دستگرد
دَسْتْگِرْد، یا دستکرت، اصطلاحی مربوط به زمینهای اربابی و سلطنتی در زبان پهلوی؛ همچنین نام چند موضع جغرافیایی.
این اصطلاح در متون پهلوی بهصورت «دَستکَرت» آمده، و از دو بخش «دست» و «کرد» / «کرت» از مصدر «کردن» در زبانهای فارسی میانه و فارسی نو تشکیل شده (پیگولوسکایا، 289)، و به معنای ساختهشده با دست است ( ایرانیکا، VII / 106). مقصود از دستگرد / دستکرت در زبان پهلوی، زمینهای کشاورزی دارای خانه و ساختمانهایی بوده که صاحب ملک میتوانسته است به هنگام نیاز در آن اقامت گزیند (پیگولوسکایا، 287). در نوشتههای فارسی میانه و سریانی، از این اصطلاح بهفراوانی استفاده شده است. از سنگنوشتهای در مقصودآبادِ فارس و همچنین، از متن کارنامۀ اردشیر بابکان چنین برمیآید که معنای این اصطلاح در روزگار ساسانیان بهروشنی با معنای روستا متفاوت بوده است (نک : همو، 289-290؛ ایرانیکا، همانجا). از متن کتاب حقوقی ماتیکان هزار دادستان اینگونه پیدا ست که اصطلاح دستکرت در روزگار ساسانیان به تکهزمینی اربابی گفته میشده که توسط رعایای (بندگان) بیزمین کشت و آباد میشده، و شخصی بهعنوان مباشر رسیدگی به کارهای زمینها و داراییهای مالک زمین و رعایا را بر عهده داشته است.
اصطلاح دستگرد در نوشتههای فارسی میانه بهعنوان اسم عام برای زمینهای کشاورزی اربابی به کار میرفته، اما پس از برافتادن ساسانیان و ازمیانرفتن اینگونه مناسبات زمینداری، در نوشتههای تاریخی و جغرافیایی دورۀ اسلامی، نخست، در معنای زمینهای متعلق به شاهنشاهان ساسانی به کار رفته، و کمکم، به اسم خاص بدل شده است (پیگولوسکایا، 289).
در نوشتههای عربی، این نام بهصورت دسکره و دستجرد تعریب شده است (نک : جوالیقی، 150؛ یاقوت، بلدان، 2 / 573). یاقوت در المشترک، از 10 موضع با نام دستجرد و 3 موضع با نام دسکره نام برده است (ص 179-180). در این میان، دسکرة الملک یا دستجرد کسرویه، مهمترین این دستگردها بوده است. گویا این نام ترجمهای از «دستگرد خسروی» در زبان فارسی بوده است (نک : کریستنسن، 454-455).
در نوشتههای دورۀ اسلامی، ساخت دسکرة الملک به هرمز اول ساسانی (سل 272-273 م) نسبت داده شده است (نک : ثعالبی، 498- 499؛ مجمل ... ، 64؛ حمدالله، 111)؛ اما هرتسفلد این عقیده را رد کرده، و ساخت آن را مربوط به زمان خسرو اول انوشیروان (سل 531- 579 م)، و یا پس از او دانسته است که شاهان ساسانی اقامت در عراق، بهویژه ناحیۀ میان تیسفون و حلوان را بر دیگر جاها ترجیح میدادهاند. دستگرد خسروی بسیار مورد توجه خسرو پرویز بوده است و او از 604 م تا زمانی که هراکلیوس، امپراتور بیزانس، در لشکرکشیاش به ایران در 628 م، آنجا را ویران ساخت، در دستگرد خسروی اقامت داشته است (کریستنسن، 455).
دسکرة الملک یا دستگرد خسروی در حدفاصل بغداد و حلوان، بر سر شاهراه بغداد به خراسان و در حدود 16فرسخی شمال شرقی بغداد جای داشته است (ابنخردادبه، 18). ابنرسته در سدۀ 3 ق / 9 م، دسکرة الملک را شهری بزرگی وصف کرده است که در آنجا، اقامتگاهی سلطنتی متعلق به شاهنشاهان ساسانی وجود داشته است که با دیواری بلند و استوار احاطه شده بود. در این محوطۀ محصور، بهجز اقامتگاه یادشده ساختمان دیگری برجا نمانده بود و تنها راه ورود به آن ازطریق دروازهای بوده که در جنوب غربی دیوار محوطه جای داشته است (ص 164)؛ اما مقدسی بدون اشاره به بقایای کاخ ساسانی در دسکرة الملک، آنجا را شهری کوچک دانسته که دارای بازاری دراز بوده، و در پاییندستِ بازار، مسجد جامع قرار داشته است و ازآنرو که در تزیینات آن از زاج استفاده شده بود، دلگیر به نظر میرسیده است (ص 121). یاقوت برگرفته از منابع پیش از خود در وصف قریهای در نزدیکی نهاوند موسوم به دستجرد کسرویه، از بقایای کاخهایی با تالارها و گنبدهای زیبا در آن، که گویی یکپارچه از سنگ تراشیده شده بودند، یاد کرده است (بلدان، 2 / 573-574). از دیگر دستگردها، که در نوشتههای دورۀ اسلامی از آنها یاد شده است، بدین مواضع میتوان اشاره کرد: دو دستگرد در پیرامون مرو، دستگردی موسوم به دستگرد جُموکیان در بلخ، چندین روستا با نام دستگرد در حوالی اصفهان، دو دهکده در اطراف طوس یکی در نوقان و دیگری موسوم به دستجرد خوشانگور، دهکدهای در حوالی سرخس موسوم به دستجرد لقمان، دستگردی در ناحیۀ چغانیان، دستگردی در پیرامون ری، دهکدهای نزدیک شهرابان واقع در شمال غربی بغداد، و دهکدهای در خوزستان (نک : همو، المشترک، همانجا، بلدان، همانجا، نیز 2 / 575؛ سمعانی، 2 / 476؛ مقدسی، 26، 49).
مآخذ
ابنخردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1306 ق / 1889 م؛ ابنرسته، احمد، الاعلاق النفیسة، به کوشش دخویه، لیدن، 1891 م؛ پیگولوسکایا، ن. و.، شهرهای ایران در روزگار پارتیان و ساسانیان، ترجمۀ عنایتالله رضا، تهران، 1367 ش؛ ثعالبی مرغنی، حسین، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، به کوشش زُتنبرگ، پاریس، 1900 م؛ جوالیقی، موهوب، المعرب، به کوشش احمد محمد شاکر، قاهره، 1361 ق / 1942 م؛ حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به کوشش لسترنج، لیدن، 1331 ق / 1913 م؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، 1408 ق / 1988 م؛ مجمل التواریخ و القصص، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، کلالۀ خاور؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906 م؛ یاقوت، بلدان؛ همو، المشترک، به کوشش ووستنفلد، لایپزیگ، 1846 م؛ نیز:
Christensen, A., L’ Iran sous les Sassanides, Copenhagen, 1944; Iranica.