خندق
خَنْدَق، عنوان یکی از غزوات مشهور پیامبر (ص) که به غزوۀ احزاب نیز شهرت دارد. واژۀ خندق، معرب «کنده» و به معنای گودالی است که در پیرامون شهر کنده باشند (جوالیقی، 131؛ یاقوت، 2 / 476؛ قاموس؛ EI2).
در 5 ق / 626 م، یهودیان بنینضیر که بهسبب پیمانشکنی از شهر مدینه رانده شده، و در ناحیۀ خیبر پناه گرفته بودند، در صدد انتقام از پیامبر (ص) و مسلمانان برآمدند. شماری از بزرگان ایشان، مانند حُیَیّ بن اخطب و سلام (یا کِنانة) بن ابی حُقَیق به مکه رفتند تا قریش و متحدان آنها را به جنگ با پیامبر (ص) برانگیزند (واقدی، 2 / 441؛ ابنهشام، 1 / 561، 2 / 214؛ ابنسعد، 2 / 50-51؛ بلاذری، 1 / 427؛ طبری، 2 / 571). یهودیان در کنار کعبه با قریش پیمان بستند و پس از موافقت ابوسفیان، قبایلی چون بنیسُلَیم و بنیاسد را نیز به نبرد تشویق کردند، و حتى بنیغَطَفان را با وعدۀ بخشش محصولِ یک سال خرمای خیبر، به یاری فراخواندند (واقدی، 2 / 442، 443؛ ابنهشام، 2 / 214؛ ابنسعد، 2 / 50؛ طبری، 2 / 566؛ نیز نک : باشمیل، 126). بدین ترتیب قریش و همپیمانانش، با سپاهی که شمار افراد آن را تا 000‘10 تن روایت کردهاند، به فرماندهی ابوسفیان به سوی مدینه راه افتادند (واقدی، 2 / 444؛ ابنهشام، 2 / 215؛ ابنسعد، 2 / 51؛ طبری، همانجا؛ نیز نک : وات، 36).
به دنبال خبر این لشکرکشی، پیامبر (ص) به مشورت با مسلمانان پرداخت، و برای جلوگیری از ورود سپاه دشمن به شهر، به پیشنهاد سلمان فارسی و به شیوۀ ایرانیان (سهیلی، 6 / 306؛ برای تفصیل، نک : EI1, VII / 116, 117؛ قس: ماسینیون، 8-10) فرمود تا در پیرامون شهر، خندق کندند (ابنهشام، 2 / 224؛ واقدی، 2 / 445؛ طبری، 2 / 566؛ نیز نک : وات، 37).
حفر خندق با کوشش مهاجران و انصار و شخص پیامبر (ص) به مدت 6 روز ادامه یافت (واقدی، 2 / 450، 451، 454؛ ابنسعد، وات، همانجاها؛ اختلاف دربارۀ طول و عرض و عمق خندق را، نک : واقدی، 2 / 446؛ باشمیل، 141). مسلمانان در دامنۀ تپۀ سَلع به نحوی که خندق جلوِ رویشان بود، اردو زدند (واقدی، 2 / 454؛ طبری، 2 / 570؛ وات، همانجا). شمار مسلمانان را در این جنگ 000‘ 3 تن برآورد کردهاند (واقدی، 2 / 453؛ ابنسعد، طبری، همانجاها).
قریش و متحدانش در وادیالعقیق و رومه، منطقهای میان جُرُف و زَغابه (نک : یاقوت، 2 / 931)، مستقر شدند و در برابر آنان بنیغطفان و نجدیان در دامنۀ کوه احد جای گرفتند (واقدی، 2 / 444؛ ابنهشام، 2 / 219، 220؛ وات، 36). کاهش باران در آن سال و برداشت محصولات کشاورزی یک ماه پیش از رسیدن آنها به آن منطقه، سپاه دشمن را با مشکل تأمین علوفه برای چهارپایان مواجه کرده بود (واقدی، همانجا؛ EI2). البته هر دو سوی نبرد در اوضاع دشواری قرار داشتند، با این همه، مسلمانان شبانهروز پشت خندق موضع گرفته بودند (واقدی، 2 / 488؛ باشمیل، 211-214).
همراهی بنیقریظه با سپاه دشمن کار را بر مسلمانان سختتر کرد: حُییّ بن اخطب، به درخواست ابوسفیان نزد بنیقریظه رفت و از آنان خواست تا پیمان خود را با پیامبر (ص) بشکنند. بنیقریظه نیز بر اثر اصرار حیی سرانجام پیمان عدم تعرض خود را با مسلمانان شکستند و با قریشیان همدست شدند (واقدی، 2 / 454-457؛ ابنهشام، 2 / 220، 221؛ باشمیل، 168).
با وجود خندق، رویارویی دو لشکر عملاً امکان نداشت، اما پیکارهایی به صورت تن به تن صورت میگرفت (ابنهشام، 2 / 224؛ ابنجوزی، 3 / 232). ازجمله، عمرو بن عبدود از زخمخوردگان جنگ بدر، که عهد کرده بود از پیامبر (ص) انتقام بگیرد، با گذر از خندق، مسلمانان را به مبارزه خواند. حضرت علی (ع) با اجازۀ پیامبر (ص) داوطلب نبرد با او شد. عمرو نخست، به بهانۀ دوستی با ابوطالب و جوانی علی (ع) از مبارزه سر باز زد، اما علی (ع) صحنه را خالی نکرد و سرانجام عمرو کشته شد (واقدی، 2 / 471؛ ابنهشام، 2 / 224-225؛ ابنجوزی، 3 / 232، 233).
با طولانی شدن محاصره و سختتر شدن شرایط برای مسلمانان، پیامبر (ص) برای ایجاد دو دستگی میان احزاب، قاصدی را با پیشنهاد انصراف از جنگ و دریافت ثلث محصول خرمای مدینه در ازای آن، نزد رؤسای قبیلۀ بنیغطفان فرستاد. احزاب پیشنهاد پیامبر (ص) را پذیرفتند، اما از آنجا که انصار آن را قبول نکردند، پیامبر (ص) از این توافق منصرف شد (واقدی، 2 / 477-480؛ ابنهشام، 2 / 223؛ ابنسعد، 2 / 53؛ طبری، 2 / 572، 573؛ باشمیل، 174-180).
پس از آن پیامبر (ص)، نعیم بن مسعود را به میان سپاه دشمن فرستاد. او به قبیلۀ بنیقریظه، ضمن بیان تفاوت وضع آنها با قبایل غطفان و قریش، خاطرنشان کرد که این قبایل ممکن است هنگام خطر آنها را تنها گذارند و به سرزمین خود برگردند، ولی بنیقریظه که در موطن خود میجنگد، راه گریزی ندارد؛ پس بهتر است برای اطمینان از همراهی قریش و غطفان از آنها تقاضای گروگان کنند. از سوی دیگر به سراغ غطفان و قریش رفت و از پشیمانی بنیقریظه و تصمیم آنان به گرفتن گروگان سخن گفت و بدین ترتیب توانست با ایجاد فضایی از بیاعتمادی اتحاد آنان را از هم بپاشد (برای توضیح بیشتر، نک : واقدی، 2 / 480-487؛ ابنهشام، 2 / 229؛ ابنسعد، همانجا؛ طبری، 2 / 578- 579). در روایتها، از دعا و نیایش پیامبر (ص) و طلب یاری از خداوند و در پی آن امداد غیبی، یاد شده است. سرانجام بر اثر توفانی سخت، دشمن رو به گریز نهاد و ابوسفیان خود در فرار پیشقدم شد (واقدی، 2 / 487-490؛ ابنسعد، همانجا؛ وات، 37).
محاصرۀ مسلمانان در غزوۀ خندق 15 روز به طول انجامید (واقدی، 2 / 440؛ ابنسعد، 2 / 54؛ بلاذری، 1 / 343؛ وات، 36). بنابر روایات مشهور، در این نبرد 6 نفر از مسلمانان و 3 نفر از کفار کشته شدند (واقدی، 2 / 495، 496؛ ابنهشام، 2 / 252؛ طبری، 2 / 593؛ قس: باشمیل، 237-241؛ وات، 37).
مآخذ
ابنجوزی، عبدالرحمان، المنتظم، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، 1412 ق / 1992 م؛ ابنسعد، محمد، الطبقات الکبرى، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، بیروت، 1410 ق / 1990 م؛ ابنهشام، عبدالملک، السیرة النبویة، به کوشش مصطفى سقا و دیگران، قاهره، 1375 ق / 1995 م؛ باشمیل، محمد، غـزوة الاحزاب، قـاهره، 1406 ق / 1986 م؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، 1417 ق / 1996 م؛ جوالیقی، موهوب، المعرب، تهران، 1966 م؛ سهیلی، عبدالرحمان، الروض الانف، بیروت، 1412 ق؛ طبری، تاریخ؛ قاموس؛ واقدی، محمد، المغازی، به کوشش مارسدن جونز، بیروت، 1409 ق / 1989 م؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:
EI1; EI2; Massignon, L., Salmân Pâk, Tours , 1934; Watt, W. M., Muhammad at
عاطفه زندی