دارگین
دارْگین، قومی مسلمان در قفقاز، ساکن در بخش مرکزی جمهوری داغستان.
دارگینها که خود را دارگان مینامند، ریشه در جوامع داغستان و ازلحاظ تبارشناسی، به گروه خانوادۀ شمال قفقاز تعلق دارند. زبان دارگینی به زیر شاخۀ ناخی ـ داغستانی، خانوادۀ زبانهای شمال قفقاز تعلق دارد («دارگینها 2»، .npn). مهمترین گویشهای این زبان، آکوشینی، تسوداخاری، اوراخینی (خورکیلینی)، سیرخینی، مِکِگینی، خایداکی، موئِرینی، گوبدنی، کاداری، کوباچینی، چیراگی و مِگِبیاند («دارگینها: مشاهدات ... »، .npn). دارگینها تا پیش از تشکیل اتحاد جماهیر شوروی، گویش معیار و زبان ادبی رسمی نداشتند؛ اما پس از آن، یکی از گویشهای شمالی زبان دارگینی،
به نام آکوشینی بهعنوان گویش معیار و زبان ادبی تعیین شد. دارگینها تا 1928 م / 1307 ش از خط عربی برای نوشتن استفاده میکردند، اما در آن سال، خط لاتین جایگزین شد و در 1938 م / 1317 ش، خط سیریلیک جای خط لاتین را گرفت («دارگینها 2»، نیز «دارگینها: مشاهدات»، npn.؛ «دارگینها 1»، .npn).
نواحی دارگیننشین، از جنوب، با طباسرانها (طبرسرانها) و آگولها؛ از شرق، با لکها و آوارها؛ و از شمال، با کومیکها هممرز است و دریای مازندران در شرق این ناحیه قرار دارد (آکینر، 143).
دارگینها ازلحاظ جمعیت پس از آوارها دومین گروه قومی داغستان به شمار میروند. آنها حدود 17٪ کل جمعیت جمهوری داغستان را تشکیل میدهند. بر اساس آمارهای سال 2002 م / 1380 ش، شمار دارگینها در سراسر روسیه 156‘510 تن بوده که در سرشماری رسمی روسیه در 2010 م / 1388 ش این شمار به 396‘589 تن افزایش یافته است. از این میان، 384‘490 تن در محدودۀ داغستان زندگی میکردهاند. شماری از دارگینها نیز در ناحیۀ استاوروپول جمهوری خودمختار قالموقستان واقع در قفقاز شمالی اقامت داشتهاند («اسناد ... »، نیز «دارگینها 2»، .npn).
پیشۀ اصلی دارگینها کشاورزی، دامداری و تولید صنایع دستی است. در گذشته، اسلحهسازی و جواهرسازی در روستای کوباچی، از مهمترین روستاهای دارگیننشین، رواج بسیار داشته است و آنها از این لحاظ در میان مردم قفقاز شهرت داشتهاند (همان، نیز «مردم ... »، .npn).
روابط اجتماعی دارگینها بر پایۀ پیوندهای طایفهای و پدرسالاری استوار است («دارگینها 2»، .npn). بیشتر دارگینها مسلمان و شافعیمذهباند، اما گروههای کوچکی از آنان پیرو مذهب تشیعاند. گمان میرود که مذهب تشیع در سدههای 10 و 11 ق / 16 و 17 م به هنگام تسلط صفویان بر قفقاز در میان آنان رایج شده باشد (آکینر، 147).
سبب نامگذاری این قوم به نام «دارگین» بهدرستی مشخص نیست، اما برخی از پژوهشگران این نام را برگرفته از واژۀ «دارگ» که در زبان دارگینها «درون» و «داخل» معنا میدهد، دانستهاند. اینان بر این عقیدهاند که این نام اشاره به موقعیت اقامتگاههای دارگینها دارد که بیشتر در نواحی داخلی کوهستانی واقع بوده، و دارگینها این نام را در تضاد با «بیرون»، که از آن معنای بیگانگان فهمیـده میشده است، بـه کـار میبـردهانـد («دارگینهـا 1»، نیـز «اجداد ... »، npn.).
از پیشینۀ تاریخی دارگینها آگاهی چندانی در دست نیست و ریشۀ تاریخ آنان را باید در تاریخ نواحی شرقی قفقاز جستوجو کرد. در منابع مکتوب به دست آمده از روستای کوباچی در رویدادهای مربوط به سدۀ 6 م از مردمانی با نام فارسی «زرهگران» یاد شده، که در زبان فارسی به معنای زرهسازان است. زرهگران در سدۀ 6 م در روزگار ساسانیان زیر نفوذ ایرانیان درآمدند. با توجه به آنکه در منابع تاریخی به ساخت زره در میان این مردمان اشاره شده است، بعید نیست که ایرانیان در زمان تسلط خود بر منطقۀ قفقاز این قوم را بدین نام خوانده باشند (همان، .npn).
در سدۀ 2 ق / 8 م به هنگام فتوحات اعراب در قفقاز، زرهگران همچون دیگر اقوام ساکن قفقاز به زیر سلطۀ آنان درآمدند و مجبور به پرداخت مالیات شدند و دین اسلام در میان آنان رایج شد (همان، .npn؛ آکینر، همانجا؛ «دارگینها 2»، npn.). برپایۀ دربندنامه در سدۀ 4 ق / 10 م، امیرنشین اوسمیات (که حاکمان آن عنوان «اوسمی» داشتند) در میان قیتاقها در نواحی جنوب غربی سرزمینهای دارگیننشین به مرکزیت قلعۀ قریش در نزدیکی روستای کوباچی کنونی تشکیل شد (EI2, II / 141؛ آکینر، 143). در سدههای بعدی، با بازشدن پای ترکان به قفقاز، نام زرهگران به کوباچی تغییر یافت. کوباچی در زبان ترکی به معنای زرهساز است، که در واقع، ترجمۀ نامی فارسی است که تا پیش از آن بر این قوم اطلاق میشده است. اما ظاهراً اطلاق نام دارگو به مردمانی که به زبان دارگینی سخن میگفتند، در میان مردم قفقاز در کنار نامهای زرهگران و کوباچی رایج بوده است، زیرا ابوحامد غرناطی در سدۀ 6 ق / 12 م دربارۀ حوادث سدههای 2 و 3 ق / 8 و 9 م از «دارخها» یاد کرده است («دارگینها 1»، .npn). همچنین در 806 ق / 1404 م در مجموعۀ شعرهای یونانی اسقف اعظم یوهانس دِ گالونیفونتیبوس به نام «کتاب شناخت جهان» از دارگوها، در شمار اقوام ساکن قفقاز یاد شده است. به هنگام حملۀ مغولان به قفقاز، دارگینها نیز از آسیبهای آنان مصون نماندند. در 798 ق / 1396 م، امیر تیمور گورکانی که به قفقاز لشکر کشیده بود، به کوباچی رسید. مردم کوباچی یا زرهگران که تاب مقاومت در برابر او را نداشتند، سر تسلیم فرود آوردند و برای او شمار زیادی زره هدیه بردند. در سدههای 10 و 11 ق / 16 و 17 م، امیرنشینان محلی قیتاق و کازیکوموخی تلاشهایی برای به زیر سلطه درآوردن کوباچیها نمودند، ولی کوباچیها استقلال خود را حفظ کردند («اجداد»، npn.).
باکیخانف در سدۀ 13 ق / 19 م از قوم زرهگران در شمار اقوام ساکن قفقاز یاد کرده است. به نوشتۀ او، زرهگران که در زمان او کوباچی خوانده میشدهاند، ازلحاظ دینی بیشتر مسلمان و شماری نیز پیرو آیین مسیح و یهود بودهاند (ص 6).
در اوایل سدۀ 13 ق روسیۀ تزاری بر قفقاز چیرگی یافت و در 1235 ق / 1820 م، امیرنشین اوسمیات برچیده شد و سرزمینهای دارگیننشین به تسلط مستقیم روسیه درآمد. در 1276 ق / 1860 م، منطقۀ اداری دارگیننشین در محدودۀ قلمرو روسیۀ تزاری شکل گرفت (آکینر، همانجا؛ «مردم»، npn.).
به هنگام قیام شیخ شامل داغستانی علیه حضور روسها در منطقه، دارگینها به نهضت او نپیوستند (آکینر، همانجا؛ «دارگینها 2»، npn.). پس از فروپاشی روسیۀ تزاری و تشکیل جمهوری خودمختار داغستان در محدودۀ اتحاد جماهیر شوروی، بیشتر مناطق دارگیننشین در محدودۀ مرزهای آن جمهوری قرار گرفت.
مآخذ
باکیخانف، عباسقلی آقا، گلستان ارم، به کوشش عبدالکریم علیزاده و دیگران، باکو، 1970 م؛ نیز:
Akiner, Sh., Islamic Peoples of the Soviet Union, London etc., 1983; «Dargintsy 1», Duburlan, www.sites.google.com / site / duburlan / ; «Dargintsy 2», Odnoselchane, www.odnoselchane.ru / ?sect=1560 (acc. May 2017); «Dargintsy: Obshie svedenia», Litsa Rossiĭ, www. rusnations.ru / etnos / dargin / ; EI2; «Informatsionnye materialy ob okonchate’nykh itogakh vserossiĭskoĭ perepisi naselenia 2010 goda», Federa’naya sluzhba gosudarstvennoĭ statistiki, www.gks.ru / free _ doc / new_site / perepis2010 / perepis_itogi1612.htm; «Kto nashi predki?», Odnoselchane, www.odnoselchane.ru / ?sect=2704; «Narody i narodnosti, naselyayushchie Krasnoyarskiĭ kraĭ: Dargintsy», Krasnoyarskiĭ kraĭ, www. Krskstate.ru / krasnoyarskkray / narod / etnoatlas / o / eid / 129.