دوزله
دوزَله، سازی بادی از انواع یکزبانه، رایج در مناطق روستایی ایران. این ساز بعد از سرنا و کرنا، معروفترین ساز محلی است و به همراه «دایره» در مجالس شادی بهکار میرود (شهمیری، 209). در غرب، شرق، مرکز و جنوب ایران با تفاوتهای جزئی در ظاهر، متداول و نقطۀ اشتراک تمام انواع آن، استفاده از دو نی به هم چسبیده است (ملاح، فرهنگ ... ، 330). این نیها هر کدام 6 سوراخ دارند (همانجا) و مومی، آنها را به هم میچسباند (مسعودیه، 197).
برای نواختن این ساز از 3 انگشت سبابه، وسطی و بِنصِر هر دو دست استفاده میشود (نقیب، 137). انگشتهای شست هر دو دست نیز به منظور نگهداری ساز در قسمت زیرین آن قرار میگیرد (برخوردار، 52). نوازنده هوا را در دهان خود ذخیره میکند و در نیها میدمد (همو، 53)؛ این کار با چنان مهارتی صورت میگیرد که هنگام بازدم نیز صدا قطع نمیشود (ملاح، همانجا). در کردستان به عدم قطع تنفس موقع نوازندگی، در اصطلاح، «بینخوردن» میگویند (مسعودیه، 199).
این ساز در لهجههای نواحی مختلف، نامهای گوناگون به خود گرفته است؛ ازجمله در زبان کردی به آن «دوزهله، دونای، دودک، جوتزهله، زهمبهره، جوزهله، توزهله، چوزهله، گوزهله، توتهک، دیزهله و شازبهبند» میگویند (نقیب، 130). «زل» در زبان کردی به معنای نی بوده و مراد از دوزله، دو نی کنار هم است (مسعودیه، همانجا). نام جوزله و چوزله هم میتواند تداعیکنندۀ صدای ساز باشد. در گویش کردی صدای بسیار باریک را «جوزه» میگویند و «له» نیز پسوند تصغیر است (نقیب، همانجا). «شازهبند» نامی است که بر جنس ساز دلالت دارد، زیرا «شاز» نوعی نی باریک است (همو، 131). یکی از نامهای شیپور در زبان کردی، توتک است (همانجا).
دوزله در گویش مردم خراسان، قوشمه نامیده میشود (وجدانی، 571). طبق نظر نوازندۀ این ساز، علی یزدانی معروف به آبچوری، این اسم برگرفته از جنس ساز است که در خراسان معمولاً از استخوان پرندهای به نام قرهقوش یا قوش ساخته میشود. واژۀ قوشمه در زبان ترکی به معنای جفت است (مسعودیه، 96)؛ قوشما بهطورکلی به ترانههای بومی آذری نیز گفته میشود (همانجا). با توجه به یکی از معانی قَمیش که نی و نیستان است (معین، ذیل واژه)، میتوان واژۀ قوشمه را شکل تغییریافتۀ آن دانست. قوشمه را قوچمه نیز میگویند (ملاح، همان، 334).
مردم جنوب ایران از سازی با مشخصات دوزله، به نام «نی جفتی» استفاده میکنند (درویشی، 2/ 160؛ نیز نک : شهمیری، همانجا). این ساز با اندک تفاوت ساختمانی در سیستان و بلوچستان، «دونلی» (پورمندان، 17)؛ در لرستان، «زنبوره» (ستایشگر، 1/ 471)؛ و در تربت جام، خواف و تایباد، «دوبوقه» نامیده میشود (وجدانی، 286).
ساختمان ساز
پراکنش این ساز در نواحی گوناگون ایران، سبب به وجود آمدن انواع متفاوتی از آن شده، که اختلاف در نوع ساخت و جنس مواد بهکارگرفتهشده در ساختمان ساز را در پی داشته است؛ انواع آن عبارتاند از:
دوزلۀ کردستان
که از دو بخش نی کوتاه، همانند و قرینۀ هم تشکیل شده است. این دو نی از نظر اندازه و قطر یکساناند و هر کدام از دو قسمت ساخته شدهاند؛ قسمتی قطورتر و بزرگتر است و بر روی آن 6 سوراخ وجود دارد. قسمت دیگر که از نی باریکی تشکیل شده است، بر سر قسمت اول قرار میگیرد و به آن «پیک» میگویند (نقیب، 132). برای ساختن پیک، دو نی باریک را در آب میاندازند تا نرم شود، سپس به کمک چاقو یا تیغ، برشی به شکل مستطیل از سر نی تا نزدیک انتها ایجاد میکنند، تا جایی که از بدنه جدا نشود (همو، 136). برای نواختن این ساز، نوازنده تقریباً تمامی دو پیک را داخل دهانش کرده و با لب بالا فشار مختصری بر سطح برشدادهشده وارد میکند، آنگاه حفرۀ دهان را از هوا پر کرده، و در ساز میدمد. لرزش قسمت برشدادهشده سبب تولید صدا خواهد شد (همو، 137). این دو بخش را با روده یا نخ یا نوارهای پلاستیکی و یا زردپی گوسفند ــ که به آن «کیسک» میگویند ــ به هم متصل میکنند (وجدانی، 292). زیر هر دو لولۀ صوتی، دو سوراخ وجود دارد (مسعودیه، 197). دوزله از نی، استخوان بال عقاب یا قرهقوش و گاهی نیز از فلز ساخته میشود (همو، 199). در صورت استفاده از استخوان، آن را برای چند روز زیر خاک دفن میکنند تا گوشت آن به صورت طبیعی از بین برود، سپس در آب میجوشانند تا مغز استخوان از آن خارج شود (نقیب، 136). صدای دوزلههایی که از استخوان ساخته میشوند، بلندتر و خوشآهنگتر است (همو، 138).
قوشمۀ خراسان
که نام دیگر آن در منطقه، دوسازه است (جاوید، 1/ 77). این ساز را در شمال خراسان عاشقها مینوازند (وجدانی، 571)؛ ساختمان آن را دو لولۀ صوتی تشکیل میدهد (مسعودیه، 95) که معمولاً از استخوان بال قرهقوش، دُرنا و گاهی از نی و یا فلز ساخته میشود (بوستان، شم 37، ص 73). این دو لولۀ صوتی را با سیمهای سبز و سرخ برنجی به نام «بست» به هم وصل میکنند (مسعودیه، همانجا). روی هر یک از دو لوله، 7 سوراخ وجود دارد که بستها آنها را از هم جدا میکنند (همانجا). هر یک از دو لوله، در قسمت دهانی، قمیشی ساده دارد (وجدانی، همانجا) که روی سرپیکی مستقر است. این سرپیک لولهای برنجی است که در قسمت فوقانی یا تحتانی قمیش قرار دارد. قمیشها را با نخی بر روی سرپیکها وصل میکنند (مسعودیه، همانجا). در شمال خراسان 3 نوع قوشمه دیده میشود: قوشمههای پنجسوراخه، ششسوراخه و هفتسوراخه (بوستان، همانجا).
دونلی بلوچستان
که از دو نی جدا از هم تشکیل شده (مسعودیه، 128)، و یکی را ماده و دیگری را نر میگویند و اندازۀ آنها یکسان است. نی ماده 11 سوراخ و نر 8 سوارخ دارد (بوستان، شم 36، ص 175). سوراخها حدود 3 سانتیمتر از هم فاصله دارند (پورمندان، 17). نی مذکر وظیفۀ اجرای ملودی را دارد و نی مؤنث همراهیکنندۀ آن است (همانجا). هر دو نی دارای قمیش سادهایاند که در محل دمیدن ساز، برشی دارد و نی ماده در محل دمیدن، سوراخ چهارگوشی در امتداد سایر سوراخها دارد (مسعودیه، همانجا). به قمیش سادۀ ساز «چوبکَلِه» میگویند (همو، 129).
نیجفتی بوشهر
که از دو عدد نی تشکیل شده است و هر کدام 6 سوراخ دارند و روی هر نی یک پیکک یا قمیش گذاشته میشود. دمیدن در این ساز به صورت نفس برگردان است (بوستان، شم 36، ص 177).
پیشینه
از قدیم، اختراع نای را به ایرانیان منسوب دانستهاند (صارمی، 215) و بههمپیوستن دو نی منفرد، برای بهدستآوردن صدای چندآوایی و استخراج موسیقی دوصوتی بوده است (نک : ملاح، حافظ ... ، 17). در کهنترین تصویر بهدستآمده از آلات موسیقی ایران که مهری استوانهایشکل و متعلق به 500‘ 3 قم است، نوازندهای در حال نواختن آلتی شبیه دوشاخ دیده میشود (آثاری، 442). «دوشاخی» نایی دوشاخه یا مضاعف و از انواع ابتدایی این ساز بوده است (ستایشگر، 1/ 471) و در بیتی از سندبادنامه از آن نام برده شده است: اگر به چرخ بر از چرخ او نمونه کنند/ نمونه ناطحِ انوار گردد و اجرام/ / تنش بخاید شاخ دوشاخۀ ناهید/ زهش بمالد گوش دوگوشۀ بهرام (ظهیری، 12). حجاریهای آشور متعلق به هزارۀ 3 قم ــ یافتشده در شهر سوزیانا (شوش) ــ گروهی را در حـال نـواختن دونای، نـوعی سنتـور و چنگ نشان میدهند (فروغ، 54).
در میان آثار مکتوب، در حدود 300 ق، ابنخردادبه از این ساز نام میبرد؛ او در رسالۀ مختار من کتاب اللهو و الملاهی، سازی به نام زُنامی را همراهیکنندۀ تنبور، و اختراع ایرانیان معرفی کرده است (ص 16). این خبر را مسعودی نیز به نقل از او آورده، ولی در مروج الذهب نام ساز مذکور، «دیانی» ضبط شده است (2/ 588). فارابی نای مضاعف را دویانی (= دَیانی) میخواند (ص 795). دویانی یا دیانی میتواند تغییر شکل یافتۀ دونایی باشد (نک : امام شوشتری، 152). همو چگونگی بهکاربردن دویانی را بیان نموده، همچنین تطبیق صدای آن را با ساز عود تشریح میکند (نک : ص 778، 795). پژوهشگر موسیقی شرق، فارمر، دیانای را نای مضاعف میداند که تصاویر آن در آثار باستانی ایران دیده شده است. وی مینویسد: ایرانیان حق دارند آن را از آنِ خود بدانند (ص 35).
کاربرد
نی جفتی جزو سازهایی است که جنبۀ بزمی دارند و بیشتر در مراسم عروسی و دیگر جشنها، از آن همراه با سازهایی چون دایره، دهل و سرنا استفاده میشود (نقیب، 140). در کردستان، رقصهای مختلفی ازجمله فتاح پاشایی، لَبلان، خان امیری، سهجار، چپی، گَریان (درویشی، 2/ 368) و ههلپهرکیی ژنان (صفیزاده، 123) با نواختن این ساز به همراه دهل و دایره اجرا میشود. همچنین، هنگام عزا و شیون در آیین چمر (ه م) نیز از دوزله به همراه دهل استفاده میشود (نقیب، همانجا). نمونۀ خراسانی این ساز نیز در مراسم عروسی، اعیاد و ختنهسوران استفاده میشود (مسعودیه، 98).
در گناباد و قائن، ترانههایی به نام سرصوتی میخوانند که بیشتر توسط تکخوان، و پاسخ حضار به همراه قوشمه یا دوسازه اجرا میشود (درویشی، 2/ 53). رقصهایی که در این ناحیه با همراهی قوشمه اجرا میشود، اینها ست: رقص چکه (بشکنزدن)، یکقرسه، دوقرسه، سهقرسه، ششقرسه، دوازدهقرسه (نک : ه د، کردی، رقص)، چپ و راست (نک : ه د، چپ و راست، رقص)، انارکی و چوببازی (ه م) (درویشی، 2/ 60).
برخی از نوازندگان، در مراسمی آیینی از قوشمه برای بهبود بیماران بهره میگیرند؛ این گروه، در حوالی بجنورد به «سوپی» معروفاند (مسعودیه، همانجا). سوپیها با نواختن قوشمه، بیمار را با چاقو مجروح میکنند، سپس 3 نخ به رنگهای سیاه، سفید و قرمز گره میزنند و به بیمار میدهند. بیمار باید این 3 نخ را پیوسته همراه خود داشته باشد و محل جراحت را با آب دهان خود خیس کند. در تمام مراحل درمان، قوشمه همراه دوتار نواخته میشود (همانجا).
در مناطق جنوبی ایران نیز از نیجفته برای رقص و مراسم شادی استفاده میشود (درویشی، 2/ 156). در جزیرۀ قشم، یکی از مراسم کهن هنگام جشن عروسی، «دَس بالا» است که یک نوازندۀ نیجفتی و نوازندگان کوبهای، به همراه همخوانان و دو رقصنده آن را اجرا میکنند (همو، 2/ 161). سبب نامگذاری این مراسم مربوط به حرکت دست رقصندگان است که به نشانۀ رقابت، دستان خود را بالا میبرند. گروهی از حاضران، دور نوازندگان را میگیرند و با دست زدن و هلهله و حرکات مواج به چپ و راست، آنها را همراهی میکنند. در انتهای مراسم، همخوانان با بیان «وای وای» به تشویق نوازندگان و رقصندگان میپردازند (همانجا).
مآخذ
آثاری، مهدی، هویت موسیقی ملی ایران و سازها: از آغاز تا امروز، تهران، 1381 ش؛ ابنخردادبه، عبیدالله، مختار من کتاب اللهو و الملاهی، به کوشش اغناطیوس عبده، بیروت، 1969 م؛ امام شوشتری، محمدعلی، ایران گاهوارۀ دانش و هنر: هنر موسیقی روزگار اسلامی، تهران، 1348 ش؛ برخوردار، ایرج، «پژوهشی در موسیقی محلی کردستان»، موسیقی، تهران، 1351 ش، شم 135؛ بوستان، بهمن و محمدرضا درویشی، «موسیقی مقامی ایران»، ادبستان، تهران، 1371 ش، شم 36-37؛ پورمندان، مهران، دایرةالمعارف موسیقی کهن ایران، تهران، 1379 ش؛ جاوید، هوشنگ، آشنایی با موسیقی نواحی ایران، تهران، 1386 ش؛ درویشی، محمدرضا، دایرةالمعارف سازهای ایران، تهران، 1384 ش؛ ستایشگر، مهدی، واژهنامۀ موسیقی ایرانزمین، تهران، 1376 ش؛ شهمیری، امین، صداشناسی موسیقی، تهران، 1349 ش؛ صارمی، کتایون و فریدون امانی، ساز و موسیقی در شاهنامۀ فردوسی، تهران، 1373 ش؛ صفیزاده، صدیق، تاریخ موسیقی کردی، تهران، 1377 ش؛ ظهیری سمرقندی، محمد، سندبادنامه، به کوشش احمد آتش، استانبول، 1948 م؛ فارابی، کتاب الموسیقی الکبیر، به کوشش غطاس عبدالملک خشبه و محمود احمد حفنی، قاهره، 1967 م؛ فارمر، ه . ج.، تاریخ موسیقی خاورزمین، ترجمۀ بهزاد باشی، تهران، 1366 ش؛ فروغ، مهدی، مداومت در اصول موسیقی ایران، تهران، 1354 ش؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، بیروت، 1990 م؛ مسعودیه، محمدتقی، سازهای ایران، تهران، 1383 ش؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1381 ش؛ ملاح، حسینعلی، حافظ و موسیقی، تهران، 1363 ش؛ همو، فرهنگ سازها، تهران، 1376 ش؛ نقیب سردشت، بهزاد، نگرشی بر سازشناسی موسیقی کردی، تهران، 1385 ش؛ وجدانی، بهروز، فرهنگ موسیقی ایرانی، تهران، 1376 ش.