خطابی
خَطّابی، ابوسلیمان حَمد (حماد) بن محمد ابراهیم (317- 388 ق / 929- 998 م)، محدث و ادیب خراسانی. نسبت خطابی بازگشت به نیای سوم او دارد (ابنقیسرانی، 1 / 60) و نسل او به زید بن خطاب برادر خلیفۀ دوم باز میگردد (یاقوت، 10 / 268).
وی اهل بُست از شهرهای شرق خراسان بود و درطی سفرهایش، از کسانی مانند ابوالعباس اصم در نیشابور، اسماعیل بن محمد صفار در بغداد، ابوبکر ابنداسه در بصره و ابوسعید ابناعرابی در مکه حدیث شنید و از کسانی چون قفال چاچی و ابن ابی هریره فقه شافعی آموخت. از دیگر شیوخ او میتوان به ابوعمرو ابنسماک واعظ بغداد، جعفر بن محمد خُلدی از شیوخ صوفیه، ابوعمر غلام ثعلب از ادیبان نامی، و ابوبکر نجاد از شیوخ حنابله نام برد (ابننقطه، 1 / 254؛ ذهبی، سیر، 17 / 23-24). در میان شاگردانش نیز مشاهیری چون حاکم نیشابوری، ابوحامد اسفراینی، ابوعبید هروی، حسین کرابیسی، ابوذر هروی و عبدالغافر فارسی دیده میشود (همان، 17 / 24).
از نظر حوزۀ دانش، وی را در شناخت متن و اسناد حدیث چیرهدست گفتهاند (همانجا)؛ برخی از منابع از او احادیث مسند آوردهاند (مثلاً قاضی قضاعی، 1 / 356، 369) و برخی اقوالی در ضبط رجال نیز از او نقل کردهاند (مثلاً سمعانی، 1 / 447، 2 / 316-317). شاگردش حاکم نیشابوری، در یادکردهای مختلف او را فقیه خوانده (ابنعساکر، 22 / 195؛ سمعانی، 2 / 380)، و عبادی نامش را در شمار فقیهان برجستۀ شافعی آورده است (عبادی، 94).
برخی بر چهرۀ او به عنوان ادیب نیز تأکید کردهاند (مثلاً نک : سمعانی، همانجا)، ثعالبی به اشعارش و ارزش ادبی آنها توجه کرده (4 / 383-385) و یاقوت او را در شمار ادبا آورده است (همانجا) و برخی هم مانند حاکم نیشابوری (نک : سمعانی، همانجا) و ابنجوزی (14 / 129) به تنوع حوزۀ دانش او اشاره کردهاند. ثعالبی اشاره دارد که معاصران در علم و زهد و تألیف و جنبههایی دیگر، او را همتایی برای ابوعبید میشمردند (4 / 383).
تا آنجا که به نقل مربوط میشود، شیوۀ محدثانه بر شخصیت خطابی غلبه داشت و همین امر او را وا میداشت تا در نقل اقوال علما (ابنصلاح، علوم ... ، 137؛ ابنعساکر، 22 / 196)، شعر (همو، 12 / 426، 28 / 77، جم ) و حکایات تاریخی (همو، 45 / 376، 50 / 324) اسناد آورد.
خطابی در عقاید بر مذهب متأخران اصحاب حدیث بود و کتابش الغنیة عن الکلام را در رد متکلمان نوشت؛ وی در این اثر، اظهار میدارد که در باب صفات، مذهب سلف اثبات و جاریکردن آنها بر ظاهر در عین نفی کیفیت و تشبیه بود (ذهبی، العلو ... ، 236). حسن بن عبدالرحمان علوی، به تحلیل عقاید او در باب توحید، ایمان، معاد و امامت در مواضع اختلاف اصحاب حدیث با متکلمان پرداخته است (نک : سطرهای بعد).
با این حال باید توجه داشت که خطابی در تلفیق میان عقاید سلفی و دانش ادبیاش، نظریات بدیعی هم ارائه نموده است؛ ازجمله، وی در باب اعجاز قرآن دیدگاهی ویژه داشت که زمینۀ تألیفی از او در این باره بوده است. لُب نظریۀ او این است که از مهمترین وجوه اعجاز قرآن تأثیر کلام آن بر نفوس، و نفوذ آن در قلوب است، بدین معنا که شنوندۀ قرآن از آن کلام چنان شیرینی و لذتی درمییابد، یا چنان ترس و رعبی بدو چیره میشود که از کلام دیگری آن تأثیر شناختهشده نیست (خطابی، «بیان ... »، 70-71).
در مروری بر آثار اصلی خطابی، در خصوص غریب الحدیث، باید گفت که وی خود در مقدمه توضیح میدهد که اَعلام بزرگ حدیث که در 3 سدۀ نخستین میزیستند، اکنون رفتهاند و حدیث در دستان گروهی از عجم نقل میشود که در میان آنان بیشتر همتها مصروف روایت است و نه درک معنا؛ و در نقل هم خطا و لحن در اعراب بسیار دیده میشود (همو، غریب ... ، 1 / 47). وی مدعی است که روش ابوعبید و ابنقتیبه را دنبال کرده، و به تکمیل کار آنان برخواسته است؛ چنانکه خود در مقدمه میگوید و در عمل هم ثابت کرده، حجمی معادل مجموع آن دو کتاب را از احادیث غریب گردآورده است (همان، 1 / 48). در مجموع میتوان گفت: توجه به ضبط الفاظ روایات و مقایسههایی در این باره، گردآوری اقوال معتبر در شرح هر حدیث از کتب پیشین غریب الحدیث، ارائۀ وجوه مختلف معنایی ذیل یک حدیث و مقایسۀ مستندات آنها با یکدیگر، آوردن شواهدی از احادیث دیگر که به فهم معنا یاری میرساند به شیوهای نزدیک به ابوعیسى ترمذی، و پرداختن به جنبههای فقهی و عقایدی احادیث از ویژگیهای بارز در سراسر کتاب خطابی است.
دو اثر مهم دیگر او، یعنی اعلام الحدیث و معالم السنن نخستین شرحهای نوشتهشده بر کتب ستّهاند و مؤلف خود یادآور شده است که وی از نزول سطح علمی اهل حدیث در عصر خود نگران بوده، و برای فهم صحیح معانی، چارهای جز ارائۀ چنین آثاری نمیدیده است (نک : همو، معالم ... ، 1 / 3). اینکه هر دو شرح خطابی دارای حجمی محدودند و صرفاً به شرح مشکلات پرداختهاند، بهخوبی نشان میدهد که رویکرد او در شرحنویسی به شدت متأثر از رویکرد غریبالحدیث است و در الگو قرار دادن آثار قرآنی نیز وی از آن دسته از تفاسیر الهام گرفته است که نه در تفسیر لفظ به لفظ قرآن، بلکه تفسیر غرایب آیات قرآنی به ترتیب سور بودهاند.
آثـار
آثار چاپشدۀ او عبارتاند از: 1. اصلاح غلط المحدثین، به کوشش محمدعلی عبدالکریم ردینی، دمشق، دار المأمون للتراث، 1407 ق؛ 2. اعلام الحدیث، شرح صحیح بخاری (ه م)؛ 3. بیان اعجاز القرآن (ه د، 9 / 365)؛ 4. شأن الدعاء، به کوشش احمد یوسف دقاق، دمشق، دارالثقافة العربیه، 1412 ق / 1992 م، که ظاهراً آنچه یاقوت با دو عنوان شرح الادعیة المأثورة و شرح دعوات ابوخزیمه (4 / 253) نام میبرد، اشارهای به همان است؛ 5. العزلة، به کوشش یاسین محمد سواس، دمشق / بیروت، دار ابنکثیر، 1410 ق / 1990 م؛ 6. غریب الحدیث (ه م)؛ 7. معالم السنن، شرح سنن ابی داوود، به کوشش محمد راغب طباخ، حلب، المطبعة العلمیه، 1351 ق / 1932 م، که خود مختصری از آن با عنوان عجالة العالم فراهم آورده بوده است (بغدادی، 1 / 68)؛ 7. الغنیة عن الکلام و اهله (چ قاهره، 1425 ق).
از دیگر آثار او ست: الجهاد (حاجیخلیفه، 2 / 1410)؛ الرسالة الناصحة، شامل عقایدی در باب صفات باری (ابنصلاح، طبقات ... ، 1 / 471) که مورد استفادۀ ابنتیمیه قرارگرفته است (ابنتیمیه، بیان ... ، 1 / 441، 2 / 169)؛ الشجاج (قفطی، 1 / 160؛ یاقوت، 10 / 269)؛ شرح الاسماء الحسنى (ابننقطه، 1 / 254؛ یاقوت، 4 / 252)؛ شعار الدین، در عقاید اصحاب حدیث که از منابع مورد توجه ابنتیمیه بوده است (نک : ابنتیمیه، درء ... ، 7 / 294، 316، 332، منهاج ... ، 5 / 63، بیان، 1 / 177، 249، جم ). برخی نامها تصحیف آثار شناختهشدۀ او ست، مانند علم الحدیث (GAS, I / 211) به عنوان تصحیفی از اعلام الحدیث؛ النجاح (بغدادی، همانجا) به عنوان تصحیفی از الشجاج؛ و معرفة السنن و الآثار (حاجیخلیفه، 2 / 1739) که تحریفی از معالم السنن است و نسبت منتخب القبس ابنعربی فقیه (د 543 ق) به وی نیز خطایی در تطبیق نام است (نک : همو، 1 / 1908).
در سالهای اخیر آثار خطابی توجه جمعی از پژوهشگران را به خود جلب کرده است؛ ازجمله تحقیقات معاصر دربارۀ آثار خطابی اینها ست: الامام الخطابی و منهجه فی کتاب معالم السنن، پایاننامۀ تحصیلی محمد بن عبدالله آل معدی، ریاض، دانشگاه محمد بن سعود؛ الامام الخطابی و اثره فی علوم الحدیث، پایاننامۀ تحصیلی مصطفى عمار منلا، دانشگاه امالقرى، 1410 ق؛ الامام الخطابی و منهجه فی العقیدة، اثر حسن بن عبدالرحمان علوی، ریاض، 1418 ق / 1997 م؛ القواعد و الضوابط الفقهیة من کتاب معالم السنن للخطابی، پایاننامۀ تحصیلی سلطان بن حمود عمری، دانشگاه امالقرى مکه، 1425 ق؛ الاختیارات الفقهیة للامام الخطابی، نوشتۀ سعد بریک، ریاض، 1426 ق؛ الآراء الاصولیة المتعلقة بالتعارض فی الاخبار و طرق دفعه عند الامام الخطابی، با تکیه بر معالم السنن، اثر عبدالله محمد عبدالله، مکه، دانشگاه امالقرى، 1426 ق.
مآخذ
ابنتیمیه، احمد، بیان تلبیس الجهمیة، به کوشش محمد عبدالرحمان قاسم، مکه، 1392 ق؛ همو، درء تعارض العقل و النقل، به کوشش محمد رشاد سالم، ریاض، 1391 ق؛ همو، منهاج السنة النبویة، به کوشش محمد رشاد سالم، ریاض، 1406 ق؛ ابنجوزی، عبدالرحمان، المنتظم، به کوشش محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، 1412 ق / 1992 م؛ ابنصلاح، عثمان، طبقات الفقهاء الشافعیة، به کوشش محییالدین علی نجیب، بیروت، 1992 م؛ همو، علوم الحدیث، المقدمة، به کوشش صلاح بن محمد بن عویضه، بیروت، 1416 ق؛ ابنعساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت / دمشق، 1415 ق / 1995 م؛ ابنقیسرانی، محمد، المؤتلف و المختلف، به کوشش کمال یوسف حوت، بیروت، 1411 ق؛ ابننقطه، محمد، التقیید، به کوشش کمال یوسف حوت، بیروت، 1408 ق؛ بغدادی، هدیه؛ ثعالبی، عبدالملک، یتیمة الدهر، به کوشش مفید محمد قمیحه، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ حاجیخلیفه، کشف؛ خطابی، حمد، «بیان اعجاز القرآن»، ثلاث رسائل فی اعجاز القرآن، به کوشش محمد خلفالله و محمد زغلول سلام، قاهره، 1991 م؛ همو، غریب الحدیث، به کوشش عبدالکریم ابراهیم عزباوی، مکه، 1422 ق / 2001 م؛ همو، معالم السنن، به کوشش محمد راغب طباخ، حلب، 1351 ق / 1932 م؛ ذهبی، سیر؛ همو، العلو للعلی الغفار، به کوشش اشرف بن عبدالمقصود، ریاض، 1995 م؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، 1408 ق / 1988 م؛ عبادی، محمد، طبقات الفقهاء الشافعیة، به کوشش یوستا ویتستام، لیدن، 1964 م؛ قاضی قضاعی، محمد، مسند الشهاب، به کوشش حمدی بن عبدالمجید سلفی، بیروت، 1407 ق / 1986 م؛ قفطی، علی، انباه الرواة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1374 ق / 1955 م؛ یاقوت، ادبا؛ نیز: