دروس
دروس \ darrūs\ ، سابقاً از روستاهای تابع شمیران، و امروزه محلهای در شمال تهران واقع در منطقۀ 3 شهرداری تهران.
دروس از شمال به خیابان دولت، از جنوب به بلوار شهرزاد، از شرق به خیابان پاسداران (سلطنتآباد سابق)، و از غرب به قلهک محدود میشود. دروس تا چند دهۀ پیش، در زمرۀ آبادیهای شمیران، و از مناطق ییلاقی شهر تهران به شمار میرفت، اما هماکنون با گسترش سریع تهران، به صورت یکی از محلات مسکونی داخل محدودۀ شهر درآمده است.
براساس نوشتۀ فرهنگ جغرافیایی ایران (چ 1328 ش)، دروس در آن زمان در فاصلۀ 4کیلومتری جنوبشرقی تجریش قرار داشته، و جمعیت آن بالغ بر 500 تن بوده است. در همین وقت، بیشتر ساکنان این روستا به کشاورزی اشتغال داشتهاند و محصول اصلی آن غلات بوده است (1/ 88). امروزه نسبت به عصر قاجار اندکی از وسعت دروس کاسته شده است، زیرا در آن زمان از سمت شمال تا رستمآباد و چیذر امتداد مییافت و اختیاریه نیز پیش از آنکه جزو محدودۀ تهران بزرگ درآید، ازجمله روستاهای اطراف دروس، و تابع آن محسوب میگردید (هدایت، 94).
دروس از آبادیهای باستانی حوزۀ تهران، و نام آن نیز از اسامی قدیم بود؛ به عقیدۀ کسروی نام آن در اصل گروس بوده است و چون حروف «د» و «گ» قابل تبدیل و نزدیک به هم بودهاند، به همدیگر تبدیل شدهاند (ص 12؛ کریمان، قصران، 1/ 57).
در 1321 ش، تعدادی ظروف ساده و تیرهرنگ در سمت شمالشرقی باغ مسکونی مخبرالسلطنه (هدایت) در دروس پیدا شد که مربوط به هزارۀ 2 قم بود. این اشیاء توسط مخبرالسلطنه به موزۀ ایران باستان اهدا شد. این مجموعه عبارت بود از 6 ظرف از جنس خاک رس تیرهرنگ، یک پارچ با لولۀ روباز به شکل ناودان و با دستهای قائم با برجستگی شاخمانند در بالا، یک ظرف آبکش با قاعدۀ مخروطی و دستۀ قائم، 3 کاسه که در دستۀ هر کدام حلقهای افقی است و یک پارچ پیازیشکل. سفالینههای مزبور علیالظاهر به دورۀ اخیر ساختوساز ظروف خاکستری مربوطاند که مقارن با عصر دوم آهن در حدود 100 تا 800 قم بود (یانگ، 53-85). همچنین دو شیء از جنس گل سیاه که با استادی ساخته شده، در این محله یافت شده است (واندنبرگ، 123؛ صمدی، 139-144؛ کریمان، همان، 1/ 96، تهران ... ، 18).
در گذشته، بیشتر ساکنان دروس را ارامنه تشکیل میدادند. آنان به کشاورزی اشتغال داشتند و خانههایشان داخل قلعهای بود که در وسط ده قرار داشت (ستوده، 1/ 413). گاهی بین ارامنه و دیگر ساکنان این آبادی درگیریهایی پیش میآمد، چنانکه در صفر 1328/ مارس 1910 ارامنه تمام آب قنوات آنجا را برای کشاورزی به زمینهای مزروعی خود کشاندند و اجازۀ استفاده از آن را برای تهران و دیگر روستاهای شمیران ندادند؛ از این رو، شمار زیادی از درختان شهر خشکید (هدایت، 201، 407).
در دروس دو رشته قنات وجود داشته است که اکنون هم جریان دارند؛ یکی از آنها که به قنات نصرت معروف است، در سر چهارراه دروس پدیدار میشود و قنات دیگر موسوم به قنات شیبانی، در شرق دروس جریان دارد (ستوده، 1/ 413-415؛ کریمان، همان، 419). آبادی دروس نیز با گسترش شهر تهران، به تدریج وسعت مییافت؛ به گونهای که در 1335 ش و براساس سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت آن به 421‘4 تن بالغ گردید ( گزارش ... ، 3).
نام دروس به عنوان ناحیهای ییلاقی در شمال تهران، از عصر محمد شاه در کتابها و نوشتهها به چشم میخورد. حاج میرزا آقاسی صدراعظم محمد شاه، در آنجا خانۀ ییلاقی بزرگی برای خود ساخت که بعدها به تصرف مخبرالسلطنه (هدایت) درآمد. دروس در دورۀ ناصرالدین شاه جزو املاک دوستعلی خان نظامالدوله معیرالممالک قرار گرفت. در این عصر، آبادی مذکور از جمله مراکز تفریحی بزرگان دولت بود و آنان اغلب برای گذراندن تابستان یا شکار یا اسبدوانی به آنجا میرفتند (معیرالممالک، 57، 65، 80-81). عبدالحسین خان ناصرالسلطنه از رجال عصر ناصری هم در دروس باغ بزرگ و عمارتی برای خود احداث کرد و اعتمادالسلطنه که بعضی اوقات در آن به استراحت میپرداخت، در روزنامۀ خاطرات، در چند جا وصف آن را به دست داده است (نک : ص 1033-1034؛ ستوده، 1/ 421-422).
در اواخر دورۀ قاجار، دروس به مالکیت و تصرف مخبرالسلطنه درآمد. او در آنجا به طور دائم سکونت اختیار کرد و به تدریج توانست 3 دانگ کلیۀ املاک آنجا را بخرد. مخبرالسلطنه دو دانگ و نیم از این ملک را وقف فرزندانش، و بخشی از آن را موقوف به امور خیریه کرد؛ در بقیۀ اراضی نیز چند عمارت ساخت و از محل درآمد آنها زندگی میکرد (هدایت، 503). یکی از خانههای او در اوج فعالیتهای حزب توده توسط پزشکان آن حزب برای مطب به اجاره گرفته شد، اما عملاً شعبهای از حزب گردید و هدف آن جذب کارگران سازمان صنایع ارتش بود و همین موضوع برای وی نگرانی ایجاد کرد (همو، 449).
مخبرالسلطنه سرانجام، در همان خانۀ قدیمی که روزگاری حاج میرزا آقاسی در آن سکونت داشت، درگذشت. او را در گورستان خانوادگیای که جنب مسجد هدایت دروس قرار دارد، به خاک سپردند. دفتر موقوفات هدایت هم در جنب این مسجد است (وزیری، 8- 9).
مخبرالسلطنه در املاک وقفی خود در دروس چند مؤسسۀ اجتماعی احداث کرد: بیمارستان هدایت که هماکنون در دروس دایر و برقرار است، در 1331 ش در زمینی به مساحت 000‘4 مـ2 توسط وی ساخته شد (هدایت، 503). مساحت زیربنای بیمارستان در آغاز 400 مـ2، و مشتمل بر 100 تختخواب بود. این بیمارستان ویژۀ کارگران احداث، و 99 ساله بدون دریافت اجارهبها به صندوق تعاون و بیمۀ کارگران واگذار شد (ستوده، 1/ 420). مخبرالسلطنه غیر از بیمارستان، مسجد، حمام و مدرسهای هم در دروس بنا کرده است (هدایت، همانجا). مسجد هدایت 000‘1 مـ2 وسعت دارد و مدرسه هم به وزارت آموزش و پرورش اهدا شده است. هدایت افزون بر اینها، حدود 000‘12 مـ2 از اراضی دیگر خود را نیز برای ساختن بیمارستانی دیگر وقف کرد که اکنون بیمارستان لبافینژاد واقع در بوستان نهم پاسداران در آن ساخته شده است.
مآخذ
اعتمادالسلطنه، محمد حسن، روزنامۀ خاطرات، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1377 ش؛ ستوده، منوچهر، جغرافیای تاریخی شمیران، تهران، 1371 ش؛ صمدی، حبیبالله، «اطلاعات اجمالی دربارۀ چند ظرف مکشوفه، در دروس شمیران»، گزارشهای باستانشناسی، تهران، 1334 ش، ج 3؛ فرهنگ جغرافیایی ایران (آبادیها)، استان مرکزی، دایرۀ جغرافیایی ستاد ارتش، تهران، 1328 ش؛ کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، تهران، 1355 ش؛ همو، قصران (کوهسران)، تهران، 1356 ش؛ کسروی، احمد، نامهای شهرها و دیههای ایران، تهران، 1308 ش؛ گزارش مشروح حوزۀ سرشماری تهران، وزارت کشور، تهران، 1337 ش؛ معیرالممالک، دوستعلی، وقایع الزمان (خاطرات شکار)، به کوشش خدیجه نظام مافی، تهران، 1361 ش؛ واندنبرگ، ل.، باستانشناسی ایران باستان، ترجمۀ عیسى بهنام، تهران، 1348 ش؛ وزیری، سعید، مقدمه بر گزارش ایران مهدیقلی هدایت، به کوشش محمدعلی صوتی، تهران، 1363 ش؛ هدایت، مهدیقلی، خاطرات و خطرات، تهران، 1363 ش؛ نیز: