زمان تقریبی مطالعه: 7 دقیقه

داود

داود، در ادیان یهودی و مسیحی، دومین و بزرگ‌ترین پادشاه بنی‌اسرائیل، سرایندۀ زبور، و مسح‌شدۀ الٰهی.
عهد عتیق نخستین و مهم‌ترین منبع دانش ‌ما دربارۀ زندگی و رویدادهای دوران حکومت داود است که روایت آن از باب 16 کتاب اول سموئیل با ماجرای تدهین داود به دست سموئیل نبی به‌عنوان جانشین شائول، نخستین پادشاه بنی‌اسرائیل، آغاز می‌شود، با شرح اقدامات داود در دورۀ پادشاهی او و فتح اورشلیم به دست وی در کتاب دوم سموئیل ادامه پیدا می‌کند و سرانجام با توصیف دوران حکومت داود و سپس جانشینی فرزندش سلیمان در بابهای اول و دوم کتاب اول پادشاهان پایان می‌یابد.
برخی از جزئیات دورۀ پادشاهی داود در کتاب اول تواریخ (بابهای 11- 29) آمده است و درواقع کتاب اول تواریخ از این نظر مکمل با‌ارزشی برای کتاب دوم سموئیل به شمار می‌آید، زیرا به شرح سازمان‌دهی سیاسی، نظامی و دینی دوران پادشاهی داود، و تلاش وی برای بنای معبد اورشلیم می‌پردازد. در مزامیر یا زبور نیز به فرازهایی از برخی رویدادها، مانند فرار داود از دربار شائول، و ماجرای شورش پسرش ابشالوم اشاره شده است (مزامیر 3، 18، 54، 56، 57، 59، 60، 63، 72).
از میان مورخان و نویسندگان پیش از میلاد، یوپُلموس (سدۀ 2 ق‌م) در کتاب دربارۀ پادشاهان یهودیه گاه‌شماری از برخی وقایع زندگی موسى تا دورۀ حکومت داود و سپس سلیمان را ارائه می‌دهد و در ضمن آن، با بیان دامنۀ فتوحات داود به اقدامات او برای ساختن معبد اشاره می‌کند (گروئن، 90-91). یوسفوس (ح 100 م)، تـاریخ‌نگار یهـودی ـ رومی، نیـز در کتاب دورۀ باستـان یهود از ابتدای کار داود، جنگها و پاره‌ای از اقدامات سیاسی و دینی او، و شکوه بنی‌اسرائیل در آن زمان گزارش می‌دهد (کتاب VI، بند 156 ـ کتاب VII، بند 392).
اما به‌رغم اهمیت و اعتبار این منابع، برخی از محققان دربارۀ درستی محتوای این گزارشها و نیز صحت ترتیب تاریخی حوادث دوران زندگی داود تردید کرده‌اند و بر این باورند که توصیفات این منابع گاه بسیار مبالغه‌آمیز و دارای تناقض‌اند. به اعتقاد آنان این تناقض، به‌ویژه در عهد عتیق، شاید به‌سبب از‌قلم‌افتادگی برخی از رویدادها و برهم‌خوردن ترتیب تاریخی حوادث در ترجمۀ هفتادی عهد عتیق به وجود آمده باشد (پین، 871-872؛ فان سترز، 242). به این ترتیب، تصویری که عهد عتیق از شکوه دولت اسرائیل در روزگار حکومت داود ارائه می‌دهد، شاید تصویری خیالی و تا حدودی موهوم باشد، به‌ویژه آنکه باستان‌شناسان و محققان هنوز شواهد مستقل و مستدلی برای اثبات صحت این گزارشها نیافته‌اند. تنها سند تاریخی در این زمینه کتیبه‌ای به خط آرامی است که در 1994 م / 1373 ش در شمال فلسطین کشف شد و کهن‌‌ترین سند مستقل از عهد عتیق است که در آن نام داود یافت می‌شود و افزون‌بر نام‌بردن از خاندان داود، اطلاعاتی دربارۀ پیروزی یک پادشاه آرامـی بـر بنی‌اسرائیل را بـه دست می‌دهد (گلت‌ ـ گیلاد، 188؛ هالپرن، 446). از‌این‌رو، با استناد به شواهد اندکی که در این زمینه وجود دارد، تنها می‌توان گفت که داود پادشاهی بر یک دولت ‌ـ شهر را بنا گذاشت، بنی‌اسرائیل را متحد ساخت و در دوره‌ای نسبتاً کوتاه بر برخی از همسایگان و ملتهای هم‌جوار خود تسلط یافت (کار، 56؛ ردفورد، 301-307).

نام و پیشینۀ خانوادگی

به نظر برخی محققان، نام داود در زبان عبری مرتبط با ریشۀ فعلی dwd، به معنای دوست‌داشتن است و بنابراین، معنی محبوب (احتمالاً محبوب خداوند) را می‌رساند (هاکس، 368؛ پین، 871؛ هالپرن، همانجا). برخی محققان نیز با توجه به عبارتی در کتاب دوم سموئیل (21: 19) که در آن کشتن جُلیات به شخصی به نام اِلحانان نسبت داده می‌شود، این احتمال را مطرح کرده‌اند که نام اصلی او ِالحانان، و نام سلطنتی یا لقب او داود بوده است (پین، همانجا؛ «الحانان»، 315؛ اودد و اسپرلینگ، 738). در «هگادا» یا بخش غیر‌شرعی تلمود نیز داود با الحانان یکی دانسته شده است («الحانان»، همانجا).
به‌هر‌روی، چنان‌که در عهد عتیق آمده است، داود جوان‌ترین پسر یَسّا، از سبط یهودا بود که در بیت لحم، در یهودیه می‌زیست. یسا پدر داود نیز خود از نوادگان روت، از زنان موآبی، و همسر بوعز از سبط یهودا بود (روت، 4: 17-22؛ اول سموئیل، 17: 12-15). نام مادر داود معلوم نیست، اما احتمال دارد که زنی به نام ناحاش که مادر خواهران داود، یعنی صَرویه و اَبیجایَل خوانده شده است، مادر داود هم باشد (اول تواریخ، 3: 3-17؛ دوم سموئیل، 17: 25؛ پین، همانجا).

کودکی و نوجوانی و راه‌یافتن به دربار شائول

داود روزگار کودکی و نوجوانی را در بیت لحم گذراند و شبانی گلۀ گوسفندان پدر خویش را بر عهده داشت (اول سموئیل، 11:16؛ 16:17). در این هنگام، به‌سبب آنکه شائول پادشاه بنی‌اسرائیل از فرمانهای خدا پیروی نکرده بود، یهوه پادشاهی را از خاندان او برداشت و به سموئیل نبی فرمان داد تا به بیت لحم رود و داود را به‌عنوان برگزیدۀ خدا مسح کند. از‌این‌رو، سموئیل نبی به بیت لحم آمد و از سوی خداوند، داود را به‌عنوان جانشین شائول تدهین نمود (همان، 16: 1-13). ظاهراً مدتی پس از این ماجرا شائول به حکومت خود ادامه داد و در این مدت داود همچنان نزد پدر خویش به شبانی مشغول بود (پین، همانجا).
در عهد عتیق دربارۀ چگونگی راه‌یافتن داود به دربار شائول روایتهای مختلفی یافت می‌شود. بنابر روایت نخست، شائول مبتلا به نوعی بیماری روانی (شاید افسردگی) بود و به توصیۀ یکی از درباریان، داود را که در نواختن بربط مهارت داشت و نیکو‌صورت و خوش‌سخن بود، به دربار خود طلبید. از آن پس با نوای ساز داود، شائول آرام می‌گشت (اول سموئیل، 16: 14-32). به روایتی دیگر، یهودیه و قلمروهای دیگر اسباط بنی‌اسرائیل در دوران حکومت شائول و پیش از آن همواره از سوی همسایگان آنها و به‌ویژه فلسطینیان در معرض تهدید بود و پیوسته نبردهایی میان آنان درمی‌گرفت. در یکی از این رویاروییها با فلسطینیان، جنگجوی فلسطینی قدرتمندی به نام جُلیات پیش آمد و هماورد طلبید؛ اما هیچ‌کس از لشکر بنی‌اسرائیل توان مقابله با او را نداشت. به همین سبب، شائول وعده داد که هرکس موفق به کشتن جلیات شود، مال فراوان به او می‌بخشد و دختر خویش را به ازدواج او درمی‌آورد. داود جوان پا پیش نهاد و با فلاخنی که داشت، به نبرد جلیات تنومند رفت و او را از پا درآورد. پس از این ماجرا بود که داود نخستین‌بار به دربار شائول راه یافت (همان، 17: 1- 58؛ 18: 1-5).
محققان بر این باورند که این احتمال نیز وجود دارد که داود نخستین‌بار برای نواختن موسیقی به حضور شائول راه یافت، اما تمام وقت خود را در دربار سپری نمی‌کرد و به هنگام شروع جنگ با فلسطینیان مشغول شبانی گلۀ پدر خویش بود (همان، 17: 15؛ پین، 871). از‌آنجا‌که پدر داود مسئولیت رساندن غذا و پرسش از حال برادران را که در جنگ بودند، به داود محول کرده بود، داود نزد آنان رفت و هنگامی به میدان نبرد رسید که جلیات از میان بنی‌اسرائیل برای خود مبارز می‌طلبید. داود از شائول اجازه خواست که به جنگ جلیات رود. داود پس از غلبه بر او، دوباره به دربار شائول راه یافت و افزون بر دوستی عمیق با پسر او یوناتان، فرماندهی بخشی از سپاه شائول را در دست گرفت و نزد مردم نیز شهرت و محبوبیت بسیار یافت (اول سموئیل، 17: 48- 58؛ 18: 1-5؛ هاکس، 369). اما محبوبیت و نیک‌نامی داود حسادت شائول را بر‌انگیخت و سبب شد که او عهد خود را بشکند و دختر خویش میرب را به ازدواج مرد دیگری درآورد. پس از آن، وی به امید آنکه داود در جنگ دیگری کشته شود، دوباره به او وعده داد که اگر وی در چندین جنگ دیگر برضد فلسطینیان پیروز شود، دختر دیگر خویش میکال را به ازدواج او درآورد و چون داود از این نبـردها پیـروز بازگشت، نـاگزیر میکال را بـه همسری بـه او داد. شائول پس از آن بارها کوشید تا داود را به قتل برساند، اما موفق نشد و به همین سبب، پس از ماجراهای گوناگون، داود به یاری یوناتان، که از آغاز با او دوستی عمیقی داشت، از دربار گریخت (اول سموئیل، بابهای 18-20).

فرار از دربار و رویدادهای پس از آن

صفحه 1 از2
آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.