسپانیا» منتشر شد. جلد اول شامل ویژگیهای عمومی عربها، جنگهای داخلی، و علت کشاکش میان قبایل است؛ جلد دوم وضعیت اسپانیا در دوران رومیان و گوتها را در بر دارد؛ جلد سوم با عنوان «خلافت» به نخستین دورۀ تسلط عربها بر اسپانیا میپردازد؛ جلد چهارم نیز دربرگیرندۀ تاریخ خردهدولتها تا فتح اسپانیا به دست مرابطون است. این کتاب عظیم در 1874 م با اشراف خود دوزی به آلمانی ترجمه شد.
بلافاصله پس از کتاب یادشده، وی «تاریخ اسلام» را که عامۀ مردم را مخاطب قرار میداد، در مجموعۀ «دینهای بزرگ جهان»، در 1863 م برنگاشت. پس از چاپ دوم کتاب در 1880 م بود که شوون آن را از هلندی به فرانسه برگردانید.
ازآنجاکه در زمان دوزی هیچ اثر جدیِ قانعکنندهای دربارۀ دین کهن عربها و آغاز پیدایش اسلام پدید نیامده بود، وی در 1864 م کتاب «اسرائیلیان در مکه» را تألیف و منتشر کرد. این کتاب که به گمان دخویه نقطۀ عطفی در تاریخ بنیاسرائیل است، واکنشهای موافق و مخالف فراوانی به دنبال آورد. مسئلۀ اصلی کتاب آن است که آیا آیین حجگزاردن عربهای جاهلی ریشه در سنت اسرائیلی دارد؟. این نکته که هیچگاه به ثبوت نرسیده است، بیش از همه جنجال به پا کرد. این کتاب اندکی پس از انتشار به آلمانی ترجمه شد.
در همین احوال، دوزی کار روی متون عربی را فروننهاده بود و بیدرنگ پس از کتاب «اسرائیلیان در مکه»، به نزهة المشتاق ادریسی (سدۀ 6 ق / 12 م) پرداخت. از این کتاب بخش کوچکی در 1592 م در رم منتشر، و در 1619 م همان بخش به لاتینی ترجمه شده بود. میان سالهای 1836-1840 م، ژوبر ترجمهای بسیار پرغلط از آن کتاب عرضه کرد. این احوال باعث شد که دوزی همراه با چند عربیدان دیگر به تحقیق متن و ترجمۀ آن به فرانسه روی آورند که سهم دوزی بخش اروپایی کتاب بود و سهم دخویه بخش افریقا؛ اما به دلایلی این پروژه ناقص ماند. بااینهمه، دوزی و دخویه توانستند سهم کار خود را با عنوان «وصف افریقا و اسپانیا» در 1866 م منتشر کنند.
دوزی سال بعد کتاب Oosterlingen را عرضه کرد که عبارت بود از مجموعۀ کلمههای عربی، فارسی، عبری، کلدانی و ترکی در زبان هلندی. این کتاب پیشدرآمدی بود برای کاری عظیمتر: در 1861 م، انگلمان فرهنگی از واژههای عربی در زبانهای اسپانیایی و پرتغالی عرضه کرد و پس از چندی از دوزی خواست کار او را تکمیل کند. دوزی نیز کار را سخت گسترش داد و حجم کتاب را به 4 برابر رسانید. دوزی پس از آن تصمیم گرفت که همۀ یادداشتهای لغتشناسانۀ خود را گرد آورده، بهصورت ذیلی بر قوامیس عرب و با عنایت خاص به لهجههای اسپانیا و شمال افریقا عرضه کند؛ اما این کار دشوارتر از آن بود که در آغاز گمان میکرد، زیرا میبایست انبوهی عظیم از متون عربی را بررسی کند. سرانجام او پس از دورهای بیماری، به کار مشغول شد و آن را پس از 6 سال کوشش شبانهروزی، در 1881 م به پایان برد. پیشتر نگارش قاموس دوزی در 1870 م دچار وقفه شده بود؛ زیرا در آن سال فلایشر، استاد دانشگاه لایپزیگ، متن نفح الطیب مقَّری را که دوزی چاپ کرده بود، به باد انتقاد گرفته، و سخت دوزی را آزردهخاطر ساخته بود (جزء پنجم این کتاب در 1861 م چاپ شده بود). سالها طول کشید تا پس از مکاتبات متعدد، دشمنی میان دو دانشمند بزرگ به دوستی تبدیل گردد.
پیش از نگارش «ذیل قوامیس عربی»، دوزی کتاب «تقویم قرطبه» را که متعلق به 961 م و به خط عبری نگاشته شده بود، منتشر کرد. این کتاب چون از ارزش لغوی فراوانی برخوردار بود، برای «ذیل قوامیس» مورد استفاده قرار گرفت. مجموعۀ انتقادهایی که او بر مقدمۀ ابنخلدون ترجمۀ دوسلان وارد کرده بود، نیز در شمار منابع «ذیل» درآمد.
دوزی، زمانی که «ذیل قوامیس» را به پایان برد، سخت بیمار بود و همانطورکه در مقدمۀ «ذیل» اظهار کرده است، میدانست که دیگر توان کارهای بزرگ را نخواهد داشت؛ اما سرنوشت چنین نمیخواست، زیرا او همینکه جزء آخر «ذیل» را به پایان برد، به تصحیح و چاپ مجدد «پژوهشها»ی خود ــ که در 1860 م چاپ، و اینک نایاب گشته بود ــ دست زد.
آخرین آثار دوزی درحقیقت تصحیح کارهای گذشته بود: هم تاریخ دولة الموحدین عبدالواحد را مجدداً تصحیح کرد و هم الحلة السیراء ابنابّار و هم البیان المُغرب ابنعذاری را.
هنگامیکه دوزی بخشهای پایانی «ذیل قوامیس» را مینگاشت، مکاتبهای سهجانبه میان او، فلایشر و دخویه برقرار شد که طی آن دوزی موارد حلناشدۀ متون عربی را برای آن دو دیگر میفرستاد و به کمک آنان مشکل کار را میگشود. این شیوه، نمونۀ کمنظیری از همکاری دانشمندان را عرضه میکند.
دوزی طی زندگی پربار خویش بارها و بارها مورد تقدیر و تکریم مجامع گوناگون جهان قرار گرفته است: نخستین جایزهها را در سالهای 1851 و 1853 م از دولت اسپانیا دریافت کرد؛ در 1866 م عضو پیوستۀ «انجمن پادشاهی فرانسه» شد؛ در 1869 م عضو «انجمن تاج بلوطی» در ایتالیا، و در 1871 م عضو «آکادمی علوم کپنهاگ» گردید. او بهطورکلی از کشورهای روسیه، آلمان، ایتالیا و اسپانیا نشانهای گوناگون افتخار دریافت کرده است.
مأخذ
De Goeje, M. J., Biographie de Reinhart Dozy, tr. V. Chauvin, Leiden, 1883.
آذرتاش آذرنوش
آثـار
الف ـ تألیفات
1. «اخبار العبادین» (در 3 مجلد، لیدن، 1846-1863 م): این کتاب شامل اطلاعات پراکندۀ نویسندگان عرب دربارۀ اسپانیا ست که دوزی آنها را گرد آورده و در تألیف کتاب از الذخیرۀ ابنبسام بسیار سود جسته است. این کتاب با عنوان کلام کتّاب العرب فی دولة العبادین به عربی ترجمه شده است.
2. «اِلْسید، همراه با منابعی جدید» (لیدن، 1860 م): دوزی این کتاب را به زبان فرانسه نوشت؛ احتمالاً وی در این کتابْ تحقیقات خود را که پیش از این دربارۀ السید در «پژوهشهایی دربارۀ تاریخ و ادبیات ... » (نک : دنبالۀ مقاله) آورده بود، کامل کرد و آنها را جداگانه در اینجا به چاپ رساند.
3. «پژوهشهایی دربارۀ تاریخ و ادبیات اسپانیا در سدههای میانه» (مجلد اول، لیدن، 1849 م؛ تجدید چاپ در دو مجلد، لیدن، 1860 م): این اثر نخستین کار تألیفی دوزی در باب اسپانیا است. شاید بتوان گفت کتـاب یوسف کُنده ــ «تاریخ سلطۀ عربها بر اسپانیا» (1820 م) ــ و لغزشهای بسیار او در فهم متون عربی و تاریخی، نیز پیشداوریها و نتیجهگیریهای عجولانه و به دور از واقعیت وی برضد مسلمانان، دوزی را بر آن داشت تا دست به تألیف چنین کتابی بزند. دوزی در کتابش کوشیده است این اشتباهات را برطرف کند و تصویری واقعی از اسپانیای مسلمان در سدههای میانه ارائه دهد. افزونبراین، او در این کتاب فصلی به «السید» اختصاص داده، و خواسته است ابهامات تاریخیای را که پیرامون این شخصیت شگفت تنیده شده، بهگونهای حلوفصل نماید.
4. «ذیل قوامیس عربـی» (در دو مجلد، لیدن، 1877-1881 م): این کتاب به زبان فرانسه است. دوزی اساس کار خود را بر «قاموس» ادوارد لین، خاورشناس انگلیسی، نهاد. لین دو سال در مصر اقامت داشت و حاصل تحقیقات خود را در این فرهنگ به انگلیسی نوشت. محمد سلیم نعیمی (ج 1- 8) با همکاری جمال خیـاط (ج 9-10؛ مجلد 11 ــ آخرین مجلد ــ گویا هنوز بـه چاپ نرسیده است) کتاب دوزی را به عربی با نام تکملة المعاجم العربیة ترجمه و چاپ کردند. نعیمی بر این گمان است که غلطهای بسیاری در کتاب راه یافته، و او آنها را تصحیح کرده و برخی ابهامات کتاب را نیز زدوده است؛ علت لغزشهای دوزی بیشتر در فهم اشتباه متون عربی بوده است (نک : ص 5؛ برای توضیح بیشتر دربارۀ «ذیل ... »، نک : بخش زندگینامه).
5. «تاریخ اسلام» از آغاز تا 1279 ق / 1863 م (لیدن، 1863 م): این کتاب به زبان هلندی است. شوون آن را به فرانسه ترجمه کرد (لیدن، 1879 م) و پس از آن به آلمانی ترجمه شد. عبدالله جودت نیز آن را به ترکی استانبولی ذیل «تاریخ اسلامیت» (مصر، کتابخانۀ اجتهاد) برگرداند.
6. «تاریخ سیاسی و ادبی در عرب اسپانیا» (مونیخ، 1866- 1878 م): این کتاب برگرفته از تاریخهای اسلامی به زبان عربی، بهخصوص کتاب الحلة السیراء ابنابّار است. دوزی این پژوهش خود را با همکاری مولر به انجام رسانید.
7. «تاریخ مسلمانان اسپانیا از فتح اندلس تا مرابطون» (در 4 مجلد، لیدن، 1849-1861 م): دوزی بیشترین شهرت خود را مدیون آن است. او برای تألیف این کتاب در آن زمان از مجموعۀ دستنوشت وارنر در لیدن بیشترین بهره را برد و آن را به زبان فرانسه نوشت که تاریخ اسپانیا را از 711 تا 1110 م شامل است. موضوع مجلدات کتاب عبارت است از: جلد اول دربارۀ جنگهای داخلی؛ دوم نصارى و مرتدین؛ سوم خلفا؛ و چهارم دوران ملوکالطوایف و فتح مرابطون (نیز نک : بخش زندگینامه). این کتاب نخستینبار در 1874 م در دو مجلد به آلمانی ترجمه شد و به چاپ رسید، و چندان اعتبار داشت که حتیٰ در 2010 م نیز تجدید چاپ شد. کتاب به اسپانیایی نیز ترجمه شد (مادرید، 1920 م) و بارها (مثلاً 1982 م) تجدید چاپ شد. لوی پرووانسال نیز در 1932 م آن را با تغییراتی دوباره به زبان فرانسه چاپ کرد. حسن حبشی نیز این کتاب را به عربی ترجمه کرد که ذیل نام تاریخ مسلمی اسبانیا (در یک مجلد، مصر، 1383 ق / 1963 م) و بار دیگر ذیل المسلمون فی اسبانیا (در 3 مجلد، مصر، 1994 م) چاپ شد. «اسلام اسپانیایی، تاریخ مسلمانان در اسپانیا» نیز برگزیدهای از این کتاب به زبان انگلیسی است که فرانسیس گریفن استوکز آن را ترجمه کرده است (لندن، 1913 م).
8. «تقویم نجومی: تقویم قرطبه مربوط به سال 961 م» (لیدن، 1874 م): دوزی این اثر را به زبان فرانسه نوشت و سپس آن را به لاتین ترجمه کرد.
9. فرهنگ البسۀ مسلمانان (آمستردام، 1845 م): این کتاب به زبان فرانسه است. اکرم فاضل آن را با عنوان المعجم المفصل باسماء الملابس عند العرب (1971 م) به عربی ترجمه و چاپ کرد و سپس حسینعلی هروی آن را به فارسی (تهران، 1345 ش) برگرداند و منتشر نمود که بارها نیز تجدید چاپ شد؛ ازجمله در 1391 ش، به ویرایش بهاءالدین خرمشاهی در تهران انتشار یافت (برای توضیح بیشتر و چگونگی تألیف کتاب، نک : بخش زندگینامه).
10. «فرهنگ واژههای اسپانیایی و پرتغالی که از عربی مشتق شدهاند» (لیدن، ویرایش دوم در 1869 م): بعد از حملۀ اعراب به شبهجزیرۀ اندلس، واژگان عربی زیادی به زبانهای جنوبی اروپا وارد شد که هنوز نیز کاربرد فراوان دارد. دوزی این واژگان را با همکاری انگلمان گرد آورد و به چاپ رسانید.
11. «فهرست نسخههای خطی شرقی در کتابخانۀ آکادمی لیدن» (لیدن، 1851-1877 م): این کتاب با همکاری کونِن، دِ یونگ، دخویه و هوتسما در 6 مجلد چاپ شد. این فهرست بعدها با نام «فهرست نسخههای خطی عربی کتابخانۀ آکادمی در لیدن» چاپ شد که 3 جلد را شامل میشد (1888-1907 م) و بیشتر نسخههای خطی عربی در موضوعاتی چون صرف و نحو، کتابشناسی، مطالعات زبانی و مجموعههای بزرگ را در بر دارد.
12. «نامه به فلایشر، شامل ملاحظات انتقادی توضیحی دربارۀ متن کتاب مقَّری» (لیدن، 1871 م): این کتاب 280 صفحه را شامل است (برای توضیح بیشتر، نک : بخش زندگینامه).
13. «ملاحظاتی بر چند دستنویس عربی» (لیدن، 1847-1851 م): این کتاب 260 صفحه را شامل است. دوزی در این کتاب بخشهایی از الحلة السیراء ابنابار را که مربوط به تاریخ سیاسی و ادبی مسلمانان در اسپانیا بود، برگزید و به فرانسه ترجمه کرد، و افزونبرآن، فصلی نیز به السید کامپیادور اختصاص داد.
14. «واژههای هلندی برگرفته از عربی، عبری، کلدانی، فارسی و ترکی» (1867 م): دوزی این کتاب را به زبان هلندی نوشت. او اساس کار خود را بر علم زبانشناسی، و تأثیرپذیری زبان هلندی از اقوام مهاجم و مهاجر قرار داده، و به ریشهیابی این واژههای دخیل پرداخته است.
15. «اسرائیلیان در مکه» از زمان حضرت داود (ع) تا سدۀ پنجم میلاد مسیح و مقالهای شامل نقد عهد عتیق و پژوهشی دربارۀ آغاز اسلام (لایپزیگ / هارلم، 1864 م): دوزی احتمالاً این کتاب را نخست به هلندی نوشت و پس از آن به آلمانی ترجمه شد. او در این کتاب کوشیده است با استناد به علم زبانشناسی و زبان عهد عتیق، به تاریخ یهودیان در پیش از اسلام و یهودیان ساکن در عربستان بپردازد (برای آگاهی بیشتر، نک : بخش زندگینامه).
ب ـ تصحیحات
1. البیان المُغرب فی اخبار ملوک الاندلس و المَغرب (در دو مجلد، لیدن، 1848-1851 م): از ابنعذاری مراکشی، که دوزی آن را ذیل مجموعۀ «تاریخ افریقا و اسپانیا» چاپ کرد، اما متأسفانه دستنوشتی که دوزی آن را اساس کار خود قرار داده بود، کامل نبود و 3 /2 کتاب ــ یعنی از تاریخ مغرب مسلمان تـا پایان دولت موحدون و زمـان منصور بن ابیعامر ــ را در بـر میگرفت؛ بـه همین سبب، یک سال بعد، ژرژ کولن و لوی پرووانسال براساس دستنوشتی جدید دوباره آن را به چاپ رساندند (برای آگاهی بیشتر از چگونگی چاپ البیان ... ، چاپ کامل آن در 4 مجلد، و ترجمههای آن به لاتین، نک : ه د، ابنعذاری). افزونبراین، دوزی گزیدههایی از تاریخ عریب قرطبی را نیز تصحیح، و در پایان البیان به چاپ رساند.
2. تاریخ دولة الموحدین (لیدن، 1847 م): از عبدالواحد مراکشی، تاریخنگار دورۀ موحدون. این کتاب با فتح اندلس به دست مسلمانان آغاز میشود و با ولایت یوسف بن تاشفین پایان میپذیرد، و البته دولت مرابطین را نیز شامل است.
3. الحلة السیراء فی اشعار الامراء (لیدن، 1846-1851 م): از ابوعبدالله محمد ابنابار. دوزی بر این عقیده است که ابنابار در این کتاب تاریخ مغرب و اندلس را به زیباترین شکل به تصویر کشیده است (نک : مونس، 279؛ نیز نک : ه د، ابنابار).
4. شرح قصیدۀ ابنعبدون (لیدن، 1846 م): از ابنبدرون. بر این قصیده شرحهای بسیاری نوشته شده است، اما علت گزینش دوزی در تصحیح این تفسیر آن بوده که ابنبدرون خود از ادیبان و شاعران دورۀ موحدون اندلس بوده است (برای آگاهی بیشتر، نک : ه د، ابنبدرون؛ ابنعبدون).
5. المعجب فی تلخیص اخبار العرب (لیدن، 1847 م): از عبدالواحد مراکشی. دوزی افزونبر تصحیح کتاب، مقدمهای نیز به زبان انگلیسی در شرححال مؤلف به آغاز کتاب افزوده است.
6. نزهة المشتاق (لیدن، 1866 م): از ادریسی. دوزی بخش مربوط به افریقا و اندلسِ این کتاب را براساس دستنوشت کتابخانۀ ملی پاریس با همکاری دخویه تصحیح کرد و سپس آن را به همراه ترجمۀ فرانسوی به چاپ رساند. این کتاب شامل مقدمهای به زبان فرانسه، متن عربی کتاب به همراه ترجمۀ فرانسوی آن، و تعلیقات بسیار سودمند (ص 267- 389) این دو مصحح است. عنوان لاتین کتاب «وصف افریقا و اسپانیا»، و مقابل آن ــ در سمت راست ــ چنین توضیحی برای موضوع کتاب داده شده است: «المغرب و ارض السودان و مصر و الاندلس» (برای آگاهی بیشتر، نک : بخش زندگینامه).
7. نفح الطیب (لیدن، 1855-1861 م): از مقَّری تلمسانی. دوزی دو جلدِ نخست ایـن کتـاب را بـا همکـاری دوستانش ــ دوگات، کراهل و رایـت ــ تصحیح کـرد و مقدمهای به زبان فرانسوی در شرححال مؤلف و ارزش تاریخیاش بر آن افزود (برای آگاهی بیشتر، نک : بخش زندگینامه). این کتاب در بولاق (1279ق، در 4 مجلد) و در قاهره (1304 ق، در 4 مجلد) به کوشش محمد قاسم حسینی منتشر شد. حسینی ضمن کتاب، کتابهای دیگری چون مروج الذهب مسعودی و تحفة الاحباب سخاوی را در حاشیۀ این 4 مجلد چاپ کرد.
ج ـ مقالات مهم
1. «پژوهشی دربارۀ عریب بن سعد کاتب و ربیع بن زید اسقف».
2. «تاریخ بنیزیان، پادشاهان تلمسان».
مآخذ
مونس، حسین، تاریخ الفکر الاندلسی، قاهره، 1950 م؛ نعیمی، محمد سلیم، مقدمه بر تکملة المعاجم العربیۀ دوزی، بغداد، 1978 م.