خواندمیر
خوانْدْمیر، غیاثالدین محمد، پسر همامالدین پسر جلالالدین محمد پسر برهانالدین محمد هروی، و مشهور به خواندمیر (ح 880-942 ق / 1475-1535 م)، از معروفترین مورخان و ادیبان ایران و جهان اسلام در قرن 10 ق. وی در هرات زاده شد و در گجرات درگذشت.
خواندمیر از نزدیکان و مقربان امیر علیشیر نوایی، وزیر و ادیب و دانشمند عصر سلطان حسین بایقرا، بود و همواره از حمایتهای او در تألیف آثارش بهرهمند میشد. سالزاد خواندمیر بهتقریب تخمین زده شده است (همایی، 8). زندگانی او بیشتر در شهر هرات گذشته، و همانجا آثار متعدد خود را نوشته است. پدرش خواجه همامالدین محمد، داماد میرخواند، مؤلف روضة الصفا، بود و ازاینرو خـواندمیر نـوادۀ دختـری میرخواند به شمـار میآید؛ امـا برخـی پژوهشگران معاصر بهاشتباه او را فرزند میرخواند گفتهاند.
همامالدین پدر غیاثالدین خواندمیر چندی وزیر سلطان محمود میرزا (د 900 ق / 1495 م)، عموی ظهیرالدین بابر و پادشاه سمرقند بود (نفیسی، تاریخ ... ، 1 / 240؛ صفا، 4 / 541؛ همایی، 4-5) و سپس به هرات رفت و همانجا سکنا گزید. دوران کودکی و جوانی و تحصیلات خواندمیر در این شهر گذشت. کودکی و نوجوانی غیاثالدین زیر نظر نیایش میرخواند به کسب علوم متداول چون ادب، تاریخ، طب، لغت و تفسیر سپری شد و در همۀ این علوم تبحر یافت (عشیق، 18)؛ ازاینرو، امیر علیشیر نوایی او را که هنوز بیش از 24 سال نداشت، به خدمت خواند و کتابخانۀ کمنظیر خود را در اختیار وی نهاد (حبیبی، 351).
خواندمیر اندکی بعد به دربار سلطان حسین بایقرا راه یافت و با شاهزادگان تیمـوری چون بدیـعالزمان میـرزا پسر بزرگ بایقرا دوستی یافت و بهتدریج با همۀ شاهزادگان تیموری همنشین شد (همانجا). پس از مـرگ سـلطان حسیـن بـایقـرا، میـان فرزندانش اختلافات و منازعاتی رخ داد. خواندمیر به مناسبت دوستی با بدیعالزمان میرزا جانب او را گرفت و تا آخر عمر این شاهزاده که از 912 ق با برادرش مظفر حسین میرزا حکومت هرات را در دست داشت، در خدمت وی بود و وزارتش را عهدهدار شد و غالباً مأموریتهای مهم بر عهدۀ او قرار میگرفت (نفیسی، مقدمه بر ... ، «ب»). در این اوقات خواندمیر به سفارت نزد شاه بک ارغنون، حکمران قندهار رفت تا از او برای مقابله با شیبک خان ازبک یاری بخواهد. شیبک خان در رأس طوایف ازبک در شوال 912 یا 913 / فوریۀ 1507 یا 1508، برای دوم بار به هرات حمله کرد و آنجا را گرفت. پیش از آن مردم هرات او را بهمنظور وساطت و پادرمیانی بـه لشکرگاه شیبانی فرستادند تا شرایط تسلیم را جویا شود.
خواندمیر در 916 ق / 1510 م هنگامی که شاه اسماعیل صفوی به خراسان لشکر کشید و شیبک خان را از پای درآورد، در غرجستان به حال انزوا به سر میبرد و این اقامت او ظاهراً چند سال به طول انجامید و در همین سالها، به تألیف کتب خود پرداخت. وی در 921 ق / 1515 م همراه با میرزا محمد زمان، شاهزادۀ تیموری، به بلخ رفت و دو سال در آنجا به سر برد و در 923 ق / 1517 م به غرجستان بازگشت و سپس به زادگاه خود هرات سفر کرد. در 927 ق / 1521 م حاکم هرات، امیر غیاثالدین محمد حسینی القاضی، از او خواست تا تاریخ مفصلی بنویسد و آن را به حبیب السیر موسوم سازد (نک : دنبالۀ مقاله).
اوضاع آشفتۀ خراسان و نبردهای مداوم جانشینان تیمور با رقبای خود و حملات ازبکان به هرات و خراسان، سرانجام خواندمیر را از زندگی در زادگاهش خسته کرد؛ پس به آهنگ سفر هند بار سفر بربست و در جمادیالآخر 934 / مارس 1528، به آن سرزمین وارد شد و در محرم 935 / سپتامبر 1528 در آگره به دربار بابر راه یـافت و مورد توجـه او واقع شد (نفیسی، همـان، «الف» ـ «پ»؛ حبیبی، 351-352؛ اته، 282؛ همایی، 8). در همان سال، چون بابر به بنگال میرفت، همراه او شد. پس از مرگ بابر در 937 ق / 1530 م جانشین او، همایون، همچنان خواندمیر را از مقربان دستگاه امپراتوری قرار داد و همواره از او با احترام نام میبرد و در کتاب واقعات بابری خود در ضمن گزارش حوادث سال 935 ق از وی با عنوان مـؤلف حبیب السیر بهنیکی یاد کرده است (نفیسی، همـان، «پ» ـ «ت»). کتاب قانون همایونی، از تألیفات خواندمیر، به نام این پادشاه نوشته شده است. خواندمیر در سفرهای همایون نیز پیوسته ملازم رکاب بود. در سفر 941 ق / 1534 م هم به ملازمت همو به گجرات رفت، اما در همین سفر به سال 942 ق در 62سالگی درگذشت و در دهلی کنار مزار نظامالدین اولیا به خاک سپرده شد (حبیبی، 352؛ نفیسی، همان، «پ»؛ عشیق، 25). برخی از محققان مرگ او را در 941 ق / 1534 م ضبط کردهاند (نفیسی، همان، «پ» ـ «ت»).
غیاثالدین خواندمیر که بابر لقب امیرالمورخین به او داده بود (حبیبی، همانجا)، در شمار برجستهترین مورخان عصر تیموری و اوایل عصر صفوی به شمار میرود. او پرورشیافتۀ مکتب هرات است و اینکه قسمتی از دوران اخیر زندگی وی مقارن با اوایل دوران صفوی است، نمیتوان او را در زمرۀ مشاهیر مربوط به دوران این سلسله به شمار آورد (صفا، 4 / 542). سبک تاریخنگاری او بهسبب شهرتی که به دست آورده بود، از سوی شماری از مورخان و تاریخنگاران متأخرتر در ایران و هند و ماوراءالنهر مورد تقلید و اقتباس قرار گرفت و گروهی او را سرمشق خود قرار دادند؛ ازجمله ابوالفضل علّامی در تألیف آثارش بسیار به سبک و نوشتههای خواندمیر توجه داشته است (همو، 5 / 1551).
نثر خواندمیر روان و ساده، اما در برخی موارد مصنوع است و تا حد زیادی تحت تأثیر روضة الصفا، اثر جدش میرخواند، قرار دارد؛ اما در مقدمهچینیها و ذکر القاب افراد و پادشاهان جانب اطناب در پیش گرفته است و گاه خطاهای دستوری هم در آثار او دیده میشود (همو، 4 / 545). خواندمیر غیر از نگارش کتب تاریخ، در عرصۀ ادب نیز شهرتی دارد و کاتب و منشی و ادیب برجستهای به شمار میرود (مدرس، 2 / 427- 428).
فرزندان
از خواندمیر دو فرزند پسر بر جای ماند:
نخستین آن دو امیر محمود هروی از نویسندگان و مورخان بود. او در 953 ق / 1546 م کتابی در ذیل حبیب السیر نوشت و آن را به تاریخ شاه اسماعیل و شاه طهماسب موسوم ساخت. مقدمۀ این اثر در احوال نیاکان صفویه است و متن آن اختصاص به زندگی دو پـادشاه نخست ایـن سلسلـه دارد (گلچین، 2 / 540-541؛ صفـا، 4 / 542). امیر محمود این اثر را به تشویق محمدخان شرفالدیناوغلی، حاکم هرات، تألیف کرده است (طباطبایی، 7). ذیل حبیب السیر با عنوان ایران در روزگار شاه اسماعیل و شاه طهماسب صفوی به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد در 1370 ش در شمـار انتشارات بنیـاد موقوفـات دکتر محمود افشار بـه چاپ رسیده است.
دومین پسر خواندمیر، عبدالله نام داشت که همراه پدر به سفر هند رفت و در دربار اکبرشاه پرورش یافت و در آنجا، به منصب هفتصدی رسید. وی در 997 ق در همانجا درگذشت (عشیق، 26-27).
آثــار
خواندمیر مورخی پرکار و پرنویس بود. وی در نثرنویسی هم مهارت داشت و آثارش از این لحاظ هم قابل توجه است. افزون بر آن، خواندمیر در شاعری نیز دستی داشت و ابیات و قطعاتی از او در دست است که بیشتر آنها را در ضمن آثار تـاریخیاش بهعنوان نمونـه نقل کرده است. وی در شعر «مورّخ» تخلص میکرد و اشعار بازمانده از او بیشتر قطعه و مادهتاریخ است:
1. حبیب السیر، از تواریخ عمومی اسلام و حاوی تاریخ جهان از آفرینش آدم تا آخر پادشاهی شاه اسماعیل صفوی، و پس از روضة الصفا مهمترین کتاب تاریخ فارسی بعد از عهد مغول است. مؤلف نگارش این اثر مفصل را در اوایل سال 927 ق / 1521 م آغاز کرده، و در ربیعالاول 930 / ژانویۀ 1524 به انجام رسانده است. حبیب السیر مرکب از یک مقدمه به نام «افتتاح»، 3 مجلد و یک خاتمه موسوم به «اختتام» است. هر جلد شامل 4 جزء و جمعاً همۀ کتاب 12 عقد دارد که هر 4 عقد در یک جلد جای گرفته است.
مقدمه یا افتتاح، در ذکر اول مخلوقات؛ جلد اول شامل تاریخ جهان قبل از اسلام، آغاز عصر اسلامی و احوال خلفای راشدین در 4 بخش؛ جلد دوم، در ذکر مناقب ائمۀ اثناعشر و حکام بنیامیه و بنیعباس و پادشاهان معاصر آنان؛ جلد سوم، در احوال سلاطین و حکام بعد از خلفای عباسی، شامل سلسلههای مغول و تیمور تا اوایل عهد صفویه؛ و خاتمه یا اختتام هم در عجایب ربع مسکون و جغرافیای آن است.
خواندمیر تألیف این کتاب را به تشویق امیر غیاثالدین محمد حسینی در هرات آغـاز کرد، اما غیاثالدین در همان اوان به قتل رسید و او با حمایت خواجه کریمالدین حبیبالله ساوجی، وزیر دورمیش خان، حاکم هرات، کار را در ربیعالاول 930 به انجام رساند. وی در مواضع متعدد کتاب از عدل و داد و تدبیر کریمالدین ستایش کرده است. مؤلف در پایان هر فصل گزارشی از احوال علما و مشایخ و بزرگان ادب همان عهد آورده، و شرح مبسوطی از زندگی این گروه به دست داده است (گلچین، 2 / 588؛ همایی، 13-14).
حبیب السیر از حیث جامعیت و تنوع مطالب تاریخی بعد از روضة الصفا قرار دارد. در این کتاب قصه و افسانه و اساطیر و تاریخ قبل از اسلام، با مطالب تاریخی پس از اسلام جمع آمده است (همو، 21-22).
خواندمیر «قصصالانبیاء» را بر اساس آیات قرآنی و تفاسیر آن نوشته است. این بخشها با کتابهای موسوم به قصصالانبیاء همانندی بسیار دارد (همو، 23-25). قسمت دوم حبیب السیر از ظهور اسلام تا اوایل عصر صفویه مشتمل بر مطالب واقعی تاریخی است و خواندمیر با اطلاع و استقصای کامل احوال پادشاهان را بهتفصیل نگاشته، و از منابع پیش از خود مخصوصاً روضة الصفا بهرۀ بسیار برده است؛ اما معتبرترین قسمت کتاب، تاریخ عصر مؤلف یعنی گزارش حوادث ماه رجب 873 تا ربیعالاول 930 / ژانویۀ 1469 تا ژانویۀ 1524 است. در این قسمت بیشتر منابع مؤلف مشاهدات خود او یا اسناد و مدارک دیوانی است. هرچند نگارش حبیب السیر در 930 ق به اتمام رسید، اما مؤلف تا 12 سال بعد بارها به تجدید نظر در آن میپرداخت و مطالبی به آن میافزود (نفیسی، مقدمه بر، «ث»).
خواندمیر در نثر از جدش میرخواند پیروی کرده است (اته، 282)؛ بااینهمه، حبیب السیر از حیث نثر فارسی شیوهای خاص دارد. انشای این اثر روان و ساده و شیوا ست و بهویژه بخش زندگینامۀ رجال که در پایان هر فصل آمده است، نشان از قدرت نویسندگی مؤلف دارد و پس از وی کسانی به اقتفا و اقتباس از سبک او روی آوردهاند (حبیبی، 355).
از حبیب السیر نسخههای خطی متعددی در کتابخانههای جهان نگهداری میشود که نشانۀ استقبال گسترده از آن طی چند قرن اخیر است. منزوی در فهرست نسخههای خطی فارسی (6 / 4137 بب ) جمعاً 221 نسخه را معرفی کرده است؛ اما در فهرستوارۀ همو، فقط 204 نسخۀ آن در ایران معرفی شده است (1 / 610-612؛ نیز نک : درایتی، 4 / 487-493). این کتاب بارها در هند و ایران به طبع رسیده، و چاپ کامل آن در 1333 ش در 4 جلد با مقدمۀ جلالالدین همایی و به کوشش محمد دبیرسیاقی انتشار یافته است و پس از آن چند بار تجدید طبع گردیده است (گلچین، 2 / 589)، اما هنوز هم نیازمند چاپ محققانۀ دیگری است.
2. خلاصة الاخبار، تاریخ عمومی مختصری است مشتمل بر رخدادهای جهان از خلقت آدم تا 875 ق / 1470 م. این اثر تلخیص روضة الصفا و در حدود ثلث حبیب السیر است. این کتاب در 904 ق / 1498 م به تشویق امیر علیشیر نوایی و با استفاده از کتابخانۀ او تألیف شده، و کار نگارش آن در 905 ق / 1499 م به اتمام رسیده است (حبیبی، 353؛ نفیسی، همانجا؛ اته، 283؛ مدرس، 2 / 428).
خلاصة الاخبار مشتمل بـر یک مقدمه، 10 مقاله و یک خاتمه است. مقالات از ذکر خلق آدم و حوا، و بیان احوال ایشان، حکمای متقدم، ملـوک عجم و سلاطین قدیـم شروع میشـود و بـه ذکـر فرمانروایـی و کشورگشـایـی امیـرتیمـور گورکان ختم میگردد. خاتمۀ کتاب هم در ذکر بلدۀ فاخرۀ هرات است ( آریانا، 92-93؛ صفا، 4 / 543). در بخش خاتمه شرح حال 98 تن از بزرگان و سادات و شاعران و خوشنویسان و فضلای هرات در عصر سلطان حسین بایقرا نیز درج شده است.
از خلاصة الاخبار نسخ خطی متعددی در دست است و منزوی 31 نسخه از آن را شناسانده است (خطی، 6 / 4147- 4149). این کتاب به زبانهای ازبکی، انگلیسی، روسی و فرانسوی ترجمه شده (همو، فهرستواره ... ، 1 / 614-615)، اما متن کامل فارسی آن تاکنون به طبع نرسیده است؛ فقط خاتمۀ آن که در باب هرات است، همراه با تصحیح و تعلیقات و مقدمۀ سرور گویا اعتمادی، دانشمند افغان، در 1324 ش به ضمیمۀ مجلۀ آریانا به چاپ رسیده، و در 1345 ش تجدید طبع شده است (گلچین، 2 / 602). همین بخش به انضمام دو رسالۀ دیگر خواندمیر به کوشش هاشم محدث در 1372 ش توسط نشر رسا منتشر شده است.
3. دستور الوزراء، اثری است دربارۀ زندگینامۀ وزرای دول اسلامی از آغاز دوران خلافت تا روزگار نویسنده؛ اما احوال چند تن از وزیران قبل از اسلام چون آصف بن برخیا و بزرگمهر حکیم را نیز به نقل از کتب داستانی آورده است. دستور الوزراء شامل دو بخش است: بخش نخست متضمن احوال وزیران قبل از عصر تیموری، و برگرفته از کتب تاریخی متداول است و حاوی نکتـۀ تازهای نیست. بخش دوم در احوال وزیران عصر تیموریان است و در آن اطلاعات دستاول درج شده است (نفیسی، همان، «خ»).
دستور الوزراء را خواندمیر در دو نوبت نگاشته است. تحریر نخست در 906 ق / 1500 م در حیات امیر علیشیر نوایی صورت گرفته و متضمن شرح احوال وزرا تا اوایل عصر تیموریان است. تحریر دوم این کتاب در سالهای 914 و 915 ق به انجام رسیده، و احوال وزرای سلطان حسین بایقرا نیز به آن افزوده شده است. افزودههای تحریر دوم بالغ بر احوال 12 وزیر است. این تحریر به خواجه کمالالدین محمود، وزیر سلطان حسین بایقرا، تقدیم شده است (همان، «ث»؛ نوایی، 25).
از دستور الوزراء نسخ خطی متعددی در دست است و نشانی آنها در فهارس کتب خطی مضبوط است. این کتاب را سعید نفیسی تصحیح کرده، و در 1317 ش در تهران انتشار داده است. همچنین محمد مظفر پسر محمد حکیم یزدی آن را تلخیص کرده، و تا احوال خواجه افضلالدین کرمانی را در آن آورده است. این گزیده در 1088 ق / 1677 م در اصفهان به اتمام رسیده است (منزوی، فهرستواره، 2 / 960).
4. قانون همایونی، یا همایوننامه، آخرین اثر خواندمیر است و آن را در هند در سالهای پس از 937 ق به دستور همایون شاه نوشته، و مشتمل بر مقررات و دستورالعملهایی است که به تصویب آن پادشاه رسیده، و یا وصف ابنیه و عماراتی است که به دستور او ساخته شده است (نفیسی، تاریخ، 1 / 241؛ اته، 282). این کتاب به تصحیح و مقدمۀ محمد هدایت حسین، استاد هندی، در 1940 م در کلکته همراه با مقدمهای مفصل به زبان انگلیسی به چاپ رسیده است.
5. آثار الملوک و الانبیاء، که خلاصۀ کتاب حبیب السیر است و خواندمیر در 931 ق آن را ترتیب داده است (نفیسی، همانجا؛ صفا، 4 / 545). این اثر تاکنون به چاپ نرسیده است.
6. مآثر الملوک، مشتمل بر سخنان و گفتههای پادشاهان، پیشوایان دینی و حکما ست. این کتاب نخستین اثر خواندمیر است و ظاهراً آن را در 903 ق به اتمام رسانده است؛ اما کسانی سال تألیف آن را در حدود سال 906 ق ضبط کردهاند. این اثر متضمن حکایاتی است دربارۀ شیوۀ ادارۀ کشور، مقررات مملکتی و امور خیریه همراه با گفتههای پیامبران و پادشاهان و خردمندان که به تشویق امیر علیشیر نوایی نوشته شده است (نفیسی، مقدمه بر «ث»، نیز تاریخ، همانجا؛ اته، 282-283؛ همایی، 10). مآثر الملوک به کوشش هاشم محدث در 1372 ش در تهران به چاپ رسیده است.
7. مکارم الاخلاق، اثری است دربارۀ زندگی و آثار امیر علیشیر نوایی، وزیر دانشمند سلطان حسین بایقرا، و قدردانی از حمایتهای مستمر او. مکارم الاخلاق بر مبنای مشاهدات و اطلاعات شخصی خواندمیر نوشته شده است. امیر علیشیر پیش از اتمام این اثر در 906 ق / 1500 م درگذشت و خواندمیر کتاب را به سلطان حسین بایقرا تقدیم کرد. مکارم الاخلاق شامل دو مقدمه، 10 مقصد و خاتمه است (عشیق، 31). این اثر بهتازگی به چاپ رسیده، و پیش از آن به زبان ترکی نیز ترجمه شده بوده است (نفیسی، همان، 1 / 291).
8. منتخب تاریخ وصاف، که خواندمیر در مقدمۀ حبیب السیر از این اثر خود نام برده است، اما نسخهای از آن تاکنون به دست نیامده است (حبیبی، 354؛ آقابزرگ، 7 / 217؛ نوایی، 27).
9. غرایب الاسرار، کتابی است در باب غرایب بلاد و بحار و موجودات جهان که آن را به نام بدیعالزمان میرزا تیموری تألیف کرد. چند نسخۀ خطی از آن در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران و جاهای دیگر در دست است (آقابزرگ، 16 / 30؛ منزوی، فهرستواره، 1 / 238).
10. اخبار الاخبـار، کـه از تـألیفات خـواندمیر قبـل از 927 ق / 1521 م است.
11. جواهر الاخبار، که از این اثر نسخهای در دست نیست، ولی در منابع به نام آن اشاره شده است.
12. جلد هفتم روضة الصفا: میرخواند، مؤلف روضة الصفا، در 903 ق / 1497 م درگذشت، درحالیکه کتاب مفصل او به اتمام نرسیده بود. پس از وی خواندمیر به تکمیل اثر جدش پرداخت و گزارش وقایع دوران سلطان حسین بایقرا را به دستور امیر علیشیر نوایی به آن افزود. برخی عقیده دارند که جلد هفتم روضة الصفا بخشهایی از حبیب السیر است که خواندمیر پس از تغییر اندکی آن را به آن کتاب افزوده است (عشیق، 30).
13. نامۀ نامی، کتابی است در باب انواع شیوههای نامهنگاری که خواندمیر تألیف آن را در 925 ق / 1519 م آغاز کرد و مدت 5 سال به نگارش آن سرگرم بود و در 930 ق / 1524 م آن را به اتمام رساند. در این کتاب نمونههایی از نامهها، مخصوصاً از آثار معاصران خطاب به اعضای طبقات مختلف اجتماعی، داده شده است (صفا، 5 (3) / 1594). این اثر همچنین مشتمل است بر نامههای تبریک و تعزیت و بعضی نوشتههای مختـلط و نمونههای گـواهینامه و فرامین و احکام. بعضی نامهها افزون بر جنبۀ ادبی، ازلحاظ تاریخی نیز مهم و قابل استفاده است. در بخش آخر کتاب ابیاتی که مناسب آغاز نامهها ست و نیز رباعیات و قطعاتی نقل شده است. در این اثر لغزها و مواد تاریخ نیز مورد بررسی قرار گرفته است (اته، 246-247؛ صفا، همانجا). از این کتاب چندین نسخۀ خطی در دست است که در کتابخانههای مختلف جهان نگهداری میشود (آقابزرگ، 24 / 25-26)، اما تاکنون به چاپ نرسیده است.
14. «در شرح حال شاه اسماعیل صفوی»، بخشی از انتهای حبیب السیر است که صفا (5(3) / 1562) و برخی محققان دیگر از آن بهعنوان اثری مستقل یاد کردهاند.
آثار منظوم
از خواندمیر ابیات و قطعات و مثنویاتی باقی مانده است که بیشتر آنها در ضمن آثار تاریخی وی و به مناسبت درج گردیده است (عشیق، 279). آقابزرگ به دیوان اشعار او اشاره کرده، اما نسخهای از آن را نشان نداده است (9 (1) / 307).
مآخذ
آریانا، کابل، 1343 ش، دورۀ 23، شم 1-2؛ آقابزرگ، الذریعة؛ اته، هرمان، تاریخ ادبیات فارسی، ترجمۀ صادق رضازادۀ شفق، تهران، 1356 ش؛ حبیبی، عبدالحی، «خواندمیر، مورخ هروی»، آریانا، کابل، 1345 ش، س 24، شم 7 - 8؛ درایتی، مصطفى، فهرستوارۀ دستنوشتهای ایران، تهران، 1389 ش؛ صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1378 ش؛ طباطبایی مجد، غلامرضا، مقدمه بر ایران در روزگار شاه اسماعیل و شاه طهماسب صفوی خواندمیر، به کوشش همو، تهران، 1370 ش؛ عشیق، محمداکبر، مقدمه بر مکارم الاخلاق خواندمیر، به کوشش همو، تهران، 1378 ش؛ گلچینمعانی، احمد، تاریخ تذکرههای فارسی، تهران، 1350 ش؛ مدرس، محمدعلی، ریحانة الادب، تبریز، چاپخانۀ سعدی؛ منزوی، خطی؛ همو، فهرستواره؛ نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران، 1344 ش؛ همو، مقدمه بر دستور الوزراء خواندمیر، به کوشش همو، تهران، 1355 ش؛ نوایی، عبدالحسین، رجال کتاب حبیب السیر، تهـران، 1379 ش؛ همایـی، جلالالدین، مقدمه بر حبیب السیر خواندمیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1333 ش.