زمان تقریبی مطالعه: 13 دقیقه

دف

دَف، یا دایره، از سازهای ضربی مراسم شادی‌آفرین و شورانگیز. در لغت فرس (سدۀ 5 ق)، دف ذیل تَبوراک آمده است (ص 307). لغت‌نامۀ دهخدا ذیل دایره آورده است: از ابزارهای طرب است که به دست می‌نوازند؛ پوستی بر چنبری چوبین کوتاه دیواره‌گسترده. اگر‌چه اصل آن دو‌رویه است، اما از دیرباز به‌صورت دایره نیز متداول شده است (ذیل واژه)؛ همچنین ذیل داریه نوشته است: تصحیف‌شدۀ دورویه؛ حلقه‌واری که بر یک روی یا دو روی آن پوستی کشیده باشند و رامشگران بنوازند (ذیل واژه). این ساز در نقاط مختلف ایران نامهای متفاوتی دارد؛ برای نمونه: داریه در چهارمحال و بختیاری، اصفهان و نائین؛ دَورَه در نیشابور؛ دِیْره در بیرجند؛ دَس (دست) دایره در مازندران؛ دیاره در گیلان؛ دارَه در شوشتر، دزفول و بوشهر؛ عربونه در یزد؛ و دَپ در خراسان، کرمان و اصفهان (پهلوان، دف ... ، 739-740؛ بهرامی، 52). 
در ادبیات فارسی، به‌ویژه تا سدۀ 8 ق، بیشتر واژۀ دف به کار رفته است (مولوی، 3/ 220؛ سعدی، 126؛ حافظ، 209، 212، 307، 311). تا آن زمان، این ساز بیشتر در اشعار شاعران به کار رفته، اما از دورۀ تیموری به بعد، افزون بر شعر شاعران، در آثار منثور و به‌ویژه در پرده‌های نقاشی نیز بازتاب یافته است؛ برای نمونه، در نگاره‌ای که از سماع درویشان آن دوره باقی مانده است، دایره / دفهایی با چند حلقه دیده می‌شود (اسعدی، 43، تصویر 4)، یا در نگاره‌هایی که براساس خمسۀ نظامی کشیده شده است، دایره‌ای به همین شکل وجود دارد (همو، 39، تصویر 2). شرف‌الدین علی یزدی (2/ 441) و واصفی (2/ 255) نیز از کاربرد دایره در محافل مختلف یاد کرده‌اند. در دورۀ صفوی هم دایره / دف یکی از آلات پرکاربرد موسیقی بود؛ برای نمونه، شاردن در توصیف آلات موسیقی ایرانیان، از دایره نام می‌برد و یادآور می‌‌شود که ایرانیها این ساز را با مهارت بالایی می‌نوازند (5/ 111). 
در دورۀ نادر نیز دف در مراسم مختلف از‌جمله عروسی به کار می‌رفت، چنان‌که در عالم‌آرای نادری، مؤلف ضمن توصیف مجلس عروسی رضا قلی میرزا، پسر نادر، به این موضوع اشاره کرده است (محمدکاظم، 163-164). همچنین در تصاویری که از آن دوره باقی مانده است، مانند تصویر مراسم تاج‌گذاری نادر، می‌توان حضور دف‌نـوازان را مشاهـده کـرد (نک‍ : پهلوان، همان، 112). در دورۀ قاجار، اگرچه به‌تدریج تنبک‌ جای دف را می‌گیرد (همان، 120)، اما دف / دایره همچنان در برخی مراسم رایج بود؛ برای نمونه، اوژن فلاندن ضمن توصیف یکی از مجالس پذیرایی، از دایره‌زن یاد کرده است (ص 211). در اواخر دورۀ قاجار و اوایل دورۀ پهلوی، و با شکل‌گیری گروههای تخت‌حوضی، تنبک کاملاً جای دف را می‌گیرد (پهلوان، همان، 126؛ نیز نک‍ : ه‍ د، روحوضی). 

شیوۀ ساخت

همان‌گونه که در تعریف دف / دایره آمد، این ساز از دو قسمت تشکیل شده است: 

1. حلقه یا طوقی دایره‌مانند

که در نقاط مختلف ایران نامهای متفاوتی دارد: غلبر، غِربال و چَمبَر یا چنبر در خراسان؛ اَخُم در دو‌رود لرستان؛ کم در بیرجند، بوشهر و بهبهان؛ گم و اَگم در چهارمحال و بختیاری؛ اَم در یزد و نائین؛ کمینه در سیرجان؛ کمونه در کرمان؛ کلاف، کلافه، قاب و کمانه در کردستان؛ چَمبَله در برخی مناطق گیلان؛ و طوق و طوقه که این دو در ایران کاربرد عام دارند (پهلوان، تحقیقات ... ). جنس چوب به‌کار‌رفته در طوق بستگی به اقلیم هر منطقه دارد، ولی معمولاً از چوبهای چنار، بید و گردو استفاده می‌شود؛ در هرمزگان، از چوب کُنار (سدر) بهره‌ می‌گیرند. برای ساخت طوق ابتدا چوب را به قطر و اندازۀ مورد نظر می‌برند و 2-3 روز داخل آب می‌گذارند تا کاملاً نرم شود؛ سپس با دستگاهی که شبیه دستگاه حلبی‌سازها ست، آن را به شکل دایره درمی‌آورند (همانجا). در برخی مناطق، مانند مازندران، بشکه‌ای را گرم می‌کنند و سپس چوب خیس نرم‌شده را به‌آرامی دور آن می‌پیچند و می‌گذارند تا چوب خشک شود؛ پس از خشک‌شدن، چوب به حالت دایره باقی می‌ماند (اسحاقی). پس از خم‌کردن چوب، دو انتهای آن را روی هم قرار می‌دهند و با چند میخ مهار می‌کنند، بعد با تیشه برآمدگیها را می‌تراشند تا دو سر آن به هم وصل شود. امروزه در برخی مناطق، از طوقه‌های فلزی نیز برای ساخت دایره استفاده می‌کنند. گاهی برای سهولت نوازندگی، در داخل طوقه تسمه‌ای چرمی تعبیه می‌کنند و هنگام نواختن، آن را به دور مچ دست چپ می‌پیچانند تا نوازنده تسلط بیشتری در نواختن داشته باشد. 

2. پوست

که آن را نیز پس از مراحل دباغی، حدود 24 ساعت در آب می‌‌گذارند تا به حد کافی خیس بخورد، سپس با کشیدن آن بر روی طوقه، آن را با گل‌میخ و سریش می‌چسبانند؛ باید توجه داشت که گل‌میخها با فاصلۀ یکسانی کوبیده، و پوست به‌طور یکسان کشیده شود، وگرنه از هر نقطۀ دف صدایی متفاوت بلند می‌شود. البته شکل دف همیشه دایرۀ کامل نیست؛ گاه به صورت 6، 8، 10 و یا حتى 18‌ضلعی نیز ساخته می‌شود (نک‍ : پهلوان، دف، 760-762، تصاویر). 

رنگ‌آمیزی و نقشهای روی دف

چوب و پوست دف گاه ساده است و گاه آنها را رنگ‌آمیزی می‌کنند و نقشهایی روی آنها می‌کشند. دف را در زمان باستان بیشتر با رنگ سرخ نقاشی می‌کردند و گاهی نیز رنگ سبز (رنگ گیاهان) یا رنگهای سفید و آبی به آن می‌زدند. کولیها این ساز را با رنگهای حنایی و نارنجی رنگ‌آمیزی می‌کنند. بر روی دف، نمادها و طرحهایی پررمزوراز نقاشی می‌شده است (ردمند، 34). نقشهای روی دف / دایره را می‌توان به دو گروه کلی تقسیم کرد: یک گروه که بر روی آن با خط ثلث، نستعلیق یا شکسته‌نستعلیق، معمولاً جمله‌هایی مانند لا الٰه الا الله، محمد رسول الله یا علی ولی‌ الله و نیز مصراع یا بیتی عرفانی یا یکی از نامهای حضرت حق نگاشته شده است؛ در گروه دیگر، نقوشی اسلیمی وجود دارد که در برخی از آنها نقشهای ساده‌ای از شمسه دیده می‌شود. در برخی از دف/ دایره‌های جنوب ایران، گاهی نقشهایی از برگ درخت، گل یا نخل نیز می‌کشند (برای آگاهی از نقشهای متفاوت روی این ساز، نک‍ : پهلوان، همان، 742-745، 762-765). 
در بسیاری از مناطق ایران، قلابهایی فلزی به دیوارۀ داخلی طوقه نصب، و برای ایجاد صدایی ویژه، اشیائی عمدتاً فلزی به این قلابها وصل می‌کنند. در کردستان، حلقه‌های فلزی کوچکی از جنس برنج یا مس، به قطر تقریبی 8/ 0 میلی‌متر، به قلابها وصل می‌کنند که حالت زنجیر به خود می‌گیرند؛ این حلقه‌ها که به‌صورت سه‌تایی یا چهارتایی به هم متصل شده‌اند، هنگام نواختن دف، با برخورد به همدیگر یا به پوست، صدایی خاص تولید می‌کنند؛ به این زنجیرها در کردستان «رخت» می‌گویند. در مناطق دیگر، کاربرد زنجیر به شکل متداول در کردستان وجود ندارد؛ برای نمونه، در میان کولیهای جیرفت از سکه، در میان کولیهای از‌نا از در نوشابه، و در سیستان و بلوچستان از بریده‌های فلز استفاده می‌کنند. در نیشابور نیز درون پارچه‌ای شن می‌ریزند و به دور طوق وصل می‌کنند (همو، تحقیقات). 
به‌حرکت‌درآوردن زنجیره‌ها یـا اشیاء مشابه در خط سیر بالا ـ پایین، راست ـ چپ به‌صورت مقطّع، پیوسته و نیز هر‌گونه حرکتی در دف‌نوازی که منجر به تولید صوتی زنگ‌دار شود، چه این صوت ناشی از برخورد زنجیرها به یکدیگر، و چه نتیجۀ برخورد آنها با پوست و چوب باشد، «رقص» نامیده می‌شود. امروزه این اصطلاح بیشتر به «نَفَس» موسوم است. رقص انواع متعددی دارد که از‌جمله می‌توان به این نمونه‌ها اشاره کرد: مقطّع بالایی، مقطع زیرین، خوابیده، پیوسته، پهلو به چپ، پهلو به راست، و دوران به طرف راست (برای آگاهی بیشتر، نک‍ : همو، دف، 810). 
قطر تقریبی دهانۀ دف / دایره و ارتفاع یا عرض طوقۀ آن در نقاط مختلف ایران متفاوت است؛ برای نمونه، در بوشهر به‌ترتیب 38 و 8، در بهبهان 46 و 8، در قشم 38 و 7، در سیرجان 45 و 5/ 8، در سنندج 39 و 5، در تبریز 5/ 36 و 5، در زاهدان 48 و 5/ 8، و در اورمیه 36 و 5/ 4 سانتی‌متر است (برای آگاهی بیشتر در این زمینه، نک‍ : همان، 746- 749). 

دف و دایره در فرهنگ مردم

مهم‌ترین کاربرد دف / دایره در مراسم عروسی است. در اصفهان، تا مدتی پیش، دایره تنها سازی بود که در مراحل مختلف عروسی و در مجلس زنانه به کار می‌رفت. در مراسم عقد (ه‍ م) پس از بله‌گرفتن از عروس، خانمی که مسلط به نواختن داریه (دایره) بود، شروع به نواختن می‌کرد و زنان حاضر در مجلس با خواندن شعرهای مناسب مجلس، به رقص و پای‌کوبی می‌پرداختند (همان، 353). در شیراز، در مراسم حمام‌بردن عروس، زن دایره‌زنی را به سربینۀ حمام می‌فرستند تا هنگام حنا‌بستن عروس، با نواختن دایره، همراهان به رقص و پای‌کوبی بپردازند (همایونی، 77- 79). در نائین نیز در مراسم عروسی، در کنار تنبک، تار و سرنا، دایره‌نوازی رایج بود. در بیشتر نقاط ایران، از‌جمله نائین، بوشهر، و چهار‌محال و بختیاری، هنگام مراسم حنابندان (ه‍ م)، شعر مشهور «عروس حنا می‌بنده / به دست و پا می‌بنده» را به همراه نواختن دایره می‌خواندند (پهلوان، همان، 363، 378، 406). 
در خراسان، در شب بله‌برون، پس از آنکه بین طرفین توافق حاصل می‌شود، زنان دایره می‌زنند و «هولولو، شولولو» می‌گویند؛ در مراسم عقدکنان و پس از بله‌گرفتن از عروس نیز همین کار را می‌کنند (شکورزاده، 151). در برخی مناطق آذربایجان، یکی از کاربردهای دایره در مراسم عروسی این بود که دایره را مقابل مهمانان می‌گذاشتند تا هر‌کس براساس توانایی مالی خود، مقداری پول به نوازندگان هدیه کند (پهلوان، همان، 341). در زنجان هنگام مراسم حنابندان، دو دختر جوان ظرف حنا را با اسکناس برمی‌داشتند و دست عروس را در حنا می‌گذاشتند؛ در خانواده‌های ثروتمند، این اسکناسها را به دایره‌زن، که در عین حال رقصنده نیز بود، می‌دادند (همان، 447). 
نواختن دایره میان یهودیان نیز در جشن عروسی رایج است (همان، 363). در گذشته در عروسیهای رفسنجانیها، بستگان عروس و داماد برای خوش‌یمنی، دایره به دست می‌گرفتند: دایره‌ای کوچک در دست بچه‌ها، دایره‌ای متوسط در دست جوانها، و دایره‌ای بزرگ در دست بزرگ‌سالان؛ آنها اگر دایره‌نوازی می‌دانستند، می‌نواختند و چنانچه نمی‌دانستند، آن را همین‌طور در دست نگه می‌داشتند (توحیدی). 
در شب شِشه یا مراسم نام‌گذاری (ه‍ م) کودک نیز دایره از جملۀ سازهایی است که نواخته می‌شود. در خراسان، گروهی از خویشاوندان زائو، از زن و مرد، در یک اتاق می‌نشینند و ضمن آنکه بچه را تا صبح دست‌به‌دست می‌کنند، شعر و ورد و دعا می‌خوانند و هر لحظه یک بار دایره می‌زنند تا جنها بترسند و به اتاق زائو نزدیک نشوند (شکورزاده، 114). شبیه این آداب در برخی شهرهای دیگر، از‌جمله زنجان، نیز اجرا می‌شود (پهلوان، دف، 449-450). 
نمایشهای زنانه از مراسمی است که دایره در آنها کاربرد فراوانی دارد. در بیشتر این نمایشها، یکی ـ دو نفر از حاضران با دایره یا دایره‌زنگی ضرب می‌گیرند و با این ضرب، برخی از حرکات بازیگران، از‌جمله رقص آنها را همراهی می‌کنند (انجوی، بازیها ... ، 50، 54، 101). در سیستان نوعی نمایش بدون کلام به نام لوبتک (لعبتک) در مجالس شادی اجرا می‌شود؛ شخصی که این نمایش را اجرا می‌کند، حرکات موزونی شبیه رقص انجام می‌دهد که حرکات او را یک نفر دایره‌نواز با نواختن دایره تنظیم می‌کند (رئیس‌الذاکرین، 98). 
در آیینهای نمایشیِ استقبال از نوروز نیز دایره‌نوازی نقشی مشابه موارد اخیر دارد. در نمایش عروس‌گُلِی (ه‍ م) که در گیلان و مازندران، البته با تفاوتهایی، برگزار می‌شود، در کنار بازیگرهای مختلف، یک نفر دایره می‌زند و می‌خواند، و یک مرد زن‌پوش نیز با ضرب‌آهنگِ دایره می‌رقصد (پاینده، 120-121؛ انجوی، جشنها ... ، 1/ 170). در نمایش رِشْکی و ماسّی نیز که در اراک اجرا می‌شد، یک نفر دایره‌زنگی می‌زد و یک نفر هم می‌خواند (همان، 1/ 107- 108؛ نیز نک‍ : ه‍ د، حاجی‌فیروز). 
در مراسم خاص فرقه‌های مختلف درویشان نیز دف / دایره جایگاه ویژه‌ای دارد. پیروان فرقۀ قادریۀ کردستان ذکرخوانی (ه‍ م) خود را به همراه آهنگ موزون دف شروع می‌کنند و به‌تدریج که «حال پیدا کردند»، آهنگ دف شدیدتر می‌شود و حالت شور و شوق به آنها دست می‌دهد. دف‌‌زن مسئولیت نظم‌دهی به حرکات و ذکرخوانی را بر عهده دارد؛ مثلاً در ذکر قیام همین فرقه، صدای دفِ هماهنگ با آن به گوش می‌رسد و هر اندازه که دف‌زن بخواهد، ذکر ادامه می‌یابد (کاظمی، 170-175). 
در برخی از مناطق کرانۀ خلیج فارس در مجالس اهل هوا (ه‍ م)، برای به‌وجد‌آوردن بیمار، در کنار دیگر سازها دایره نیز می‌نوازند (پهلوان، همان، 690). همچنین در مراسم گواتی که در بلوچستان اجرا می‌شود و کم‌و‌بیش شبیه مجالس اهل هوا ست، از دایره استفاده می‌کنند (همان، 689). 
از ‌جملۀ آیینهای دیگری که در آن دایره می‌نوازند، مولودی‌خوانی (ه‍ م) است؛ مراسم مولودی در جشن تولد پیامبر اسلام (ص) و امامان شیعه (ع) برگزار می‌شود. در این مراسم، شعرهایی در منقبت اولیای دین خوانده می‌شود و دف‌نوازان نیز شعرخوانها را همراهی می‌کنند (همو، تحقیقات). در برخی مناطق، مانند جزیرۀ کیش، مولودی‌خوانی در جشن عروسی نیز رایج است؛ در این منطقه، مولودی‌خوانها در صدر مجلس و میان بزرگان می‌نشستند و جلو آنها و با فاصلۀ کمی، دف‌زنها قرار می‌گرفتند که میانشان همیشه یک منقل پر از آتش قرار داشت تا به‌طور مرتب دف را گرم کنند (مختارپور، 344). 
در نمایش آیینی خواستگاری و ازدواج حضرت علی و فاطمۀ زهرا (ع) که آیینی زنانه است، دف‌نوازی رایج است. در یزد، این مراسم با هم‌نوازی دایره‌ها (عربونه) با ریتم  4/ 2 شروع می‌شود و به هنگامی که شور می‌گیرند، به ریتم 8/ 6  می‌رسند؛ این ریتم همچنان ادامه می‌یابد تا اینکه مراسم با دعا‌کردن به پایان می‌رسد (جاوید، 101- 108). 
در برخی از جشنها و آیینهای زردشتیان نیز نواختن دف رایج است؛ برای نمونه، آنها در پایان مراسم سدره‌پوشی (نک‍ : ه‍ د، سدره)، به هنگام زیارت سالیانۀ پیر سبز (ه‍ م) یا پیر چِک‌چِک، و نیز در جشن سده (ه‍ م) دایره می‌نوازند. 

مآخذ

اسحاقی، محمدرضا (پژوهشگر و روایتگر موسیقی مازندران)، گفت‌و‌گو با مؤلف؛ اسعدی، هومان، «حیات موسیقایی در دوران تیموریان از سمرقند تا هرات»، ماهور، تهران، 1380 ش، س 4، شم‍ 14؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، بازیهای نمایشی، تهران، 1352 ش؛ همو، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، 1389 ش؛ بهرامی، قهرمان، «مراسم جشن عروسی در روستاهای اصفهان»، تلاش، تهران، 1354 ش، س 1، شم‍ 55؛ پایندۀ لنگرودی، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، 1355 ش؛ پهلوان، کیوان، تحقیقات میدانی؛ همو، دف و دایره، تهران، 1393 ش؛ توحیدی، فؤاد (نوازنده و پژوهشگر موسیقی در استان کرمان)، گفت‌و‌گو با مؤلف؛ جاوید، هوشنگ، نقش زن در موسیقی مناطق ایران، تهران، 1383 ش؛ حافظ، دیوان، به کوشش محمد قزوینی و دیگران، تهران، 1367 ش؛ ردمند، لین، آن هنگام که دایره‌نوازان زن بودند، ترجمۀ کیوان پهلوان و محمد ریاحی، تهران، 1386 ش؛ رئیس‌الذاکرین، غلامعلی، کندو، مشهد، 1370 ش؛ سعدی، گلستان، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، 1384 ش؛ شاردن، ژان، سیاحت‌نامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، 1338 ش؛ شرف‌الدین علی یزدی، ظفرنامه، به کوشش محمد عباسی، تهران، 1336 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1366 ش؛ فلاندن، اوژن، سفرنامه، ترجمۀ حسین نورصادقی، اصفهان، 1324 ش؛ کاظمی، بهمن، موسیقی قوم کرد، تهران، 1389 ش؛ لغت فرس، اسدی طوسی، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1319 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ محمدکاظم، عالم‌آرای نادری، به کوشش محمد‌امین ریاحی، تهران، 1374 ش؛ مختارپور، رجبعلی، دو سال با بومیان جزیرۀ کیش، تهران، 1387 ش؛ مولوی، کلیات شمس، به کوشش بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، 1338 ش؛ واصفی، محمود، بدایع الوقایع، به کوشش الکساندر بالدیرف، تهران، 1350 ش؛ همایونی، صادق، گوشه‌هایی از آداب و رسوم مردم شیراز، شیراز، 1353 ش. 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.