دمیاط
دِمْیاط، یا دُمیاط، شهری در مصر، واقع در شمال شرقی دلتای رود نیل، در اندک فاصلهای از دریای مدیترانه. دمیاط در مصر باستان (عصر فراعنه) تامیت، و در دورههای یونانی و رومی تامیاتیس / تامیاتس نامیده میشد. این شهر را به لاتینی دامیات، و در قبطی تامیات یا تامیاتی میخواندند. نام عربی دمیاط نیز از این نامها، که به یک ریشه بازمیگردند، گرفته شده است (شیال، 8؛ مشعل، 2 / 687؛ دمیاط ... ، 8).
جغرافیانویسان و مورخان مسلمان در آثار خود به وصف دمیاط پرداختهاند. به نوشتۀ آنان، دمیاط کورهای از کورههای مصر بود (مقریزی، الخطط، 1 / 580). مرکز آن دمیاط، شهری فراخ و نیکو، خوشهوا، پُرمیوه، با ساختمانهای زیبا و آب فراوان و حمامهایی پاکیزه بود و دیوارهایی استوار، و دژی ساخته از سنگ، با درهای بسیار داشت. هر سال، مرزداران از هر سوی، در رباطهای بسیار که آنجا برپا بود، گرد میآمدند. خانههای قبطیان در سمت ساحل رودخانه قرار داشت. مالیات در دمیاط سنگین بود (مقدسی، 201-202، 213).
در دمیاط دامداری رونق نداشت و اهمیت تجاری این شهر بیشتر بهسبب صنعت ریسندگی و بافندگی آن بود. در آنجا صنعتگران ماهر، پارچههای ساده و زربافِ گرانبها و خوشکار، معروف به «دمیاطی»، میبافتند که در لطافت و ظرافت بینظیر بود، مانند پارچههای سفتباف دبیقی، و پارچههای آبچین و کتانهای تنک و نرم. در بوره از توابع دمیاط نیز انواع پارچه و کاغذ ساخته میشد (یعقوبی، البلدان، 126؛ اصطخری، 52؛ کندی، عمر، 48؛ ابنحوقل، 1 / 152-153؛ حدود ... ، 175؛ مقدسی، 202-203؛ حافظ ابرو، 1 / 303). بافندگان پارچههای مرغوب دمیاطی بیشتر قبطیان تهیدست بودند (نک : مهلّبی، 33). انواع فرش معروف به «قَلَمونی»، و حوله نیز از دیگر تولیدات دمیاط بود (یاقوت، 2 / 603).
دمیاط از راه نیل با دیگر شهرهای مصر، و از راه دریا با شهرهای کرانههای شرقی و جنوبی مدیترانه تا مغرب و همچنین با جزیرۀ کرت مناسبات تجارتی داشت (سالم، 46-47؛ شیال، 66؛ الموسوعة العربیة ... ، 10 / 392؛ «دائرةالمعارف ... »، IX / 310).
پس از فتح اسلامی، گروههایی از قبایل عرب، ازجمله تیرههایی از قریش و هوازِن (از اعراب عدنانی) در دمیاط و اطراف آن مسکن گزیدند (مشعل، 2 / 693). گروههایی هم از اعراب قحطانی مانند بنوسِنبِس (طایفهای از قبیلۀ طیء) و عُذره (طایفهای از قبیلۀ قُضاعه) در دمیاط میزیستند. بنوسنبس در زمان خلفای فاطمی منزلتی داشتند. در همان زمان، دستههایی از قبایل عرب عدنانی مانند کنانة بن خزیمه (ازجمله: تیرۀ مُدلِج) و عدی بن کعب در دمیاط ساکن بودند که در حادثۀ هجوم صلیبیان به دمیاط از آنان یاد شده است (ابنفضلالله، 4 / 360-362؛ قلقشندی، 135-136، 139؛ مقریزی، البیان ... ، 10-11). در سدۀ 6 ق / 12 م، افزونبر قبطیان مسیحی و اعراب مسلمان، در حدود 200 تن یهودی در این شهر ساکن بودند (تُطیلی، 359).
پس از آنکه دمیاط در 648 ق / 1250 م ویران شد (نک : دنبالۀ مقاله)، در جنوب آن شهری آباد به نام مَنشیّه شکل گرفت و جایگزین دمیاط شد (ابوالفدا، تقویم ... ، 117؛ مقریزی، الخطط، 1 / 607). ابنبطوطه، جهانگرد معروف، در سفرش به دمیاط (725 ق / 1325 م)، آن را شهری بزرگ و بِسامان توصیف نموده است. به نوشتۀ وی وقتی کسی وارد این شهر میشد، فقط با اجازهنامۀ حاکم میتوانست از آنجا خارج شود. دمیاط شهری پُرمیوه بود؛ موز بسیار، مرغان دریایی فراوان و شیر گاومیش و ماهیان بوری داشت. جمالالدین ساوی، از مشایخ طریقت قلندریه، در دمیاط زاویهای داشت. در جزیرۀ معروف به برزخ، نزدیک دمیاط نیز مسجد و زاویهای بود که گروهی از درویشان در آن بودند. ابنبطوطه در مدت اقامت در دمیاط، در مدرسهای که محسنی، والی نیکوکار آنجا، در ساحل نیل ساخته بود، اقامت داشت (نک : 1 / 198-200).
در سدۀ 9 ق / 15 م، دمیاط شهری بزرگ و زیبا با بازارها و حمامها و مساجد و مدارس بود. خانههایش مشرف بر نیل بود و باغهایی سرسبز آن را در بر میگرفت (نک : مقریزی، همان، 1 / 608؛ سخاوی، البلدانیات، 185). مسجدجامعی که در شهر دمیاط قرار داشت، نزد مردم به «مسجد فتح» معروف بود؛ گفته میشود این مسجد در زمان فتح شهر به دست مسلمانان، تأسیس شده است. بااینحال، آوردهاند نام این مسجد (فتح) برگرفته از نام شخصی عابد به نام فاتح بن عثمان اسمر تَکروری (د 695 ق / 1296 م) بوده است که در آنجا ساکن و ملازم شده بود. این مسجد، باشکوه و دارای ستونهای مرمر بود و پس از 500 ق / 1107 م تعمیر شد (مقریزی، همان، 1 / 609-611؛ نیز نک : شیال، 40، 43-44).
اولیا چلبی (د 1093 ق ؟ / 1682 م) پس از دیدار از دمیاط در 1083 ق / 1672 م، بهتفصیل به وصف آنجا پرداخته است؛ هرچند برخی از آمار وی اغراقآمیز مینماید. به نوشتۀ همو، شهر 100‘1 گام درازا، و 800 (و در برخی جاها 600) گام پهنا داشت، و دارای 40 محله بود. در ساحل دمیاط قلعۀ صلاحالدین ایوبی، و در یک سوی آن رباطی برپا بود. در شهر، باغها و خانههای زیبایی وجود داشت که از سنگهای رنگارنگ ساخته شده، و بام آنها از گچ بود. از مساجد معروف آنجا جامع فتحیه (گویا همان جامع فتح، ساختۀ 771 ق؟، بازسازی در 1083 ق) بود. در دمیاط 7 مدرسه، 11 تکیه، 300 سقاخانه، 4 حمام، 18 خان (کاروانسرا)، 32 قهوهخانه، و 260 خیابان پهن و پاکیزه وجود داشت که در اطراف آن، بازارها و مغازهها قرار داشتند. در آن زمان دمیاط 300 آسیا داشت که با اسب میچرخید و بعضی از آنها به روغنکشی اختصاص داشت. قبطیان و یهودیان هرکدام محلهای، و کفار نیز 7 محله داشتند. فرنگیان و ارمنیها به آنجا رفتوآمد میکردند؛ آنها در دمیاط 7 کلیسا، 40 قهوهخانه، و 600 خانه داشتند. 140 کارگاه برنجکوبی نیز در آنجا فعال بود. 000‘ 3 صیاد به ماهیگیری اشتغال داشتند و ماهیهای نمکسود را به روم و فرنگ هم صادر میکردند.
حرفۀ بیشتر مردم دمیاط کشاورزی بود و برخی نیز به تجارت کالاهایی مانند ماهی و برنج و شکر میپرداختند. اعیان شهر، جامۀ ابریشمی و ماهوت میپوشیدند و مردم ضعیف و متوسط، لباسهای رنگی. زنان به بازار نمیرفتند و این کار را عیب بزرگی میدانستند. آنان بر سرشان سرپوش طلایی و نقرهای مینهادند و روبند سیاه بر چهره میگذاشتند و کفش آبی میپوشیدند و اگر زنی روز به خیابان میرفت، کشته میشد. در چهارسوی شهر 66 باغ میوه و بوستان بود و شاخهای بزرگ از رود نیل از میان شهر دمیاط میگذشت. اشخاص توانگر قصرهای بلند و زیبا و چندطبقۀ مشرف بر رودخانه ساخته بودند. برنج از بهترین خوراکهای دمیاط بود و از آنجا برای سلاطین عثمانی برنج میبردند. افزونبر ماهی و برنج، از دیگر محصولات مشهور دمیاط تخم ماهی، توت انجیر (جُمَّیز)، نان سفید، ابریشم رنگی و موز بود (نک : اولیا چلبی، 1 / 187، 405، 592، 2 / 278-283). مبارک نیز بهطور مشروح به وصف دمیاط و بناها و محصولات آن در اوایل سدۀ 14 ق / 20 م، پرداخته است (نک : 11 / 128-130).
پیشینۀ تاریخی
دمیاط پیش از فتح اسلامی، از شهرهای مهم قلمرو امپراتوری روم بود. در زمان فتوحات اسلامی در مصر (20 ق / 641 م)، لشکری از مسلمانان به فرماندهی مِقداد بن اَسوَد، که عَمرو بن عاص (فرمانده عربهای مسلمان در فتح مصر) آنها را فرستاده بود، حاکم دمیاط را شکست دادند و این شهر را فتح کردند (یعقوبی، تاریخ، 1 / 157؛ مقریزی، الخطط، 1 / 581؛ سخاوی، البلدانیات، همانجا؛ اولیا چلبی، 1 / 75؛ نیز نک : شیال، 9-10). به روایتی نیز، عمیر بن وهب جمحی از طرف عمرو بن عاص آنجا را گشود (نک : بلاذری، 216-217).
دمیاط در دورۀ اسلامی از شهرهای مهم مرزی (ثغور) ساحل مصر و پایگاهی برای پاسداری و دفاع بود (یاقوت، 2 / 602؛ مقریزی، همان، 1 / 74، 293؛ سیوطی، 1 / 30)، و بهسبب اهمیت تجارتی و نظامی آن، بارها با حملات دریایی روم شرقی (بیزانسیها) و سپس مهاجمان جنگهای صلیبی مواجه شد و آسیب دید. در 90 ق / 709 م، رومیها در حمله به دمیاط فرمانده دریایی مسلمانان را به اسارت بردند، اما پادشاه روم بهسبب صلح با ولید ابن عبدالملک اموی، وی را آزاد کرد. در 121 ق / 739 م، در زمان هشام بن عبدالملک اموی، رومیها با 360 کشتی در حملۀ دریایی به دمیاط عدهای را کشتند و اسیر کردند (مقریزی، همان، 1 / 582).
در دورۀ عباسیان، در پی نزاع امین و مأمون بر سر خلافت و بروز ناآرامیها در مصر در دهۀ نخست سدۀ 3 ق / 9 م (نک : کندی، محمد، 201-203)، رومیها بار دیگر از فرصت برای حمله به دمیاط بهره بردند (مقریزی، همانجا). در 9 ذیحجۀ 238 ق / 22 مۀ 853 م رومیان با 300 کشتی به دمیاط حمله کردند و پس از غارت و کشتار و اسیرکردن شماری از زنان و کودکان مسلمان و اهل ذِمّه (قبطی و یهودی) و آتشزدن منازل مسکونی و مسجدجامع و کلیساهای شهر، عقبنشینی کردند. بهدنبالآن، در سال بعد (239 ق) بهدستور خلیفه متوکل عباسی، بنای دژ و باروی دمیاط را آغاز کردند تا سواحل مصر را استحکام و امنیت بخشند (نک : طبری، 9 / 193-195؛ کندی، محمد، 226-227؛ یاقوت، 2 / 603-604؛ قس: یعقوبی، همان، 2 / 488)؛ ازآنپس، ناوگان مصر و ساخت کشتیهای جنگی مورد توجه قرار گرفت. در همان سال نیز رومیان به دمیاط هجوم آوردند. در 357 ق / 968 م، در پی مرگ کافور، حاکم اخشیدی مصر، و ناآرامی اوضاع مصر، کشتیهای رومیان باز به دمیاط حمله کردند و به قتل و اسیرکردن مردم دست زدند (مقریزی، همان، 1 / 583، 3 / 606).
پس از استیلای فاطمیان بر مصر، یکی از مهمترین دلمشغولیهای آنان تقویت ناوگان دریایی و تداوم ساختن کشتیهای جنگی در شهرهایی مانند دمیاط بود (همان، 2 / 571، 3 / 611-612). در 465 ق / 1073 م، ناصرالدوله حسن بن حسین حمدانی (نوادۀ ناصرالدوله حسن بن عبدالله، که به مذهب تسنن گرایش داشت) در تلاش برای خلع مستنصرباللٰه، خلیفۀ فاطمی مصر، به قلمرو او حمله کرد و در دمیاط و برخی شهرهای دیگر نام او را از خطبه انداخت، اما در همان سال کشته شد (ابناثیر، 10 / 85-87).
در سال 550 ق / 1155 م در زمان فائز، خلیفۀ فاطمی، کشتیهای جنگیای که گیوم اول، پسر و جانشین روژۀ دوم (در مآخذ اسلامی: رُجار)، پادشاه سیسیل فرستاده بود، در دمیاط و دیگر شهرهای ساحلی مصر به قتل و غارت پرداختند (مقریزی، الخطط، 1 / 583). دمیاط بهمنزلۀ دروازۀ مصر، در جنگهای میان مسیحیان (فرانکها) و مسلمانان، در اواخر دورۀ فاطمیان و نیز در دورۀ ایوبیان، نقش مهمی داشت (EI2, II / 292). آموری / آمالریک اول (در مآخذ اسلامی: مُرّی) پادشاه صلیبی بیتالمقدس (سل 558- 569 ق / 1163-1174 م)، با کمک و همکاری امپراتور روم، مانوئل اول کومننوس (سل 537-576 ق / 1143-1180 م)، سپاه بزرگی از دریا و خشکی از طریق عَسقَلان برای فتح مصر فرستاد. این سپاه مشترک رومی و صلیبی در 3 صفر 565 ق / 27 اکتبر 1169 م دمیاط را محاصره کرد. صلاحالدین ایوبی که در هنگام این حمله، وزیر واپسین خلیفۀ فاطمی، عاضد ابومحمد (حک 555-567 ق / 1160-1172 م) بود، سپاهیانش را به مصاف دشمن فرستاد و از نورالدین محمود زنگی، مؤسس سلسلۀ اتابکان شام، یاری خواست. نورالدین افزونبر ارسال سپاهیانی برای دفع دشمن از دمیاط، به حملاتی برضد امیرنشینهای لاتینی شام دست زد و در پی آن، سپاهیان رومی و صلیبی ناگزیر از محاصرۀ دمیاط دست کشیدند و در 21 یا 25 ربیعالاول 565 ق / 13 یا 17 دسامبر 1169 م، عقبنشینی، و مصر را ترک کردند (ابناثیر، 11 / 351-352؛ ابنواصل، 1 / 180-183؛ مقریزی، همان، 1 / 583-584؛ ابنتغریبردی، 6 / 6-7، 15؛ سرور، 247- 248؛ مقبل، 157-160). دمیاط ازآنپس در دست مسلمانان باقی ماند.
در جریان جنگ صلیبی پنجم، ژان برینی، پادشاه صلیبیان در عکّا، که تسلط بر مصر را زمینهساز فتح قدس و سراسر شام میدانست، پس از هماهنگی با گروههای صلیبی، با سپاهیانش در 8 صفر 615 ق / 6 مۀ 1218 م، به سوی دمیاط حرکت کرد و در 3 یا 4 ربیعالاول همان سال به آنجا رسید. دمیاط پس از مقاومتی سرسختانه و محاصرهای طولانی ــ که مردم را به قحط و بیماری و گرسنگی افکند ــ در 27 شعبـان 616 ق / نوامبر 1219 م (و بـه قولی، 25 شعبان) با امان، تسلیم صلیبیان شد و گروهی از مردم از آنجا خارج شدند. پس از آن، صلیبیان در شهر و مناطق مجاور به غارت و کشتن و اسیرکردن مردم پرداختند (یاقوت، 2 / 604-605؛ ابناثیر، 12 / 323-326، 350-352؛ حموی، 93؛ سبط ابنجوزی، 8(2) / 603؛ ابوشامه، 109، 112؛ ابنواصل، 3 / 258-261، 4 / 15-17، 32-33؛ ابندواداری، 7 / 195-197، 203-204؛ ابنعبدالمنعم، 257؛ مقریزی، همان، 1 / 585-591، السلوک، 1 / 320-321؛ یوسف، 27).
بهدنبال سقوط دمیاط، ملک معظم (حاکم شام)، و ملک اشرف (حاکم منطقۀ جزیره) برای یاری ملک کامل، حاکم مصر، سپاهیانی به دمیاط گسیل داشتند و صلیبیان را در جنگ شکست داده و مجبور به عقبنشینی از مصر کردند (یاقوت، 2 / 605؛ ابناثیر، 12 / 327-331؛ حموی، 91-93؛ سبط ابنجوزی، 8(2) / 620-621؛ ابنعبری، 413؛ ابنعبدالمنعم، همانجا؛ مقریزی، الخطط، 1 / 591-594).
در جنگ صلیبی هفتم، لوئی نهم (لوئی قدیس) پادشاه فرانسه (در مآخذ اسلامی: بَواش، یا ریدا فرنس)، با سپاهی که شمار آن را 25 تـا 50 هـزار تن نوشتهاند، در صفر 647 / مه ـ ژوئن 1249 به قصد تصرف دمیاط، از قبرس به سوی مصر حرکت کرد (ابنعبری، 452؛ ابوالفدا، المختصر ... ، 3 / 178؛ گروسه، III / 438). ملک صالح که در این زمان در دمشق به سر میبرد، بیدرنگ روانۀ مصر شد و بر استحکامات دمیاط افزود. در جنگی که درگرفت، شکست بر سپاهیان ملک صالح ایوبی افتاد و شایع شد که ملک صالح کشته شده است. ازاینرو، شهر بیدفاع و پر از آذوقه در 23 صفر / 7 ژوئن همان سال بدون زحمت به دست صلیبیان افتاد. ملک صالح که از سقوط دمیاط خشمگین بود، شماری از امرای فراری بنوکنانه را کشت و به منصوره در جنوب دمیاط رفت و چند ماه بعد (شعبان 647) درگذشت (سبط ابنجوزی، 8(2) / 773-774؛ ابوشامه، 183؛ ابنعبری، 452-453؛ الحوادث، 284- 285؛ ابوالفدا، همان، 3 / 178- 179؛ ابندواداری، 7 / 366- 369؛ ذهبی، 47 / 41، 45، 355- 358؛ مقریزی، همان، 1 / 594- 598، السلوک، 1 / 437- 439؛ ابنتغریبردی، 6 / 329-330).
در پی شکست سنگین صلیبیان در نبرد منصوره (ذیقعدۀ 647 / فوریۀ 1250) از سپاهیان ملک معظم تورانشاه، پسر و جانشین ملک صالح ایوبی و حملههای مکرر مسلمانان، لوئی نهم، پادشاه فرانسه که شمار قابل توجهی از نیروها و ناوگان دریایی خود را از دست داده، و ازنظر تأمین آذوقه سخت در تنگنا قرار گرفته بود، به سوی دمیاط بازگشت و پیشنهاد کرد دمیاط را با بیتالمقدس معاوضه کند، اما مسلمانان نپذیرفتند. سپاهیان ایوبی به تعقیب صلیبیان پرداختند و در 1 یا 2 محرم 648 ق / 5 یا 6 آوریل 1250 م (و به قولی، 4 محرم) در روستای فارَسکور نزدیک دمیاط بر صلیبیان پیروز شدند و لوئی نهم و شماری از سردارانش را اسیر کردند. وی و برادرش را به منصوره منتقل، و زندانی کردند و چند روز بعد پیمان صلحی برای 10 سال بسته شد، و مقرر گردید صلیبیان در مقابل آزادی لوئی، دمیاط را به مسلمان بازگردانند، اسرای مسلمان را آزاد، و 400 (یا 500) هزار دینار بهمنزلۀ فدیه پرداخت کنند. اما پیش از انعقاد صلحنامه، ممالیک بحری تورانشاه را به قتل رساندند و با این اقدام دولت ایوبیان را منقرض کردند. سرانجام دمیاط در 3 صفر 648 ق / 7 مۀ 1250 م، به مسلمانان تسلیم شد و لوئی و یارانش آزاد، و روز بعد روانۀ عکا شدند (ژوئانویل، 90- 98، 102- 109، 113-140؛ سبط ابنجوزی، 8(2) / 774-777؛ ابوشامه، 184؛ الحوادث، 290-291؛ بیبرس، 8- 9؛ ابوالفدا، همان، 3 / 180-182؛ ابندواداری، 7 / 376- 378؛ ذهبی، 47 / 49-54؛ مقریزی، الخطط، 1 / 600-605، السلوک، 1 / 447، 457-460؛ ابنتغریبردی، 6 / 364- 369).
پس از آنکه ممالیک بحری بر مصر مستولی شدند، در 18 شعبان 648 ق / 15 نوامبر 1250 م برای پایاندادن به اهمیت نظامی دمیاط و از بیم استیلای دوبارۀ فرنگان بر آن، تمام شهر و دیوارها و بناهای آن (به استثنای مسجد) را تخریب کردند. مردم دمیاط پراکنده شدند و شهر را بهصورت ویرانهای ترک کردند و چوبها و درهای خانههایشان را با خود به قاهره بردند. بعدها شهری نزدیک آن، در جنوب شهر پیشین، ساختند که مُنشیه / مَنشیّه (نوبنیاد) نامیده شد (ابوالفدا، همان، 3 / 184؛ ذهبی، 47 / 62، 64؛ مقریزی، الخطط، 1 / 607؛ قس: سبط ابنجوزی، 8(2) / 785؛ ابنکثیر، 13 / 181، که تاریخ را 649 ق آوردهاند) و شهر کنونی دمیاط در همانجا شکل گرفت (ابنتغریبردی، 7 / 20، حاشیۀ 2). ویرانی دمیاط بدون شک سبب انقراض صنعت مشهور پارچهبافی در آنجا شد (EI2, II / 292).
دمیاط در دورۀ ممالیک، ولایتی بود تحت فرمان امیری (معمولاً با رتبۀ امرای عَشَرات) که از سوی سلطان در آنجا حکومت مییافت. سپس بهسبب اهمیتش نیابت دمیاط نامیده شد و امیری (معمولاً با رتبۀ امرای مِئات) بهعنوان نایب برای آن تعیین میشد (نک : ابنتغریبردی، 13 / 186، 14 / 148، 15 / 278، 379، 526؛ شیال، 54-55). دمیاط پایگاه دریایی مهم ممالیک بود که مجاهدان از آنجا به مأموریتهایی مانند حمله به قبرس میرفتند (نک : ابنتغریبردی، 14 / 269-270، 298، 15 / 343، 16 / 150، 275؛ شیال، 47- 48). رونق تجارتی بندر دمیاط در اواخر دورۀ ممالیک دچار رکود و اضمحلال گردید (نک : ابنایاس، 4 / 359، 5 / 90).
پس از استیلای عثمانیها بر مصر (923 ق / 1517 م) دمیاط نیز همچون دیگر شهرها به تصرف آنان درآمد (اولیا چلبی، 1 / 172، 176، 2 / 278). در دورۀ عثمانی، سَنجَق (ولایت) دمیاط بهمثابۀ اقطاع به امیری با عنوان نایب داده میشد که تحت ریاست امیرِ سنجق اسکندریه بود و سالانه مبالغی از محل مالیات و عوارض گمرکی به خزانۀ مصر پرداخت میکرد. در این دوره، دمیاط موقعیت نظامی خود را حفظ کرد و با بندر مهمش، اهمیت تجارتی پیشین را تاحدودی بازیافت. فرمانده نظامیان ینیچری و 4 دسته از افسران این گروه موسوم به «شوربجیه» در آنجا مستقر بودند. در دمیاط دیواری گرداگرد قلعه نبود. هر شب 300 نگهبان از شهر مراقبت میکردند و امنیت برقرار بود. در این دوره، در دمیاط شیخالاسلام مذاهب چهارگانه، نقیب اشراف، بسیاری از اعیان و اشراف، علما، خطبا، مشایخ، سادات، تجار و حافظان قرآن بودند و رئیس شهر دفتری داشت با هزاران کارمند (نک : ابنایاس، 5 / 137، 270؛ اولیا چلبی، 1 / 187، 592، 2 / 278-283؛ شیال، 59، 67).
در زمان حملۀ ناپلئون به مصر (1213 ق / 1798 م) دمیاط با 30هزار تن، دومین شهر پرجمعیت مصر پس از قاهره بود، که مانند شهرهای دیگر به تصرف فرانسویها درآمد و ژنرال ویال به فرماندهی آنجا تعیین شد. در پی آن، شورشهایی بر ضد فرانسویها در دمیاط شکل گرفت و سرانجام با خروج سپاهیان فرانسوی از مصر (1216 ق / 1801 م)، دمیاط نیز آزاد شد (نک : جبرتی، 2 / 188، 202، 271، 303، 308-310، 428؛ شیال، 57-60؛ مشعل، 2 / 716- 719).
در ربیعالاول 1218 / ژوئن 1803، پس از آنکه محمد پاشا خسرو نایبالسلطنۀ عثمانی مصر، در پی شورش سپاهیان آلبانیایی از قاهره بیرون رانده شد و به دمیاط گریخت، عثمانبیک بَردیسی، از امرای بزرگ مصر و محمدعلی پاشا (بعدها حاکم مصر) از قاهره به دمیاط حمله کردند و با همدستی بعضی امرای محمد پاشا وارد شهر شدند و سپاهیان آلبانیایی به غارت و فساد پرداختند. محمد پاشا در قلعه پناه گرفت و سرانجام ناگزیر شد به نیروی تحت فرمان محمدعلی پاشا و بردیسی تسلیم شود (جبرتی، 2 / 583، 592-595؛ مبارک، 11 / 125؛ مهری، 179-180؛ EI2، همانجا).
در اوایل حکومت محمدعلی پاشا بر مصر (1220-1264 ق / 1805- 1848 م)، دمیاط پس از قاهره، دومین شهر مهم مصر، و نخستین بندر تجارتی آن بود (شیال، 61) و در آنجا کارهای اصلاحی و عمرانی، مانند بهبود برنجکاری، پرورش کرم ابریشم، احداث کارگاههای ریسندگی، کانالهای آبیاری، مخازن آب، پلها، مدرسۀ مهندسی، مدرسۀ نظام، و تجدید بنای مسجد مَتبولی صورت گرفت. در زمان جانشینان او نیز سربازخانه، درمانگاه و جادۀ نظامی، راهآهن میان دمیاط و طنطا، و میان دمیاط و رشید، خط تلگراف میان دمیاط و طنطا و برخی نقاط دیگر، آبراه میان دمیاط و منصوره، و فانوس دریایی احداث شد و آموزشوپرورش مورد توجه قرار گرفت. بااینحال، در پی شکوفایی بندر اسکندریه با حفر آبراه محمودیه (1235 ق / 1820 م) و تأسیس بندر پورت سعید (1275 ق / 1859 م)، بندر دمیاط از رونق افتاد و اهمیت تجارتی آن تا حد زیادی از بین رفت (مبارک، 11 / 130-132؛ شیال، 61-63، 67- 68؛ مشعل، 2 / 720-722).
در دمیاط آثاری کهن از دورههای تاریخی بر جای مانده است؛ ازآنجمله، کلیساهایی از دورۀ رومی و بیزانسی، و آثاری از دورۀ اسلامی، که مهمترین آنها عبارتاند از: مسجد عمرو بن عاص، مشهورترین و قدیمترین مسجد دمیاط که بنای آن به زمان فتح این شهر بازمیگردد؛ مسجد ابوالمعاطی (فاتح بن عثمان اسمر تکروری، د 695 ق / 1296 م) در مجاورت مسجد عمرو بن عاص؛ مقبرۀ جمالالدین شیحه (ساختهشده در سدۀ 7 ق / 13 م)؛ مسجد و مدرسه و خانقاه معینی (منسوب به معینالدین فارسکوری، ساختهشده در 710 ق / 1310 م)؛ مسجد و مدرسۀ منبولی (ساختۀ سلطان اشرف قایتبای، 800 ق / 1398 م)؛ مسجد و مقبرۀ شَطا در 5کیلومتری دمیاط؛ مسجد بحر در ساحل شرقی نیل (بازسازی: 1009 ق / 1600 م و 1387 ق / 1967 م)؛ زاویۀ رضوانیه (از مساجد دورۀ ممالیک)؛ بازار حسبه، که میدانی قدیم است؛ قلعۀ نظامی عُرابی (ساختهشده در سدۀ 12 ق / 18 م) که پارهای از دیوارهای آن باقی مانده است (نک : دمیاط، 13 بب ؛ مشعل، 2 / 724- 729).
شهر دمیاط با 664‘206 تن جمعیت (آمار 2006 م) مرکز استان دمیاط است که در 1955 م / 1334 ش براساس تقسیمات اداری جدید تأسیس شد («مصر»، npn.). این استان دارای 589 کمـ2 مساحت است (موسوعة مصر ... ، 3 / 53؛ الموسوعة العربیة، 10 / 392؛ برای آگاهی بیشتر از شهرهای استان دمیاط، نک : مشعل، 2 / 687- 689، 694-696، 735 بب ).
عالمانی در فنون مختلف از دمیاط برخاستهاند و به دمیاطی منسوب بودهاند، که برخی از آنان از این قرارند: بَکر بن سهل ابناسماعیل (د 289 ق / 902 م)، محدث و مفسر (سمعانی، 2 / 494؛ یاقوت، 2 / 606)؛ خالد بن محمد بن عُبَید معروف به ابنعینالغزال (د پس از 330 ق / 942 م)، فقیه مالکی و محدث (سمعانی، همانجا)؛
فتح بن محمد بن علی النَّجیب (د 606 ق / 1209 م)، فقیه شافعی، محدث، ادیب و شاعر (منذری، 2 / 170)؛ عبدالمؤمن بن خلف دمیاطی (د 705 ق / 1305 م)، عالم و محدث و نویسندۀ شافعی (ابنشاکر، 2 / 409-411؛ ابنکثیر، 14 / 40؛ ابنحجر، 2 / 417- 418)؛ احمد بن ایبک بن عبدالله حُسامی (د 479 ق / 1348 م)، مورخ و محدث (نک : همو، 1 / 108)؛ احمد بن ابراهیم ابننحّاس (د 814 ق / 1411 م)، فقیه و مؤلف شافعی دمشقی، که در دمیاط سکنا گزید و در جهاد با فرنگان شهید شد (سخاوی، الضوء ... ، 1 / 203-204)؛ احمد بن محمد بَنّا (د 1117 ق / 1705 م)، عالم شافعیمذهب و از فضلای طریقۀ نقشبندیه (جبرتی، 1 / 139، 141-142؛ سرکیس، 1 / 885)؛ ابوبکر البکری عثمان بن محمد شطا دمیاطی، فقیه متصوف (نک : همو، 1 / 577)؛ علی بن محمود غایاتی (د 1376 ق / 1956 م)، نویسنده، روزنامهنگار و شاعر (زرکلی، 5 / 21)؛ و عبداللطیف بن حمدی بن محمدعلی نشّار (د 1392 ق / 1972 م)، شاعر و ادیب (همو، 4 / 58).
مآخذ
ابناثیر، الکامل؛ ابنایاس، محمد، بدائع الزهور، به کوشش محمد مصطفى، قاهره، 1404 ق / 1984 م؛ ابنبطوطه، رحلة، به کوشش عبدالهادی تازی، رباط، 1417 ق؛ ابنتغریبردی، النجوم؛ ابنحجر عسقلانی، احمد، الدرر الکامنة، بیروت، 1414 ق / 1993 م؛ ابنحوقل، محمد، صورة الارض، به کوشش کرامرس، لیدن، 1938 م؛ ابندواداری، ابوبکر، کنز الدرر، به کوشش سید عبدالفتاح عاشور، قاهره، 1391 ق / 1972 م؛ ابنشاکر کتبی، محمد، فوات الوفیات، به کوشش احسان عباس، بیروت، دار صادر؛ ابنعبدالمنعم حمیری، محمد، الروض المعطار، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1984 م؛ ابنعبری، غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، به کوشش انطون صالحانی، بیروت، 1992 م؛ ابنفضلالله عمری، احمد، مسالک الابصار، ج 3، به کوشش احمد عبدالقادر شاذلی، ابوظبی، 1424 ق / 2003 م، ج 4، به کوشش حمزه احمد عباس، ابوظبی، 1423 ق / 2002 م؛ ابنکثیر، البدایة؛ ابنواصل، محمد، مفرج الکروب، به کوشش جمالالدین شیال و حسنین محمد ربیع، قاهره، 1953-1975 م؛ ابوشامه، عبدالرحمان، الذیل علی الروضتین ( تراجم الرجال)، به کوشش محمد زاهد کوثری و عزت عطار حسینی، بیروت، 1974 م؛ ابوالفدا، تقویم البلدان، به کوشش رنو و دوسلان، پاریس، 1840 م؛ همو، المختصر فی اخبار البشر، بیروت، دار المعرفه؛ اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1927 م؛ اولیا چلبی، الرحلة الى مصر و السودان و الحبشة، ترجمۀ حسین مجیب مصری، قاهره، 1427 ق / 2006 م؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، 1865 م؛ بیبرس منصوری، مختار الاخبار، به کوشش عبدالحمید صالح حمدان، بیروت، 1413 ق / 1993 م؛ تطیلی، بنیامین، رحلة، ترجمۀ عزرا حداد، ابوظبی، 2002 م؛ جبرتی، عبدالرحمان، عجائب الآثار، بیروت، دار الجیل؛ حافظ ابرو، عبدالله، جغرافیا، به کوشش صادق سجادی، تهران، 1375 ش؛ حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1340 ش؛ حموی، محمد، التاریخ المنصوری، به کوشش ابوالعید دودو و عدنان درویش، دمشق، 1401 ق / 1981 م؛ الحوادث، منسوب به ابنفوطی، به کوشش بشار عواد معروف و عبدالسلام رئوف، بیروت، 1997 م؛ دمیاط: تُراث و حُراس، به کوشش فاروق حسنی و دیگران، قاهره، 2009 م؛ ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، 1413 ق / 1993 م؛ زرکلی، اعلام؛ ژوئانویل، ژان دو، «حیاة القدیس لویس»، الموسوعة الشامیة فی تاریخ الحروب الصلیبیة، به کوشش سهیل زکار، دمشق، 1419 ق / 1999 م، ج 35؛ سالم، عبدالعزیز، «البحریة الاسلامیة فی مصر و الشام من الفتح العربی حتی العصر الایوبی»، تاریخ البحریة الاسلامیة فی مصر و الشام، بیروت، 1981 م؛ سبط ابنجوزی، یوسف، مرآت الزمان، حیدرآبـاد دکن، 1371 ق / 1952 م؛ سخـاوی، محمد، البلدانیات، به کـوشش حسام بن محمد قطان، ریاض، 1422 ق / 2001 م؛ همو، الضوء اللامع، قاهره، دار الکتاب العربی؛ سرکیس، یوسف الیان، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، قاهره، 1346 ق / 1928 م؛ سرور، محمد جمالالدین، سیاسة الفاطمیین الخارجیة، قاهره، 1396 ق / 1976 م؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، 1408 ق / 1988 م؛ سیوطی، حسن المحاضرة، به کوشش خلیل عمران منصور، بیروت، 1418 ق؛ شیال، جمالالدین، مجمل تاریخ دمیاط، قاهره، 1420 ق / 2000 م؛ طبری، تاریخ؛ قلقشندی، احمد، قلائد الجمان، به کوشش ابراهیم ابیاری، قاهره / بیروت، 1402 ق / 1982 م؛ کندی، عمر محمد، فضائل مصر، به کوشش ابراهیم احمد علاوی و علی محمد عمر، قاهره، 1417 ق / 1997 م؛ کندی، محمد، الولاة مصر، به کوشش حسین نصار، بیروت، 1379 ق / 1959 م؛ مبارک، علی پاشا، الخطط التوفیقیة الجدیدة لمصر القاهرة، قاهره، 1426 ق / 2005 م؛ مشعل، جمال، موسوعة البلدان المصریة، قاهره، 2014 م؛ مقبل، فهمی توفیق، الفاطمیون و الصلیبیون، بیروت، الدار الجامعیه؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1967 م؛ مقریزی، احمد، البیان و الاعراب، به کوشش عبدالمجید عابدین، قاهره، 1961 م؛ همو، الخطط، به کوشش ایمن فؤاد سید، لندن، 1422 ق / 2002 م؛ همو، السلوک، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، بیروت، 1418 ق / 1997 م؛ منذری، عبدالعظیم، التکملة لوفیات النقلة، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، 1401 ق / 1981 م؛ الموسوعة العربیة العالمیة، ریاض، 1419 ق / 1999 م؛ موسوعة مصر الحدیثة، به کوشش سید حسینی، قاهره، 1996 م؛ مهری کرکوکی، محمد، رحلة مصر و السودان، فجاله، 1332 ق؛ مُهَلَّبی، حسن، المسالک و الممالک، به کوشش تیسیر خلف، دمشق، 2006 م؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد، البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، 1860 م؛ همو، تاریخ، بیروت، دار صادر؛ یوسف، جوزف نسیم، العدوان الصلیبی على مصر، بیروت، 1981 م؛ نیز:
«Egypt», City Population, www.citypopulation.de / egypt-cities.html? cityid=591; EI2; Grousset, R., Histoire des croisades et du royaume franc de Jérusalem, Paris, 1934-1936; Türkiye diyanet vakfı İslâm ansiklopedisi, Istanbul, 1994.