زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه

دهستانی

دِهِـسْتانی، نظام‌الدین ابوالمحاسن عبدالجلیل بن علی (مق‍ 12 ذیحجۀ 495 ق / 27 سپتامبر 1102 م)، از وزیران سلطان بَرْکیارُق سلجوقی.
از زندگی او پیش از وزارت، آگاهی چندانی در دست نیست. همین قدر می‌دانیم که پیش از رسیدن به مقام وزارت، مدتی «عمید» بغداد بوده است. ظاهراً خاندان دهستانی در زمرۀ دیوان‌سالارانِ عصر سلاجقه بودند؛ چه، برادرش کمال‌الملک دهستانی نیز پیش از او منصبِ عمیدیِ بغداد داشت (نک‍ : ابن‌اثیر، 10 / 180). از نسبت دهستانی هم محتمل است که او از اهالی دهستان، از نواحی شرقی مازندران (یاقوت، 2 / 633) بوده است.
در 493 ق چون برکیارق مدتی پس از قتل چهارمین وزیرش، مجدالملک بر بغداد چیره شد، دهستانی را به وزارت منصوب کرد و او را لقبِ «نظام‌الدین» داد (سبط ابن‌جوزی، 1 / 334؛ ابن‌جوزی، 17 / 52-53؛ ابن‌اثیر، 10 / 293-294؛ ظهیرالدین، 39؛ راوندی، 139). در جریان یکی از جنگهای پنج‌گانۀ برکیارق با برادر ناتنی‌اش سلطان محمد بر سر قدرت، دهستانی اسیر شد و مؤیدالملک پسر نظام‌الملک، وزیر محمد بن ملکشاه به او پیشنهاد کرد درصورتی‌که خلیفه را وادارد تا خطبه به نام محمد بن ملکشاه کند و عمیدالدولة ابن جهیر، وزیر خلیفه را از وزارت بردارد، عنوان عمیدیِ بغداد را برای او تضمین خواهد کرد. از آن سوی، عمیدالدوله پس از آگاهی از این پیشنهاد، اسپهبد صباوه پسر خمارتکین را مأمور قتل دهستانی کرد؛ اما دهستانی سرانجام موجبات برکناری عمیدالدوله را از وزارت فراهم ساخت (ابن‌اثیر، 10 / 294-295، 298- 299).
در 494 ق، جنگ دیگری میان برکیارق و محمد درگرفت که به پیروزیِ برکیارق انجامید و دهستانی بار دیگر به وزارت برکیارق برداشته شد (ابن‌جوزی، 17 / 62؛ ابن‌اثیر، 10 / 303-304). در این دوره کمبود نقدینه، سپاهیان برکیارق را در آستانۀ شورش قرار داد. دهستانی برای چارۀ کار به گرفتن مالیاتها، مصادرۀ املاک خصوصی، و واگذاری اقطاعات به امرای نظامی دست زد (بنداری، 87؛ نیز نک‍ : بازورث، 110-111؛ لمتن، «ساختار ... »، 255، «مالک ... »، 62). از آن سوی، اختلافات برکیارق با برادرانش بر سر قدرت، فرصتی برای گسترش فعالیتهای باطنیان ایجاد کرده بود؛ به‌طوری‌که آنان بر بسیاری از دژهای قلمرو سلجوقیان دست
 یافته، نفوذ خود را بر شهرها تعمیم داده، و حتى در محافل درباری نفوذ کرده بودند. برکیارق برای مقابله، در 494 ق فرمان به سرکوب باطنیان داد (ابن‌اثیر، 10 / 313؛ ابن‌جوزی، همانجا؛ جوینی، 3 / 207- 208؛ نک‍ : هیلنبراند، 255-256؛ قس: اقبال، 115) و ظاهراً دهستانی در ایـن کار نقشی عمده بـرعهده گرفت. اسماعیلیان کـه کینۀ دهستانی را در کشتار باطنیان به دل داشتند، در 12 ذیحجۀ 495، در هنگام محاصرۀ اصفهان به دست برکیارق، او را به قتل رساندند (ابن‌اثیر، 10 / 322، 335؛ بنداری، 87؛ دربارۀ تاریخ قتل او، نک‍ : اقبال، همانجا، حاشیۀ 1).
هرچند که ابن‌اثیر دهستانی را مردی دادگر و خوش‌رفتار و اهل عمران و آبادانی توصیف کرده (10 / 336)، بنداری او را مردی ستمکار دانسته است (همانجا). با توجه به آنکه زبدة النصرة، تألیف بنداری، درواقع تحریری از نفثة المصدور اثر انوشیروان بن خالد کاشانی از صاحب‌منصبان دستگاه دیوانی سلطان محمد سلجوقی است، می‌تواند بیانگر جانب‌داری بنداری از سلطان محمد سلجوقی در رقابتش با برکیارق باشد (نک‍ : عزاوی، 1؛ جلیلی، 14-15).
از قاضی ارّجانی شاعر، دو قصیده به زبان عربی در مدح دهستانی در دست است که در هر دو به لقب او، نظام‌الدین اشاره شده است (اقبال، 116).

مآخذ

ابن‌اثیر، الکامل؛ ابن‌جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، 1412 ق / 1992 م؛ اقبال آشتیانی، عباس، وزارت در عهد سلاطین بزرگ سلجوقی، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه و یحیى ذکاء، تهران، 1338 ش؛ بنداری، فتح، تاریخ دولة آل سلجوق (زبدة النصرة)، بیروت، 1400 ق / 1980 م؛ جلیلی، محمدحسین، مقدمه بر تاریخ سلسلۀ سلجوقی بنداری، ترجمۀ همو، تهران، 1356 ش؛ جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، 1355 ق / 1937 م؛ راوندی، محمد، راحة الصدور، به کوشش محمد اقبال و مجتبى مینوی، تهران، 1333 ش؛ سبط ابن‌جوزی، یوسف، مرآة الزمان، به کوشش مسفر بن سالم، مکه، 1407 ق / 1987 م؛ ظهیرالدین نیشابوری، سلجوق‌نامه، تهران، 1332 ش؛ عزاوی، محمد، مقدمه بر زبدة النصرۀ بنداری، قاهره، 1974 م؛ هیلنبراند، ک.، «جنگ قدرت میان سلجوقیان و اسماعیلیان الموت ... »، تاریخ و اندیشه‌های اسماعیلی در سده‌های میانه، به کوشش فرهاد دفتری، ترجمۀ فریدون بدره‌ای، تهران، 1382 ش؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:

Bosworth, C. E., «The Political and Dynastic History of the Iranian World (A. D. 1000-1217)», The Cambridge History of Iran, vol. V, ed. J. A. Boyle, Cambridge, 1968; Lambton, A. K. S., «The Internal Structure of the Saljuq Empire», ibid.; id., Landlord and Peasant in Persia, London etc., 1953.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.