خورموج
خورْموج، مرکز شهرستان دشتی در استان بوشهر. این شهر در °28 و ´39 عرض شمالی، و °51 و ´22 طول شرقی، در ارتفاع 55 تا 60 متری از سطح دریا، و در حدود 80 کیلومتری جنوب خاوری بندر بوشهر جای دارد (پاپلی، 229؛ حمیدی، 290). رشتهکوههای بِیرَمی یا خورموج و خاکی (خاکو) بهترتیب در شمال خاوری و جنوب خاوری خورموج واقعاند. دو رودخانۀ مُند و شور نیز بهترتیب از 25 کیلومتری جنوب خاوری و 5 کیلومتری باختر این شهر میگذرند. آبوهوای خورموج گرموخشک است و حداکثر دما در تابستانها به حدود °50، و حداقل دما در زمستانها به حدود °15 سانتیگراد بالای صفر میرسد ( فرهنگ ... ، 43؛ رستگار، 240).
خورموج در سرشماری 1390 ش / 2011 م، حدود 000‘35 تن جمعیت داشته است («درگاه ... »، بش ). بیشترین شمار جمعیت این شهر را مردمانی از طوایف سادات، کللیها، خواجهها و امیریها تشکیل میدهند. مردم خورموج به زبان فارسی با گویش محلی گفتوگو میکنند و ازلحاظ دینی، شیعۀ دوازدهامامیاند ( فرهنگ، 44). محلههای شهر خورموج به دو بخش قدیمی و جدید تقسیم میشوند. محلههای قدیمی شامل سادات و شیرکانیها در غرب، بهاییها در شرق، آبدانیها در جنوب، و کلبیاییها در شمال، و محلههای جدید شامل دشتیها در جنوب، کولیها در غرب، شهید چمران و شهر بازی در شمال، پاسداران در شرق، و سادات و عَمرا در مرکز شهر خورموج جای دارند (رستگار، 272).
پیشینۀ تاریخی
هرچند تا پیش از دورۀ زندیه، در منابع تاریخی نامی از خورموج در میان نیست (نک : پری، 157)، اما برپایۀ یافتههای باستانشناختی در محدودۀ شهرستان دشتی از روزگار پارتیان و ساسانیان، مردمانی در آنجا استقرار دائم داشتهاند (نک : رستگار، 30). در جنوب شهر خورموج زیارتگاهی موسوم به میر ارم یا پیر چلگزو وجود دارد که در باور مردم، مدفن ارم بن سام بن نوح (ع) است. آثار موجود در این بقعه، ازجمله دو آتشدان سنگی ــ که مانند آتشدانهای سنگیِ بهجایمانده از روزگار هخامنشیان است ــ میتواند مؤید آن باشد که این زیارتگاه از نیایشگاههای مردم در روزگاران پیش از اسلام بوده است (نک : اقتداری، 227-233؛ رستگار، 115- 118)؛ همچنین از سبک معماری و مصالـح بهکاررفتـه در بخش انتهایـیِ شمـال ضلع غـربی قلعـۀ خورموج، چنین برمیآید که این بخش، بازماندۀ قلعهای متعلق به دورۀ ساسانیان و یا اوایل دورۀ اسلامی باشد (نک : اقتداری، 213، 217).
افزون بر آنچه یاد شد، میرزا جعفر خان حقایقنگار خورموجی ــ از مورخان عهد ناصری ــ نیز برپایۀ اسناد خانوادگیای که در دست داشته، چنین نوشته است که نیاکان او از حدود سال 800 ق / 1389 م، در خورموج ساکن بودهاند و میرزا علی بیگ خورموجی، جد چهارم او، افزون بر خورموج، ریاست تمام منطقۀ دشتی و دشتستان را نیز بر عهده داشته است (ص 88- 89).
به نوشتۀ نیبور، جهانگرد آلمانی، که در رمضان 1178 / فوریۀ 1765، به هنگام برآمدن کریم خان زند، از خورموج دیدن کرده، این شهر حاکمنشین منطقۀ وسیعی بوده است. از نوشتههای او اینگونه پیدا ست که خورموج در این دوره بهسبب نزدیکی به شیراز ــ پایتخت کریم خان زند ــ از اهمیت سوقالجیشی برخوردار بوده، و خان زند نسبت به حاکم خورموج دلنگرانیهایی داشته است و او را به همراه تنی چند از حاکمان محلی به شیراز فراخوانده، و در این شهر زیر نظر گرفته بود. در همین زمان، کریم خان زند برای سرکوب حاکم بندر ریگ نیروهایی را به فرماندهی امیر گونه خان به بندر ریگ گسیل داشت. امیر گونه خان بر سر راه خود، به محض ورود به خورموج، مردم شهر را به قلعۀ خورموج منتقل کرد و خانههای آنان را ویران ساخت و در این میان فقط مسجد و یک امامزاده از این ویرانگری مصون ماندند (ص 26- 28). شدت این ویرانی به حدی بود که مردم خورموج ناگزیر شدند خانههای جدیدی را در فاصلۀ اندکی از ویرانههای شهر برپا دارند (نک : لاریمر، VIII / 1035).
از وضعیت خورموج در دورۀ قاجار آگاهیهای بیشتری در دست است. در این دوره، خورموج بلوکی از ناحیۀ دشتستان به شمار میرفت. این بلوک حدود 3 فرسنگ درازا، و حدود نیمفرسنگ پهنا داشت و مشتمل بر 5 روستا به نامهای خورموج، عربی، محمدآباد، ملگادو و منقل، بـه مرکزیت روستای خـورموج بـود. روستای خورموج در آن زمان دارای 200 دستگاه خانه، و معتبرترین بناهای آن خانۀ محمد خان دشتی، و نیز حمامی بود که او در سالهای دهۀ 1270 ق در آنجا برپا داشته بود. محصولات کشاورزی بلوک خورموج شامل گندم، جو، پنبه، کنجد و تنباکو بود که بیشتر بهصورت دیم کشت میشدند و آب آنجا از چند رشته قنات تأمین میگشت و نخلستانهای مختصری نیز داشت. ضابطی و کلانتری خورموج تا سال 1258 ق / 1842 م، در خانوادۀ محمدجعفر خان حقایقنگار خورموجی، موروثی بود و پیش از او میرزا محمد خان، میرزا ابوالحسن خان، میرزا محمد بیک، میرزا علی بیک، حاجی میرزا حسین، حاجی میرزا علی و حاجی میرزا حسین خورموجی ضابطی و کلانتری خورموج را بر عهده داشتند، تا آنکه در آن سال، حاجی خان دشتی، فرزند جمال خان دشتی، بهقهر بر بلوک خورموج غلبه یافت و مالیات دیوانی این بلوک را از نواحی دشتستان برداشت و ضمیمۀ ناحیۀ دشتی کرد (نک : فسایی، 2 / 1033- 1034، 1328). از آن پس، ضابطی بلوک خورموج از کف خاندان خورموجی به در شد و به دست حاجی خان دشتی و پسران وی افتاد (نک : همو، 2 / 1336).
در زمـان حکومت محمد خان دشتی، سومین پسر حاجی خـان ــ که مردی فاضل و ادیب بود ــ خورموج به کانون تجمع شاعران و اندیشمندان، و به یک دارالعلم کوچک بدل شد (زنگویی، 19 بب ؛ رکنزاده، فارس ... ، 72، دانشمندان ... ، 2 / 538)، و ناحیۀ دشتی به مرکزیت خورموج، از رونق اقتصادی برخوردار گشت (خیراندیش، 194؛ موسوینژاد، 57).
در سالهای پایانی دورۀ سلطنت قاجارها، بنابر نوشتۀ لاریمر (همانجا)، خورموج مرکز ناحیۀ دشتی، و دارای حدود 350 دستگاه خانه با حدود 800‘ 1 تن جمعیت بوده است که بیشتر آن را مردمانی از طایفههای شیعهمذهب و فارسیزبان خواجه، دهداری، عُمروها (عَمرا) و دباشی تشکیل میدادهاند. خورموج در دورۀ پهلوی اول تـا پیش از تصویب قانون تقسیمـات کشوری جدید، یکی از بلوکهای دوازدهگانۀ ناحیۀ دشتستان، و دارای 400 خانوار جمعیت و 4 روستا بوده است. غلات، پنبه و تنباکو نیز عمدهترین محصولات آن را تشکیل میداد (کیهان، 2 / 478- 479).
آثار تاریخی
قلعۀ خورموج مهمترین بنای تاریخی خورموج است که برپایۀ پارهای مستندات، دیرینگی آن به دورۀ ساسانیان یا اوایل دورۀ اسلامی میرسد. این قلعه در دورۀ قاجار به دستور محمد خان دشتی بازسازی شد. او میرزا فتحعلی معمار شیرازی را به خورموج دعوت کرد و از او خواست تا عمارتی حکومتی و حمامی مستحکم برپا سازد. عمارت مذکور که بر روی باقیماندههای بنایی کهن ساخته شد، دارای دو بخش بود که یکی قلعۀ محمد خان، و دیگری قلعۀ جلال خان نام داشت (رکنزاده، همانجا؛ اقتداری، 213، 217).
قلعۀ خورموج ــ که از آن برای اهداف نظامی و دیدهبانی استفاده میشد ــ از 4 حصار، 4 قلعه، یک اندرونی، یک عمارت مرکزی، و شماری قراولخانه و اصطبل تشکیل شده بود. این بنا در اصل، 4 یا 5 طبقه، و دارای عمارت گوشوارۀ فوقانی بوده است (همو، 213). در 1357 ش / 1978 م، شهرداری وقت خورموج بخش بزرگی از این قلعه را بهمنظور احداث ساختمان جدید شهرداری تخریب کرد و امروزه فقط یک برج از آن برجا مانده است (حمیدی، 291؛ «قلعه ... »، بش ).
امامزاده میر ارم یا پیر چلگزو در جنوب شهر خورموج، و همچنین بنایی صخرهای معروف به کلات خورموج که براساس سبک معماریاش، میتوان آن را نیایشگاه ـ آرامگاهی متعلق به پیش از دورۀ اسلامی دانست، از دیگر بناهای تاریخی این شهر به شمار میآیند؛ این بنا در دامنۀ کوه مند در 30کیلومتری خورموج جای دارد (نک : اقتداری، 227 بب ؛ ورجاوند، 8-12).
مآخذ
اقتداری، احمد، آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمـان، تهـران، 1348 ش؛ پاپلـی یزدی، محمدحسین، فـرهنگ آبـادیها و مکانهای مذهبی کشور، مشهد، 1367 ش؛ حمیدی، جعفر، فرهنگنامۀ بوشهر، تهران، 1380 ش؛ خورموجی، محمدجعفر، نزهة الاخبار، به کوشش علی آلداود، تهران، 1380 ش؛ خیراندیش، عبدالرسول، «زمینههای اداری و اقتصادی قیام ضداستعماری مردم بوشهر، تنگستان، دشتی و دشتستان»، مجموعهمقالات کنگرۀ بزرگداشت هشتادمین سال شهادت رئیسعلی دلواری، بوشهر، 1373 ش؛ «درگاه ملی آمار»، آمار (مل )؛ رستگار، زکریا، دشتی، بروجن، 1392 ش؛ رکنزادۀ آدمیت، محمدحسین، دانشمندان و سخنسرایان فارس، تهران، 1338 ش؛ همو، فارس و جنگ بینالملل، تهران، 1312 ش؛ زنگویی، عبدالمجید، مقدمه بر شعر دشتی و دشتستان، به کوشش همو، تهـران، 1364 ش، ج 1؛ فـرهنگ جغرافیـایی آبادیهای کشور (خـورموج ـ کنگان)، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1368 ش، ج 111- 119؛ فسایی، حسن، فارسنامۀ ناصری، به کوشش منصور رستگار فسایی، تهران، 1388 ش؛ «قلعۀ خورموج»، آفتاب (مل )؛ کیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، تهران، 1311 ش؛ موسوینژاد، علی، «عصر رئیسعلی دلواری در تاریخ مبارزات مردم ایران علیه استعمار»، مجموعهمقالات ... (نک : هم ، خیراندیش)؛ نیبور، کارستن، سفرنامه، ترجمۀ پرویز رجبی، تهران، 1390 ش؛ ورجاوند، پرویز، «نیایشگاه قدمگاه، نشانی از یک معبد مهری و شاهکاری از معماری صخرهای ایران»، فرهنگ معماری ایران، تهران، 1355 ش؛ نیز:
Aftab, www. aftab. ir / lifestyle / view.php?id=74923; Amar, www. amar.org.ir / default.aspx?tabid=1603; Lorimer, J. G., Gazetteer of the Persian Gulf, ʾOmān, and Central Arabia, London, 1986; Perry, J. R., Karim Khan Zand, Chicago / London, 1979.