خوری
خوری، از گویشهای مرکزی ایران که در منطقۀ خور و بیابانک یا خور و جندق (امروزه: بخش خور) رواج دارد. این منطقه در کنار کویر نمک مرکزی واقع، و از جنوب به یزد و اردکان، از شرق به طبس، از شمال به کویر نمک، شاهرود و دامغان، و از غرب و جنوب غربی به انارک و نائین محدود است. وسعت بخش خور تقریباً 30هزار کمـ2 و در مرز دو استان خراسان و اصفهان واقع است (غلامرضایی، 369). خور بهعلت دوری از آبادیهای بزرگ مجاور، همچون جزیرهای در میـان بیابان افتاده و ازاینرو گویش آن ویژگیهای کهن خود را حفظ کرده است. گویشهای گَرمهای و فَروی که در بیابانک رواج دارند، به خوری بسیار نزدیکاند (فرای، 213).
آواشناسی و واجشناسی
گـويش خـوری دارای مصوتهـای كوتاه / a e i o ö u / ، کشیده / ā ē ō ū / و خیشومی / / ã õ ũ و صامتهای فارسی است )لكوك، 324). از جالبترين تغييرات آوايی در اين گويش تبديل / xw- / به / f / است؛ مثلاً واژۀ «خواهر» در اين گويش / fār / تلفظ میشود (عباسی، 7). از ویژگیهای ديگر اين گويش تبديل / -b / آغازين به / -g / است، مانند: gāča «بچه» )فرهوشی، 67). جايگاه توليد [k] و [g] همواره نرمکام است.
فرایندهای همگونی مصوتها و هماهنگی صامتها نیز بسیار دیده میشود (عباسی، همانجا).
صرف و نحو
ضماير شخصی منفصل و متصل در این جدول نشان داده شده است:
ضماير انعكاسی fah- و feh- هستند و جمع ضماير اشارۀ «اين» و «آن» بهترتيب / īnhenõ / و / / ānhenõ است (لكوك، همانجا). نشانۀ جمع برای جاندار و بیجان / -un / است. پسوندū - نشانۀ تصغیر است و در صورتی که چیزی خیلی کوچک باشد، / -ūvak / بدان افزوده میشود؛ مثلاً ūvak / medād / «مداد خیلی کوچک» (میرزادی، 134). تفاوت اعداد خوری با اعداد فارسی معیار، صرفاً آوايی است، مانند: yak / / «یک»، gis / / «بیست». فعل در گويش خوری براساس دو مادۀ حال و گذشته و وجوه اخباری، التزامی و امری و نمود مستمر ساخته میشود. در اين گويش ساختی مستقل برای زمان آينده وجود ندارد و برای اين منظور از زمان حال استفاده میشود (عباسی، 42). پيشوند / de- / نمود استمراری (حال، گذشته) و پيشوند / be- / نمود كامل (گذشته، التزامی) را مینماياند. شناسههای پسوندی يا ضماير متصل فاعلی در دو گروه كاملاً مجزا قرار میگيرند:
الف ـ شناسههايی برای صرف همۀ زمانهای افعال لازم و زمان حال افعال متعدی.
ب ـ شناسههايی مختص زمان گذشتۀ افعال متعدی.
اين ويژگی، گويش خوری را در رديف زبانهای «ارگتیو» قرار میدهد (لکوک، 324-325).
نشانۀ نفی فعل / nē / است: «نمیدانم» / nēzunãm / . شناسههای پسوندی در افعال گذشتۀ متعدی میتوانند بهصورت پسوند به كلمۀ قبل از فعل بپيوندند؛ مثلاً در / manzel-ũ kard / «منزل كردند»، شناسۀ فعلی ũ- از «كرد» جدا شده و به كلمۀ قبل از آن چسبيده است (لكوك، 325).
مآخذ
عباسی، مهدی، «توصيف دستگاه فعل در گويش خوری»، مجلۀ زبانشناسی، تهران، 1375 ش، س 10، شم 2؛ غلامرضایی، محمدناصر، «نكاتی چند دربارۀ لهجۀ خوری»، مجموعۀ سخنرانيهای دومين کنگرۀ تحقيقات ايرانی، به كوشش حميد زرينكوب، مشهد، 1351 ش، ج 1؛ فرهوشی، بهرام، واژهنامۀ خوری، تهران، 1355 ش؛ ميرزادی، محمود، «دو نكتۀ دستوری در لهجۀ خوری»، ماهنامۀ آينده، تهران، 1370 ش، س 17، شم 1-4؛ نیز:
Frye, R. N., «Notes on Fārvī, a Dialect of Biyābānak», Oriens, Leiden, 1949, vol. II; Lecoq, P., «Les Dialectes du centre de l’Iran», Compendium linguarum iranicarum, ed. R. Schmitt, Wiesbaden, 1989.