زمان تقریبی مطالعه: 4 دقیقه

دشداشه

دِشْداشه، از پوشاک سنتی مردمان جنوب ایران، به‌ویژه سواحل و جزایر خلیج فارس.
دشداشه پیراهنی بلند، تا حدی گشاد و با آستینهای باز، تن‌پوشی برای تمام فصلهای سال در مناطق جنوب و جنوب غربی کشور با آب و هوایی گرم و شرجی است (سیادت، 254-256). افزون بر مردها، پسربچه‌های این مناطق نیز دشداشه می‌پوشند (آل‌احمد، 96). 
در المنجد، به ریشۀ «دشن» به معنای پوشیدن، و واژۀ «داشن» به معنای جامۀ نوی که پوشیده نشده باشد، اشاره شده است (معلوف، 212)؛ اما در این اثر و نیز در دیگر لغت‌نامه‌های فارسی و عربی اثری از کلمۀ دشداشه وجود ندارد. تنها فرهنگ بزرگ سخن است که «دشداشه» را واژه‌ای عربی و به معنای لباس مردانۀ عربی بلند و گشاد دانسته است (انوری). نویسندۀ الذخائر الشرقیة نیز دشداشه را لباس بلند و گشادی می‌داند که زنان و مردان در عراق و برخی کشورهای عربی دیگر بر تن می‌کنند (نک‍ : عواد، 5/ 387).
دشداشه پیراهنی بلند و یکسره است که قد آن تا مچ پا می‌رسد و دو جیب بزرگ در دو طرف دارد (نظری،60). این جیبها را گاه در داخل درز یا چاک کناری لباس، و گاه به شکل پاکتی در جلو آن می‌دوزند. برخی از انواع دشداشه همانند پیراهنهای معمولی مردانه، جیب کوچکی بر روی قسمت سینه در سمت چپ دارند (مجتهدپور). یک نوع دشداشه که «خلیجی» نامیده می‌شود، یقه‌ای گرد و ساده دارد (همو) و سجاف جلو پیراهن با دو یا 3 دگمه بسته می‌شود (نظری، همانجا). اما نوع دیگری از آن که «عراقی» خوانده می‌شود، یقه‌دار است و تا روی سینه دکمه می‌خورد. همچنین، در برخی از انواع دشداشه، آستینها همانند پیراهنهای مردانۀ معمولی دارای سرآستین و دکمه است و برخی دیگر ساده‌اند (مجتهدپور). 
برای دوخت دشداشه، بیشتر از پارچۀ تترون و یا وال استفاده می‌کنند که با توجه به دمای بالای منطقه، معمولاً به رنگهای روشن مانند سفید، طوسی، کرم و آبی است. در فصل زمستان، برای دوخت آن پارچه‌های ضخیم‌تری به کار می‌برند (همو؛ نظری، همانجا). در این پوشش، از تزیین خاصی استفاده نمی‌شود (مجتهدپور). 
عرب‌زبانان استان خراسان نیز دشداشه می‌پوشند که آن هم پیراهنی آستین‌بلند با یقۀ ‌گرد و برگشتۀ کوتاه است که چاک یقۀ آن تا زیر سینه ادامه دارد. این پیراهن با پارچه‌هایی به رنگهای روشن مانند سفید، آبی و کرم دوخته می‌شود و در طرفین جیب دارد (امیدی، 207). در جزیرۀ خارک، مردها دشداشۀ راستۀ سفید می‌پوشند و شالمه به سر می‌بندند. زنها نیز لباسهایی بلند می‌پوشند که آل‌احمد آن را به‌اشتباه دشداشه نامیده است (ص 59). زنان خوزستان و بوشهر برای پیراهن بلندی که می‌پوشند، واژۀ دشداشه را به کار نمی‌برند و آن را «نفنوف» می‌نامند، و به لباس گشاد و توری‌مانندِ بلند و تیره‌رنگی كه روی آن می‌پوشند، ثوب می‌گویند (مجتهدپور). دشداشه همچنین یکی از تن‌پوشهای مردان ایلام (نوبان، 39) و دشتیهای بوشهر در تابستان است (نظری، همانجا؛ رستگار، 515). پوشاک سنتی صابئین یا منداییان خوزستان نیز دشداشه است (قرنجیک، 70). در برخی از شهرهای گرمسیر ایران مانند قم، برخی از طلبه‌ها در فصل تابستان به جای قبا از دشداشه استفاده می‌کنند (مجتهدپور). 
در مراسم عزاداری، مردان عرب دشداشۀ مشکی‌رنگ می‌پوشند و دستار سیاه به سر می‌بندند (همو). دشداشۀ بدون روپوش، از شخصیت و مقام اجتماعیِ پوشندۀ آن می‌کاهد؛ ازاین‌رو، برخی مردان عرب بر روی آن کت می‌پوشند. در زمستان بر روی دشداشه، عبای پشمی ضخیمی به نام «مزویه» که بیشتر به رنگ سیاه، قهوه‌ای و یا سرمه‌ای است، و در تابستان عبای پشمی نازک و ظریفی به نام «بِشت» یا «خاچیّه» می‌پوشند و برای زیبایی بیشتر، سرشانه‌ها و آستینهای آن را گل‌دوزی می‌کنند (سیادت، 255-256؛ مجتهدپور). در اجتماعات رسمی، پوشیدن شلوارهای پارچه‌ای در زیر دشداشه مرسوم و معمول است (همو). پایین دشداشه تا حدی تنگ است و اجازۀ دویدن به پوشندگان آن نمی‌دهد؛ آنها برای دویدن یا کارکردن، دامن لباس را بالا می‌آورند و گره می‌زنند (مجتهدپور).

مآخذ

آل‌احمد، جلال، جزیرۀ خارگ، درّ یتیم خلیج‌فارس، تهران، 1361 ش؛ امیدی، ناهید، دیده و دل و دست، مشهد، 1382 ش؛ انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخـن، تهران، 1381 ش؛ رستگار، زکریا، دشتی، تاریخ، سرزمین، فرهنگ، بروجن، 1392 ش؛ سیادت، موسى، تاریخ جغرافیایی عرب خوزستان، تهران، 1374 ش؛ عواد، کورکیس، الذخائر الشرقیة، بیروت، 1999 م؛ قرنجیک، زلیخا، «پوشاک مردم خوزستان»، کتاب ماه هنر، تهران، 1378 ش، شم‍ 17- 18؛ مجتهدپور، یاسمین، تحقیقات میدانی؛ معلوف، لویس، المنجد، بیروت، 1927 م؛ نظری داشلی‌برون، زلیخا، «پوشاک جنوب»، کتاب ماه هنر، تهران، 1378 ش، شم‍ 17- 18؛ نوبان، مهرالزمان، «پوشاک سنتی استان ایلام»، همان.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.